محمدیان: به دانشآموزان درباره حق انتخاب زبانهای دیگر اطلاعرسانی نمیشود
رئیس مرکز مطالعات فقهی تعلیم و تربیت گفت: درباره زبانهای مصوب، معلم لازم تربیت نشده است. به خانوادهها و دانشآموزان درباره حق انتخاب زبانهای دیگر اطلاع رسانی نمیشود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، رئیس مرکز مطالعات فقهی تعلیم و تربیت گفت: درباره زبانهای مصوب، معلم لازم تربیت نشده است. به خانوادهها و دانشآموزان درباره حق انتخاب زبانهای دیگر اطلاع رسانی نمیشود و در صورت استقبال دانشآموزان، آییننامه اجرایی و نحوه ارائه آن زبانها در مدارس معلوم نیست.
نمایندگان مجلس در مهر امسال طرحی درباره رفع انحصار از زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی ارائه کردند؛ در این طرح آمده است: «از تاریخ تصویب این قانون آموزش زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشور جنبه اختیاری خواهد داشت و وزارت آموزش و پرورش به شرحی که در این قانون خواهد آمد مکلف است امکان آموزش سایر زبانهای مهم بینالمللی و منطقهای را به صورت اختیاری فراهم آورد».
این طرح با موافقان و مخالفانی مواجه شده است و نظرات متعددی درباره آن مطرح است.
در این خصوص با حجتالاسلام والمسلمین محیالدین محمدیان رئیس سابق سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و رئیس مرکز مطالعات فقهی تعلیم و تربیت گفتوگو کردیم.
نظر شما درباره آموزش زبانهای خارجی چیست؟
از دو منظر آموزش زبانهای بیگانه برای من حائز اهمیت است؛ اول اینکه یاد گرفتن زبان برای ایجاد ارتباط با دیگران و فهم و درک آرا، نظرات و شناخت فرهنگهای اقوام دیگر از جمله توصیه های اولیای دین است.
اسلام دین فرا قومیتی و دارای رسالت جهانی است؛ مسلمانان باید در پیوند بزرگ خود با دیگر مسلمانان هم باید زبان یکپارچه دینی داشته باشند که آن عربی است ولی متاسفانه همه مسلمانان قادر به گفتوگو و ایجاد ارتباط علمی، عملی و ذهنی با آن زبان نیستند و دیگر اینکه برای انجام وظیفه مسلمانی خویش باید با دیگر مردم جهان نیز ارتباط برقرار کنند.
یاد گرفتن زبان برای ایجاد ارتباط با دیگران و فهم و درک آرا، نظرات و شناخت فرهنگهای اقوام دیگر از جمله توصیه های اولیای دین است
برخی از زبانها دارای گویشوران بیشمار هستند و برخی از زبانها نیز نفوذ علمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارند لذا بر حسب نیازها و ضرورتهای جامعه اسلامی و مصالح ملی باید این زبانها آموخته شود.
نکته دیگر در زبانآموزی بیگانه، علاقه و گرایش شخص است که بخشی از آن تابع نیازهای شخصی و گرایشهای فردی است که ضرورت دارد این نیاز و گرایش نیز به قدر ممکن پاسخ داده شود.
با توجه به سابقه شما در آموزش و پرورش و مسؤولیت هایی که در شورای عالی آموزش و پرورش و سازمان پژوهش داشتید، موضوع حذف آموزش زبان انگلیسی در مدارس را چگونه ارزیابی میکنید؟
اولاً بنده با حذف آموزش زبانهای خارجی و یا مشخصاً زبان انگلیسی در مدارس با توجه به مقدمهای که عرض کردم، مبناءً آن مخالفم.
آموزش زبان خارجی در مدارس یک ضرورت است و این مطلب یک توصیه و سفارش اکید دینی و تجربه انسانی است؛ جهان امروز، جهان ارتباطات است و در روابط انسانی، خط، زبان و ادبیات بسیار حائز اهمیت است اما سیاستگذاری درباره اولویت آموزش هر کدام از زبانها با توجه به نیازهای فردی، اجتماعی و علایق و استعدادهای شخصی و امکانات ملی، امر دیگری است که باید نظام تعلیم و تربیت به آن پاسخ دهد.
آموزش زبان در سند تحول نیمه تجویزی و اختیاری بیان شده است تا دایره انتخاب و آموزش محدود نشود
در سند تحول آموزش و پرورش و برنامه درسی ملی به وضوح به آموزش زبانهای خارجی اشاره و تأکید شده است و یک حوزه مستقل یادگیری و تربیتی به آن اختصاص یافته است.
شورای عالی آموزش و پرورش به عنوان بالاترین مرجع سیاستگذاری آموزشی در حوزه آموزش و پرورش، آموزش زبانهای متعدد و متنوعی مانند زبان فرانسه، ایتالیایی، آلمانی، روسی را همراه با زبان انگلیسی تصویب نموده است و به این دلیل که برای یک زبان خاص انحصار ایجاد نشود، آموزش زبان را نیمه تجویزی و اختیاری در سند تحول بیان کرده است تا دایره انتخاب و آموزش محدود نشود.
البته متاسفانه در این سالهای اخیر آموزش زبان انگلیسی و ارائه فرصتهای ویژه برای این زبان، آموزش زبانهای دیگر را علیرغم اینکه اسناد آموزشی آن همانند برنامه درسی و کتاب درسی و رسانههای تکمیلی در سازمان پژوهش وجود دارد، در محاق برده است.
امروز امکانات برای آموزش زبان انگلیسی در حد میسور و البته نه مطلوب در مدارس موجود است ولی برای سایر زبانهای مصوب مانند فرانسه، ایتالیایی، آلمانی و روسی وجود ندارد و برخی از زبانهای مورد نیاز بازار، تجارت و فرهنگ و اقتصاد نیز در ویترین آموزش رسمی قرار ندارند.
درباره زبانهای مصوب، معلم لازم تربیت نشده است. به خانوادهها و دانشآموزان درباره حق انتخاب زبانهای دیگر اطلاع رسانی نمیشود و در صورت استقبال دانشآموزان، آییننامه اجرایی و نحوه ارائه آن زبانها در مدارس معلوم نیست و این یک نقیصه است.
درباره زبانهای مصوب، معلم لازم تربیت نشده است
علیرغم اینکه در چند سال گذشته موضوع شکست انحصار آموزش زبان انگلیسی مطرح شد ولی متاسفانه نه شورای عالی انقلاب فرهنگی و نه شورای عالی آموزش و پرورش در صدد انجام و تعقیب این سیاست نیامدند.
اما اینکه به این بهانه برخی از نمایندگان مجلس طرح حذف آموزش زبان انگلیسی را ارائه کنند و در تکمله آن، کیفیت نامناسب آموزش زبان در مدارس را هم ضمیمه کنند، پاک کردن صورت مسأله است نه راه درست حل مسأله.
اگر نمایندگان مجلس امعان نظر داشتند نباید اولا در حوزه اختیارات، مأموریتها و تخصص شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش ورود کارشناسانه میکردند بلکه این دو شورا را الزام میکردند تا سیاستهای زبان آموزی خارجی را در کشور تدوین و اجرا نمایند.
ثانیاً اگر کمیسیون تخصصی مجلس با پشتوانه مطالعاتی و پژوهشی و ارزیابی برنامههای موجود میخواست برنامهای ارائه دهد، لازم بود زمینههای آموزش زبانهای متنوع خارجی را به عنوان زبان دوم و خارجی مهیا میکرد و ثانیاً آموزش اثربخش زبان انگلیسی را مورد بررسی و تأکید قرار میداد.
نباید مجلس در حوزه اختیارات، مأموریتها و تخصص شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش ورود کارشناسانه میکرد
به بهانه اینکه در مدرسه آموزش خوب اتفاق نمیافتد، حذف آن و واگذاری ارائه خدمات آموزشی به بیرون از مدرسه، ناقض اهداف مصرح در سند تحول بنیادین و زمینه ساز محرومیت بخشی قابل توجهی از دانشآموزان از دستیابی به آموزش باکیفیت خواهد بود و این خلاف عدالت آموزشی است.
بیسوادی از سواد زبان خارجی می تواند در دراز مدت به سلطه پذیری و به خطر افتادن منافع ملی بینجامد.
شما به عنوان رئیس مرکز مطالعات فقهی تعلیم و تربیت چه توصیهای در زمینه بهبود آموزشهای زبانهای خارجی دارید؟
لازم میبینم یاد آوری کنم که در زمان مسؤولیت اینجانب در سازمان پژوهش از سوی کارشناسان گروه زبانهای خارجه و برخی از صاحبنظران برنامهای تدوین شد که واجد این مشخصات بود:
1- برنامه ناظر به آموزش بسته زبانهای {انگلیسی، فرانسه، آلمانی ایتالیایی، روسی و چینی و حتی عربی البته به عنوان زبان محاوره غیر از عربی مرسوم و رایج در مدارس} بود.
2- آموزش یکی از زبانهای خارجی به صورت تجمیعی در دوره اول دبیرستان به میزان 6 ساعت در هفته ارائه شود تا فاصله زمانی در آموزش اتفاق نیفتد مثل آموزش زبان و ادبیات فارسی در دوره ابتدایی، در دوره دوم دبیرستان، تقویت و پیگیری از طریق آموزش غیر رسمی انجام شود.
3- تولید بسته آموزشی هر کدام از زبانها به صورت رسانههای خوانداری و شنیداری و دیداری با مواد آموزشی متنوع.
4- انجام آمایش ملی در موضوع، شناسایی نیازها به هر کدام از زبانها در بازار کار و نیازهای کشور، شناسایی علایق و گرایش دانشآموزان و خانواده و امکان سنجی ارائه اموزش در مناطق مختلف.
5- تربیت معلم و ایجاد دپارتمان آموزش زبانهای خارجی در دانشگاه فرهنگیان و شناسایی فارغالتحصیلان موجود دانشگاهها مانند دانشگاه علامه طباطبایی تهران و شهید بهشتی.
6- توجیه دانشآموزان و خانواده و ذینفعان اجتماعی همانند آموزشگاه و موسسات آموزشی و مراکز بهرهبردار از مهارت آموختگان زبانهای خارجی.
7- توسعه رشتههای زبانهای خارجی جدید ارائه شده در دانشگاه و موارد دیگری که می توانید از سازمان پژوهش پیگیری کنید.
پیشنهادتان
لازم میبینم چند نکته را یادآوری کنم؛ توجه داشته باشیم هر زبانی فرهنگ خود را به همراه می آورد، باید در زبان آموزی به منافع ملی توجه کرد و نمیتوان با ترس از امپریالیسم زبانی با حذف آموزش یک زبان از نظام آموزش رسمی، کودکان لازم التعلیم و دانش آموزان را در یک وضعیت مبهم رها کرد و آنها را به آموزشهای قضا و قدری سپرد.
آموختن زبان انگلیسی حتماً یک ضرورت است ولی راه انحصار شکنی، حذف آن از برنامه درسی نیست بلکه تنوع بخشیدن است و حتی زبان سوم یا چهارم را در سبد آموزش قرار دادن، یک رویکرد میتواند باشد.
منبع : فارس
انتهای پیام/