دلایل ناکارآمدی آموزش زبان و ادبیات فارسی در مدارس
افت سواد خواندن و نوشتن دانش آموزان از یک سو و از سوی دیگر عدم شناخت درست دانش آموزان از مفاخر ادبیات کشورمان، ما را به سمت بررسی ناکارآمدی آموزش ادبیات فارسی در مدارس می کشاند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، ایران را مهد هنر و ادبیات می دانند. نگاهی به لیست بلندبالای شاعران ایران زمین و ادیبانش نشان می دهد ما چه میراث گرانبهایی را در دست داریم، به گونه ای که بسیاری از کسانی که ایرانیان را از بیرون می نگرند، معتقد هستند شعر و ادب در رگ و پی ما ریشه دارد. اما این روزها واقعیت هایی سایه اش را بر سر این میراث انداخته که در جای خود نگران کننده است. بچه های ما دیگر آن انس و الفت با ادبیات را ندارند و بر اساس آزمون های استاندارد شده جهانی و یا مشاهدات میدانی میتوان گفت سواد خواندن و نوشتن بچه هایمان افت کرده است.
فرهاد کریمی رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش درباره اینکه طبق آزمون های جهانی تیمز و پرلز ما روند رو به افتی را در سواد خواندن و نوشتن دانش آموزان شاهد هستیم و حال این پرسش مطرح است که آیا دانش آموزان ما بی سوادتر شده اند یا نه؟ گفت: به واقع نمیتوان به استناد چند آزمون بینالمللی یا حتی داخلی بگوییم بچهها بی سوادتر شدهاند. البته نتایج آزمونهای تیمز و پرلز و مطالعات بینالمللی در حوزه علوم، ریاضی و سواد خواندن و نوشتن میتواند قابل تأمل باشد. طبق نتایج سال 2015 و 2016 این آزمونها، بچههای ما نسبت به دورههای قبل عملکردشان تغییر کرده و افت را نشان میدهد. اما این به این معنا نیست که بچهها بی سوادتر شدهاند چرا که تعاریف متفاوتی از سواد وجود دارد. اما به نسبت سال 2011 عملکرد دانش آموزان ایرانی در حوزه علوم و خواندن پایینتر آمده است که حتماً دلایل خاص خودش را دارد.
وی همچنین در بخش دیگری از صحبت های خود به این نکته اشاره کرد که امروزه دانش آموزان ما با فضای مجازی، کامپیوتر، گوشیهای هوشمند آشنا شدهاند و بسیاری از وقت خود را در فضای مجازی که قابلیت زبانی متفاوتی دارد سپری میکنند. آنها با تبلتهای خود فعالیتهای علمی آموزشی انجام میدهند. اساساً الکترونیکی کردن آموزش و ارتباط با فضاهای مجازی و غیره باعث شده تأمل و تفکر لازم در حوزه نگارش و رعایت آداب نگارشی پایین بیاید. در سطح جامعه نیز پژوهشگران این دیدگاه را مطرح کردند که نسل امروز به ادبیات نوشتاری توجهی ندارد. در فضای مجازی که شما باید سریع پاسخ بدهید قاعدتاً نمیتوانید ادبیات نگارشی را به درستی رعایت کنید و این به مرور تبدیل به یک عادت میشود؛ من معتقدم در جامعه امروز با نسلی مواجه هستیم که کمتر مینویسد و کمتر عمیق میخواند. آزمون پرلز در مقطع چهارم ابتدایی برگزار میشود. نشان میدهد که دانش آموزان این پایه در فهم مطالب ضعیف هستند و این نیاز به مراقبت دارد. اما همه اینها به معنای این نیست که بگوییم بچههایمان بی سواد تر شدهاند و یا توانایی تحصیل پایینتر آمده است.
در این میان سوال های متنوع دیگری نیز مطرح است. یکی اینکه آیا عوامل دیگری نیز در این افت دخیل است؟ آیا کتاب های فارسی و نگارش در مدارس تا جایی کارآمد هست که بتواند زبان و ادبیات فارسی را با این پیشینه در جان بچه ها جاری و ساری کند که حتی گسترش فضای مجازی نتواند مخل این امر باشد؟ آیا در مدارس ما ادبیات فارسی به عنوان یک تاریخ پر ارزش به بچه هایمان منتقل می شود؟ اینها و ده ها پرسش دیگر در آموزش زبان و ادبیات فارسی به دانش آموزانمان که پایه های سواددار شدن و در عین حال پایه های آشنایی با بخشی از فرهنگ کشورمان را شامل می شود، مطرح می شود.
علی دلیر مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان واحد شهدای مکه که سابقه تدریس در مدرسه را دارد در پاسخ به این پرسش که آیا به واقع می توان گفت دانش آموزان ما در سواد خواندن و نوشتن افت کرده اند و اگر اینگونه است دلیل چیست؟ گفت: این که این مهم در میان بچه ها افت کرده، مشخص است اما باید دلایلش را به دو بخش مجزا تقسیم کرد. یکی اینکه کتابهای درسی ما چه محتویاتی دارد و دوم بخش آموزش است که این دو حوزه باید جدای از هم نقد شود.
هرچه از دوره ابتدایی فاصله می گیریم مشکلات تدریس ادبیات بیشتر می شود
وی افزود: در بخش کتابهای درسی موضوع بغرنج تر است. همه مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دینی و ... در نگارش کتابهای درسی دخالت دارد و برای نگارش کتابهای درسی همه جوانب باید در نظر گرفته شود. اما اگر فقط از جنبه ادبی به این کتابها نگاه کنیم باید بگویم مشکلات اساسی دارد. به خصوص هرچه از دوره ابتدایی فاصله می گیریم چون مسائل عارضی بر آن تأثیر بیشتری دارد این نقدها بیشتر می شود. برای مثال من عقیده دارم که باید از دوره ابتدایی شاهنامه فردوسی برای بچه ها خوانده شود ولی مگر امکان چنین اتفاقی وجود دارد. هرچند این مثالی که زدم بیشتر مربوط به بخش دوم یعنی آموزش می شود.
باید برای بچه ها از کودکی شاهنامه بخوانیم
دلیر بیان کرد: به معلمان و حتی استادان ما در دانشگاه، مقوله ادبیات به درستی تفهیم نشده است و خودشان در مسیر درستی نیستند. مثلا همین که میگویم شاهنامه را برای بچه های ابتدایی بخوانند سریع می روند سراغ اینکه باید شاهنامه را برای بچه ها معنی کرد، پس کار سختی است و رهایش می کنند؛ در حالی که منظور این است که شاهنامه فقط سر کلاس خوانده شود. حتی شعر شاعران دیگر مثل حافظ و مولانا و ... می تواند خوانده شود نه آنکه معنی شود. پس بخش کتاب درسی و آموزش به موازات هم دچار ضعف شده است و باید گفت اصلاح در بخش آموزش راحتتر از اصلاح در داده های درسی است.
مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان ادامه داد: یکی از مهمترین مشکلات بخش آموزش این است که دید هنری و ادبیات وجود ندارد در حالی که ادبیات یک هنر است و در میان هنرهای انسانی تغذیه می شود اما در کنارش بلافاصله یک بخش علمی مطرح می شود. پس یک معلم باید هم درک هنری و ادبیات داشته باشد و هم درک علمی.
مفاهیم نگارشی کتاب های درسی پاره پاره است
وی در پاسخ به این پرسش که یکی از انتقادها به کتابهای نگارش فارسی این است که به صورت پاره پاره مفاهیم نگارشی را تدریس میکنند، گفت: بله این نقد وارد است. در کتابهای جدید مبنا بر این بوده که تنوع ایجاد شود اما مفاهیم پاره پاره شده است. مثلا یک بحثی در کتاب پایه دوازدهم مطرح می شود که پیش فصل آن در سالهای قبل آموزش داده نشده است. پس دانش آموز مجبور است به کتاب کمک آموزشی روی بیاورد و یا آن مطلب را متوجه نشود.
ایده پرداز کلی برای کتاب درسی نداریم
دلیر اظهار داشت: اصل مشکل در نگارش کتابهای فارسی این است که ما یک طراح کلی نداریم. از این ایده روان شناسانه در آموزش بهره گرفته ایم که از کل به جزء برسیم اما برای هر دوره تحصیلی یک تیم کتاب را می نویسند و یک طراح کلی وجود ندارد که بداند کسی که از اول ابتدایی شروع به یادگیری زبان فارسی می کند در پایه دوازدهم قرار است به کجا برسد.
مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان در پاسخ به پرسش دیگر که نقد دیگر این است که سهم ادبیات معاصر در کتابهای درسی ما بسیار کم است؟ گفت: نه تنها سهم ادبیات معاصر بلکه سهم ادبیات کلاسیک هم در کتاب های درسی ما کم است. همه توجیه این است که مطالب سخت و سنگین است و آن ها را نیاورده اند. در حالی که می توان از کلیله و دمنه یک حکایت ساده را آورد و یا حتی از حافظ و مولانا و با این توضیح که قرار نیست ما حافظ شناس تربیت کنیم و یا معنی اشعار را به بچه ها یاد بدهیم بلکه منظور این است که دانش آموزان را در معرض جنبه هنری ادبیات قرار دهیم تا از آن لذت ببرند. همین که دانش آموزان در مدرسه چهار شعر آسان از نظر ادبیاتی از اشعار بزرگان بخوانند، دیگر با آن انس می گیرند.
بچه های ما شاعرانمان را نمی شناسند
وی در پاسخ به پرسش دیگری درباره اینکه نقد دیگر این است که دانش آموزان ما وقتی فارغ التحصیل می شوند، اسم 5 شاعر و نویسنده ایرانی را نمی دانند، خاطرنشان کرد: خود من چند سال پیش در دانشگاه امتحان درس ادبیات عمومی را از بچه ها گرفتم و سوال آخری که طرح کردم این بود که یک شعر بنویسید. از قضا سر جلسه امتحان حاضر بودم. هیچ کس چیزی نمی نوشت. من به آنها گفتم ترانهای که شنیده اید، موسیقی که گوش می دهید، از آن چیزهایی که بلد هستید بنویسید. همه شروع کردند به نوشتن، اما نکته غم انگیز این بود که در انتها به جای نام شاعر نام خواننده را نوشته بودند. یعنی بچه های ما گاهی تفاوت شاعر و خواننده را متوجه نمی شوند. وقتی می گوییم چرا اسم چهار شاعر را نمی شناسی می گویند به ما یاد نداده اند.
جریان کنکور باید علمی شود
دلیر در بخش دیگری از سخنان خود به مخرب بودن فرآیند کنکور اشاره و تصریح کرد: کنکور به شکل فعلی بسیار مخرب است. اما مسئله این است که ما جایگزینی برای کنکور نداریم. کنکور باید باشد اما نحوه برگزاری آن باید تغییر کند. ما این حوزه را به دست کسانی سپرده ایم که اهلش نیستند و از طرف دیگر هر وزیر و نماینده ای که می آید حرف از حذف کنکور می زند. به نظر من هر کسی که می گوید باید کنکور حذف شود، اطلاعی از بحث آموزش و تجربه در این حوزه ندارد. چرا که کنکور قابل حذف نیست اما عقل و علم می گوید جریان کنکور را باید علمی کرد و از دست کسانی که دید تجاری به آن دارند، درآورد.
کنکور به شکل فعلی بسیار مخرب است. اما مسئله این است که ما جایگزینی برای کنکور نداریم. کنکور باید باشد اما نحوه برگزاری آن باید تغییر کند. ما این حوزه را به دست کسانی سپرده ایم که اهلش نیستند
مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان تأکید کرد: موضوع اصلی این است که معلمانی که سر کلاس درس می روند تا دانش آموزان را به کتابخوانی راغب کنند، خودشان صلاحیت لازم را ندارند. بخش عمده ای که اساساً صلاحیت تدریس این حوزه را ندارند و مثلا معلم تاریخ است که چون زمان آموزشیاش پر نشده، ادبیات درس می دهد یا معلمی است که تربیت درستی در حوزه آموزش ادبیات نشده است. چرا که مشکل دیگر ما در نظام آموزش و پرورش این است که ما با شرایط روز همگون نیستیم. برای اینکه این مشکل حل شود باید دوره های ضمن خدمت گذاشته شود تا معلمان ما اطلاعاتشان به روز شود.
کلاس های درس با تفکر 20 سال پیش اداره می شود
وی یادآور شد: به طور قطع می گویم که کلاس های ما با تفکر 20 سال قبل است حتی اگر الان یک جوان 24 ساله را سر کلاس بفرستید، کپی معلم 20 سال قبل خود را اجرا می کند. پس باید آموزش و پرورش ما کلاس بگذارد و برای به روز رسانی معلمان، اساتیدی بگذارد که صرفاً دانشگاهی نباشد بلکه از مدرسه تجربه داشته باشند و این فضا، معلم، دانشجو معلم را درک کند. راه آموزش و پرورش کمک گرفتن از دانشگاه فرهنگیان است که اساتیدش هم دانش و هم تجربه کار آموزشی دارند.
مدیر گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان در پاسخ به این سؤال که برخی معتقد هستند که اگر ما دچار اُفت سواد خواندن و نوشتن شدهایم، یکی از علتهای آن میتواند عجین شدن دانشآموزان با فضای مجازی باشد که سهل و آسان نوشتن و حتی غلطنویسی در این فضا رایج است، شما چقدر این موضوع را دخیل میدانید؟ بیان کرد: به نظر من، اینکه فضای مجازی تأثیرگذار بوده یا نه، در این مهم دخیل نیست چرا که در دورههای قبلتر هم یک عامل مخل دیگر در بحث خواندن و نوشتن میتوانست وجود داشته باشد البته میتواند فضای مجازی با همه ویژگیهایش، یکی از عوامل مؤثر در این موضوع باشد که در مدرسه و خانه باید به دانشآموزان آموزش داده شود که استفاده از فضای مجازی، حد و حدود دارد اما میخواهم بگویم که موضوع و چالش اصلی ما این نیست بلکه موضوع این است که ما از بچهها، جریان اجتماعی و زمانه عقب هستیم.
دلیر افزود: برای مثال من سر کلاسهای دانشگاه به دانشجو ـ معلمها میگویم ماهی یک کتاب بخوانند، مهم نیست که این کتاب رمان باشد یا تاریخ بیهقی. مهم این نیست که تاریخ بیهقی را میخوانند، لزوماً آن را فهم کنند. همین کتاب خواندن باعث میشود سواد نگارشی بالا برود. به همین دلیل اصرار دارم که دانشآموزان از اول ابتدایی باید شاهنامه بخوانند چرا که در اینجا ادراک مهم نیست بلکه بحث اصلی، خود فعل «خواندن» است.
متأسفانه آموزش ما بسیار فرسوده است و مدیران ارشد ما به نوآوری تن نمیدهند. باید بپذیریم خیلی از روشهای آموزشی ما سنتی است درحالیکه بچههای ما روشهای نوین را در فضای مجازی میبینند و حتی خودشان دست به خلاقیت و نوآوری میزنند
وی تصریح کرد: متأسفانه آموزش ما بسیار فرسوده است و مدیران ارشد ما به نوآوری تن نمیدهند. باید بپذیریم خیلی از روشهای آموزشی ما سنتی است در حالیکه بچههای ما روشهای نوین را در فضای مجازی میبینند و حتی خودشان دست به خلاقیت و نوآوری میزنند و چون ما نمیتوانیم نوآوری داشته باشیم، از آنها عقب میمانیم.
مدیر گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان اظهار داشت: مهم این است که میتوان با ابتکار عمل حتی مشکلات کتابهای درسی را حل کرد. اگر به معلم ابتدایی آموزش داده شود که کتابی که در اختیارش است، صرفاً یک کتاب از میان انبوه کتابها و یکی از چند روش آموزش است و باید در کنار آن خلاقیت به کار ببرد، آن وقت میتوانیم شاهد ارتقا باشیم. مثلاً اینکه یک معلم کتاب قصهای را که مورد تائید است، به دانشآموزان معرفی کند یا داستان نیمه کارهای برای آنها بخواند که آنها بروند و تکمیلش کنند یا برای یک قصه نقاشی بکشند و ... هم سواد بچهها را بالا بردهایم و هم لذت باسواد شدن را به آنها دادهایم درحالیکه امروز شاید از دید بسیاری از بچهها درس «زبان و ادبیات فارسی» خشکترین درس در مدرسه است به دلیل آنکه جنبه هنری و ذوقی ادبیات را نادیده گرفتهایم و جنبه علمی آن هم ناقص اجرا میشود.
دلیر در پایان خاطرنشان کرد: در دروسی مانند «شیمی، فیزیک و ریاضی» چون با علم محض سر و کار داریم، اگر معلم نتواند معادلهای را حل کند یا مسئلهای را درست مطرح کند، بیسوادیاش برملاء میشود اما در حوزه «ادبیات» چون هم جنبه علمی دارد و هم جنبه ادبی، سخت میشود معلمان باصلاحیت و بیصلاحیت را شناخت. ما اگر بتوانیم زبان و ادبیات را گسترش دهیم، در همه درسها و سطوح، شاهد کارآمدی بیشتری خواهیم بود.
منبع:مهر
انتهای پیام/