وعده‌های دروغ با چاشنی فریب دادن مردم ؛ بساط معرکه‌گیرها هنوز در کرمان جمع نشده است+ تصاویر

وعده‌های دروغ با چاشنی فریب دادن مردم ؛ بساط معرکه‌گیرها هنوز در کرمان جمع نشده است+ تصاویر

هر چند این روزها معرکه‌گیرهایی که در گوشه و کنار شهر بساط پهن می‌کردند به ندرت دیده می‌شود اما معرکه و معرکه‌گیری بساط خود را جمع نکرده است مراقب باشیم زودباورانه فریب معرکه‌ گیرها را نخوریم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمان، هر چند از روزگاری که معرکه‌گیرها در گوشه و کنار شهر بساط پهن کرده و با یک بلندگو و البته با هزار ترفند در زیر زبان چرب و نرمشان مردم زیادی را به بهانه‌هایی همچون پاره کردن زنجیر، شکستن سنگ با دست یا بازی با مار سمّی دور خور جمع می‌کردند گذشته است و به دلیل زیادشدن مسائل سرگرمی این گونه مسئله به‌ندرت دیده می‌شود و شاید همین به ندرت دیده شدن سبب شد که پای معرکه بایستم.

مردد بودم بین ماندن و رفتن؛ اما ماندم.

تماشای عده‌ای از مردم از هر قشر و دسته و گروهی، پیر و جوان، زن و مرد حتی کودک کار و سربازی که تنها ساعاتی را مرخصی گرفته بود و باید به پادگان برمی‌گشت جالب بود؛ عده‌ای از سر کنجکاوی می‌ایستادند، عده‌ای از بین جمعیت راه باز کرده جلو می‌آمدند و عده‌ای ترجیح می‌دادند معرکه را از دور به تماشا بنشینند و البته بودند کسانی که با خنده‌ای معنی‌دار از کنار بساط معرکه‌گیر و تماشاگرانش رد می‌شدند.

یک بلندگوی دستی، یکی دو جعبه چوبی، یک پسربچه، شاگرد و یک معرکه‌گیر؛ تمام بساط معرکه همین بود. نه نیازی به تهیه بلیت بود و نه سالن و صندلی برای نشستن محیا؛ اینجا هر چه بود سادگی بود که می‌شد آن را به راحتی در نگاه مردمی که جمع شده بودند، دید. مردمی که به وضوح می‌دانستند که همه این بساط چیزی جز دورغ و فریب نیست، اما نه‌تنها حاضر نبودند آنجا را ترک کنند که حتی برای ادامه این معرکه دست در جیب خود کرده و اسکناس‌ها را بیرون می‌آوردند.

معرکه‌گیر سواد آنچنانی نداشت اما کارش را خوب بلد بود و می‌دانست چگونه احساسات کسانی را که دور خود جمع کرده بود به بازی بگیرد و به بهانه در آوردن اژدها از جعبه عده زیادی را دور خود جمع کرده بود و همه با اینکه یقین داشتند خبری از اژدها نیست اما حاضر نبودند اطراف معرکه‌گیر را خالی کنند.

معرکه به نقطه لحظه اوج و پایان کار خود نزدیک می‌شد و در نهایت معرکه‌گیر بزمچه‌ای را از دورن جعبه بیرون آورد.

معرکه دیگر تمام شده بود و همه رفته بودند؛ دیگر نه خبر از آن جمعیت بود و نه معرکه‌گیر و نه بساطش.    

با خودم فکر می‌کردم چنین معرکه‌هایی را در اغلب عرصه‌ها می‌توان دید؛ از یک اجتماع ساده چند نفره تا هر عرصه و جایی که پای منفعتی در میان باشد. تنها باید هوشیار بود؛ فریب خوردن همیشه تاوانی چون از دست دادن چند هزار تومان ندارد و هر چه معرکه بزرگ‌تر باشد تاوانی سخت‌تر و بزرگ‌تر دارد.

با خودم فکر می‌کردم شاید این حقیقت، نمایی بی‌پرده از این روزهای دنیای ماست و می‌شود انسان‌ها و یا حتی دولت‌ها و ملت‌ها را با معرکه‌هایی از این دست به راحتی فریب داده و ساعت‌ها، ماه‌ها و سال‌ها دور خود جمع کرد.  

با خودم فکر می‌کردم در این لحظه‌هاست که باید هوشیار بود و بصیرت داشت، باید پشت پرده همه معرکه‌ها را دید و باید فهمید که تمام گزینه‌های روی میز، تهدید و وعده‌های دورغ معرکه‌ای بیش نیست.

با خودم فکر می‌کردم عاقبت معرکه این روزهای غرب هم مطمئنا چیزی جز یک بزمچه نیست؛ تنها باید هوشیار بود.

همه رفته بودند؛ معرکه‌گیر هم بساطش را جمع کرده بود و من با خودم فکر می‌کردم بساط همه معرکه‌ها روزی جمع می‌شود اگر ما باید هوشیار باشیم.

گزارش و عکس از ثاراله انکوتی

انتهای پیام/511/ ع

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon