نمایندگان مجلس پای سخن هنرمندان تئاتر
روز گذشته سه نماینده مجلس شورای اسلامی، به دعوت اداره کل هنرهای نمایشی، پای سخنان هنرمندان تئاتر درباره مشکلات معیشتی و مسأله مالیات نشستند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، نشست «هماندیشی هنرمندان تئاتر و نمایندگان مجلس شورای اسلامی» روز سهشنبه 12 آذرماه در ساختمان دفتر موسیقی معاونت هنری برگزار شد. از جمله هنرمندان حاضر در این نشست میتوان به داود فتحعلیبیگی، هادی مرزبان، قطبالدین صادقی، مریم معترف، پیام فروتن، شاهین چگینی، آرش دادگر، ساسان پیروز، مریم کاظمی، فریبا متخصص، مصطفی کوشکی، امیرکاوه آهنینجان، مهدی میامی، مسعود دلخواه، محمودرضا رحیمی، سعید اسدی و... اشاره کرد.
نمایندگان مجلس حاضر در این نشست نیز عبارت بودند از طیبه سیاووشی شاهعنایتی (نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون فرهنگی)، سیدهفاطمه ذوالقدر (نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون فرهنگی)، حجتالاسلام احمد مازنی (نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون فرهنگی) و حجت الاسلام والمسلمین حسین ملکی (مدیرکل دفتر امور مجلس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.)
در این نشست شهرام کرمی در مقدمه گفت: «از 10 نماینده دعوت کردیم اما برخی به آن لبیک نگفتند... معافیت مالیاتی سال آینده صددرصد حذف میشود.»
قطبالدین صادقی در سخنرانی مفصلی گفت: «قصد ما سهمخواهی نیست. اعتراض دارم که یک نماینده در برابر این همه آدم اندک است. هیچ جامعهای در هیچ دورهای بدون دو عنصر نچرخیده است، مدیر و متخصص. با هزار مدیر و بدون متخصص جامعه نمیچرخد و برعکس با هزار متخصص و یک مدیر. اولین اعتراض ما به بودجه است. زمانی هشت دهم درصد بودجه بود و اکنون شده است یک دهم درصد است. 84درصد بودجه فرهنگی به سازمانهای موازی داده میشود که اساساً مأموریت فرهنگی ندارند. ما در فرهنگ سنتی مشکل حمایتی نداریم، جامعه در بافت خود حمایت از سنت را دارد؛ ولی برای گذر از بحران امروز خلق فرهنگ نوین لازم است.»
وی افزود: «ما سه رابطه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی داریم. در رابطه سیاسی وضع ما خوب نیست. از نظر اقتصادی هم خوب نیست و بدون تعارف فلجیم که ضربه آن بر جهانبینی و باورهای ما است. نوع سوم تفاهم فرهنگی است، من از ملکه انگلیس بدم میآید؛ ولی شکسپیر را دوست دارم، فرهنگ محل ارتباط تمدنها است. تودهها یاد نگرفتند برای فرهنگ پول خرج کنند و همه چیز را برای تن خرج میکنند نه روح. تولید فرهنگ وجود ندارد. دولت باید هزینه کند و باید خلق نیرومند بیافریند. این همه شعار کجا هزینه میشود. در فرانسه در پاریس 600 نمایش و 1000 فیلم پخش میشود و باز هم یارانه میدهد. در سریال و فیلم معمولی فرهنگ متعالی متجلی نمیشود.»
صادقی به اعتصاب عمومی اهالی فرهنگ در سال 1973 به سبب حذف یارانه توسط لویی گییو، وزیر فرهنگ وقت فرانسه اشاره کرد که از اهالی فرهنگ عذرخواهی کرد و کارش به استیضاح کشیده شد. وی در همین باره گفت: «پول نفت دست دولت است و او با دادن پول به ما فکر میکند به ما خدمت میکند. چرا مالیات را از ثروتمندان نمیگیرد؟ فرهنگ و هنر را درک کنید تا آدمها با عزتنفس و خلاقیت روی پای خود بایستند و به چیزی که شایسته این مردم و نظام است دست یابد.»
وی در ادامه گفت: «اوضاع بد است. نهادهای فرهنگی به تئاتر بودجه نمیدهند. توده مردم در شکل ریشهدار مناسک مذهبی را اداره میکند؛ چرا شهرداری در آن دخالت میکند؟ وزارت ارشاد در این چند سال فقط دو سالن به تهران اضافه کرده است. در قاهره 40 سالن دولتی وجود دارد و در تهران پنج سالن. شما باید حق و حقوق هنرمندان را بگیرید. من برای چهرههای معروف صحبتی ندارم که پولهای مشکوک گرفتهاند و هنر را پولمحور و فاسد کردهاند. بچههای تئاتری درگیرند. هنرمندی میشناسم که پول خرید پنیر هم ندارد. نگاه نکنید چند نفر فاسد از هر نمدی کلاه میسازند؛ اکثر هنرمندان نیازمندند. خدا را خوش نمیآید همان درآمد کم را هم از آنان بگیرید. اگر این تلخی و جدایی و بیحرمتی وارد تفکر اهل فرهنگ شود به صورت زهرآگین در آثار دیده خواهد شد. به فکر این وضعیت ناموزون و نامناسب باشید. از شرکتهای خصولتی مالیات بگیرید که مثل اژدها بر همه چیز چنبره زدهاند. از ما هم بگیرید مثل فرانسه که نسبت به درآمد فرد مالیات میدهند. صدای انتقاد و اعتراض ما باشید و به گوش بزرگان برسانید. من ستایش میکنم فرهنگ خود را به مصاف میآورند. فرهنگی که امکان گفتوگوی خیابانی نداشته باشد قطره قطره به آشوب میرسد.»
هادی مرزبان دیگر سخنران جلسه گفت: «سال 1357 در زمان دانشجویی به کشور آمدم و همه چیزم را دادم و مهمتر از همه جوانیم بود. بودجه تئاتر را تصدقی میدهند. درد مهم ما بودجه است.»
مریم معترف که این روزها نمایشی را در کانون پرورش فکری کودکان روی صحنه دارد، گفت: «ما مخالف مالیات نیستیم؛ بلکه بهتر است درصدی و مشخص باشد که این چنین مطالبی منتشر شده در نشریات مطرح نباشد.»
شاهین چگینی که از اولینهای سالنداری بخش خصوصی در تهران است، گفت: «بیش از 50 درصد تئاتر کشور در بخش خصوصی فعال است و این تبدیل به جریان شده است. دولت بخش خصوصی را فعال و آن را رها کرد. سازوکار آن مشخص نشد. مالیات بر ارزش افزوده برای مثال با گران کردن بلیت تئاتر شکل گرفت و از جیب مخاطب گرفته میشود؛ در حالی که مخاطب به سختی بلیت میخرد. چنین مالیاتهایی ریزش مخاطب را پدید میآورد.»
سعید اسدی، به عنوان مدیر تئاتر شهر گفت: «باید در نسبت سیاست و صنایع خلاق حرف زد. رویکرد ما مشخص نیست که یارانهای است یا بازار آزاد. ما گرفتار شدهایم. در حوزه تولید تئاتر، وضعیت شبهسوسیالیستی و هنرمند مورد حمایت و دولت خودش مولد تئاتر بود. رفته رفته به سمت خصوصیسازیی رفتیم که در جامعه کلان ما بیقواره و شبیه به سکتهای شدید بود. برای حمایت از اجرای اثری در تئاتر شهر در نهایت 45 میلیون پرداخت میشود که در حد همان 20 درصد گیشهای است که بعداً از او کسر میکنیم. مالیات بر ارزش افزوده هم از هزینه تولید گرفته میشود. دولت نقص ساختاری دارد و باید در دستور کار قرار بگیرد. هدر رفتن سرمایه در وزارت ارشاد به سبب ساختار اداری است. نهادهای موازی با بودجههایی که به نظرم بیشتر از بودجه ارشاد نیست، میتوانند بهینه شوند. تولید حرفهای تئاتر باید مجدداً تعریف شود.»
ساسان پیروز، روزنامهنگار سابق تئاتر گفت: «تئاتر امروز ورشکسته است و هر بار به بهانه مختلف از بودجه آن کاسته شده است که به ساختار معیوب ادارهکل هنرهای نمایشی بازمیگردد. ایده بخش خصوصی تا حدی در افزایش آثار تأثیری داشت؛ اما سرانه فرهنگی ما در حد سانتیمتر است... دستمزد سلبریتی اساساً در تلویزیون و سینما و با حضور سامانههای پیامکی با پشتوانه سیاسی رخ میدهد.»
مسعود دلخواه که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر مشغول به کارگردانی است، گفت: «ما در فرهنگ دچار رکودیم و این موضوع در تئاتر عیان است. ما در مرز ورشکستگی قرار داریم. سالندارها در مرز ورشکستگیاند. در دهه 1930 در دوره رکود بزرگ آمریکا، برادوی در حال بسته شدن بود و دولت در وضع اقتصادی بد اجازه ورشکستگی یک سالن را نداد و تئاتر خصوصی را سرپا نگه داشت. در اینجا نمیدانیم مسائل را به چه کسی بگوییم.»
محمودرضا رحیمی با اعلام آنکه دیگر سخنگوی خانه تئاتر نیست، گفت: «70 درصد تئاتریها استخدام هیچ جایی نیستند. در دانشگاه فقط به خاطر دوستان تدریس میکنیم. در تئاتر، تمرکز دولتی است و او تصمیم میگیرد که هر کس چقدر پول نصیبش شود. سالن خصوصی معجزه تئاتریها بود. همه مستأجرند و هر لحظه صاحبخانه آنها نشستهاند برای گران کردن. آنان صاحب تئاترند. اعلام فروشها شرمآور است. اقتصاد تئاتر افتضاح بود. چرا هر نهادی باید برای خودش تئاتری داشته باشد و سیستم اداری تعریف کند، خود دولت خودش را دور میزند.»
مصطفی کوشکی، کارگردان و مدیر تماشاخانه مستقل تئاتر خطاب به نمایندگان مجلس گفت: «آیا شما به تئاتر اعتقاد دارید؟ آیا به نقد اعتقاد دارید؟ نتیجه حرفها و عمل شما نشان دهنده اعتقاد شما خواهد بود.»
آرش دادگر، عضو هیئتمدیره خانه تئاتر و مدیر تماشاخانه جوانمرد نیز گفت: «ما رابط شما و مردمیم و ما امر نامرئی را برای شما مرئی کردیم؛ اما شما ما را فراموش کردید. جاسوسها برای شناخت فرهنگ کشورها دو جا را هدف قرار میدهد: تئاتر و ورزشگاه. این همه نفت فروختیم، ما حرامش کردیم؟ شما مدام شعار دادید و باز به نقطه صفر رسیدید و باز به ما رجوع کردید.»
مریم کاظمی در مقام آخرین هنرمند در این نشست گفت: «در مورد تئاتر توقع نداریم ریز امور را بدانید؛ اما باید چیزهایی حتماً به صورت کارشناسی لحاظ کنید که بودجه و مالیات یکی از آنها است. با وجود رشتههای شغلی مختلف هنرمند علاوه بر تغذیه و بیمه و مسکن باید برای تغذیه فرهنگی هم تلاش کند و از همین تلاش عناصر اولیه را تأمین کند. آیا برای نیازهای اساسی مالیات تعلق میگیرد؟ مالیات برای اضافه درنظر گرفته میشود نه برای همه قراردادها.»
طیبه سیاوشی در پایان صحبت هنرمندان تصریح کرد: «در مورد بحث معافیت مالیاتی که مطرح شد و بازگشت خورد ما هم از دیروز تا الان گرفتاریم. امثال خبرگزاری فارس دائم تماس میگیرند و این تماسها قطع نمیشود و مدام میخواهند صحبت کنیم. امروز صبح با سازمان برنامه و بودجه صحبت کردم و آقای جعفرینژاد گفتند من کاملاً شفاف در مورد این قضیه در شبکه خبر صحبت کردهام. آقای جعفرینژاد گفتند بحث حذف معافیت مالیاتی به پیشنهاد آقای پارسا، رئیس سازمان امور مالیاتی مطرح شده است و بعد سازمان برنامه و بودجه مخالفت کرده و کنار گذاشته شده است.»
او ادامه داد: «میگویند اعتقاد به تئاتر وجود دارد یا خیر. این موضوع در مورد موسیقی هم هست و اگر موسیقی را میخواهیم، سازش هم هست اما نمیتوانیم این مسئله را به کسی بباورانیم. بارها از من پرسیدهاند تئاتر که میروی کجا میروی؟ کدام تالار؟ و دوستان جناح دیگرمان همچنان نسبت به تئاتر خصوصی موضع دارند و تلاش ما بر این بوده است که ایرادات وارده به پوشش زنان و لباس مردان از کمیسیون فرهنگی خارج نشود و در همان جا به آن خاتمه دادهایم. ما معتقدیم هنرمند آزاده است، اما انتقال مطالبات به حاکمیت میتواند مؤثر باشد.»
سیدهفاطمه ذوالقدر نیز گفت: «کاش ما بیشتر از این جلسات داشته باشیم. من امروز حرفهای خوبی شنیدم که از درد و مشکلات جامعه هنرمندان است. ما در کمیسیون فرهنگی مخصوصاً همان سالی که آقای مازنی رئیس کمیسیون بودند دغدغهمان هنر و هنرمندان بود. شاید کارها کند پیش میرود و کوتاهیهایی هست اما میخواهیم آن بخش از حقتان را که به ما مربوط است بگیریم. ما تلاش کردیم بحث بیمه را در بودجه سنواتی پیگیری کنیم. ما سال گذشته هم فقط جنگیدیم که بودجه را به میزان قبل برگردانیم و امسال هم باید بجنگیم. آن وقت بعضی چه طور فکر میکنند وقتی میگویند کارگر مالیات میدهد چرا سلبریتی نمیدهد؟! و هر چقدر میگوییم چرا این درصد کم را این قدر بزرگ میکنید گوششان بدهکار نیست. اگر قراردادی میلیاردی باشد مشخص شود و این گونه نباشد که فقط کارگر مالیات بدهد اما آن نیم درصد، آن یک درصد هنرمند با درآمد بالا مالیات ندهد.»
احمد مازنی نیز به عنوان آخرین سخنران این نشست گفت: «جملهای را به نقل از نیچه استاد صادقی فرموند؛ ما همیشه بسیار دیر و کم یاد میگیریم. با استفاده از همین جمله عرض میکنم که دیر یاد گرفتیم و کم اما چه کسانی باید بیش از همه در این زمینه کار میکردند؟ من تا خودم را شناختم در حوزه فرهنگ بودم و نمیخواهم اینجا گزارش سوابق بدهم. ما اهالی فرهنگ و هنر سهم بالایی در این دیر یاد گرفتن و کم یاد گرفتن داشتیم. سهم بودجه فرهنگ شش دهم درصد از بودجه کل کشور بود. در حالی که وقتی شعار میدهند میگویند فرهنگ اصل و ریشه است، اما در عمل وقتی میخواهند اهمیت عملی را با اختصاص بودجه نشان بدهند روی فرش هم نه، زیر فرش است. خطاب به آقای روحانی گفتم شش دهم درصد، نه 6 درصد، سهم حوزه فرهنگ شش دهم درصد است و گفتم این را هم بگذارید روی باقیاش و مسائل و مشکلات حوزههای مختلف را حل کنید! این شش دهم درصد شامل فرهنگ سنتی، مدرن، تئاتر، سینما، صدا و سیما، انتشارات و... میشود. اگر فرهنگسازی نکردهایم دیر نشده است. اگر در دولت ما، در مجلس ما صحبتی از فرهنگ شد نباید نیازی به توضیح دادن در مورد آن باشد. من یک سال رئیس کمیسیون فرهنگی بودم و به آقای لاریجانی گفتم با این شش دهم درصد چه کنیم؟! ما چرا نمیتوانیم ساختار اداریمان را اصلاح کنیم که صدا و سیمایمان با 50 هزار نیرو فقط مصرفکننده نباشد؟! انتهای این شیوه مدیریت بنبست است. به جای سپردن این کارها به مردم، با وابستگیمان به نفت و به مدد آن به زیباسازی چهره دولتها میپردازیم. ما نیازمند اصلاح ساختاریم و اصلاح ساختار ریشه در کار فرهنگی و هنری دارد. این رسالتی همراه با آسایش نیست. راهش این است که ما جامعه را با خود همراه کنیم.»
او در پایان گفت: «اولین حلقه مفقوده، حلقه گفتوگو است. گفتوگو پروژه نیست، پروسه است. حلقه دوم مفقوده نظام صنفی است. ما طرح نظام صنفی هنرمندان را در مجلس در دستور کار داریم تا کمک کند و این قانون شود. ما اجازه تجمع نداریم. در حالی که تجمعات صرفاً نباید مسلحانه و مخل امنیت باشند. حلقه سمنها نیز شکل گرفته است اما نیازمند تکمیل است. پیشنهاد من این است که جناب آقای کرمی خلاصه مکتوبی از این جلسه تهیه و آن را به دو دسته تقسیم کنند. بخشی از آن موردی است و پیشنهادم این است که در مورد مسائل کلان جمعی به عنوان ذینفعان، صاحبنظران و متولیان انتخاب شوند و کسانی هم از کمیسیون فرهنگی حضور داشته باشند و این جلسات ادامه یابد. »
انتهای پیام/