نگاهی به "زیرنظر"| چرا طنز سالم در سینمای ایران کمرنگ شده است؟
اولین فیلم مجید صالحی نشان داد که دستآوردهای سالم کمدی خانوادگی در تلویزیون میتواند به راحتی به ابتذال تبدیل شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اولین فیلم «مجید صالحی» تمام آن چیزی که از کارگردان موفق سریالهای کمدی و خانوادگی در تلویزیون سراغ داریم را زیر سوال میبرد و ما را با اثر فاجعه آمیزی که در آن دایره مرزهای شوخی جنسی با فاصله زیاد نسبت به دیگر فیلمهای کمدی مبتذل بزرگتر شده است روبرو میکند.
در سینمای کمدی این سالهای ما روش خنداندن به قیمت از بین رفتن حدود اخلاقی و قیود شرعی امری بدیهی شده است. هر از چندگاهی که کمدی جدیدی در سینماها اکران میشود باید منتظر شوخیهای فراوان جنسی باشیم که نشان میدهد این دُمل چرکین نسبت به فیلم قبلی بزرگتر شده است. غدهای که علاج آن جز با نظارت دقیق و حسابشده توسط سازمان سینمایی از یک سو و رونق گرفتن تولید کمدیهای سالم خانوادگی از سوی دیگر میسر نخواهد شد.
این بار فیلمی که انتظار میرفت به خاطر کارنامه خوب کارگردان آن در تلویزیون در ساخت کمدیهای سالم و پرنشاط خانوادگی فیلمی سالم و خانواده پسند باشد، متأسفانه نه تنها تصور ما را درباره خود تأیید نکرد که حتی از آنچه که تا دیروز در سینماها دیدیم نیز بدتر است و باید در یک کلام گفت مرزهای ابتذال را رسماً جابجا کرده است.
حامد با بازی رضا عطاران در نبود همسرش مهشید با امید در منزل خود به مصرف مواد مخدر مشغول بودند که این کار باعث شده است تا مبل دچار سوختگی شود و سپس سوراخی روی آن درست شود. چیزی که حامد را نگران میکند که تا قبل از اینکه همسرش برگردد برای رفع این عیب کاری کند.
چیزی که در «زیرنظر» دیده میشود در یک طرف شوخیهای جنسی فراوان خصوصاً با استفاده از کلمه "سوراخ" است. جدای از آن سکانس بستن دکمه شلوار حامد توسط امید یکی اززشتترین تصاویری است که سینمای ما به خود دیده است؛ سکانسی که مشخصاً شبیه فیلم بزرگسالان ساخته شده است تا بیشتر بفروشد.
متأسفانه باید گفت این تنها بخش مبتذل فیلم نیست و آموزش گام به گام استعمال مواد مخدر در قاب بسته یکی از جدیدترین نکات منفی است که سینمای ما در روزهای ابتذال شاهد آن است. صحنهای که حامد، امید و ایرج آماده میشوند تا مواد مصرف کنند. در ترسیم قدم به قدم آن در سینما باعث میشود که هر لحظه به خود بگوییم که "الان تمام میشود و دیگر ادامه پیدا نمیکند" اما این سکانس تا لحظه شروع مصرف ادامه پیدا میکند. مسخرهتر آنکه لحظهای که حامد سیگاری را روشن میکند پشت به دوربین است اما چنین سکانسی باید آنقدر شفاف ضبط شود.
اما نکته بسیار مهمی که درباره فیلم باید گفت این است که مردم در سالن سینما هنگامی که شوخیهای سالم و بامزه را تماشا میکردند بسیار بیشتر از زمانی که شوخیهای جنسی و اروتیک میدیدند، میخندیدند. این مسأله در خود پیام بسیار مهمی دارد؛ اینکه مردم هنوز در سینما به شوخیهای جذاب و سالم بیشتر از شوخیهای کثیف و مبتذل علاقهمندند و سینما هنوز ظرفیت این را دارد که مردم را از راه درست خود بخنداند. صالحی که در تلویزون این تجربه موفق را دارد در اولین فیلم خود نشان داده که هنوز بلد است مردم را درست بخنداند اما دچار لغزش شوخیهای جنسی و مبتذل شده است.
در ادامه باید گفت فیلم در عین حال هیچ قدرتی در روایت و تیپ سازی ندارد. تعداد زیادی افراد نامعقول و دیوانه که حتی یک نفر آدم عادی و با شخصیت میان آنان یافت نمیشود که کارکرد مهم آنان همین لودگی و جنسی بودن است که در همه مردان ساختمان نمایان است.
کارگردان زمانی که میبیند داستان فیلم بیشتر از این حرفی برای گفتن ندارد و داستانش کم آورده است به داستان جدیدی در بخشهای پایانی فیلم دست میزند که فیلم را متفاوت و جالب کند اما اوج تعجب آنجا است که این ایده نیز روی هوا معلق میماند و ما در پایان متوجه میشویم که حتی داستان اول هم از اساس بیهوده بوده است و رسماً حامد و امید سر قبری که در آن جنازه نیست گریه میکنند. بنابراین زیرنظر جز ساعتی شوی سخیف و جنسی که به هیچ عنوان تماشای آن را به خانواده همراه فرزندان نمیتوان توصیه کرد، چیز دیگری نیست. قطعاً تماشای این فیلم همراه فرزند والدین باعث میشود که از معنای واژه سوراخ در تعابیر مختلف سؤال کند و عرق شرم بر پیشانی آنان بنشاند.
باید علت تغییر کارگردانانی مانند صالحی و دیگر سینماگرانی که روزگاری در ساخت آثار تأثیرگذار در گونههای سینمایی مختلف دستی بر آتش داشتند و حالا در سینمای کمدی مبتذل گرفتارند را تجاری شدن سینمای امروز دانست. گیشه و پول عامل تغییر کردن سینمای ما و به مسلخ رفتن فرهنگ به پای اقتصاد است. پدیدهای مدیران سینمایی ما بدون هیچ نگرانی بهراحتی از کنار آن عبور میکنند و در حال تماشای این وضعیت بحرانیاند.
انتهای پیام/