بهمناسبت بزرگداشت شهید سپهبد سلیمانی شب شعر «سردار دلها» در قم برگزار شد
بهمناسبت بزرگداشت شهادت سردار رشید اسلام سپهبد قاسم سلیمانی شب شعر «سردار دلها» در قم برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، بهمناسبت شهادت سردار رشید اسلام سپهبد قاسم سلیمانی شب شعر «سردار دلها» شامگاه یکشنبه در قم برگزار شد.
این شب شعر که به همت اداره کل ارشاد استان قم و حوزه هنری قم و با حضور جمعی از شاعران پیشکسوت و جوان استان در سالن شهیدآوینی اداره ارشاد قم برپا شده بود، با تلاوت آیات 22 تا 24 سوره احزاب و سوره نصر توسط قاری پاسدار یوسف صادقیپور آغاز شد.
سید محمدجواد شرافت که اجرای برنامه را به عهده داشت در ابتدای برنامه ضمن عرض خوشآمد گویی به مهمانان شب شعر سردار دلها ابراز امیدواری کرد: دقایقی پر از نام و یاد شهدا داشته باشیم. بهویژه سردار عزیزی که وصیت کرد بر مزارش بنویسند «سرباز قاسم سلیمانی».
وی گفت: در این دو سه روزه اتفاقات مهمی افتاده است. با غوغایی که امروز در خوزستان و در مشهد به پا بود به نظرم شهید اکنون انتقام خود را میگیرد. چه انتقامی بالاتر از اینکه یک کشور و جهان اسلام تبدیل شود به حاج قاسم سلیمانی؟
حسین اسرافیلی از پیشکسوتان شعر آیینی نخستین کسی بود که به جایگاه دعوت شد. او با اشک بوسههایی به تصویر شهید سلیمانی زد و رباعی از سید حسن حسینی به او تقدیم کرد:
کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت/ با زخم نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا کسی چون تو شگفت/ حیثیت مرگ را به بازی نگرفت
سپس سروده خود را قرائت کرد:
سردار رشید عرصه خون و نبرد/ با نام تو نبض میزند میدانها
گسترده به زیر گام تو چون مخمل/ دامان دماوند و دل تفتانها
هم ریشه کربلا هم عهد حسین/ با قوم یزید سالها جنگیدی
در سایه پرچم اباالفضل رشید/ با قوم پلید اشقیا جنگیدی
تیغی که به دست تو جلا یافته است/ در پنجه اقتدار خواهد چرخید
این پرچم استقامتی که افراشتهای/ در پهنه روزگار خواهد چرخید
بر پنجه شیر گرچه زخمی زدهاند/ این بیشه زخمدیده غرندهتر است
بر آینه هرچند که سنگی آمد/ آیینه اگر شکسته برندهتر است
امروز جهان به یاد تو تقسیم است/ یا سرخ چنانکه کربلا خواهد بود
یا همدل و همصدای شیطان بزرگ/ با قوم پلید اشقیا خواهد بود
نام تو صلابت است و غیرت سردار/ آوازه تو به کهکشانها جاری است
هرچند که پشت ابرها پنهانی/ لیلایی تو به عمق جانها جاری است
در حیرتم از خاک چگونه آیا/ این پهنه آسمان در آن خواهد خفت
بعد از تو کدام حنجر ققنوسی/ از آتش و شعلهها سخن خواهد گفت؟
بانوی شاعر اعظم سعادتمند دیگر شاعر این جلسه بود:
در پیش روی ما خیابانی که باریک است/ پر میزنی اما جهان پشت ترافیک است
اخبارِ صبح شنبه از خون تو میگوید/ خون تو یعنی جمعه دیدار نزدیک است
اخبار میگوید تو را کشتند و در گوشم/ این جمله مثل آخرین دستور شلیک است
خون تو چون انبار باروت است خواهد زد/ آتش به سرتاپای دنیایی که تاریک است
آری شهادت عین آزادی است مرد! ای مرد!/ این بیتها تنها برای عرض تبریک است
نیمی پرستو، نیم خاکستر... گل سرخ/ برگشتهای از دشتها پرپر گل سرخ!
پیچیدهای در بادها ای روح پرچم/ ای از تمام باغ خوشبوتر گل سرخ!
آرامشم را با تو میگیرم در آغوش/ آبیتری از هر چه نیلوفر گل سرخ!
خوابیدهای بیآنکه لالایی بخوانم/ بگذار سر بر دامن مادر گل سرخ!
آماده بودم صبح تا شب، سی چهل سال/ با شوق اینکه میرسی از در گل سرخ!
میبوسمت در باد تا باقی بماند/ عطری از این دیدارِ سرتاسر گل سرخ
ما را بگیر این روزها هم در پناهت/ ای اولین، ای آخرین سنگر! گل سرخ!
محمد غفاری، شاعر و مسئول برگزاری این مراسم دیگر شاعری بود که به خوانش شعر خودپرداخت:
زخم ارثی است که در سینه ایرانیهاست/ کشورم پرشده از داغ سلیمانیهاست
کشورم تلخترین حادثهها را دیده است/ پای این سرو کهن، خون جوان باریده است
چقدر لاله که در خانه اجدادی ماست/ پشت هر مرثیهای غیرت و آزادی ماست
باز ابری است هوا تا که ببارند همه/ سوگواران غم رفتن یارند همه
آه ما سوخته جانان به اثر نزدیک است/ روز خونخواهی و جبران چقدر نزدیک است
مرد میدان خطر رفت ولی هست هنوز/ و چه غم؟ مالک اگر رفت علی هست هنوز...
که به یکگوشه نگاهش همه جان میگیریم/ انتقام از همهشب زدگان میگیریم
سید محمدجواد میر صفی شاعر جوان دیگری بود که به شعرخوانی پرداخت:
سراپا شوق محضیم و تقلایی نمیجوییم/ که سر را سوی او پی کرده و پایی نمیجوییم
زلال روح آیینه به خودرنگی نمیگیرد/ همه اوییم اینجا و من و مایی نمیجوییم
سبوی ماست لبریز از بیابان عطش ساقی/ که ما چون خوندل آب گوارایی نمیجوییم
خریداریم ناز اشک را ، ما را عزایی نیست/ بهجز از آستین خود تسلایی نمیجوییم
نوای بینوایان را که دارد میزند فریاد؟/ بهجز حلق بریده روی نی ، نایی نمیجوییم
غلاف آزرده است از ما دمادم برق شمشیریم/ چنان مختارها روز مبادایی نمیجوییم
زبان ما سر سرخ ست و هنگام رجز خواندن/ بهجز با تیغ از دشمن تبرایی نمیجوییم
به ما آموخت کهنه پیرهن شرم تعلق را/ کفن از بوریا کردیم و دیبایی نمیجوییم
جمیلا! لحظهی در خون تپیدن مرغ بسمل را/ که ما زیباتر از این لحظه زیبایی نمیجوییم
فاطمه زاهدمقدم بانوی شاعر دیگری بود که به جایگاه دعوت شد:
در قاب عکست میتواند جان بگیرد/ این عشق پابرجاست تا تاوان بگیرد
این اشکها آیین دلتنگیست اما/ یک روز اگر از زخم تو جریان بگیرد ...
امکان نخواهد داشت داغ رفتنت را/ -این انتقام سخت را- آسان بگیرد
خورشید میآید که با یک صبح دیگر/ از ما برای خون تو پیمان بگیرد
آشفتهحالیهای ما امروز باید/ تنها در این فریادها سامان بگیرد
حال و هوای آسمان ابریست ایکاش/ باران بگیرد... بعد تو ...باران بگیرد
صبح من از داغ تو شد لبریز اما/ میآید آن صبحی که غم پایان بگیرد
محمدعلی مجاهدی، پدر شعر آیینی کشور گفت: سخن گفتن در این فضای احساسی و بارانی کار مشکلی است و در حضورم در اینجا مردد بودم. چون احساس میکردم نتوانم رعایت تشریفات مجلس را داشته باشم. ذهن من به سمت لایههایی از زندگی شهید چمران رفت و وقتی در ذهنم مرور میکردم، وجوه مشابهت زیادی در زندگی این دو شهید بزرگوار میدیدم. خصوصاً در لایههای عرفانی، بصیرت و عوالم روحانی. نگاه سردار سلیمانی نگاه آسمانی بود و چشمانش نشان میداد ارتباط ماورایی دارد.
در کوچ پرستوها در همهمه گل میکرد/ در شور قناریها با زمزمه گل میکرد
در دامن دلتنگی بیواهمه گل میکرد/ در حنجره سرخش یا فاطمه گل میکرد
چون عطر نجیب یاس در پنجرهها جاری است/ با نعره یا عباس در حنجرهها جاری است
گلبانگ اذان او از ماذنه میرویید/ مانند گل خورشید از روزنه میرویید
با تنتنه گل میکرد با هیمنه میرویید/ در میسره میجوشید در میمنه میرویید
مردی که نبردی سخت با ما و منیها داشت/ پیکار اهورایی با اهرمنیها داشت
موسیقی چشم او با قافیه میجوشید/ آهنگ مناجاتش در ادعیه میجوشید
با زمزمه میرویید با مرثیه میجوشید/ آن مرد که خون او در بادیه میجوشید
گلهای شقایق را آتش زده داغ او/ داغی که فروزان خواست این کوره چراغ او
مردی که تبار او از ایل تبر بوده است/ یک عمر خلیلآسا همزاد خطر بوده است
قد قامت تکبیرش هنگام اثر بوده است/ در حنجر فریادش طوفان شرر بوده است
مردی که پای زر زنجیر زدن داند/ شیری که به روی زور شمشیر زدن داند
ناصر فیض، رضا اسماعیلی، سید موسی حسینی کاشانی، حجتالاسلام سید محمدمهدی شفیعی، حجتالاسلام حسین مؤدب، محمد محمودآبادی، محمدجواد الهیپور و فرشته سادات حسینی از شاعرانی بودند که در ادامه جلسه به شعرخوانی پرداختند.
انتهای پیام/451/ح