گزارش| شبشعر «قسم به قاصم» در قم برگزار شد
شبشعر «قسم به قاصم» در پاسداشت سردار رشید اسلام شهید قاسم سلیمانی و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای سانحه هوایی با حضور شاعران پیشکسوت و جوان کشور در قم برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، به همت اداره هنرهای ادبی دفتر تبلیغات اسلامی شبشعر «قسم به قاصم» در پاسداشت سردار رشید اسلام شهید قاسم سلیمانی و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای سانحه هوایی در سالن همایشهای غدیر قم برگزار شد.
در این جلسه که خانواده شهدای مدافع حرم فاطمیون و زینبیون نیز حضور داشتند، جمعی از شاعران پیشکسوت و جوان کشور به شعرخوانی پرداختند.
در ابتدای جلسه نجم الدین شریعتی مجری این برنامه، پس از ادای احترام به شهید سلیمانی و شهید ابو مهدی المهندس اظهار داشت: قصه پرواز، قصه دل کندن و دل بریدن است. برای ما که پیلههایمان آنقدر ضخیم شده که رویای پرواز را از یاد بردهایم فقط یکراه مانده است و آن دل کندن و دل بریدن است. باید آزاد و رها شد. همسر شهیدی بود که میگفت وقتی با این شهید ازدواج کردم فهمیدم که یک جواهری را به دست آوردم ولی وقتی شهید شد فهمیدم که مشتری بزرگتری داشته است. به تعبیر قرآن که میفرماید: ان الله اشتری من المومنین انفسهم.
شریعتی همچنین اعلام کرد جلسه امشب میزبان خانواده شهدای سانحه هوایی شهید بیروتی و حسنی سعدی نیز هست.
سید سکندر حسینی شاعر افغانستانی نخستین کسی بود که سروده خود را تقدیم به حاج قاسم سلیمانی کرد:
قلبها آتشگرفته چشمها خون ریخته
ماه در وقت نمازش اشک گلگون ریخته
خون تو تفسیر بیداری است مانند حسین
رازهای شوم را از پرده بیرون ریخته
در عراق و شام ـ آیینه! تماشا میشوی
نقشی از تو در مثال فاطمیون ریخته
دشت سرخ است از جنون عشق تو در هر قدم
تا ببینی در دل این خاک مجنون ریخته
غیرتت هرگز نمیگنجد میان صد کتاب
از سر هر تار مویت نیز مضمون ریخته
عشق تو در رقص آورده است موج و رود را
در خیابانها خروش و خشم کارون ریخته
قدس از خونت شکوفه میدهد با اینکه در
بین آتش شاخههای سبز زیتون ریخته
کربلا آغوش واکرده به قاسم باز او
در رگ گلها دوباره چشمه خون ریخته
اعظم سعادتمند دومین شاعری بود که به دعوت نجمالدین شریعتی برای شعرخوانی به جایگاه آمد:
در پیش روی ما خیابانی که باریک است
پر میزنی اما جهان پشت ترافیک است
اخبارِ صبح شنبه از خون تو میگوید
خون تو یعنی جمعهی دیدار نزدیک است
اخبار میگوید تو را کشتند و در گوشم
این جمله مثل آخرین دستور شلیک است
خون تو چون انبار باروت است خواهد زد
آتش به سرتاپای دنیایی که تاریک است
آری شهادت عین آزادی است مرد! ای مرد!
این بیتها تنها برای عرض تبریک است
احمد شهریار شاعر پاکستانی مقیم ایران چند رباعی به زبان فارسی به مدافعان حرم و سردار سلیمانی تقدیم کرد و سپس غزلی به زبان اردو خواند که ترجمه آن را برای حاضران قرائت کرد:
ای مرد سلامی از زبانم برسان
دیدی که خودم نمیتوانم برسان
پیش شهدای زینبیون رفتی
پیغام مرا به دوستانم برسان
دنیا و هوای نفس را بنده شدم
زینب! تو مرا ببخش شرمنده شدم
هر بار که از شهید گفتند و حرم
هفتاد و دو بار مردم و زنده شدم
این کار کمی نیست که لطف و کرم است
تا آخر عمر هم که ببالید کم است
تنها نه شما مدافعان حرمید
زینب خودش از مدافعان حرم است
پرندهای که در قفس تنتان زندانی بود بهسوی بیکران پر کشید. ما از شهادت شما ناراحتیم. ولی به فکر انتقام خون شما نیز هستیم. و به همین دلیل نیز اگر چشمهایمان خیس اشکاند، قلبها نیز از آتش انتقام پُر هستند. سردار! شما مالک اشتر زمان ما و عمار عصر ما بودید. سردار! شما امید و سردار مدافعان حرم و یک گروه ایمانی بودید. ما از شهادت شما ناراحتیم. ولی زیاد نگران نیستیم. چراکه هرکسی را که رهبرمان فقط یک نگاه به او بیندازد قاسم سلیمانی دیگری خواهد شد. آی آمریکای احمق! خوب گوش کن! ای که تو مرکز حیلههای شیطانی هستی. هنوز از خاک ایران هزاران هزار قاسم سلیمانی دیگر به وجود خواهند آمد.
سعید بیابانکی از شاعران مطرح کشوری بود که به جایگاه آمد. وی اظهار داشت: این نو سروده من برای دومین بار در این جلسه خوانده میشود و مرتبه اول بر سر مزار شهید سلیمانی در کرمان خواندم.
وی از قول یکی از شاعران کرمانی نقل کرد: روزهای جمعه که حاج قاسم به کرمان میآمد مراسم دعای ندبه میگرفت و مرا دعوت میکرد تا شعرخوانی کنم. شهید سلیمانی به شعر و ادبیات بسیار علاقهمند بود. در آن جلسات حاج قاسم گفته بود من میخواهم بین قبر دو شهید دفن شوم. یکی به ایشان گفته بود که شما جا نمیشوید. و حاج قاسم در پاسخ گفته بود: نگران نباشید! جوری برمیگردم که جا بشوم.
استاد محمدعلی مجاهدی ضمن ستایش مقام والای شهید سلیمانی گفت: کسانی که در عالم وارستگی به قلههای بزرگی از معرفت نائل آمدند حیثیت مرگ را به بازی میگیرند و این درس سرمشقی است که از شهدای بزرگ اسلام خصوصاً شهدای همیشه زنده کربلا گرفتهاند و واقعاً مرگ را زبون و حقیر میشمارند. من وجوه مشابهت زیادی را در این شهید بزرگ و سرافراز سلیمانی با شهید چمران یافتم. در خودسازی و پیرایش رذایل انسانی و رسیدن به معارف زلال و اصیل اسلامی. لذا من سعی کردم این بعد از زندگی ایشان را بیشتر در شعر منعکس کنم:
در کوچ پرستوها در همهمه گل میکرد
در شور قناریها با زمزمه گل میکرد
در دامن دلتنگی بیواهمه گل میکرد
در حنجره سرخش یا فاطمه گل میکرد
چون عطر نجیب یاس در پنجرهها جاری است
با نعره یا عباس در حنجرهها جاری است
گلبانگ اذان او از ماذنه میرویید
مانند گل خورشید از روزنه میرویید
با تنتنه گل میکرد با هیمنه میرویید
در میسره میجوشید در میمنه میرویید
مردی که نبردی سخت با ما و منیها داشت
پیکار اهورایی با اهرمنیها داشت
موسیقی چشم او با قافیه میجوشید
آهنگ مناجاتش در ادعیه میجوشید
با زمزمه میرویید با مرثیه میجوشید
آن مرد که خون او در بادیه میجوشید
گلهای شقایق را آتش زده داغ او
داغی که فروزان خواست این کوره چراغ او
مردی که تبار او از ایل تبر بوده است
یک عمر خلیل آسا همزاد خطر بوده است
قد قامت تکبیرش هنگام اثر بوده است
در حنجر فریادش طوفان شرر بوده است
مردی که پای زر زنجیر زدن داند
شیری که به روی زور شمشیر زدن داند
دست بت و بتگر را در سلسله میبندد
پای طلب آیین را در آبله میبندد
احرامی شوقش را با هروله میبندد
در دامن شب پیمان با نافله میبندد
آنقدر ز خود رفته است در شور تجلیها
تا موسی خود دیده است در طور تجلیها
این کیست که در غزه پیداست حضور او
سر میزند از جولان خورشید ظهور او
در سور قیامتهاست از نفخه صور او
دهلاویه سیراب است از بارش نور او
در عالم خودسازی انسانتر از او؟ هرگز
در عرصه جانبازی چمران تر از او؟ هرگز
در ترکش تو تیری است از تیره آرشها
نام تو نخواهد رفت از یاد کمانکشها
ای ساحل آرامش در بحر کشاکشها
گل کرده خلیل آسا در دامن آتشها
شده زنده ز راه تو آیین مسلمانی
سردار همه دلها! سردار سلیمانی!
احمد علوی نیز به شعرخوانی پرداخت:
آرزوی موج چیزی نیست جز فانی شدن
هست این فانی شدن آغاز عرفانی شدن
موج، کی یکجا نشستن را تحمل میکند؟
عشق اقیانوس آرام است طوفانی شدن
پیله را بشکن اگر رویای تو پروانگی است
آزمون سخت یوسف چیست؟ زندانی شدن
هیچکس مثل شهیدان مدافع حس نکرد
حال اسماعیل را هنگام قربانی شدن
همتی مردانه میخواهد میان شعلهها
خواب ابراهیم را دیدن، گلستانی شدن
در وصیتنامه پروانهها آوردهاند
مرگ یعنی صاحب یک عمر طولانی شدن
قسمت قاسم همیشه چند قسمت بودن است
عشق یعنی اینچنین غرق پریشانی شدن
ما کجا و آرزوی مرگ سرخی مثل او
ما کجا و تاری از موی سلیمانی شدن
میزبان وقتی حسین بن علی شد واجب است
اینچنین آماده رفتن به مهمانی شدن
در این جلسه از خانواده شهید بیروتی و حسنی سعدی که در سانحه هوایی عزیزان خود را ازدستداده بودند نیز با حضور سردار الماسی، استاد موسوی گرمارودی، استاد مجاهدی و حجتالاسلام علیزاده تجلیل شد.
استاد سیدعلی موسوی گرمارودی، حجتالاسلام جواد محمد زمانی، دکتر فاضل سعدی، حجتالاسلام حسین مؤدب و فاطمه زاهدمقدم دیگر مدعوین این جلسه بودند. دقایق پایانی جلسه نیز حجتالاسلام والمسلمین میرزا محمدی به سخنرانی و مرثیهخوانی پرداختند.
انتهای پیام/451/ش