اروپا از بازی بزدل «مکانیسم حل اختلاف» چه میخواهد؟
سه کشور اروپایی عضو برجام پروژه جدیدی تحت عنوان «کلید زدن مکانیزم حل اختلاف» برجام را راهاندازی کردهاند که در باطن هدفی غیر از پایبندی به برجام و عمل به تعهدات از سوی طرف اروپایی را دنبال میکند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان روز گذشته اعلام کردند که مکانیزم حل اختلاف در توافق هستهای را کلید میزنند. اما مقامات ایرانی میگویند که از سال 2018 شروع این مکانیزم را به هماهنگ کننده کمیسیون مشترک برجام اعلام کرده و بر اساس آن 5 گام در کاهش تعهدات هستهای برداشتهاند.
به نظر نمی رسد که اروپاییها بخواهند مکانیزم حل اختلاف را با هدف رسیدن به مکانیزم ماشه و بردن موضوع به شورای امنیت مطرح کرده باشند. پیشتر زمزمههایی در محافل اروپایی بود که بروکسل این مکانیزم را بدون این که بحث به شورای امنیت کشیده شود، پیگیری کند. این بدان معناست که فرآیند مزبور میتواند روندی طولانی باشد و لزوماً سر از شورای امنیت و فروپاشی برجام برنیاورد.
بر اساس برجام، اگر مکانیزم ماشه کلید زده شود، در صورت نرسیدن به راه حل طی 65 روز و اصرار طرفها بر پیگیری فرآیند، با لغو قطعنامه 2231، قطعنامهها و تحریمهای قبلی سازمان ملل علیه ایران دوباره احیا میشوند. این اتفاق قطعاً با واکنش ایران مواجه خواهد شد و حتی میتواند علاوه بر خروج از برجام به خروج از انپیتی نیز منتهی شود.
نوع واکنش ایران و بحث فروپاشی برجام، مسئلهای است که اروپاییها را میترساند. به همین دلیل آنها بحث مکانیزم حل اختلاف بدون ماشه را در پیش گرفتهاند. حال سوال این است که اروپاییها چرا چنین کاری را کردهاند و این کار چه سودی برای آنها دارد.
اروپا میخواهد در واکنش به 5 گام ایران در کاهش تعهدات هستهای، اقدامی را انجام دهد. این مسئله زمانی قوت میگیرد که بروکسل تحت فشار واشنگتن باشد. همانگونه که اروپاییها برای جبران تعهدات خود در برجام پس از خروج آمریکا، به دلیل تشرهای واشنگتن ناکام ماندند، این بار هم ادامه مسیر آنها تحت فشار آمریکاست.
هر چند که مکانیزم حل اختلاف فعلا اقدام عملی جدید و معناداری نیست، و میتواند صرفاً به برگزاری جلسات و طرح موضوعات مورد اختلاف محدود شود. مسئله زمانی پیش میآید که این روند به مکانیزم ماشه و بازگشت قطعنامههای قبلی منجر شود. اما تا به اینجای کار به نظر میرسد مکانیزم حل اختلاف، فرآیندی طولانی باشد و نتیجه فوری از آن انتظار نمیرود.
از طرفی دیگر اروپاییها تصور میکنند پس از اعتراضات آبان ماه و تحولات اخیر در کشورمان، تهران در موضع ضعف قرار گرفته است. این برداشت شبیه تصور آمریکاییها نیز هست که پس از تجمعات مذکور، در مذاکراتی که با میانجیها داشتند پا پس کشیدند و تصور کردند که تهران خود به سراغ آنها خواهد رفت. اما ظاهر امر چنین است که این ذهنیت اروپاییها را به سمتی سوق داده است تا با علم کردن مکانیزم حل اختلاف، از اهرم برجام و هستهای نیز برای فشار بیشتر بر ایران استفاده کنند.
اما هدف نهایی این فشار نه صرف خروج ایران از برجام، بلکه ترساندن و هول دادن تهران به سمت میز مذاکره با آمریکا و دستیابی به برجامی جدید و با مارک ترامپ است. اظهاراتی که بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس روز سه شنبه مطرح کرد نیز تأییدی بر همین نیت اروپاییها است.
اروپا با این کار از طرفی میخواهد ایران را بترساند و از طرفی دیگر به آمریکاییها بگوید که آنها هم علیه ایران اقدام میکنند. گزاره دوم بدین معناست که آمریکا هم مواضع خود را برای حرکت به سمت مذاکره با ایران تنظیم کند. اما اصل ماجرا این است که بروکسل میز مذاکره را میخواهد بر اساس فشار بر ایران و کُرنش در برابر آمریکا چینش کند.
حال این که تا چه حد میتوان به این فرآیند امیدوار بود، سوال دیگری است که پاسخ امیدوار کنندهای نمیتوان برای آن یافت. چرا که آمریکا بدعهدی خود را بخصوص در قبال ایران و برجام تاکنون به اثبات رسانده و این سوال هنوز باقی است که چه تضمینی برای این وجود دارد که به تعهدات جدیدی پایبند باشد. وقتی اروپاییها در حالت فعلی و زمانی که توافق هستهای را به کما فرستادهاند، مدعی میشوند که به برجام پایبند بودهاند، چه انتظار و امیدی میتوان نسبت به وعده و وعیدهای نسیه آنها داشت. در نهایت هدف غایی آنها نه منتفع شدن ایران از برجام و رفع تحریمها، بلکه راضی کردن رئیس جمهور آمریکاست. غافل از اینکه اروپاییها ترویج دهنده سنتی خواهند شد که روسای جمهور آینده آمریکا را نیز تشویق به نقض عهد میکنند.
انتهای پیام/.