یادداشت جمشیدی| ۸ نکته درباره بیانات رهبر انقلاب؛ "انتخابات و مؤلّفهی قویشدنِ ایران"
"انتخابات، فرصتی برای «ورودِ افکارِ جدید و راههای نو» به چرخهی تصمیمسازی و تصمیمگیری است. برای حلّ مشکلات و گرهگشایی از دشواریها، نیازمندِ بازاندیشی هستیم.."
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- مهدی جمشیدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی که برای تسنیم ارسال کرده است، به تحلیل بیانات امروز رهبر معظم انقلاب پیرامون انتخابات پرداخته است.
متن یادادشت جمشیدی به شرح زیر است:
[1]. انتخابات بهمثابهِ اساسیترین مسأله
انتخابات نسبت به تمامِ مسألههای دیگر، حالتِ زیربنایی و بنیادی دارد، و باید آن را «اساسیترین مسأله» قلمداد کرد؛ زیرا حلّ مسألههای دیگر، وابسته به حضورِ نیروهای توانمند و انقلابی در مدیریّتهاست و انتخابات، مجرایی است که از طریقِ آن، اینچنین نیروهای به درونِ ساختارِ سیاسی راه مییابند. بهاینترتیب، با انتخاباتِ خوب، «همهی مشکلات»، بهتدریج حلّ خواهند شد.
[2]. انتخابات بهمثابهِ نقطهی آغازهای نو
انتخابات، فرصتی برای «ورودِ افکارِ جدید و راههای نو» به چرخهی تصمیمسازی و تصمیمگیری است. برای حلّ مشکلات و گرهگشایی از دشواریها، نیازمندِ بازاندیشی هستیم و باید از ظرفیّتهای انسانی و فکریِ «معطّل» و «استفادهنشده» نیز بهره بگیریم. نباید در درونِ ساختارهای رسمی، تنها «چهرههای یکنواخت و همیشگی»، رفتوآمد داشته باشند و در نهایت، یک «حلقهی بستهی مدیریّتی» شکل بگیرد، بلکه باید بر اساسِ قاعدهی معقولِ «چرخشِ نخبگان»، کسانی بیایند و کسانی بروند و نظامِ سیاسی از لحاظِ فرصتهای سیاسی و حضور در درونِ ساختارهای قدرت، بسیار «انعطافپذیر» و «شناور» باشد. دراینحال است که «راههای تازه» و «چارهاندیشیهای جدید» در روندِ حلّ مشکلات، بهوجود میآیند و انقلاب ازاینجهت، دچارِ «ایستایی» و «توقف» نمیشود.
[3]. انتخابات بهمثابهِ مؤلّفهی قویشدنِ ایران
انتخاباتِ پُرشور و گسترده، بهمعنیِ برخورداریِ نظام از «بدنهی اجتماعی» است و بدنهی اجتماعی، دلالت بر «قدرتِ انسانی و نرم» دارد و موجب میشود که ما در معادلاتِ جهانی، با اقتدارِ حاضر شویم و دیگران به خود اجازه ندهند که ما در تحقیر و تهدید کنند؛ تاآنجاکه باید گفت بدنهی اجتماعی، بسیار مهمتر و اثرگذارتر از تجهیزاتِ نظامی است و دشمن از این امر، بیشتر هراس دارد. پس انتخابات، فقط انتخابات نیست، بلکه سرمایهها و عظمتهای دیگری نیز میآفرید و آشکارا، جنبهی «بازدارندگی» دارد و قدرتِ «چانهزنی» و «مقاومتِ» نظام را در برابرِ جبههی دشمن، بسیار افزایش میدهد. بدینجهت، ذاتِ حضورِ مردم در انتخابات را باید بخشی از «حلّ مشکل» دانست و هرگز، آن را صوری و تشریفاتی قلمداد نکرد. «مجلسِ قوی»، از جمله «مؤلفههای قویشدنِ ایران» است، و تشکیلِ مجلسِ قوی نیز، به رأیِ بالای مردم وابسته است.
[4]. انتخابات بهمثابهِ امرِ متفاوت با دشواریهای معیشتی
آری، زندگیِ روزمرهی مردم، دستخوشِ تلاطم و گرفتاریِ معیشتی است و وضعِ اقتصادی، بهسامان نیست، و این در اثرِ ترکیبی از «تحریم» و «کمکاریهای مدیریّتی» است، امّا چون مردم میدانند که حضورشان در انتخابات، «آبروی نظام» و «امنیّت» را بهدنبال دارند، این دو مقوله را با یکدیگر خلط نمیکنند و به بهانهی مشکلاتِ اقتصادی، به انتخابات بیاعتنایی نمیکنند. مردم، هم آبرویِ نظام و هم امنیّت را از آنِ خود میشمارند و تصوّر نمیکنند که با غیر و دیگری روبرو هستند که بخواهند با او، تقابل کنند و او را زیرِ فشارِ خویش قرار دهند. به باورِ رهبرِ انقلاب، «گلههای اغلب بهحقّ مردم دربارهی مسائلِ معیشتی»، مربوط به «برخی قوانین» و «عملکردِ بعضی مسئولانِ اجرایی» است، نه «اصلِ انتخابات».
[5]. انتخابات بهمثابهِ امرِ ملّی و فراتر از تعلّقاتِ خاص
درست است که «افرادِ مؤمن و انقلابی»، با انگیزهی قوی در انتخابات شرکت خواهند کرد، امّا حتّی اگر کسی «انگیزهی دینی و انقلابی» نیز ندارد یا «ممکن است از بنده خوشش نیاید»، ولی به «ایران»، «امنیّت»، «حلّشدنِ مشکلات» و «گردشِ صحیحِ نخبگانی» علاقمند است، باید در انتخابات شرکت کند. ما با طیفی از انگیزها و اندیشهها روبرو هستیم که همگی باید در انتخابات بهعنوانِ امرِ ملّی و معطوف به واقعیّتهای زندگیِ روزمرهی خویش، احساسِ مسئولیّت کنیم و تصوّر نکنیم که لازمهی شرکت در انتخابات، تعلّقاتِ دینی یا گرایشهای انقلابی است، بلکه چون انتخابات، در شئونِ مختلفِ حیاتِ فردی و جمعیِ ما اثرگذار است، بهلحاظِ منطقی نباید نسبت به آن بیتفاوت باشیم.
[6]. انتخابات بهمثابهِ آئینهی تمامنمای نظرِ مردم
کسانی با «حاشیهسازی» و «حرفهای دلسردکننده»، در پیِ «از رونقانداختنِ انتخابات» هستند و بهاینواسطه، از داخل، به رسانههای خارجی، «مایهی تبلیغاتِ سوء» میدهند. ازاینرو، رهبرِ انقلاب تأکید میکند کسانیکه بهواسطهی جایگاهِ خود، میتوانند در رسانهها حرف بزنند، نباید طوری اظهارنظر کنند که دشمن با بزرگنماییِ حرفِ آنها، مایهی لازم برای «دلسرد کردنِ مردم» را بیابد. از جمله اینکه، با وجودِ اینکه انتخابات در ایران، جزوِ «سالمترین انتخابات در جهان» است، کسانی به «دروغ»، مدّعی میشوند که انتخابات، «مهندسیشده» و «انتصابات» است، و با این موضعگیری، مردم را «دلسرد» میکنند.
جالب اینکه دراینمیان، کسانیکه از طریقِ همین سازوکارهای انتخاباتی، به قدرت رسیدهاند نیز، انتخابات را «زیرِ سؤال» میبرند، درحالیکه باید از آنها پرسید که چگونه است که وقتی نتیجهی انتخابات، بهنفعِ شما است، «صحیح» و «متقن» است، امّا وقتی بهنفعِ شما نیست، «ناسالم» است؟! این معیارهای دوگانه، با هیچ منطقی سازگار نیست و آشکارا نشان میدهد که این عدّه تنها بر اساسِ منافعِ شخصیِ خویش، اظهارنظر میکنند. آیتالله خامنهای تأکید میکند که فلان «نویسنده»، «نمایندهی مجلس» یا «مسئولِ مهمِ دولتی»، نمیتوانند مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کنند، امّا درعینحال، «بهغلط»، طوری موضعگیری کنند که در عمل، مردم نسبت به انتخابات، «دلسرد» شوند.
همچنین حمله به شورای نگهبان، از «غلطترین کارها» است؛ زیرا شورای نگهبان که مرکّب از شش فقیهِ عادل و شش حقوقدانِ برجستهی منتخبِ مجلس است، مجموعهای «قابلاعتماد» است و نباید بهراحتی، این مجموعه را به «غرضورزی دربارهی برخی افراد» متهم کرد.
[7]. انتخابات بهمثابهِ عرصهی استقرارِ نیروهای جامعالاطراف
از نظرِ رهبرِ انقلاب، کسی شایستهی نمایندگی است که «مؤمن»، «انقلابی»، «شجاع»، «دارای روحیهی جهادی»، «کارآمد» و «بهمعنیِ واقعیِ کلمه، طرفدارِ عدالت» باشد. ازاینرو، باید افرادی را انتخاب کرد که بتوانند «پرچمِ عدالت» - اعم از عدالتِ اقتصادی، حقوقی و سیاسی - را برافراشته نگه دارند. همچنین فردی که از «سخنگفتن بر ضدّ فلان قدرتِ خارجی» هراس دارد، لایقِ نمایندگیِ مردمِ باعزّت، مقتدر و شجاعِ ایران نیست. این خصوصیّات، مجموعهای را تشکیل میدهند که متناسب با نیازهای قطعی این دورهی از حیاتِ انقلاب هستند و میتوانند یک مجلسِ قوی را تشکیل دهند که ازهرجهت، فراهمآورندهی مصالح و منافعِ ملّی خواهد بود.
[8]. انتخابات بهمثابهِ تلاشِ مبتنی بر شناخت
منطقِ انتخاب در چارچوبِ «مردمسالاریِ دینی» است که هر یک از مردم، افراد را بشناسند و بر اساسِ «شناختِ صحیح» و «تطابقدادنِ خصوصیّاتِ یادشده»، دست به انتخاب بزنند، امّا چنانچه این شناخت، بهصورتِ مستقیم حاصل نشد، نمیتوانند به بهانۀ «عدمشناخت»، از رأیدادن منصرف شوند، بلکه در اینجا باید از «راهنمایی و مشورتِ افراد بصیر و موردِ اعتماد» استفاده کنند. بهاینترتیب، «هیچ کسی نباید بگوید چون افراد را نمیشناسم، رأی نمیدهم»! پس از رهگذرِ شناختِ غیرمستقیم و مبتنی بر واسطههای مطمئن و امین، مشکلِ عدمشناخت برطرف میشود و حجّتی برای رأیندادن و بیطرفی وجود نخواهد داشت.
انتهای پیام/