واکنش شاعران به سخنان عجیب اشرف غنی/ ما دو تن شاخههای یک بیدیم
جمعی از شاعران کشور نسبت به سخنان اخیر اشرف غنی درباره دزدیده شدن زبان فارسی توسط ایرانیان، واکنش نشان دادند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان، در اظهاراتی قابل تأمل زبان فارسی را در انحصار افغانستان دانسته و ایرانیان را به نوعی دزد خطاب کرده است. صحبتهای او واکنشهای متعددی را در جمع فارسیزبانان داشته است. جامعه فرهنگی و ادبی دو کشور در سالهای گذشته تلاش کردهاند تا با در نظر گرفتن اشتراکات، مرزهای ساخته شده میان دو ملت همزبان را کمرنگتر کرده و در وطن واحدی به نام «وطن فارسی» جمع شوند، با وجود این گاه و بیگاه این تلاشها توسط اهل سیاست کمرنگتر شده است.
موسی عصمتی، از شاعران روشندل مشهدی، در ادامه واکنشها نسبت به سخنان اخیر رئیس جمهور افغانستان، این یادداشت کوتاه را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است:
ما دو تن شاخههای یک بیدیم
تا زمانی که باد و طوفان هست
قلب ما تا همیشه گلشهر است
دل ما لعلی از بدخشان هست
مولوی تا همیشه خواهد بود
بلخ، وقتی که در خراسان هست
مولوی را بگو که بعد از این
نی اگر نیست، این نیستان هست
طی روزهای گذشته ما شاهد دو اظهارنظر از دو مقام عالی رتبه سیاسی ایران و افغانستان بودیم. دو کشور همدل، دو کشوری که در حوزه وطن بزرگِ فارسی جای دارند. اگر خطوط فرضی سیاسی را در نظر نگیریم، به نقطهای میرسیم که میتوانیم همدیگر را وطندار بنامیم. این دو اظهارنظر که باعث واکنشهای زیادی از دو طرف شد، نشان داد اصحاب فرهنگ و هنر بسیار جلوتر از سیاستپیشگان گام برمیدارند و این نویدبخش روزهای روشن برای جامعه فارسیزبانان است و کاش این حساسیتها که عمدتاً حاکی از همگرایی و همدلی اهالی وطن بزرگ فارسی بود، باعث شود سیاستمداران محترم این گستره پهناور، کمی در بیان نظراتشان سنجیدهتر عمل کنند تا هیچگاه شاهد رنجش خاطر هموطنان فرهنگی در دو طرف مرزهای سیاسی نباشیم.
***
جعفر رسولزاده، از شاعران کشور، نیز با سرودهای به این سخنان واکنش نشان داد:
*شکوهمند زبان پارسی
چون رشته مروارید بایسته به زیبایی
آراسته و طناز هر واژه رویایی
ای مهر سرافرازان افراشتهتر مانی
چون آینه خورشید روز نظرآرایی
ای باغ کهن هر روز شیریندهنی داری
هر ذائقه بپسندد هر دست که بگشایی
ای پاکزبان ما ای پارسی شکَر
میراث نیاکانی در حکمت و دانایی
شایستهترین فرهنگ در روح تو سرشار است
باشوق دلانگیزی در اوج همآوایی
آوازه تو رفته است آن سوتر دریاها
آراسته و سخته باشیوه پویایی
درپرده عروس بکر دل بردی و دل دادی
تو خواستنی بودی تن جایی و دل جایی
مردان غیور ایل در رزم رجز خواندند
آن روز که دشمنها کردند صفآرایی
تو زنده بمان هرچند دوران نفسگیری است
ای حال و هوای عشق ای روح شکوفایی
ای پارسی ای باران ای همهمه امواج
ای آبی آرامش در ماندن دریایی
بیگانه چه سردارد تا پای تو بگذارد
حیرتزده افتاده گم کرده شکیبایی
انتهای پیام/