بهداشت فردی و اجتماعی در آموزههای اسلامی از نگاه آیتالله مکارمشیرازی / خوددرمانی ممنوع
مرجع تقلید شیعیان گفت: انسان برای حفظ سلامت جسم خود ناچار است مراقبتهاى مختلف بهداشتى داشته باشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، آیتالله مکارمشیرازی در یادداشتی درباره اهمیت رعایت بهداشت اظهار داشت: انسان برای حفظ سلامت جسم خود ناچار است مراقبتهاى مختلف بهداشتى داشته باشد، پیش از خوردن هر نوع غذا و زندگى در هر محیط باید در امورى که ممکن است سرچشمه بیماریهاى گوناگون گردد دقت کند.[1]
گاهى انسان مجبور است براى پیشگیرى از بیماریها تزریق واکسن کند، گاهى باید رژیمهاى خاصى از نظر غذا و غیره را بپذیرد و گاه و بیگاه خود را براى معاینات دقیق طبى در اختیار پزشکان حاذق بگذارد و پس از ابتلاى به بیمارى و درمان آن تا مدتى باید براى جبران نقاهت و رفع آثار سوء آن، به تقویت بنیه خویش بپردازد.[2]
همۀ این مسائل نشان میدهد انسان سالم و نیرومند، سلامت خود را مرهون دهها سال زندگى صحیح با رعایت اصول بهداشتى است؛[3] در نتیجه همگان باید بهسراغ بهداشت و درمان برویم تا سلامت ما تأمین شود.[4]
در این میان، اسلام دین پاک و پاکیزهاى است، و پاکیزگى را دوست دارد، و به آن سفارش مىنماید، و بر اساس آن احکام و قوانینش را تنظیم میکند.[5]
نظافت و پاکیزگى در این دین مقدس، آنقدر ارزشمند و مهم است که در برخى روایات، بهعنوان بخشى از ایمان از آن یاد شده است؛[6] یعنى مسلمانى که طهارت و نجاست و نظافت را رعایت نمیکند ایمانش کامل نیست.[7]
این دین پاک و مبرى از هرگونه تحریف و پیرایه، دستوراتى در زمینه نظافت فردى دارد، و نیز به نظافت اجتماعى سفارش میکند. عمل کردن به این دستورات، مخصوصاً در عصر و زمان ما، لازم و ضرورى است.[8]
آنچه که در این نگاشته مطرح میشود، بخشى از مسائلى است که این دین پاک آسمانى، در این زمینه مطرح کرده است، امید است که بدان توجه، و سپس عمل کنیم.[9]
بهداشت فردی و عمومی در فرهنگ اسلامی در یک نگاه
انسان مجموعهاى است از جسم و جان و روح و تن و طبعاً دستورات آسمانى ما جامع میان ماده و معنا و براى تکمیل هر دو جنبه است، از جمله دستورات خداوند براى تربیت جسم و پرورش اندام ما و مزایاى بهداشتى و در جستوجوى فواید طبى و بهداشتى میباشد.[10] چرا که طب جسمانى، رابطه نزدیکى با طب روحانى دارد؛ بهبیان دیگر مسائل مربوط به سلامت جسم رابطه نزدیکى با سلامت روح دارد ازاینرو سلامت جسم نیز مورد توجه اسلام بوده است.[11]
در این بین از استحباب پوشیدن لباس نظیف و گرفتن ناخن و زدودن تار عنکبوت و نخوردن آب از کوزه شکسته و پرهیز از آبى که خودش یا دیگرى در آن غسل کرده است گرفته، تا حتی نمازها و نیایشها و راز و نیاز با خدا میتواند، علاوه بر آثار اخلاقى و معنوى و روحانى، بهخاطر اثرات مفید «روانتنى» و وسیلهاى براى تسکین آلام روحى و دردها و اضطرابها مورد توجه قرار گیرد.[12]
از سوی دیگر امروزه کتابهایى بهنام طب النبى (صلّى اللّه علیه و آله) و طب الائمة (علیهم السلام) و طب الرضا (علیه السلام) در اختیار داریم که در آنها سخن از یک رشته دستورات طبى و بهداشتى نقلشده از معصومین علیهم السلام است، گاه نیز اشاراتى از قرآن مجید در آنها دیده میشود؛ مثلاً امروز دانشمندان غذاشناسى آثار فوقالعادهاى براى عسل قائلند و هرچه زمان میگذرد خواص بیشترى براى آن در بهداشت و درمان بیمارىها کشف میکنند.[13]
این در حالى است که قرآن مجید با صراحت میگوید: «فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ؛[14] در آن، شفا برای مردم است»؛ و همچنین تعبیرات دیگرى که پرده از روى مسائل بهداشتى و درمانى برمیدارد؛ از جمله دستور معروف پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بر اینکه تا گرسنه نشدهاید غذا نخورید و تا کاملاً سیر نشدهاید دست از غذا بکشید[15] که در واقع ناظر به آیه شریفه «کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَاتُسْرِفُوا»[16] است.[17]
همچنین بسیارى از دستورهایى که در زمینه نوشیدنىها و غذاهاى حلال و حرام وارد شده مربوط به تأثیرات خوب و بد آنهاست؛ تحریم شراب و مواد مخدر، تحریم گوشت حیوانات درنده، خوردن خون و گوشت مردار و ماهیانى که در آب مردهاند و امثال اینها همگى ارتباط نزدیکى با زیانهاى بهداشتى آنها دارد.[18]
توصیه به خوردن میوهها و سبزىها و دانههاى غذایى ارتباط آشکارى با فوائد بهداشتى آنها دارد. روایات طبى نقلشده از پیغمبر اکرم و ائمه هدى (علیهم السلام) نیز با صراحت این مسائل را بازگو میکند.[19]
نگاهى گذرا به عنوان بهداشت در فقه اسلامی نیز، جامعیت و شمول آن را نسبت به دو حوزه فرد و اجتماع به اثبات میرساند؛ شاهد این سخن در حوزۀ فرد، وجود کتاب طهارت و نجاست در فقه است براى حفظ مسائل بهداشتى، و کتابهاى اطعمه و اشربه براى رهایى از غذاهایى که یا ضرر جسمى دارد یا ضرر معنوى و اخلاقى، و در حوزه جامعه نیز تحریم بعضى از تصرفهاى زیانبار در طبیعت که محیط زیست را ویران میکند بهطور کلى تحریم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسانها خطرآفرین است (و ممکن است خود انسان خطر آنها را هنوز درنیافته باشد).[20]
از مجموع آموزههای اسلامی که شرح همه آنها به طول میانجامد بهخوبى استفاده میشود که چگونه اسلام یک نهضت علمى نیرومند را پایهگذارى کرد، و به همین دلیل با گذشت دو سه قرن این نهال برومند شد و رشد و نمو کرد و شاخ و برگ آن سراسر جهان اسلام را زیر پوشش خود قرار داد، و چنان به ثمر نشست که در مدت کوتاهى کتابهاى فراوان در رشتههاى مختلف علمى بهویژه در طب بهداشت، تألیف و تصنیف شد؛ که بخشى از آن بهصورت ترجمه، و بخش دیگرى بهصورت تحقیقات جدید دانشمندان اسلام، در رشتههاى مختلف علمى انتشار یافت.[21]
پیشگیری مقدم بر درمان است
طب امروز در حقیقت به دو بخش تقسیم میگردد: «طب درمانى» و «طب بهداشت». منظور از طب درمانى روشن است؛ اما منظور از طب بهداشت، پیشگیرى از بهوجود آمدن بیماریها و از بین بردن عوامل آن است و از آنجا که جلوگیرى از پیدایش بیمارى بهمراتب آسانتر از درمان آن است، بهداشت اهمیت فوقالعادهاى در حیات افراد و سرنوشت اجتماعات دارد و لذا بودجههاى سنگینى صرف آن میشود.[22] و سازمان و تشکیلاتى براى بهداشت، درمان، و تولید دارو، همراه با بیمارستانهاى مجهز احداث میشود.[23]
این نکته نیز بسیار قابل دقت است که معمولاً طب پیشگیرى (بهداشت) از طب درمانى مؤثرتر، کمهزینهتر، و بهطور کلى مفیدتر است، و ضایعات آن بهمراتب، کمتر میباشد.[24] لذا کسانى که براى هزینه بهداشت خویش سختگیرند باید بدانند این مسأله خود، سبب میشود که دو یا چند برابر آن را صرف درمان بیمارىها کنند![25]
روى این اصل، جلوگیرى از بروز این گونه حوادث با تدبیرهاى پیشگیرانه، بسیار امیدبخشتر است تا پرداختن به اصلاح بعد از بروز فساد.[26]
در این میان نقش سازمانهای درمانی براى رسیدن به این منظور انکارناپذیر است، این سازمانها میتوانند از طریق تعلیم پیگیر و آموزش مستمر، به افراد نیرو و توان دهند که در برابر عوامل فساد «مصونیت» پیدا کنند و بههنگام بروز یک بیمارى به «واکسیناسیون» عمومى افراد بپردازند و محیط بدن را براى پرورش میکروبهاى بیماریزا نامساعد میکنند.[27]
بهداشت فردی در آینۀ روایات
نمیتوان انکار کرد که بسیارى از حوادث دردناک زندگى انسان از خود او سرچشمه مىگیرد، مثلاً بسیارى از بیمارىها بهخاطر بیاعتنائى به اصول بهداشت و حفظ الصحة، و یا افراط در غذا و پرخورى، یا عدم دقت در نظافت یا عدم تحرک و گوشهگیرى، یا عدم پرهیز از مناطق آلوده، یا اشخاص آلوده، حاصل میشود، و اگر انسان اصول و قوانینى را که خدا در عالم آفرینش و تکوین مقرر داشته رعایت کند، گرفتار آنها نمیشود.[28]
لذا در روایات اسلامى و گفتار امامان معصوم علیهم السلام از هر عاملى که موجب ناپاکى و کثیفى میشود نهى شده، و به هر امرى که باعث پاکیزگى و بهداشت فردی میگردد تأکید شده است، بهعنوان نمونه امام باقر علیه السلام میفرماید: «ناخنها به این خاطر گرفته مىشوند که آنها محل خوابگاه شیطان است».[29]
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) دندان چند نفر از مسلمانان را زرد دید، به آنها فرمود: «چرا دندانهاى شما زرد و کثیف است؟ چرا مسواک نمیزنید؟»[30]
از آنجا که شارب و سبیل بلند کمینگاه میکروب خواهد شد، و عملى بر خلاف بهداشت و نظافت است، پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله براى فهماندن مطلب به مردم عصرش، بهجاى میکروب، از شیطان نام برده، چراکه شیطان در اصل بهمعناى هر موجود موذى است؛ و چنین فرمود: «لایُطَوِّلنَّ اَحدکم شاربَهُ، فانَّ الشِّیطانَ یتّخذهُ مخبَأیستَتِرُ بِهِ؛ قطعاً هیچ یک از شما سبیل خود را بلند نکند، زیرا اگر بلند کند، شیطان آن را کمینگاه خود قرار میدهد».[31]
امام کاظم علیه السلام فرمود: «العِطرُ مِن سُنَنِ المُرسَلِینَ؛ استفاده از عطر، از شیوههاى رسولان خداست».[32]
و نیز امام صادق علیه السلام فرمود: «کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یُنْفِقُ عَلَى اَلطِّیبِ أَکْثَرَ ما [مِمَّا] یُنْفِقُ عَلَى اَلطَّعَامِ؛ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آنچه را که براى مصرف عطر و بوهاى خوش، خرج میکرد، بیشتر از آن بود که براى غذا مصرف مینمود».[33]
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده است: «با هر چیزى که توان دارید نظافت کنید، چرا که خداوند متعال، اسلام را بر اساس نظافت بنا کرده است، و جز انسان پاکیزه و پاک وارد بهشت نگردد».[34]
مطابق روایات فراوان، پرداختن به نظافت در جمعه بسیار خوب است از جمله شستن سر با خطمى[35] سبب رهایى از جذام و برص و جنون میشود،[36] و در روایات متعددى از امام صادق علیه السلام آمده است که گرفتن ناخن و شارب در روز جمعه، سبب فزونى روزى میشود.[37]
رابطه وضو و غسل با بهداشت جسمانی چیست؟
بدون شک «وضو» داراى فایده روشن بهداشتی است؛ از نظر بهداشتى شستن صورت و دستها، آن هم پنج یا لااقل سه بار در شبانهروز، اثر قابل ملاحظهاى در نظافت بدن دارد، مسح کردن بر سر و پشت پاها، که شرط آن رسیدن آب به موها، یا پوست بدن است، سبب میشود که این اعضا را نیز پاکیزه بداریم، ضمن اینکه تماس آب با پوست بدن، اثر خاصى در تعادل اعصاب «سمپاتیک» و «پاراسمپاتیک» دارد.[38]
همچنین وجوب غسل جنابت یک الزام اسلامى براى پاک نگهداشتن بدن و رعایت بهداشت، در طول زندگى است؛ زیرا بسیارند کسانى که از نظافت خود غافل میشوند ولى این حکم اسلامى آنها را وادار میکند که در فواصل مختلفى خود را شستوشو دهند و بدن را پاک نگاهدارند، این موضوع اختصاصى به مردم اعصار گذشته ندارد، در عصر و زمان ما نیز بسیارند کسانى که بهعلل مختلفى از نظافت و بهداشت تن غافلند. (البته این حکم بهصورت یک قانون کلى و عمومى است حتى کسى را که تازه بدن خود را شسته شامل میشود).[39]
در نتیجه، از آنجا که نمازگزار در برخى از مواقع همه بدن را باید بهعنوان «غسل» بشوید و معمولاً در شبانهروز چند بار وضو بگیرد و پیش از غسل و وضو تمام بدن را از هر نوع کثافت و آلودگى پاک سازد؛ ناچار یک فرد تمیز و نظیف خواهد بود، از این نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت که یک امر حیاتى است کمک میکند.[40]
اهمیت و جایگاه پزشکی در اسلام
جامعه توسعهیافته، افزون بر داشتن بهداشت و نظافت مطلوب، نیازمند به دارو و درمان کافى و استاندارد است که بتوان بیماران را بهآسانى و با پزشکان حاذق و بیمارستانهاى مجهز درمان کرد.[41]
در کلمات بزرگان دین، وجود طبیب حاذق براى هر جامعهاى ضرورى دانسته شده است؛ امام صادق علیه السلام فرمود: «لایَستَغنی أهلُ کُلِّ بَلَدٍ عَن ثَلاثَةٍ یَفزَعُ إلَیهِم فِی أمرِ دُنیاهُم وآخِرَتِهِم، فَإِن عَدِموا ذلِكَ کانوا هَمَجاً: فَقیهٍ عالِمٍ وَرِعٍ، و أمیرٍ خَیِّرٍ مُطاعٍ، و طَبیبٍ بَصیرٍ ثِقَةٍ؛ مردم هر شهرى نیازمند به سه گروهند که در امر دنیا و آخرتشان به آنها مراجعه کنند که اگر آنها نباشند، اوضاع آنان نابسامان است: فقیه آگاه و پرهیزکار، فرمانرواى نیکوکار و مورد پذیرش و طبیب آگاه و مطمئن».[42]
وجود طبیب ماهر در کنار فقیه پرهیزکار و فرمانرواى نیکوکار و مورد قبول جامعه، نشان از اهمیت وجود پزشکان متخصص و متعهد در جامعه است.[43]
در عصر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله گاه براى کسانى که جراحت سختى داشتند، پیامبر دستور میداد براى او طبیب حاضر سازند، از جمله نقل شده است که شخصى در زمان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مجروح شد؛ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «ادْعُوا لَهُ طَبِیبَ؛ براى او طبیب حاضر سازند». برخىها گفتند: آیا او نیاز به طبیب دارد و آیا طبیب میتواند براى او کارى کند: «هَل یُغنی عَنهُ الطَّبیبُ؟»، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عزوجل لَمْیُنْزِلْ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً؛ خداوند متعال براى هر دردى درمانى فرستاده است (که باید سراغ آن رفت و از آن بهره گرفت)».[44]
این بخش از تاریخ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نشان میدهد که در مدینه و یا اطراف آن اطّبایى بودند که براى درمان مجروحان از آنها استفاده میشد؛ علاوه بر آن میرساند که رسول خدا صلى الله علیه و آله دارو و درمان بیمار را به قضا و قدر الهى و مانند آن واگذار نمیکرد، بلکه از مسیر طبیعى خود استفاده میکرد، که در واقع نشانگر اهمیت آن حضرت به طب و طبیب در آن جامعه است و در واقع قضا و قدر این است که مردم در اینگونه امور بهدنبال عالم اسباب بروند.[45]
از اطباى معروف عصر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله حارثبن کلده است. در تاریخ آمده است، روزى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به عیادت سعدبن ابیوقاص رفت؛ و چون بیمارى او مشکل قلبى بود به او فرمود، سراغ حارثبن کلده برود تا وى را درمان نماید.[46]
دستورات طبى که از ناحیه پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام به مردم ارائه میشد و توجهى که به سلامتى مردم در بیانات آنها آمده نیز، همگى حاکى از برجستگى این حقیقت در مسیر رشد و توسعه جامعه است. البته در آن زمان که مسائل طبى و اجتماعى، گسترش امروز را نداشت در آن شکل محدود عمل میشد.[47]
خوددرمانی ممنوع!
اسلام دستور داده علاوه بر رعایت بهداشت، اگر بیمار شدید بهسراغ پزشک و دارو بروید، حتى اگر طبیب کافر باشد، چنانکه بههنگام ضربت خوردن على (علیه السلام) طبیب نصرانى براى آن حضرت آوردند.[48]
بهداشت اجتماعی در اسلام
تردیدى نیست که از شاخصههاى توسعهیافتگى، داشتن محیط پاکیزه، شهر و خیابان و کوچه تمیز و هواى پاک و غذا و آب سالم و بهداشتى است، زیرا توسعه بهمفهوم عام، شامل گستردگى زندگى در تمام جنبههاى مثبت میشود که یقیناً بهداشت و نظافت از ارکان آن است.[49]
لذا جامعهاى مورد ستایش اسلام است که از سطح مطلوب نظافت و بهداشت برخوردار باشد؛ خوراک و آب آشامیدنى سالم و وسایل شستوشو و حمام در آن در حد استاندارد وجود داشته، از پلشتىها دور باشد و مردم آن قذر و آلوده نباشند.[50]
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «بِئْسَ الْعَبْدُ الْقَاذُورَةُ؛ آدم کثیف و ژولیده بد آدمى است».[51]
گاه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله افرادى را میدید که رعایت نظافت نمیکنند، آنها را نکوهش میکرد که "آیا این شخص چیزی برای پاک کردن لباسش پیدا نکرده؟!": «أنَّ النَّبیَّ صلَّى اللَّهُ علیهِ و سلَّمَ رأى رجلًا وسِخةٌ ثیابُه، فقال: أوَ ماوجَدَ هذا شیئًا یُنقِّی بِهِ ثیابَهُ؟».[52]
قرآن کریم از نعمتهاى خداوند را فروفرستادن آب تمیز و پاککننده میداند: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُوراً؛[53] و از آسمان آبی طاهر و مطهّر نازل کردیم».[54]
در دستورات دین، از آلوده کردن آب پرهیز داده شده و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله حتى بول کردن در کنار رودخانه را ناپسند شمرده است.[55]
هواى سالم و ناآلوده از امورى است که در بهداشت محیط و سکونت مطلوب مؤثر است. در رهنمودهاى بزرگان دین داشتن هواى پاک و سالم از شرایط محل سکونت دلپذیر شمرده شده است: «لاتَطیبُ السُکنى إلاّ بِثَلاثٍ: الهَواءِ الطَّیِّبِ...؛ محل سکونت پاک نمیشود مگر با سه چیز: هوای پاک و...».[56]
سخن آخر: (معاشرتها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست)
در خاتمه و با توجه به شرایط پیشآمده و پیدا شدن علائمی از ابتلای تعدادی از مردم به ویرویس کرونا، لزوم رعایت نکات بهداشتی ضروری است.
همچنین باید بر اعصاب خود مسلط باشیم و از ترس و استرس پرهیز نماییم.
خوب است در تمام خانهها زیارت عاشورا و حدیث کسا خوانده شود، زیرا این دو به همه روحیه میدهد و آثار گرانبهایی دارد.
باید دانست از جمله مسائلی که بر هر انسانی واجب است، حفظ جان و سلامت است و اگر انسان در این زمینه کوتاهی کند، در پیشگاه خداوند مسئولیت دارد، لذا در این مقطع زمانی معاشر ها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست.
بیتردید اگر مردم به وظایف خود از نظر بهداشتی بهدرستی عمل نمایند، انشاءالله مشکلی نخواهد بود و ما هم دعا میکنیم و امیدواریم مؤثر واقع شود.[57]
منابع:
1. دائرة المعارف فقه مقارن
2. گفتار معصومین(ع)
پینوشت
[1] زندگى در پرتو اخلاق، ص64.
[2] همان.
[3] مثالهاى زیباى قرآن، ج1، ص324.
[4] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص370.
[5] احکام بانوان، ص27.
[6] بحار الأنوار، ج59، صفحه291.
[7] احکام بانوان، ص27.
[8] همان.
[9] همان.
[10] پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ص274.
[11] برای اطلاعات بیشتر، ر.ک.: دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص65/ 72؛ (پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج13، ص70).
[12] پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ص274.
[13] پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج13، ص68.
[14] سورۀ نحل، آیه69.
[15] بحارالانوار، ج59، ص290.
[16] «و (از نعمتهای الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید».
[17] سورۀ اعراف، آیه 31؛ (پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج13، ص69).
[18] پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج13، ص68.
[19] همان، ص69.
[20] دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص68.
[21] پیام قرآن، ج10، ص259.
[22] زندگى در پرتو اخلاق، ص34.
[23] خطوط اقتصاد اسلامى، ص60.
[24] مدیریت و فرماندهى در اسلام، ص77.
[25] یکصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص77.
[26] مدیریت و فرماندهى در اسلام، ص77.
[27] همان.
[28] پیام قرآن، ج4، ص526.
[29] مکارم الاخلاق، ص72؛ (گفتار معصومین(ع)،ج1، ص87).
[30] فروع کافى، ج6، ص495؛ (گفتار معصومین(ع) ،ج1، ص87).
[31] فروع کافى، ج5، ص448؛ (گفتار معصومین(ع)، ج1، ص87).
[32] فروع کافى، ج6، ص511؛ (گفتار معصومین(ع)، ج1، ص88).
[33] فروع کافى، ج6، ص512؛ (گفتار معصومین(ع)، ج1، ص88).
[34] میزان الحکمه، ج10، ص93؛ ( گفتار معصومین(ع)، ج1، ص88).
[35] گیاه دارویی.
[36] کافى، ج3، ص418، ح 7 و 10.
[37] کافى، ج3، ص418، ح5؛ (کلیات مفاتیح نوین، ص976).
[38] احکام بانوان، ص39.
[39] تفسیر نمونه، ج4، ص294.
[40] پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ص286.
[41] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص217.
[42] بحارالانوار، ج75، ص235، ح59؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218).
[43] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218.
[44] مصنف ابنابیشیبه، ج5، ص421، ح1؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218).
[45] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218.
[46] ر.ک.: معجم الکبیر طبرانى، ج6، ص50؛ الجرح والتعدیل ابنابىحاتم رازى، ج3، ص87؛ اسد الغابه، ج1، ص322 والاصابة، ج1، ص687 (در المعجم الکبیر، نام او سعدبن ابىرافع ذکر شده ولى در بسیارى دیگر از کتابها نام او سعدبن ابیوقاص آمده است)؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218).
[47] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218.
[48] اخلاق اسلامى در نهجالبلاغه (خطبه متقین)، ج1، ص207.
[49] دائرةالمعارف فقه مقارن، ج2، ص217.
[50] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216.
[51] کافى، ج6، ص439، ح6؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
[52] مسند ابىیعلى، ج4، ص23؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
[53] سورۀ فرقان، آیه 48.
[54] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216.
[55] «کَرِهَ الْبَوْلَ عَلَى شَطِّ نَهْرٍ جاری»، (وسائل الشیعه، ج1، ص230، ح9)؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
[56] بحارالانوار، ج75، ص234، ح46، از امام صادق علیه السلام؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
[57] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 1398/12/3.
انتهای پیام/452/ش+