گزارش| ترکیه در ادلب٬ بلاتکلیف بین غوغا و عقلانیت
تداوم وضعیت کنونی در ادلب و ادامه رفتارهای آنارشیستی در حمله به مواضع ارتش سوریه٬ موجب آن میشود که ترکیه نه به عنوان ضامن آتشبس و صلح بلکه به عنوان بازیگر غیرقابل اعتماد به حاشیه رانده شود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم٬ روزهای گذشته برای مردم دو کشور ترکیه و سوریه٬ روزهای تلخ و دشواری بودهاند.
در تحولات روزهای اخیر٬ بیش از 56 تن از نظامیان ترکیه در ادلب جان خود را از دست داده و دهها نفر نیز مجروح شدهاند و بازگشت مجروحان و اجساد بیجان سربازان٬ مردم این کشور را در نگرانی و ماتم فرو برده است.
در همان حال٬ بر اساس آمار و ارقام ادعایی از سوی وزارت دفاع ترکیه٬ شمار قابل توجهی از سربازان ارتش سوریه نیز کشته شدهاند و هیچ نشانهای از برد و پیروزی در این میدان به چشم نمیخورد و به جای آن که وقت، انرژی و توان دفاعی دو همسایه٬ صرف مبارزه با گروههای تروریستی شود٬ جوانانی بر زمین میافتند که اصلیترین سرمایههای ارتش کشورها و نور چشم خانوادههایشان هستند.
مقامات ترکیه ادعا کردهاند که در این درگیریها دست کم 2100 نظامی سوری کشته شدهاند که در میان آنها چند ژنرال و فرمانده عالیرتبه نیز دیده میشوند.
البته این آمار بسیار اغراقآمیز به نظر میرسد اما اگر حتی یک دهم این آمار صحت داشته باشد٬ باید این واقعیت را پذیرفت که ملت جنگزده سوریه٬ شایان چنین واکنشی نیست. آن هم از جانب همسایهای که در روند مذاکرات آستانه٬ خود را به عنوان یکی از شرکای اصلی تلاش برای پیروزی راهبرد سیاسی و یکی از ضامنین آتشبس٬ معرفی کرده است.
شواهد موجود نشان دهنده این واقعیت است که تداوم وضعیت کنونی در ادلب و ادامه رفتارهای آنارشیستی در حمله به مواضع ارتش سوریه٬ موجب آن میشود که ترکیه نه به عنوان ضامن آتشبس و صلح بلکه به عنوان بازیگر غیرقابل اعتماد به حاشیه رانده شود.
ادامه جنگ به چه قیمتی؟
انتشار اخبار مربوط به تشییع جنازه نظامیان٬ مردم ترکیه را غمزده کرده اما هنوز هم یاران اردوغان٬ بر طبل انتقام و جنگ میکوبند و گویی یک فرصت تاریخی و طلایی به دست آوردهاند تا شمار بیشتری از سربازان کشور همسایه خود را از بین ببرند. آن هم به جرم این که میخواهند٬ تکهای از کشور خود را از دست شورشیهای افراطی و نیروهای مسلح تروریستی دربیاورند.
تحلیل وضعیت فعلی بر روی ارض واقع و آرایش نظامی و دفاعی نیروها و تصمیمات روسیه و ایران٬ نشان دهنده این است که هیچ گونه احتمالی برای پیروزی ترکیه وجود ندارد. برای آن که عمده ترین چالشها و موانع ترکیه در این مسیر به خوبی نشان داده شوند و به این منظور که مشخص شود چرا اقدامات ترکیه در ادلب٬ برای همه بازیگرها لطمه و خسارت و پیامد تلخ به دنبال میآورد٬ در چند سوال و جواب٬ به بررسی وضعیت کنونی بپردازیم:
ادامه جنگ٬ چه پیامدهایی دارد؟
بر اساس ساده ترین و دم دستترین مبانی حقوق بینالملل٬ ترکیه حق ندارد در شمال غربی سوریه و در ادلب٬ به مواضع ارتش سوریه حمله کند و نه تنها حمله٬ بلکه حضور نظامی هم٬ در صورت مخالفت کشور میزبان٬ مذموم و غیرقابل قبول است.
در چینن شرایطی٬ ادامه این جنگ به چه قیمتی تمام میشود؟ به عنوان مثال٬ اگر هزار سرباز ارتش سوریه کشته شوند٬ آیا منافع ملی ترکیه تامین خواهد شد؟ بدون شک٬ پاسخ منفی است. کشته شدن نظامیان سوریه به دست ترکیه٬ تنها و تنها موجب تقویت کینه، نفرت و خشم تاریخی سوریها شده و در آینده به ضرر ترکیه تمام خواهد شد و در عین حال٬ هیچ چیزی را بر روی ارض واقع تغییر نمیدهد.
چرا که روسیه و سوریه اراده کردهاند که ادلب را آزاد کنند و ایران نیز در این مسیر با آنان همفکر است. بدون شک در چنین شرایطی٬ ترکیه نمیتواند با تکیه بر توان تهاجمی٬ خود را در تقابل و تخاصم با سوریه٬ روسیه و ایران قرار دهد.
آیا مردم ترکیه با جنگ موافقند؟
حزب عدالت و توسعه و همپیمانان این حزب با استفاده از ماشین تبلیغاتی عظیم خود٬ تلاش میکنند تا واقعیت را به نحوی دیگر نمایش دهند و با خلق یک حماسه دروغین٬ مداخله ارتش ترکیه در ادلب و در شمال غرب سوریه را به مثابه یک پیروزی بزرگ و اقدامی در راستای حفظ امنیت ملی و بقای ترکیه به مردم نشان دهند. اما مردم از کشته شدن فرزندانشان به شدت خشمگین و ناراحت هستند.
در همین حال٬ مخالفین اردوغان از سیاستهای او انتقاد کرده و معتقدند که تصمیمات غلط تیم اردوغان در خصوص سوریه موجب آن شده که خون جوانان این کشور به خاطر اهداف خیالی و حمایت از معارضین سوری بر خاک ریخته شود.
زمانی اهمیت این نکته را بیشتر و بهتر درک میکنیم که در رسانهها و به ویژه شبکههای تلویزیونی ترکیه٬ نگاهی بیاندازیم به پوشش٬ سیما و وضعیت ظاهری افراد خانواده نظامیان کشته شده و خانهها و منازل آنان.
سربازان و درجهدارهای ترکیهای که در ادلب جان خود را از دست دادهاند٬ غالباً از فرزندان خانوادههای فقیر روستایی و شهرستانی و دارای خانههای کوچک و محقر هستند و بخش قابل توجهی از آنان٬ گروهبانهای قراردادی هستند که در قبال دریافت حقوق ناچیز به مدت سه سال به عنوان فرد نظامی به استخدام نیروی زمینی ارتش درآمدهاند و خبر مرگ آنان٬ حس شکاف طبقاتی و تبعیض را پررنگتر جلوه داده و مردم از مسئولین می پرسند: چرا فرزندان مسئولین و خانوادههای متمول را به ادلب و لیبی نمیفرستید و فقط باید فرزندان فقرا قربانی شوند؟
چه کسی به کمک ترکیه میآید؟
آمریکا به عنوان مهمترین متفق ترکیه از همان روزهای نخست بروز بحران در ادلب٬ با حرفها و تعارفات قشنگ٬ از ترکیه حمایت کرده و سران واشنگتن بارها اظهار کردهاند که در کنار ترکیه هستند! اما آیا در میدان عمل نیز اقدام خاصی انجام دادهاند؟ خیر. آمریکا حتی حاضر نشد سیستم موشکی پاتریوت خود را به شکل امانی در اختیار ترکیه بگذارد.
مواضع و رویکرد ناتو نیز تفاوتی با ترکیه ندارد و با وجود آن که دبیرکل ناتو اعلام کرده که اعضای این پیمان نظامی از ترکیه حمایت میکنند٬ اما این ادعا فقط در حد الفاظ قشنگ باقی مانده و سقف کمکهای ناتو از ترکیه در حدی است که حاضر شده رصد اطلاعاتی آواکس را در اختیار ترکیه بگذارد و این در حالی است که تصاویر آواکس٬ نمیتواند هیچ کمکی به ترکیه بکند.
مساله آوارگان به کجا خواهد رسید؟
ترکیه در اقدامی عجیب و به منظور ترساندن سران کشورهای اروپایی٬ مرزهای خود را باز گذاشت تا آوارگان سوری و غیرسوری مقیم ترکیه٬ راه اروپا را در پیش بگیرند و بر اساس آخرین آمارها تاکنون نزدیک به هشتاد هزار نفر از مهاجرین آواره از مرز ادیرنه ترکیه را ترک کردهاند اما آنان در مرز یونان گرفتار شده و نمیتوانند خود را به اروپا برسانند و در همین حال٬ در صورت تداوم وضعیت درگیری و جنگ در ادلب٬ نزدیک به 1 میلیون نفر از اهالی ادلب به سوی ترکیه به راه خواهند افتاد و بدون تردید اقتصاد ترکیه توان تامین نیازهای این همه آواره سوری را ندارد.
با توجه اجمالی به شواهد و شرایط بالا٬ در مجموع میتوان گفت راهی برای اردوغان و ترکیه باقی نمانده و بهتر است دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه به جای اصرار بر مواضع لجوجانه و آنارشیستی٬ راه عقلانیت و تصمیم واقعبینانه را در پیش بگیرد.
انتهای پیام/