گزارش تاریخ|۱۴ اسفند ۵۹؛ روزی که لیبرالها به رهبری بنیصدر "چماقداری" کردند
سالروز مرگ مصدق در سال ۵۹، نیروهای هوادار بنیصدر به نیروهای خط امام و حزب اللهی حملهور شدند و اتفاقی رخ داد که در تاریخ انقلاب به غائله ۱۴ اسفند معروف شد.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - ابوالحسن بنیصدر اولین رئیس جمهور ایران، فردی غربگرا و لیبرال مسلک بود که به تدریج و با مخالفت با شخصیتهای انقلابیِ خط امام همچون آیتالله بهشتی و همراهی با مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق چهره واقعی خود را نشان داد و مشخص کرد که او یک لیبرال غربگراست که برای کسب قدرت، به حلقه یاران امام نزدیک شد و چهرهای انقلابی از خود نشان داد.
بنیصدر زمانی که در ایران تحصیل میکرد، نماینده دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کنگره جبهه ملی ایران و مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران بود.
او سپس با تلاش احسان نراقی به فرانسه رفت. بنیصدر در فرانسه به تحصیل اقتصاد پرداخت و به عنوان یک اسلامگرای ناسیونالیست به فعالیت پرداخت. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود عنوان کرده است که بنیصدر در آن سالها نزدیکی بیشتری با جبهه ملی احساس میکرد و خود را تئوریسین انقلاب میدانست و همواره درگیر رقابت با صادق قطبزاده (که او نیز در پاریس اقامت داشت) بود.
بنیصدر پس از انتخاب به ریاستجمهوری ارتباطش با مسعود رجوی نفر اول سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نزدیکتر شد، به گونهای که یک روز پیش از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای سازمان منافقین شورش مسلحانه را آغاز کردند.
با شدت گرفتن انقلاب اسلامی، بنیصدر به حلقه یاران امام نزدیک شد و در پرواز انقلاب در روز 12 بهمن 57 به ایران بازگشت. بنیصدر پس از بازگشت به ایران اقدام به سخنرانی در دانشگاههای مختلف کرد و خود را به عنوان چهرهای انقلابی به دانشجویان و مردم معرفی کرد. او با مجموعه این اقدامات توانست وارد شورای انقلاب شود و در انتخابات ریاست جمهوری، حائز اکثریت آرا شود.
اما مدتی پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، به تدریج چهره واقعی خود را نمایان کرد و یک فضای دوقطبی در جامعه به وجود آورد. در آن برهه جریان لیبرال راستگرا و چپگرا که سردمدار آن بنی صدر بود به شدت با جریان خط امام مخالف بودند و به طورکلی نقشآفرینی و حضور روحانیون در صحنه جمهوری اسلامی به مذاقشان خوش نمیآمد زیرا این امر مانعی بر سر راه قدرتطلبی آنان به شمار میرفت.
بنیصدر بارها در سخنرانیهایش نشان داد که با انقلاب و خط امام زاویه دارد. او در 17 شهریور 59 در میدان شهدای تهران گفت: «به این گروه که دل خوش کرده است به قبضه حکومت، هشدار میدهم که من نظریه تو را افشا کردم. ضابطههای خود را گفتم. دفعۀ دیگر در صورتی که اصلاح نشدی و اصلاح نشوی، نوبت افشای با اسم و رسم میرسد».
اما اوج این اختلافات و جدایی کامل بنیصدر از خط امام در غائله 14 اسفند در دانشگاه تهران بود. بنیصدر در مراسمی که به مناسبت درگذشت محمد مصدق در روز 14 اسفند در دانشگاه تهران برگزار شد، بیان کرد: «این است که اگر این عده اندک، دست از اخلال برندارند و مسئولین به وظیفه خودشان عمل نکنند، از شما مردم خواهم خواست که یک بار برای همیشه اجتماعات خودتان را از وجود چماق به دستانی که میخواهند جمهوری را به لجن وجود خودشان بیالایند، تنبیه کنید».
در این مراسم شعارهای "مرگ بر بهشتی" مطرح و به شخصیتهای انقلابی توهین شد تا جایی که صدای مردم طرفدار خط امام و حزب اللهی درآمد و در این هنگام ابوالحسن بنی صدر مطرح کرد: «اینکه رئیس جمهوری برای صحبت بیاید و عدهای با اسلحه سرد و گرم برای اخلال بیایند، این جمهوری، جمهوری نیست که بتواند دوام بیاورد. مگر این که شما مردم همان طور عمل بکنید که کردند، از این پس هم باید به این چماقدارها که معلوم است چهکسانی هستند بگویم که: بدانید و چماقهایتان را هم بشکنید. مگر از کار مغز چه زیانی دیدید که آن را با چماق عوض کردید؟ بهجای چماقهایتان مغزهایتان را بهکار بیندازید! آنوقت خواهید دید که جوّ اجتماعی ما تا کجا سالم، پاک و منزه خواهد شد. این جمهوری بهخواست خدا و با پشتیبانی بیدریغ شما مردم از خطرها خواهد گذشت و پیروز خواهد شد».
تنش و درگیری آنقدر در این مراسم بالا گرفت که نیروهای هوادار رئیس جمهور به نیروهای خط امام و حزب اللهی حملهور شدند. بعدها روشن شد که سازمان مجاهدین خلق، حزب توده، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و اتحادیه کمونیستها در بوجود آمدن این تنشها سهم بسزایی داشتهاند.
14 اسفند در تاریخ ایران، روزی است که رئیس دولتی که لیبرال و غربگرا بود، به هواداران خود دستور داد به نیروهای انقلابی حمله کنند و آنان را از بالای دیوار به پایین پرتاب کنند. بنیصدر که افراد مقابل خود را چماقدار میخواند، خود به مانند چماقداران با مخالفان خود برخورد کرد.
بعد از غائله 14 اسفند و افزایش اختلافات بنیصدر با شهید بهشتی، نخستوزیر و دیگر مسئولان نظام در دوران جنگ تحمیلی، امام خمینی (ره) دستور به تشکیل هیات حل اختلاف داد.
امام خمینی (ره) برای حفظ نظام و رفع تنشها حکم کردند که بنیصدر، شهید بهشتی، هاشمیرفسنجانی و شهید رجایی حق سخنرانی در مراسم عمومی ندارند و برای حل اختلاف، هر یک از این افراد نمایندهای را معرفی کنند تا هیئتی تشکیل شود که بر اعمال آنان نظارت کند. ایشان همچنین آیتالله مهدویکنی را به عنوان نماینده خود در این هیات منصوب کردند.
امام در پیام انتصاب آیتالله مهدویکنی چنین نوشتند: «جنابعالی را به نمایندگی خویش تعیین نمودم تا با نمایندهای که جناب آقای بنیصدر و نماینده دیگری که جناب حجت الاسلام آقای بهشتی و جناب حجت الاسلام آقای هاشمی رفسنجانی و جناب آقای رجایی تعیین می نمایند، موارد تخلفات از حقوق قانونی هر یک را رسیدگی بنمایید. و نیز در زمان جنگ که زمانی استثنایی است به اقوال و اعمال هر کس که موجب اختلاف و تشنج در کشور میشود رسیدگی بنمایید و نیز در همین زمینه مطبوعات و رسانههای گروهی را مورد بررسی قرار دهید تا هر کس و هر چه به حسب رأی اکثریت متخلف و تخلف به شمار آمد در مرتبه اول به آنان تذکر دهید تا در اصلاح خود بکوشند و در مرحله بعد به وسیله رسانههای گروهی به مردم شریف کشور معرفی و در تمام موارد فوق به دادستان کل کشور گزارش دهید.
و دادستان کل کشور شرعاً موظف است تا با بی طرفی کامل پس از طی کردن مراحل قانونی موافق موازین شرعی و قانونی با آنان عمل نمایند، انتظار می رود که آنچه را که بر عهده آقایان گذاشته شده است که یک تکلیف شرعی است قاطعانه و بدون غمض عین عمل نمایند. لازم به تذکر است که برای اتحاد بیشتر بین نمایندگان هیچ کدام از سه نماینده در خارج از جلسه حق بازگو کردن نظر خود و اظهار مخالفت با رأی اکثریت را که موجب تضعیف هیئت گردد، نداشته و در صورت تخلف که موجب جنجال است دادستان کل کشور با خود نماینده متخلف چون سایرین عمل خواهد نمود.»
پس از سخنرانی بنی صدر در جمع پرسنل نیروی هوایی شیراز و دو مصاحبه جنجالی مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی وی، هیئت حل اختلاف تشکیل جلسه داد و بنیصدر را به عنوان کسی که از بیانیه 10 مادهای امام خمینی (ره) و قانون اساسی تخلف کرده معرفی کرد.
در بخشی از بیانیه هیئت حل اختلاف آمده بود «... متأسفانه رئیس جمهور جناب آقای بنیصدر در سخنرانی خود برای پرسنل پایگاه هوایی شیراز و همچنین در دو مصاحبه اخیر... برخورد منطقی و اصولی نداشته و از بیانیه 10 مادهای تخلف نمودهاند و از قانون اساسی نیز تخلف داشتهاند که امضا نکردن مصوبه مجلس در مورد سرپرستی وزارتخانههای بیسرپرست دلیل آن است.»
انتهای پیام/