شکست داعش باعث شد، فشار در جنوب شرق ایران افزایش پیدا کند/ علت مخالفت با اعزام یک شهید به سوریه
فرمانده عملیات قرارگاه قدس سپاه پاسداران که چندین سال با شهید مایلی فعالیت میکرد، گفت: با توجه به بالا بودن حساسیت مناطق جنوب شرقی ایران به حاج احمد اجازهی حضور داده نشد، اما شاگردانش به جمع مدافعان حرم پیوستند و شهید شدند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، 20 اسفندماه سال 1334 بود که چشم دارالشهدای استان تهران، یا بهتر است بگوییم محلهی امامزاده حسن(ع) به جمال حاج احمد مایلی روشن شد. دوران سربازی حاج احمد مصادف شد با درگیریهای اوایل انقلاب، همین امر باعث شد تا شهید مایلی برای مبارزه با رژیم پهلوی از سربازی فرار کند و در جمع نیروهای انقلابی فعالیتهای خود را بیش از پیش ادامه دهد. با شروع جنگ تحمیلی حاج احمد و برادرشان در جبهههای نبرد حضور یافتند. عملیات کربلای 5 بود که داود، برادر شهید احمد مایلی گوی سبقت را از ایشان ربود و به مقام شهادت نائل آمد. حاج احمد که آموزشهای نیروهای هوایی را به خوبی آموخته بود و از توانایی بالایی برخوردار بود، در دوران هشت سال دفاع مقدس به عضویت سپاه پاسداران درآمد و بعد از جنگ در بیشتر مناطق ایران از جمله استان سیستان و بلوچستان نقش مؤثر و کلیدی داشت.
حاج احمد که با عشق و علاقه دورههای تخصصی نیروهای هوایی را گذرانده بود، در یگان ویژه هوایی صابرین سپاه پاسداران و حتی در سطح نیروهای مسلح به یکی از نخبگان، رکوردداران و همچنین متخصصان در علوم و فنون هوایی تبدیل شده بود. شهید مایلی فرمانده یگان ویژه هوایی صابرین که تجربیات زیادی را از ادوار مختلف کسب کرده بود حق استادی به گردن بیشتر نیروها داشت، اما توانایی بالای ایشان در پسا پرده ایمان، اعتقاد و اخلاقشان پنهان شده بود و خودنمایی نمیکرد.
شاگردان حاج احمد که سالیان سال از ایشان معنای ایمان و توکل را آموخته بودند، با توجه به تخصص و توانایی، یک به یک به جمع مدافعان حرم میپیوستند و با شهادت راهی آسمان میشدند. شهادت داود در دفاع مقدس و شاگردان ایشان مثل شهید روحالله عبادی در دفاع از حریم اهلبیت (ع)، پرنده جامانده و گرفتار شده در قفس حاج احمد را آزرده و دلتنگ میکرد. شهید مایلی که طعم پرواز در آسمان را چشیده و سالهای سال از تعلقات دنیا رها شده بود، در شب تاسوعای حسینی مصادف با تاریخ 1395/7/19 در حال گشتزنی در منطقه ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان در حادثه هوایی به همراه شهید جعفر حجتیفر با شهادت به آسمان پرواز کرد.
بُعد اعتقادی و تواناییهای فنی شهید حاج احمد مایلی، ما را بر آن داشت تا با سردار حاج صادق محمودی فرمانده عملیات قرارگاه قدس سپاه پاسداران (فرمانده مستند مسابقه فرمانده) که سالیان دراز با این شهید والامقام رفیق و همکار بوده است، در خبرگزاری تسنیم گفتوگو کنیم.
در بخشی از این گفتوگو سردار محمودی میگوید: با اوج گرفتن نبرد مدافعان حرم با گروه تروریستی داعش در کشور سوریه و عراق، فشارهای زیادی به منطقهی جنوب شرق کشور ایران وارد شد، آنها میخواستند هر طور که شده است عملیاتهای شکست خوردهی گروههای داعش را در جنوب شرقی ایران جبران کنند. با توجه به بالا بودن حساسیت مناطق جنوب شرقی ایران به حاج احمد اجازهی حضور داده نشد، اما شاگردانش به جمع مدافعان حرم پیوستند و شهید شدند.
مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
صفت خدمتگزاری در شخصیت استاد خلبان حاج احمد مایلی خودنمایی میکرد
* در این مدتی که شما با حاج احمد ارتباط داشتید، کدام صفات ایشان برای شما پر رنگ جلوه میکرد؟
شهید مایلی هرگز نماز صبحش را خارج از مسجد نمیخواند و همیشه دیگران را تشویق میکرد تا در نماز جماعت شرکت کنند. از محل استراحت حاج احمد تا مسجد تقریباً 3 کیلومتر فاصله بود، هر روز قبل از نماز بیدار میشد و به سمت مسجد حرکت میکرد و نماز را اول وقت در مسجد میخواند. این موضوع بسیار برای شهید مایلی اهمیت داشت و اصلاً نماز اول وقت در مسجد را ترک نکرد. حتی از دوستان نزدیک شهید مایلی شنیدم، زمانی که حاج احمد در تهران بود، نمازهایش را به جماعت در امامزاده حسن(ع) میخواند.
من به یاد ندارم که نماز شب شهید مایلی ترک شده باشد. ایشان همیشه اثرات خواندن نماز شب و زیارت عاشورا را برای جمع خاصی از نیروها همانند پدر دلسوز توضیح میداد و به آنها یادآوری میکرد که حواسشان به خودسازی باشد. ایشان به مباحث عملی مطرح شده در دین اسلام بسیار مقید بود. شهید مایلی در تهران و قم در درس اخلاق اساتید شرکت میکرد و این رفتار ایشان برای ما بسیار جالب بود.
ایشان با اینکه سنش از همه بیشتر بود، مثل یک خدمتکار به بچهها خدمت میکرد. این کار را وظیفه خودش میدانست. یک روز بار خالی کردن، یک روز کفش جفت کردن، اصلاً از هیچ کاری ننگش نمیآمد.
حاج احمد صبح سفره را آماده و چایی را دم میکرد، بعضی وقتها جیگر میخرید و برای بچهها میپخت. برای ناهار سفره را پهن میکرد و برای جمع کردنش منتظر نمیماند تا مثلاً جوانها این کار را بکنند، خودش سریع این کار را میکرد.
وظایف ذاتی که در سیستم پروازی وجود دارد و بر عهدهی افراد خاصی است، معمولاً آنها را خود حاج احمد انجام میداد. از تمیز کردن پرنده، آماده کردن زمین، پارک کردن وسیله پروازی و... همه این کارها را خودش میکرد. از نقطهای که پرنده توسط خلبان خاموش میشود تا نقطهی پارک، بعضی از نیروها وظیفه انتقال پرنده را دارند، اما این کار را هم حاج احمد میکرد.
حاج احمد حتی آب خوردنش را از کسی مطالبه نمیکرد، زمانی که میخواست چایی برای خودش بریزد به دوستانش میگفت: بچهها من میخواهم برای خودم چایی بریزم، شما هم چایی میخورید تا برایتان بیاورم؟
اینگونه رفتار و برخوردها در محیطی که سن شما از همه بالاتر است، حق استادی به گردن همه داری و فرماندهی تمام نیروهایی، خیلی عجیب است و فهم بالایی میخواهد که حاج احمد همهی اینها را داشت.
ایمان و توکل به خداوند، دو ابزار پیروزی شهید حاج احمد مایلی
* گشتهای هوایی در شرایط سخت آب و هوایی پیچیدگی و سختیهای بسیار زیادی دارد، شهید مایلی گرههای کاری را چگونه بر طرف میکرد؟
تجربههای کسب شده در پرواز، به خلبان قدرت ریسک بالا را نمیدهد، بلکه احتیاط را بالا میبرد، چرا که خلبان حوادث را دیده و درک میکند. من مطمئنم برای تست وسایل پروازی در شرایط آب و هوایی سخت، ایمان و توکل حاج احمد سبب پیروزی ایشان میشد.
توسل به خداوند و اهلبیت (ع) حاج احمد، موضوعی نبود که در ظاهر بروز کند، بلکه در شرایط سخت در وجودش جریان داشت. مثلاً هر زمانی که ما در شرایط بحرانی گیر میکردیم، شهید مایلی میگفت «با توکل به خدا برویم و کار را شروع کنیم»، تکه کلام حاج احمد "بریم آقا، توکل به خدا" بود.
حاج احمد بعد از 30 سال خدمت به واسطهی حوادث مختلفی که در چتربازی و پاراموتور و... دیده بود، با آسیبدیدگیهای زیادی دسته و پنجه نرم میکرد، حتی چندبار تا مرز شهادت هم رفت، اما با عنایت خداوند دوباره باز گشت و مشغول خدمت شد.
* با توجه به تمام سختیهایی که شما ذکر کردید، چه چیزی باعث شد شهید مایلی بماند و فعالیت خودش را ادامه دهد؟
شهید مایلی اعتقاد داشت برای هر انسانی مأموریت منحصر به فرد تعریف شده است و باید آن مأموریت را به هدف برساند. ایشان میگفت «اگر مأموریتمان را به انجام نرسانیم حق بندگی را در پیشگاه خداوند ادا نکردهایم. برای به سرانجام رساندن همین موضوع خداوند به انسانها قابلیتهای مختلفی عنایت کرده است تا برای اسلام، انقلاب اسلامی و مردم کار کنند.»
حاج احمد اصلاً به تقویم نگاه نمیکرد و به این موضوع که چند روز است به سیستان و بلوچستان آمده و کی میتواند به تهران برگردد، توجهی نمیکرد. بعضی مواقع پیش میآمد ما به ایشان زنگ میزدیم که به سیستان و بلوچستان برگردد، میدیدیم بدون هیچ درنگی با هزینهی شخصی در اولین پرواز پیش ما است. ایشان مسئولیتش را همیشه به بهترین شکل اجرا میکرد.
حاج احمد الگوی بینظیری از شجاعت بود، من این شجاعتِ همراه با درک بالا را در کسی ندیدهام. حاج احمد کاملاً به شرایط آب و هوایی واقف بود. ایشان قبل از پروازها شرایط آب و هوایی را برای نیروها توضیح میداد، مثلاً به یاد دارم شهید مایلی قبل از یکی از پروازها به خلبانان گفت «بچهها بعد از پرواز من، شما تیکاف را کنید، نگران نباشید جریان باد فقط کمی شما را تکان میدهد» و بچهها در شرایط سخت آب و هوایی به خوبی تیکاف و پرواز میکردند، چرا که شرایط برایشان به خوبی توصیف شده بود.
شرایط سختی بود، اما دوستان خلبانمان با اتکا به خداوند از پس بادهای عجیب استان سیستان و بلوچستان برمیآمدند. مثلاً در یکی از پروازها، که من قصد فرود در باند را داشتم، جریان باد، پرندهی ما را در فاصلهی یک متری از زمین تقریباً تا فاصلهی 50 متری مثل آسانسور به بالا میبرد و باز به سمت زمین نزدیک میکرد. من مطمئن بودم در آن پرواز ما به زمین نمیشینیم بلکه باد ما را به زمین میزند، اما الحمدالله به سلامت فرود آمدیم.
بعضی مواقع که تیمهای گروهکها به سمت مرز حرکت میکردند و شرایط جوی برای پرواز مناسب نبود، شهید مایلی میگفت: با توکل به خدا حرکت میکنیم، اما خودش ابتدا پرواز میکرد، حاج احمد میگفت «بچهها من پرواز میکنم، اگر شرایط مناسب بود اعلام میکنم تا شما هم تیکاف کنید.» بارها پیش آمد که بعد از پرواز اجازه نداد بچهها تیکاف کنند، چون نگران آنها بود، خودش به تنهایی این کار را میکرد.
شهید مایلی گفته بود به استان سیستان و بلوچستان آمدهام، تا شهید شوم
* حاج احمد در طول مدتی که با شما ارتباط داشت، از شهادتش با شما صحبت میکرد؟
اصلاً من به شما بگویم، حاج احمد به استان سیستان و بلوچستان آمد تا شهید شود.
* چرا؟
این موضوع را خود شهید مایلی همان روز اول که بنا به درخواست ما به سیستان و بلوچستان آمد، بیان کرد. در اولین جلسه که ما را دید گفت «آمدیم اینجا انشاءالله شهید شویم و برویم.» بعد از اینکه بچهها ایشان را در استان میدیدند ما به شوخی میگفتیم: حاج احمد آمده است اینجا که شهید شود.
نامهای که شهید مایلی را برای همیشه در سپاه پاسداران نگهداشت
* این شوق به شهادت حاج احمد از کجا سرچشمه میگرفت؟
شهید مایلی معنای مرگ و شهادت را خیلی خوب فهمیده بود. او متوجه شده بود که شهادت امر برجسته و دست نیافتنی است که نصیب تمام افراد نمیشود. به همین دلیل به دنبال شهادت بود. اتفاقاً ماجرای شهادت ایشان هم روایت جالبی دارد.
* ممنون میشوم برایمان بیان کنید.
ما تاریخ ورود و مدت خدمت بچهها را نمیدانستیم، شاید خود بچهها هم نمیدانستند چه زمانی بازنشسته میشوند.
یک روز نامهای برای ما آمد که احمد مایلی 20 روز دیگر بازنشسته میشود، این نامه دقیقاً دو روز قبل از شهادت شهید مایلی است. ما به معاونت نیرو گفتیم چرا به ما زودتر اعلام نکردید؟ الان زمان دورههای ما است. یکی از دوستان معاونت نیرو به ما گفت: ما هم از این موضوع بیخبر بودیم.
من به سردار مارانی گفتم نامهی بازنشستگی حاج احمد مایلی آمده است. سردار هم به ما گفتند که کارهای اداری ایشان را سریع بکنیم و امضایش را از سردار پاکپور بگیریم تا فعلاً بازنشستگی حاج احمد لغو شود. باید سریع کارهای اداری را میکردیم تا به تعطیلات نخورد، چون تاسوعا و عاشورا نزدیک بود.
صبح روز شهادت حاج احمد، بنده نامه را خدمت سردار مارانی بردم تا امضا بکنند. ایشان هم نوشت: با توجه به نیاز ما به حضور احمد مایلی، بازنشستگی ایشان لغو شود و سر خدمت باقی بماند.
بعدازظهر بود که خبر شهادت شهید حاج احمد مایلی را به بنده دادند. خیلی خبر سخت و دردناکی بود. من رفتم خدمت سردار مارانی که خبر شهادت حاج احمد را به ایشان بدهم. به ایشان گفتم «سردار مارانی، نامهی شما برای همیشه حاج احمد را در سپاه نگهداشت و ایشان هیچ وقت بازنشسته نمیشود»، ایشان با لبخند و تعجب پرسید چرا؟ گفتم «شهید حاج احمد مایلی شد.»
شهید مدافع حرم روح الله عمادی و شهید حاج احمد مایلی در کنار سردار حاج صادق محمودی
شهیدی که شاگردانش مدافعان حرم شدند
* آیا شهید مایلی برای دفاع از حریم اهلبیت (ع)، به کشور عراق و سوریه رفته بود؟
خیر، حاج احمد چندین سال مسئولیت پیچیده و سخت عملیات بارریزی هوایی در سپاه پاسداران را برعهده داشت. شهید مایلی آموزشهای لازم بارریزی را به شاگردانش منتقل کرد و همان تیم پروازی جنوب شرق به کشور سوریه و عراق اعزام شدند و عملیات بارریزی را اجرا میکردند.
بسیاری از شاگردان حاج احمد مایلی رفتند و شهید شدند، مثلاً خلبان شهید روحالله عمادی که تخصصص بالایی داشت یکی از همین شهدا است.
* به چه دلیل حاج احمد نتوانست به جمع مدافعان حرم ملحق شود؟
با توجه به بالا بودن حساسیت مناطق جنوب شرقی ایران به حاج احمد اجازهی حضور داده نشد.
شکست نیروهای داعش در کشور سوریه و عراق باعث شد، فشار در جنوب شرق کشور ایران افزایش پیدا کند
* در مورد حساسیتی که در جنوب شرقی ایران، در سالهای نبرد با داعش که ذکر کردید، توضیح میدهید؟
با اوج گرفتن نبرد نیروهای اسلام با گروه تروریستی داعش در کشور سوریه و عراق، فشارهای زیادی به منطقهی جنوب شرق کشور ایران وارد شد، آنها میخواستند هر طور که شده است عملیاتهای شکست خوردهی گروههای داعش را در جنوب شرقی ایران جبران کنند. کشورهای عربستان و امارات خیلی هزینه کردند تا بتوانند در منطقهی جنوب شرق به انقلاب اسلامی خسارت وارد کنند.
یک قلم از کارهایی که این کشورها کردند این بود که 15 پدافند و 40 دستگاه تویوتا به گروهکها تحویل دادند تا حداقل یک گلوله به سمت ایران شلیک کنند که دلشان خنک شود.
به دلیل فشارهای زیاد این کشورها ما عمق فعالیت و شیوههای عملیاتی را گشترش دادیم و گروهکها نتوانستند به مرزهای ما نزدیک شوند.
مردم استان سیستان و بلوچستان به رفاقت با این شهید افتخار میکنند
* آیا بعد از شهادت شهید مایلی، در فعالیتهای شما خللی وارد شد؟ نبود ایشان چهقدر احساس میشود؟
وجود سیستم و پرندههایی مثل جایروپلن برای سپاه پاسداران، آموزش و نشان دادن قابلیتهای این وسیله، همه و همه را به حاج احمد مایلی مدیونیم. چون قطعه و استادی برای آموزش با این وسیله به کشور نمیآمد و تولید این دانش در داخل کشور توسط حاج احمد صورت گرفت.
شهید شدن حاج احمد برای ما خیلی سخت بود. شهید مایلی، شهید شوشتری و دیگر نیروهایی که به شهادت رسیدند، منحصر به فرد بودند و به نظر من هیچکس نمیتواند جای این افراد را پر کند. اما حاج احمد افرادی را تربیت کرد و برای ما به یادگار گذاشت که انشاءالله 100 در صد بهتر از ایشان میشوند.
در این زمان با توجه به رشد سلاحها و... اگر ما به مشکلی برخورد کنیم، خیلی نیاز به بررسی دارد تا به نتیجهی مطلوبی برسیم. اما در زمانی که حاج احمد بین ما بود میگفت «بچهها این کار انشاءالله به نتیجه میرسد.» این حرف و تأیید ایشان برای ما حسن ختام و دلگرمی بود.
* ارتباط شهید مایلی با مردم در استان سیستان و بلوچستان چگونه بود؟ مردم نسبت به شهادت ایشان چه واکنشی نشان دادند؟
حاج احمد با مردم استان سیستان و بلوچستان ارتباط بسیار خوبی داشت. ایشان در هر مکانی با هر کسی ارتباط برقرار میکرد، آن افراد شیفته و علاقهمند او میشدند. به همین دلیل نام و یاد حاج احمد هنوز هم در استان سیستان و بلوچستان باقی است و مردم آنجا افتخار میکنند که با شهید مایلی دوست و رفیق بودهاند.
انتهای پیام/