گزارش تاریخ| درخواست جبهه ملی از فدائیان اسلام برای حذف رزمآرا
رزمآرا مانع بزرگی در برابر ملی شدن صنعت نفت و نمایندگان اقلیت جبهه ملی در مجلس بود. نماینده دکتر مصدق و اعضای جبهه ملی در جلسهای با نوابصفوی و فدائیان اسلام با پذیرفتن چهار شرط نواب، برای حذف رزمآرا به توافق رسیدند.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – سپهبد حاج علی رزمآرا پیش از آنکه نخستوزیر شود، رئیس ستاد ارتش شاهنشاهی بود. او در یک خانواده نظامی پرورش یافته بود.
رزم آرا از زمانی که بالاترین مقام نظامی کشور را در دست گرفت، به دنبال حضور در عرصه سیاست و تصدی پست نخستوزیری بود. بزرگترین جاهطلبی او در حادثه ترور شاه در دانشگاه تهران (15 بهمن 27) بروز کرد و پس از آن دولتها وزنه قابل توجهی در برابر او نبودند و به نوعی او بر دولت مسلط شد. از سوی دیگر نظر قدرتهای خارجی موثر یعنی آمریکا، انگلیس و شوروی را هم به سوی خود جلب کرد.
فشارهای خارجی موجب شد تا در نهایت شاه با نخستوزیری رزمآرا موافقت کند. مستشار سفارت آمریکا نیز تلاش کرد تا با گفتگو با آیتالله کاشانی نظر او را برای روی کار آمدن رزمآرا جلب کند؛ اما کاشانی به فاصله چند ساعت پس از انتشار خبر نخستوزیری رزمآرا، اعلامیهای علیه او صادر کرد.
رزمآرا همزمان با دریافت حکم نخستوزیری، فهرست وزرای کابینهاش را اعلام کرد و این نشان میدهد که او از مدتها قبل آماده تصاحب پست نخستوزیری بوده است. رزمآرا آمده بود تا به کسب قدرت مطلق، نهضت ملی را سرکوب کند.
پس از انتشار خبر نخستوزیری رزمآرا گروههایی از بازار، دانشگاه و روحانیون به رهبری نواب صفوی با سر دادن شعار از منزل آیتالله کاشانی به سوی میدان بهارستان حرکت کردند و در آنجا اعلام مخالفت کردند.
روز ششم تیرماه 1329 دکتر مصدق اعلامیههای جبهه ملی و آیتالله کاشانی را که در مخالفت با حکومت رزمآرا صادر شده بود، قرائت کرد. در بخشی از اعلامیه جبهه ملی به امضای دکتر مصدق آمده بود: «دولت فعلی با انجام عملیات زیرپرده که بیشباهت به یک کودتای نظامی نیست، میخواهد زمام امور را بدست بگیرد»، «جبهه ملی... به هیچ وجه زیربار تحمیل حکومتی که با تشبث به اجانب با تحمیل و اسبابچینی بیگانگان و به رغم تمایلات عمومی روی کار آمده است، موافقت نخواهد کرد و افتخار خواهد داشت که در راه حراست شعائر ملی و دینی و نگهداری مشروطیت و دموکراسی، جان افراد خود را فدا کند.»
در مجلس نیز نمایندگان جبهه ملی جنجال بیسابقهای علیه او برپا کردند، به گونهای که برای جلوگیری از ایراد نطق رزمآرا دست صندلیهایشان را چنان کوبیدند که خورد شد.
نخستوزیری رزمآرا موجب واکنش فدائیان اسلام هم شد. نواب صفوی در پیامی به آیتالله کاشانی نوشت: «هراسان نباشید رزمآرا نخواهد توانست دوران دیکتاتوری را تجربه کند و در سایه فداکاری بالاخره سقوط خواهد کرد.» و روزی که رزمآرا برای معرفی کابینهاش به مجلس رفته بود حدود 60 نفر از اعضای فدائیان اسلام در جمع تماشاچیان حاضر شده و شعار «دیکتاتور را بیرون کنید» علیه او سر دادند.
کمیسیون نفت در دولت منصورالملک ایجاد و دکتر مصدق به عنوان رئیس کمیسیون نفت انتخاب شده بود. با روی کارآمدن دولت رزمآرا، معاون وزیر دارایی بدون اسناد در جلسه کمیسیون حاضر و این سرآغاز عدم همکاری دولت با کمیسیون بود. عدم همکاری دولت ادامه یافت تا اینکه اعضای کمیسیون در 20 مهر 1329 دولت را به دلیل اظهارنظر نکردن راجع به قرارداد الحاقی استیضاح کردند.
روز 27 مهر رزمآرا برای پاسخ به استیضاح در مجلس حاضر شد و طی نطقی که بعدها معلوم شد شرکت نفت برای او تهیه کرده است، گفت: «دولت وظایف قانونی خود را انجام داده و به انتظار گزارش کمیسیون و مجلس است.» در نهایت مجلس با اکثریت آرا به استیضاح رای سکوت داد.
رزمآرا در 13 آبان به جلسه کمیسیون دعوت شد و در آن جلسه از اعضای کمیسیون خواست به نحو مسالمتجویانه قضیه نفت را خاتمه دهند. سیدحسین مکی خطاب به رزمآرا گفت: «نفت باید ملی شود.» اما در جلسهای دیگر دکتر مصدق بر پیشنهاد ملیشدن تردید وارد کرد. این در حالی بود که کاشانی، مکی، فاطمی، آزاد و سیدمحمود نریمان معتقد بودند که نفت باید صددرصد و به طور کامل ملی شود.
آنان پیشنهاد ملی شدن نفت را تبدیل به طرح و امضا کردند، اما مصدق آن را امضا نکرد. انور خامهای نیز مخالفت مصدق با ملیشدن صنعت نفت را تایید کرده است. در نهایت دکتر مصدق در نامهای در تاریخ 4 آذر 1329 به کمیسیون نفت، در واقع اصل ملیشدن نفت را پذیرفت.
علاوه بر آیتالله کاشانی، آیات عظام محمدتقی موسوی، محلاتی، محمود روحانی قمی، عباسعلی شاهرودی، خوانساری، صدر، حجت و فیض با صدور بیانیه از ملی شدن صنعت نفت حمایت کردند.
رزمآرا به طور محرمانه و سنتی با شاخهای از حزب توده به رهبری خسرو روزبه و نورالدین کیانوری همکاری داشت. اگرچه حزب توده غیرقانونی اعلام شده بود، اما رزمآرا سعی میکرد از حزب توده علیه جبهه ملی استفاده کند. او میگفت: «جبهه ملی را باید به دست حزب توده منحل کرد.» از این رو ارگان مطبوعاتی حزب توده به کمک رزمآرا آمد و جبهه ملی را مورد حمله قرار داد.
البته مطبوعات در آن زمان، یکی از مهمترین سنگرهای مبارزان نهضت ملی بود. پس از روی کار آمدن رزمآرا، حملات جراید هوادار نضهت ملی علیه او شدت یافت. بیشترین حملات توسط روزنامههای شاهد (متعلق به دکتر بقایی)، باختر امروز (متعلق به دکتر فاطمی) و نبرد ملت (ارگان فدائیان اسلام) انجام میگرفت که البته باختر امروز توقیف و دکتر فاطمی زندانی شد و رزمآرا بارها به چاپخانهها حمله کرد.
نمایندگان جبهه ملی در واکنش به اعمال غیرقانونی دولت در مجلس تحصن کردند. تحصن نمایندگان بازتاب گستردهای در ایران و جهان داشت. رزمآرا تصمیم گرفت با فرستادن عدهای قصاب در قالب نیروهای مردمی که برای تقدیر از متحصنین به مجلس آمدهاند به زندگی اقلیت خاتمه دهد.
خبر این نقشه به مکی رسید و او به بازرسی مجلس دستور داد به کسی اجازه ورود داده نشود. با این تدبیر توطئه منتفی شد، اما از آن میان گویا توسط سرتیپ دفتری به دکتر مصدق گفته شد که اگر در تحصن بماند، جانش در خطر خواهد بود. لذا دکتر مصدق تمارض کرد و به تنهایی از تحصن خارج شد و به احمدآباد رفت.
رزمآرا اعتقادی به ملی شدن نفت نداشت و با تمام قوا در برابر خواست عمومی ملت ایران مبنی بر ملی شدن صنعت نفت مقاومت میکرد. رزمآرا 14 بهمن 1329 در جلسه کمیسیون نفت ادبیات اهانت آمیز خود را تکرار کرد و شخصیت و هویت ملت ایران را به سخره گرفت. در جلسه 12 اسفند کمیسیون نیز رزمآرا در نطق مفصلی که توسط شرکت نفت برای او تهیه و تدوین شده بود با طرح موضوعاتی، ادعا کرد که مردم ایران قادر به انجام این کار نیستند و در صورت ملی شدن نفت، قادر به اداره تاسیسات نفتی نخواهد بود.
رزمآرا همچنین گفت: «تا من زندهام، نفت ملی نمیشود.» و عنوان کرد: «اگر ناچار بشوم مسجد را بر سر کاشانی و مجلس را بر اقلیت خراب میکنم.»
نخستوزیر برای آنکه در میان مخالفانش اختلاف ایجاد بکند، درصدد برقراری ارتباط با نواب صفوی برآمد. رزمآرا فردی را فرستاد و به واسطه او ضمن اظهار ارادت، جبهه ملی را مورد حمله قرار داد و از نواب خواست تا از جبهه ملی حمایت نکند، اما نواب در برابر پیشنهاد او ایستادگی کرد.
پس از آن رزمآرا تلاش کرد تا مجلس را منحل کند اما با موانعی برخورد کرد و منصرف شد. در این مرحله کودتا به عنوان آخرین راهکار شکل گرفت و او مقدمات آن را فراهم کرد. جبهه ملی با اطلاع از وخامت اوضاع دست به دامان فدائیان اسلام و نواب صفوی شد.
اعضای جبهه ملی از نواب صفوی درخواست کردند تا آنان را در حذف رزمآرا کمک دهد
آذرماه 1329 نواب صفوی در پاسخ به تقاضای جبهه ملی از آنان دعوت کرد تا در جلسهای حاضر شوند. فاطمی، بقایی، مکی، حائریزاده، نریمان و آزاد از جمله افرادی بودند که در آن جلسه شرکت کردند. مصدق بیمار بود و حائریزاده به نیابت از او در آن جلسه شرکت کرده بود.
نواب صفوی در آن جلسه چهار شرط را برای همکاری با جبهه ملی و حذف رزمآرا مطرح کرد. شرط اول محاکمه و مجازات کسانی که در جنایات دوره رضاخان مانند واقعه مسجد گوهرشاد، شهادت مدرس، قتل عام روحانیون دخالت داشته و هنوز زنده بودند. دوم تلاش برای برقراری فرهنگ اسلامی در کشور. سوم محاکمه و مجازات خوانین ظالم که کمترین اعتنایی به حقوق مردم نداشتند و چهارم برقراری عدالت اجتماعی در جامعه.
اعضای حاضر شروط را پذیرفتند. دکتر مصدق نیز متعهد شده بود که تصمیمات جلسه برای او هم لازمالاجرا باشد. برمبنای این مذاکرات و قول و قرارها نواب صفوی مطابق فتوای آیتالله کاشانی مبنی بر مهدورالدم بودن رزمآرا عدهای از اعضای فدائیان اسلام را مامور شناسایی نخستوزیر و برنامههای روزانهاش کرد.
ابتدا در یک تجمع آخرین اخطار به رزمآرا داده و اتمام حجت شد. آیتالله کاشانی هم با صدور بیانیهای از مردم خواست تا در تجمع فدائیان اسلام شرکت کنند. واحدی در آن تجمع گفت: «رزمآرا برو، برو، برو! اگر نروی تو را میفرستیم میدانی چطور؟ با یک تقه!»
خلیل طهماسبی در کنار آیتالله کاشانی
خلیل طهماسبی مامور اجرای فتوای آیتالله کاشانی درباره رزم آرا شد. تا اینکه در روز چهارشنبه 16 اسفند 1329 طهماسبی، رزمآرا را اعدام انقلابی کرد. 13 روز پس از حذف رزمآرا، طرح ملی شدن صنعت نفت به تصویب رسید.
انتهای پیام/