مشاهدات یک مستندساز از ترکیه/ بحران ادلب، جای خالی قدرت نرم ایران
این یک مسئله قدیم و جدید است که جامعه ترکیه کلا یک جامعه احساس محور است و کنترل کننده احساسات مردم پیروز داخلی هر کشمکشی است.
ظاهر واقعیت جاری در جامعه ترکیه و وضعیت سیاسی داخلی آن در مواجه با بحران اخیر ادلب اینگونه نشان میدهد که در صورت ادامه یافتن وضعیت بحرانی، جامعه این کشور ظرفیت و تحمل شرایط سخت و بخصوص تلفات انسانی را ندارد، این وضعیت درست بر خلاف سوریه است که شرایط جنگی و بحران شدید داخلی را طی میکند. ترکیه سعی کرده است که این کمبود را با تکیه به گروههای معارض سوری پوشش بدهد. هر چند در واقعیت جاری، مشکل عدم سازماندهی یا سازمان ناپذیر بودن این نیروها، این استعانت رو با چالش زیادی روبرو کرده است.
سوریه با سپردن کامل نقش و وظیفه دیپلماتیک خود به روسها، در نبود روابط رسمی با ترکیه، مجبور شده است بخشی از هزینههای این اقدام را در روی زمین به روسیه پرداخت کند. عدم انتشار متن توافق نامه میان ترکیه و روسیه به زبان عربی را می توان واکنشی تایید آمیز نسبت به این مسئله تفسیر کرد. جمهوری اسلامی ایران اگر می توانست در کنار حضور خود در روی زمین در عرصه دیپلماسی کنش قویتری بین سوریه و ترکیه به نمایش بگذارد، قطعا توانایی این را داشت که حضور موثرتر و بیشتری را در جهت منافع ملیاش و شرکای عرب و ترک خود و همچنین کنترل وضعیت انسانی در این بحران خانمان سوز، داشته باشد.
این کار نیاز به دیپلماسی عمومی فعالتر و قدرت اقناع داخلی بیشتر برای کمتر کردن حساسیتها و نرمتر کردن فضای ضدترکیه ای در داخل و منطقه دارد، مسئلهای که ترکها، فارغ از بحران کورونا به آن خیلی حساس هستند.
این یک مسئله قدیم و جدید است که جامعه ترکیه کلا یک جامعه احساس محور است و کنترل کننده احساسات مردم پیروز داخلی هر کشمکشی است. تاثیر این مسئله به خوبی بر توان داخلی اداره بحران در خارج از مرزهای ترکیه قابل ارزیابی است.
ما در دیپلماسی و قدرت اقناع جمعی، چه در منطقه و چه در جهان، توان مانور به اندازه و درخور قدرت سختمان را نداریم. به نظر من دو پارگی پاسخگویی در نهادهای مسوول این دو مولفه، یکی از عوامل عدم بهرهوری شایسته قدرت سخت جمهوری اسلامی در واقعیت ملموس جاری است.
محمد رضا محمدی نجات،استانبول
انتهای پیام/