بزرگترین قمار بن سلمان/ سرکوب و شکنجه ویژه به سبک رژیم سعودی
یک نویسنده و تحلیلگر انگلیسی مسائل خاورمیانه موج بازداشت اخیر شاهزادگان بلندپایه سعودی را گواه حماقت و نادانی مشاوران محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و بزرگترین قمار وی توصیف کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، دیوید هرست در مقاله ای در سایت "میدل ایست آی" نوشت: ثبات همواره همراه عربستان بوده است اما دیگر وضعیت به این منوال نیست. آن مرحله دیگر سپری شده است و شما شاهد لرزه های شدید قایق سلطنتی سعودی به دلیل رویدادهای روزهای گذشته هستند.
وی افزود: کشور از طرف شورای شاهزادگان که فرزندان ملک عبدالعزیز بنیانگذار رژیم سعودی بودند، اداره می شد و آنها ثروت های عربستان را بین خود تقسیم می کردند و تمایل فراوانی هم داشتند که همه شاخه های خاندان حاکم در مملکت داری سهیم باشند.
هرست نوشت: وقتی بحرانی بروز می کرد، شورای خاندان سعودی خواهان نشست می شد و تصمیم گیری به آرامی و بسیار محتاطانه در درون خاندان گرفته می شود.
وی افزود: با وجود همه تنش های عشایری، ثبات حکمفرما بود اما به خطر مجموعه رویدادهای روزهای گذشته دیگر وضعیت به این منوال نیست.
هرست نوشت: ولیعهد و مشاورانش ممکن است آنقدر احمق باشند که متوجه میزان اشتباهی که با بازداشت شاهزادگان مرتکب شدند، نشوند.
وی تصریح کرد: عربستان یک پادشاهی مطلقه است که با همه مخالفان رژیم حکومتی خود با قساوت شدیدی از جمله بازداشت خودسرانه و شکنجه و ناپدید کردن قهری در داخل و ربودن در خارج برخورد می کند.
همزمان از وهابیت به عنوان ابزاری برای سلطه گری دینی و اجتماعی در عربستان بهره برداری شده و سلاطین سعودی نیز در تلاش برای خرید وفاداری با پخش کردن پول و هدایا در بین مردم بوده اند که از جمله می توان به اعطای بورس های تحصیلی در خارج از عربستان اشاره کرد. بهره برداری از وهابیت و خریداری وفاداری با پول در طول دهه ها سازوکاری بوده که رژیم سعودی استفاده کرده است
به نوشته هرست، عربستان به طور کامل در خدمت منافع نظامی و نفتی آمریکا در خلیج فارس بوده است.
روزهای گذشته شاهد چند رویداد در سطح داخلی و خارجی عربستان بود. در وهله اول بازداشت برادر شاه سعودی بود؛ یعنی فرزند ملک عبدالعزیز بنیانگذار سعودی. همزمان با آن نیروهای ارتش و کمیته های مردمی یمن توانستند شهرهایی را در بخش خب و الشعف در شمال شرقی استان الجوف در مرز با عربستان را به کنترل خود درآورده و نیروهای سعودی را بیرون برانند. مرزهای عربستان نیز بسته و مناسک حج عمره درست شش هفته قبل از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان به حالت تعلیق درآمد. منطقه الشرقیه عربستان نیز به طور کامل بسته شد؛ درحالی که رسما موارد اندکی از مبتلایان به ویروس کرونا در عربستان اعلام شد. توافقنامه عربستان با روس ها نیز درست سه روز پیش فروپاشید و ریاض بازار جهانی را غرق در نفت کرد که باعث کاهش شدید قیمت ها از زمان جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 میلادی تاکنون شد.
هریک از این رویدادها به تصمیم گیری یک مرد بازمی گردد؛ یعنی محمد بن سلمان. او برای حل یک بحران وارد بحران دیگری می شود؛ به گونه ای که تصمیمات با سرعت بسیار بالایی گرفته می شود. مثل اینکه گلوله ای از دهانه تیرباری بدون کوچکترین تفکری یا توجهی به عواقب آن شلیک شود.
به عنوان مثال به تصمیم بن سلمان درباره نفت توجه کنید. روزنامه فایننشنال تایمز نوشت که اگر قیمت ها در سطح 30 دلار برای هر بشکه باقی بماند،این تصمیم خسارت زیاد 140 میلیارد دلاری برای کشورهای عرب حوزه خلیج فارس خواهد داشت. کشورهای ثروتمند عرب حوزه خلیج فارس نظیر کویت و امارات و قطر می توانند خود را با این موضوع سازگار کنند اما کشورهایی مثل عربستان و بحرین و سلطان نشین عمان توان تحمل آن را ندارد. به عنوان مثال، بودجه عربستان برای جلوگیری از کسری بودجه نیاز به فروش نفت 83 دلاری در هر بشکه دارد.
شاید همین هم علت برکناری محمد التویجری یکی از طراحان طرح اصلاحات اقتصادی چشم انداز 2030 سعودی از پست وزارت اقتصاد و برنامه ریزی عربستان در هفته گذشته و تعیین او به عنوان مشاور باشد.
وی همان مردی است که هشدار داد که اگر عربستان وضعیت مالی خودش را اصلاح نکند، در طول سه یا چهار سال آینده ورشکست خواهد شد. از آن زمان بیش از سه سال می گذرد.
در بهترین حالت، باید تزریق نفت با این میانگین در بازار را نوعی قمار دانست. اما این امر تنها یکی از موارد فهرست رو به افزایش قمارها است. قمار بعدی شیوه برخورد بن سلمان با اجلاس محدود سران کشورهای اسلامی در مالزی بود. عربستان در طول سالها هزینه زیادی کرد که خودش را رهبر جهان اهل سنت و پاسدار مورد اطمینان اماکن مقدس اسلامی معرفی کند و این امر به نوبه خود منبع قدرت نرمی برای این کشور بود.
اما به محض اینکه مهاتیر محمد نخست وزیر سابق مالزی از رهبران ترکیه و قطر و ایران که همگی رقبای عربستان هستند، برای شرکت در اجلاس اسلامی در کوالالامپور دعوت کرد، محمد بن سلمان احساس خطر شدید کرد.
بن سلمان به جای اینکه به این اجلاس بپیوندند و آن را تایید کند، آتش حملات خود علیه آن را در شبکه های اجتاعی به راه انداخت و ناخواسته رقیبی برای سازمان همکاری اسلامی ایجاد کرد. عمران خان نخست وزیر پاکستان را وادار کرد که از شرکت در اجلاس اسلامی کوالالامپور خودداری کند و عمران بعدا به خاطر عدم شرکت از مهاتیر محمد عذرخواهی کرد.
اما نتیجه چه شد؟ جایگاه مالزی و ترکیه و قطر و حتی پاکستان در جهان اهل سنت بالا رفت و جایگاه عربستان پایین آمد. اما این کاهش جایگاه عربستان به سرعت کاهش جایگاهش به علت تصمیم برای بستن مرزها به روی عمره گذاران تنها شش هفته قبل از فرارسیدن ماه مبارک رمضان نبود.
در مورد کرونا، معلوم نیست که میزان گسترش این ویروس در عربستان چقدر است زیرا پزشکان از مردم برای شناسایی ویروس آزمایش نمی گیرند. آیا کسی باور می کند که وقتی شمار مبتلایان در دیگر کشورها است، در عربستان فقط 21 مورد ثبت شده باشد.
همزمان نیز نارضایتی نسبت به این تصمیم گیری های پراکنده در زمینه مهار کرونا افزایش می یابد که خود منبع خطری برای بن سلمان خواهد بود زیرا بن سلمان از یک سو (با تصمیمات نفتی و تعلیق مناسک عمره) درآمد زیادی را از دست می دهد و از سوی دیگر درخصوص مشروعیت دینی خود به عنوان شاه آینده که قرار است بر تاج و تخت بنشیند، قمار می کند.
بنابراین، سعودیها در گوشه رینگ قرار گرفته اند و جرات نمی کنند که به میزان مشکل اذعان کنند. همزمان نیز نمی توانند تصمیم گرفته شده برای بستن منطقه الشرقیه براساس دستاویزهای پزشکی را توجیه کنند. شکی نیست که تصمیم برای قرنطینه مناطق قطیف و احساء شیعه نشین به دلایل سیاسی صورت گرفته است.
این وضعیت باعث شده که محمد بن سلمان اخیرا دستور بازداشت احمد بن عبدالعزیز عمویش را بدهد.
محمد بن سلمان یقینا می دانست که عمویش ضمانت هایی را از طرف سازمان اطلاعات انگلیس (MI6) و سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) دریافت کرد که اگر به عربستان بازگردد، بازداشت نخواهد شد. این امر معلوم بود زیرا احمد بن عبدالعزیز قبل از ترک خانه اش در لندن قصد بازگشت خود به عربستان را اعلام کرد. بن سلمان این ضمانت ها را چالش طلبیدن بن سلمان بود و او این کار را با اتکا به چتر حمایتی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و جراد کوشنر دامادش انجام داد.
اما اگر فرض را بر این بگیریم که هیچ یک از این دو مر بعد از نوامبر آینده در پست خود باقی نخواهند ماند، پس محمد بن سلمان گمان می کند که چه بر سر پرونده هایی که سیا درباره او دارد، خواهد آمد. این پرونده ها به جو بایدن منتقل خواهد شد که طرفدار اسرائیل است اما با این وجود، انتظار می رود که نظر متفاوتی (مخالفت با ترامپ ) در این زمینه بگیرد. منفعت شخصی باید در متلاشی کردن شبکه خصوصی هم پیمانان خارجی ترامپ خواهد بود و محمد بن سلمان یکی از آنها است. اما آمریکا همچنان حامی عربستان باقی خواهد ماند اما نه ضرورتا شاه جدید.
در کمترین حد، تصمیم برای حذف مزدوران مشهور سیا در داخل عربستان نظیر محمد بن نایف بر این فرضیه استوار است که در درون کاخ سفید به طور مداوم کسی وجود خواهد داشت که تمایل به مهار سیا و جلوگیری از مقاومت آن خواهد داشت اما در سایه شرایط سیاسی کنونی ناآرام داخل آمریکا این امر به منزله یک قمار بزرگ خواهد بود.
آیا کسی به جز ترامپ تمایل دارد که ولیعهدی کودن و دارای اختلال را به عنوان شاه در کشوری ببیند که حقیقتا حیات خلوت نظامی آمریکا به شمار می رود؟
این بالاترین قماری است که محمد بن سلمان از زمان ولیعهد شدن انجام داده است. مشکل واقعی این است که ولیعهد سعودی و مشاورانش چه بسا کودن باشند زیرا میزان اشتباه خود را درک نکرده اند.
انتهای پیام/