پاسخی فنّی به "تئوری توطئۀ کرونا"ی زیباکلام
روش عقلایی و منصفانه و علمیِ برخورد با یک «فرضیۀ محتمل» به ما میگوید بهصورت جزمی و غیرمعقول در تأیید یا ردّ فرضیه اظهارنظر نکنیم و بنا را بر بررسی دقیق و مستند احتمالات ممکن بگذاریم، دعوت میکنیم زیباکلام هم به این روش معقول تن در دهند.
صادق زیباکلام، اخیراً توئیت کردهاند:
ابتلاء بوریس جانسون نخست وزیر انگلستان به ویروس کرونا، درستی نظریۀ بسیاری از مسئولین ایرانی که این ویروس را ساختۀ خود غربیها بهمنظور جنگ بیولوژیک علیه چین و ایران میدانند را بهنمایش میگذارد. پیشرفت علوم انسانی در ایران سبب شده که تئوریهای توطئۀ ساخت ایران بهندرت به خطا رفته باشد.
این سطح از اشتباه در تحلیل یک فرضیۀ سیاسی ــ امنیتی، از یک علوم سیاسی بعید است. در پاسخ به این کلام، چند نکته حائز اهمیت است؛
الف. سراغ نداریم مقامات ایران بهصورت جزمی و قطعی از یک حملۀ بیولوژیک سخن گفته باشند، بلکه همگی معتقدند این همهگیری خصوصیتهای مشابه یک حملۀ بیولوژیک را دارد، بهبیان دقیقتر «فرضیۀ احتمال یک حملۀ بیولوژیک» قوت گرفته و اکنون این «فرضیه» بهصورت عقلایی «قابل بررسی و دقت» است.
ب. طی سدههای اخیر زندگی در رقابت و جنگ، توسط فلاسفۀ حوزههای گوناگون در غرب تئوریزه شده است. در این زمینه ضمن اینکه زیربنای فکری در جایجای علوم غربی از این قاعده تبعیت میکند ــ مانند تئوری انسانِ گرگصفتِ هابز و رقابت حداکثری اقتصادیِ آدام اسمیت و بقای اصلحِ داروین ــ اما نقطۀ اوج «گفتمان ضرورت درندگی» را در کتاب «شهریار» ماکیاولی میتوان یافت؛ همان کتابی که برای خانوادۀ یهودی رسمی «مدیچی» نگاشته شد، خانوادهای که نظام ربوی کنونی جهان ریشه در میزهای «بنکو»ی آنان در صرافیهای ونیز دارد. ماکیاولی بهصراحت معتقد است:
هرگاه برای نجات کشور تصمیمگیری قطعی لازم باشد، نباید بگذاریم ملاحظاتی در زمینه دادگری، انساندوستی یا ستمکاری، یا حتی سرفرازی و سرافکندگی به میان آید.
ر.ک.: برونفسکی و مازلیش، ج؛ و ب. (1393). سنت روشنفکری در غرب. ترجمهٔ لیلا سازگار. تهران: آگاه
اکنون، اگر کمی چشم باز کنیم، این مبانی تئوریزهشده، و آرایش سیاسی در دنیا از این قواعد تبعیت میکند؛ و بهمعنای واقعی کلمه «قانون جنگل» حاکم است. در این زمینه سخن را کوتاه میکنیم، که در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
ج. در ادوار اخیر، جنگهای نوین در دنیا، از رویارویی سخت و بسیط، به تقابل ذوابعاد و پیچیده و تبدیلشونده (هیبریدی)، با بهکارگیری انواع مختلف ابزارها و توانمندیها تبدیل شده است. بهکارگیری انواع ابزارها ــ از جاسوسی و استفاده از علوم شناختی با استفاده از پلتفرم شبکههای اجتماعی، تا سینما، حوزههای زیستمحیطی، ابزارهای حقوقی، تا رویارویی امنیتی و نظامی و الخ ــ جزو اصول بدیهی مواجهه در دنیای امروز است.
د. اسناد متقن نشان میدهد برخی از زرمداران عالم ــ که فراملیاند اما بهخصوص در آمریکا متمرکز هستند، مانند خانوادههای مورگان وروچیلد، وبعدهادوپونت، ملون،فورد،کارنگی،راکفلر،پولیتزر،بوش، وکندی، و اخیراً گیتس و جز آنها ــ سرمایهگذاری بر حوزۀ ژنتیک را از سالهای میانی دهۀ 1860 میلادی آغاز کردهاند (مبانی تئوریک این حرکت جهانی را که در آمریکا و انگلیس آغاز شد و بعدتر بهمحوریت آمریکا به سایر مناطق جهان توسعه یافت، «فرانسیس گالتون»، فامیل نزدیک داروین با کلیدواژۀ «بقای اصلح»، محکم کرده است. این جریان، بسیار قوی بوده و بعضاً رؤسای جمهور آمریکا بهصورت جدی پیگیر آن بودهاند).
در این زمینه دعوت میکنیم پروندۀ تخصصی و مستند حوزۀ جمعیت و غذا در خبرگزاری تسنیم {اینـــجـــــا} را مطالعه بفرمایید.
هـ. اسناد متقن و خودنوشت غربیها نشان میدهد این زرمداران (که لزوماً دولتها نیستند، بلکه از ابزارهای دولتی و بینالمللی در جهت مقاصدشان استفاده میکنند و آنان را در اختیار دارند؛ برای مثال ستاد سازمان ملل موقوفۀ راکفلرهاست!)، مراحل اولیۀ سلطه و حملات بیولوژیک را ــ لااقل مقارن جنگ دوم جهانی ــ در مراحل اولیه، از حمله به حوزۀ کشاورزی و غذا ــ اصطلاحاً «اگروتروریسم» ــ آغاز کردند؛ متأسفانه هماکنون دهها نهاد و صدها هزار نفر در خدمت شبکۀ بینالمللی این تشکیلات مشغول به کار هستند.
و. اسناد این پرونده بهروشنی نمایانگر این حقیقت است که حمله به ایران، پس از انقلاب اسلامی تجدید سازماندهی شد و در ابعاد گوناگون شدت یافت، حتی صدها متخصص ایرانی نیز در این شبکه آموزش دیده و در مراکز حساس کشور به کار گمارده شدهاند.
در این زمینه پروندۀ «ایران، ایری، راکفلر» {اینــــــجــــــا} را ببینید
ز. در زمینۀ ژنتیک انسانی، برای نشان دادن سطح بالای تمرکز بر ایران، کافی است بدانیم مسئول شناسایی خصوصیات ژنومی ایرانیان، بهمرکزیت دانشگاه هاروارد، «پریسا ثابتی»، دختر پرویز ثابتی، مقام امنیتی مشهور و عنصر بهایی (و احتمالاً یهودیِ) پهلوی، است. این جریان، علیه ایران با قوت پیگیری میشود.
در این زمینه {اینــــجــــــا} را ببینید
ح. از حیث منطقی، این ویروس با این سطح از انتشار، پیش از این نمیتوانسته وجود داشته باشد (چه اینکه اگر وجود داشت، تاکنون شیوع پیدا کرده بود). اما اگر هم فرض کنیم این ویروس دستساز نبوده و این همهگیری تعمّدی نباشد، حداقل آوردۀ ایران در «آمادگی و مانور در بالاترین سطح»، 1. کاهش تلفات و خسارتها، و 2. ارتقای توان داخلی در برابر رویدادهای مشابه احتمالی آینده خواهد بود.
ط. حال اگر فرض کنیم که عمدی در کار باشد، حقیقت این است که هنوز منشأ این جنگ روشن نیست. بسیاری از کشورها، برای مثال مقامات رسمی چین و برخی متخصصان روس، آمریکا را به تولید آزمایشگاهی این ویروس متهم میکنند. این گمانهزنیها طی هفتههای اخیر بسیار پرشمار بوده است، رفتارهای پرسشبرانگیز ترامپ نیز به این موضوع دامن زد؛ اما واقعیت این است که با قطعیت نمیتوان دولت آمریکا را به این امر متهم کرد. در این زمینه، با فرض اینکه تعمدی در کار باشد، منطقاً دولتها، دستگاهها و نهادهای زیر ممکن است ذینفع باشند:
- دولت ایالات متحده (با دو ذینفع احتمالی: خود دولت، یا بنیادهای صهیونیست آمریکایی)
- دولت چین (با اغراض اقتصادی، یا سیاسی، یا استراتژیک)
- دولت روسیه (که اتفاقاً در صیانت از کشورش بسیار قوی عمل کرده؛ با اهداف گوناگون)
- اسرائیل (برای جلوگیری از انفعال ناشی از افول تدریجی)، مستحضرید که در طول چند دهۀ اخیر، رژیم صهیونیستی اسرائیل بیشترین و گستردهترین مطالعات و پژوهشها را در حوزۀ علوم زیستی بهویژه مهندسی ژنتیک و دستکاریهای ژنومی انجام داده است.
- کمپانیهای فراملی (اهداف ترکیبی)
- عامل سوم (مثلاً اروپا، با هدف افزایش تنش میان آمریکا و چین)
- سایر
با وجود این طیف وسیع ذینفعان احتمالی، ابتلای بوریس جانسون، تعمّدی بودن این جریان را منتفی میکند؟!!