سروده‌هایی در مدح امام زمان (عج)|سلام یوسف زهرا تو را صدا کردم/ برای آمدنت آمدم دعا کردم


سروده‌هایی در مدح امام زمان (عج)|سلام یوسف زهرا تو را صدا کردم/ برای آمدنت آمدم دعا کردم

مجموعه اشعار آیینی ویژه ولادت امام زمان (عج) منتشر شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ امروز پنجشنبه بیست و یکم فروردین ماه و پانزدهم شعبان مصادف با سالروز ولادت با سعادت امام زمان (عج) است. به همین مناسبت بسیاری از شاعران کشورمان با سرودن اشعاری ارادت خود را به محضر این امام همام ابراز کردند. 

مجید تال

رسیدنش نفسی تازه داده دنیا را
همان مسیح که احیا کند مسیحا را

همان که یوسف کنعان به شوق دیدارش
شده ست مشتری پا به قرص بازارش

همان که چهره  او نور فاطمی دارد
کنار گونه  خود خال هاشمی دارد

خدا کند بپذیرد مرا به خادمی اش
سپید بخت شوم مثل خال هاشمی اش

سلام یوسف زهرا خوش آمدی آقا
امید آخر دنیا خوش آمدی آقا

سلام یوسف زهرا تورا صدا کردم
برای آمدنت آمدم دعا کردم

نگو که فاصله  ما هزار فرسنگ است
ببین که مادر پیرم چقدر دلتنگ است

 عزیز فاطمه عمریست بی تو دربدریم
هزار جمعه گذشت و هنوز بی خبریم

عزیز فاطمه آقا کجاست خانه ی تو
گرفته است دل تنگ ما بهانه ی تو

تو آخرین پسر خانواده ی ماهی
تو آبروی زمینی بقیة اللهی...

حسن لطفی

اگر بِرکه‌ام ماهتابی شدم
اگر ذره‌ام آفتابی شدم
گَهی در فراق و گَهی در عراق
اسیرِ همین بی حسابی شدم
بنا نیست تا که بنایم کنند
که آباد از این خرابی شدم
چه فرقی کند مثلِ خون سُرخَم و
وگر مثل امواج آبی شدم
هوایم همیشه هوایِ علی است
مرا قبله ایوان طلایِ علی است

همانکه مرا اهلِ باران نوشت
خودش حالِ من را پریشان نوشت
دلم بُرد راهِ نجف کربلا
مرا زائرِ یک خیابان نوشت
پس از کربلا سامرامان رساند
شب قدر ما را به شعبان نوشت
حرام است  اگر بر کَسی رو زنیم
که روزیِ ما با کریمان نوشت
خودش خواست اگر جمکرانی شدیم
گدایانِ صاحب زمانی شدیم

چه زلفی سرِ شانه دارد کریم
عجب نیست پروانه دارد کریم
تمامیِ آنرا به ما می‌دهد
هرآنچه که در خانه دارد کریم
خودش لقمه دستِ گدا می‌دهد
درِ بازِ کاشانه دارد کریم
سرِ سفره‌هاشان همیشه شلوغ
چه لطفی به بیگانه دارد کریم
در این خانه ما خانه زادش شدیم
کرَم با کَرَمخانه دارد کریم
تمامِ امامانِ من را ببین
شبِ نیمه شعبان حسن را ببین

خدا آمد و تیغ مولا کشید
علی را به چشم تماشا کشید
خدا نام دیگر به احمد گذاشت
خدا آمد و باز زهرا کشید
خدا رویِ دامانِ نرگس شکفت
چه زیبا چه زیبا چه زیبا کشید
خدا چارده جلوه را جمع کرد
تمامیِ خود را به یکجا کشید
خدا در شبِ سامرا  الغَرَض
شبیه حسینش حسن را کشید
رسیده تمامیِ پیوندها
رسیده خداوندِ لبخندها

بزن تکیه بر کعبه با ذوالفقار
بزن تکیه ای مردِ این کارزار
بزن تکیه گو که اَنابنُ‌الحُسین
بزن نعره تا بشنوم الفرار
بگو یا لثاراتُ جَدی حسین
بکِش تیغِ خود را  درآری دمار
به عباس بیرق ، به اکبر عَلَم
بگو یا علی   بر یمین و یسار
اگر مُرده باشم لحد بشکنم
اگر زیرِ خاکم مرا هم درآر
شود تاکه  باشیم عمّارِ تو
و از سیصد و سیزده یارِ تو

میان من و تو که دیوار نیست
ولی حیف یار است و عمار نیست
چه بسیار دیدم تو را پیشِ رو
و دیدی  دلم را گرفتار نیست
سلامم که کردی ندادم تو را
جوابِ سلامی که دشوار نیست
چه بسیار آغوشِ تو باز شد
ولی گفتی‌ام این  خریدار نیست
چه بسیار گفتی بمان حیف حیف
که گوشم به حرفت بدهکار نیست
به من سرزدی و ندیدم تو را
چقدر آمدی و ندیدم تو را

مبادا بگویی که ما رد شدیم
نفهمیدم آقا چرا بد شدیم
به هم رحم قدری نکردیم هیچ
میان کَجی‌ها زبانزد شدیم
تو خونِ دل از حالِ ما خوردی و
ولی ما هرآنچه نباید شدیم
زِ خوبی و اخلاق ماندیم دور
میان بد و بد مُردد شدیم
اگر فاصله بینِ ما شد زیاد
ولی باز راهیِ  مشهد شدیم
تو دیدی که این خاک خاکِ رضاست
تو دیدی که ایران هلاکِ رضاست

دعا کردی آقا که بهتر شویم
رحیم و کریم و کبوتر شویم
دعا کردی آقا شبیهِ قدیم
دوباره همه چون برادر شویم
که ما مثل مردانِ بی ادعا
شبیهِ شهیدانِ خیبر شویم
همه مَردِ وَالفجر و فتح المبین
همه از اهالیِ سنگر شویم
چکید اشکِ چشم توو سیل شد
که بارِ دگر مَردِ معبر شویم
همه دوش بر دوش هم آمدیم
مدافع شدیم و حرم آمدیم

اگر سیل آمد ببین سیلِ ما
ببین سیل دلهای درد آشنا
ببین سیلِ مِهر و حضور و شکوه
ببین سیل مردانِ بی ادعا
همه همت و کاظمینی شدیم
که شد خاک ما خانه‌ی قلبها
به لطف نگاه تو راهی شدیم
همه ارتشی و سپاهی شدیم

بگو نیمه شبها کجا می‌رَوی
به دنبالِ یک آشنا می‌رَوی
شبیه یتیمان چرا می‌شَوی
به دنبال مادر کجا می‌رَوی
دلم گفت نامِ عمویت بَرَم
شنیدم به این روضه‌ها می‌رَوی
مرا می‌بَری می‌کشی با حسین
شب جمعه ها کربلا می‌رَوی
به لبهای تو وا علی اصغر است
اگر سمت آن بوریا می‌رَوی
بیا  با شما  اربعین می‌رویم
همه کربلا اربعین می‌رویم

وحید قاسمی

مژده بیدار دلان پیک سحر در راه است
شب دلواپسیِ منتظران کوتاه است

همه جا صحبت درمان تب سختی هاست
همه جا حرف سرِ نسخه ی خوشبختی هاست

گوش کن! زمزمه ی خاتمه ی تاریکی ست
خیمه ی حضرت خورشید همین نزدیکی ست!

گوش کن لایحه ی دولت خوش عهدی را
بر دماوند بزن پرچم یا مهدی را

شوق دیدار رسانده ست به لب جان ها را
بوی اسپند قرق کرده خیابان ها را

خبر این بار دقیق است! می آید منجی
وعده ی عهد عتیق است می آید منجی

لوح محفوظ بشارت به ظهورش داده
دل به آن لهجه ی آرام و صبورش داده

می رسد بت شکنی!چون بت و نمرودی هست
قول قرآن و زبور است که موعودی هست

گفته انجیل که فریادرسی می آید
صبح آدینه مسیحا نفسی می آید

دو قدم مانده فقط! خسته شدن بی معناست
پشت این گردنه ی سخت، بهشتی پیداست

عمر دجال به فردا نرسد، کوتاه ست
باخبر باش! خبرهای خوشی در راه است

ذوالفقار خِردش مصلح کژ تابی‌ ها
برسد کاش به گوش کر وهابی ها

کعبه آماده ی اثبات مسلمانی هاست
نوبت بستن پرونده سفیانی هاست

ولی الله کلامی زنجانی

سَرور سرا آمد حامل لوا آمد
کام دل روا آمد درد را دوا آمد

او مکرّم و اکرم ، او معلّم اَعلم
محرم دل عالَم ، عالِم عَلا آمد

در کمال سرمد او ، اکمل و سرآمد او
رهرو محمّد او ، وه امام ما آمد

هر عدوّ او هالک در دو ملک او مالک
سِلک سِلم را سالک ، سالک ولا آمد

سائلِ درِ او حور ، او سرور هر مسرور
در امور او مأمور ، داور و گوا آمد

او سوارۀ سالار ، اُسوۀ همه احرار
اهل حال را دلدار ، لالۀ هُدا آمد

او عُصارۀ ارواح ، او سرودِ هر مدّاح
در سلاح او اصلاح ، روح ماسوا آمد

دادگر گواهِ او ، راه عدل راهِ او
حکم دادگاه او ، محکم و رسا آمد

ماه طالع مسعود ، روح احمد محمود
مرد مصلح و موعود ، در ملأ ملا آمد

عامر عماد دل ، حاصلِ وِداد دل
وصل او مراد دل ، اصل مدّعا آمد

دُرّ طاهر طاها ، لعل لؤلؤ و لالا
او محک مسِ دل را ، مهر او طلا آمد

مُرده را دهد او دم ، مدح گو وِرا آدم
طول عمر او هر دم ، اوّل دعا آمد

اسم در علم دارد ، راه در حرم دارد
درگه کرم دارد ، مصدر عطا آمد

در کلام کام آمد ، کام در کلام آمد
سامع سلام آمد ، دائم الصّلا آمد

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران