در خانه بمانیم، کتاب بخوانیم| «از تبار پهلوانان»؛ دریچهای بر ورزش باستانی همدان
«تو آبروی ایران زمینی؛ تو امید مردم همدان از الوند تا پای دماوندی»؛ اینها را که گفت وضو ساخت و به نماز ایستاد و سپس دعا کرد: «مکر نامردان را به نامردان برگردان»؛ این روش همیشگی پهلوان علی میرزا بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، ورزش زورخانهای، میراثی به جای مانده از فرهنگ غنی و کهن پارسی است که تنها وسیلهای برای قوی کردن جسم یا پر کردن اوقات فراغت نبوده؛ بلکه کسب مهارت برای آمادگی دفاع از میهن و تقویت روحیه پهلوانی از مهمترین کارکردهای آن بوده است.
«لنگرگاه، پاتوق، آماج خانه، زورخانه و ذکرخانه»؛ نامهایی بوده که در طول تاریخ بر ورزشخانه باستانی گذاشته شده است.
این نامها از اواخر قرن سوم در فرهنگ زورخانهای ایران پیدا شدهاند و در یک نگاه بسیار کوتاه بیانکننده این مفهوم است که همیشه زورخانه محل اجتماع جوانان بوده نهتنها برای ورزش و سالمسازی جسم بلکه بهانهای برای جمع شدن جوانان بوده است.
این مفهوم از دو واژه لنگرگاه و پاتوق پیداست و از سه واژه آماج خانه و زورخانه، معنا و مفهوم عملیات ورزشی باستانی مشهود است. پیش از دوره صفویه، این محل «آماج خانه» نام داشته که نشان از نفوذ فرهنگ و زبان ترکان داشته و آماج واژهای ترکی به معنای «زور، قدرت و توان» است.
کتاب «از تبار پهلوانان» نوشته علی جهان پور، معلم بازنشسته همدانی ضمن اشاره به پیشینه ورزش زورخانهای در ایران به به معرفی پهلوانان همدان پرداخته است.
او در چاپ دوم این اثر ضمن اصلاح کاستیهای کتاب اول بر اطلاعات آن افزوده و پهلوانان نامی و گمنام همدان را معرفی کرده است.
«از تبار پهلوانان» سال 1395 در 435 صفحه به وسیله انتشارات برکت کوثر منتشر شده ضمن معرفی مرشدها و زورخانهها از گذشته تا امروز، طرفداران ورزش باستانی در همدان و یادمان پهلوانان به شرح و توضیح آئینها و باورها و پندارهای مردمی و فرهنگ واژهها و برخی اصطلاخات ورزش باستانی پرداخته است.
نثر ساده و روان کتاب به ویژه در بخش معرفی پهلوانان، اشتیاق خواننده را به ادامه بیشتر کرده و آشنایی با راه و روش پهلوانان دیار الوند بر غرور او میافزاید.
«... به خود گفت: «تو آبروی ایران زمینی ...تو امید مردم همدان از الوند تا پای دماوندی ...توکّل کن...» چند کف آب خنک به سر و صورتش ریخت؛ مانند فیل مست از جا برخاست.
چند نفر را دید که از پنجره سرک کشیده و از لای پرده نگاهش میکنند. روح عارفانهاش بیدار شد و به او گفت: «تو روغن زیادی خوردهای؛ روغنی که با مذاقت سازگار نیست...باید آن را بسوزانی».
آستینها را بالا زد ... وضو ساخت. مسح سر و پا کشید. با اراده یک پهلوان همه چیز را به فراموشی سپرد. سعی کرد از پلهها محکم و با قدرت بالا برود. وارد اتاق شد... مهر تربیت کربلا را از جیبش بیرون آورد؛ بوسهای زد و بر روی فرش گذارد؛ قامت بست و به نماز ایستاد.
علی میرزا عادت داشت همیشه پیش از مشتی پهلوانی دو رکعت نماز میخواند...در پایان نماز نیایش میکرد و میگفت: «الهی آنچه خیر و صلاح تست پیش آید».
این بار بر این دعا جملهای دیگر افزود: «مکر نامردان را به نامردان برگردان». از نماز فارغ شد. پهلوانان کم کم آماده شده بودند تا به محل مسابقه بروند ...».
انتهای پیام.744/ش