صادقی: خوانندگانِ کار معضل بزرگی برای موسیقیاند/ رجبپور: لطفا با وکیل برای امضای قرارداد بروید
رضا صادقی و محسن رجبپور در نشستی زنده در فضای مجازی به بررسی اختلافها و چالشها میانِ خوانندگان و تهیهکنندگان پرداختند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رضا صادقی از خوانندگان معروف موسیقی پاپ و محسن رجب پور هم از تهیهکنندگان با سابقه عرصه موسیقی است. در روزهای گذشته به پیشنهاد و ابتکارِ خبرنگار تسنیم و یکی دیگر از فعالان عرصه رسانه، صادقی و رجبپور در یک لایوِ اینستاگرامی حاضر شدند و به بحثِ ارتباط بین تهیهکنندگان و خوانندگان و قراردادهایِ بین این دو پرداختند.
رضا صادقی به عنوان نمایندهی خوانندگان و محسن رجبپور به عنوان نماینده صنفِ تهیهکنندگان روبهروی هم نشستند و مباحثی را مطرح کردند. در این گفتوگو مباحثی مانند رقم قرارداد، استثمار خوانندگان، اختلاف بین خواننده و تهیهکننده، عدم آگاهیِ خواننده در روزهای آغازین کارش و چندین مورد دیگر مطرح شد و هر کدام از طرفین دیدگاههایشان را بیان کردند.
در ادامه متن صحبتهای صادقی و رجبپور را به طور جداگانه میخوانید. توضیح این نکته ضروری است که برخی از مباحث مطرح شده در پاسخ به پرسش یا مبحثی است که طرف مقابل مطرح کرده است؛ اما در اینجا صحبتهای صادقی و رجب پور را به طور مجزا و پشتِ سر هم آوردهایم.
خوانندگانِ کار معضل بزرگ موسیقی ایران هستند / درآمدِ کنسرتها و بدرفتار شدنِ تهیهکننده
رضا صادقی: زمانی بود که خواننده یک هنرمند بود. اما پس از مدتی و از اوایل دهه 90 شمسی خواننده کار آمد. هنرمند نگاهش هنری است و تهیهکننده نگاهش تجاری است. اگر هنرمند تجارت میدانست که از همان اول خودش کارش را انجام میداد.
خوانندهای که در گام نخست نزد تهیهکننده میرود، تجربهای در مسیر کار ندارد و سادهترین اصول این کار را هم نمیدانند. تهیهکننده آگاهی در این زمینه دارد که هنرمند ندارد. من وقتی اوایل دهه هشتاد میخواستم وارد عرصه موسیقی شوم، اصلا نمیدانستم مجوز چیست و مجوز را چطور میگیرند.
وقتی هنرمند با نگاه هنری سراغ تهیهکننده میرود که تجربه و روابطِ زیادی دارد، به مسئلهای مهم به نام عقد قرارداد میرسیم. این قرارداد در سالهای گذشته خیلی اهمیت نداشت؛ به خصوص برای هنرمند که بیشتر شبیه به یک کاغذِ بیارزش بود. این قرارداد برای تهیهکننده هم گاهی با ارزش و گاهی بیارزش بود.
وقتی مسیر پیش میرود و کنسرتها برگزار میشوند، ادبیات تغییر میکند. این درست است که قراردادی میانِ تهیهکننده و خواننده امضا شده است؛ اما این قرارداد یک پیشینهی اخلاقی هم دارد. وقتی کنسرتها و موسیقی اینقدر درآمدزا شد، چرا تهیهکنندگان اینقدر بدرفتار شدند.
باید قبول کنیم که ایران همه جای دنیا نیست. هیچ محکمهای منِ هنرمند را موجهتر از تهیهکننده نمیداند.
تهیهکنندهای که شرکتی تأسیس میکند، حداقل یک مشاور حقوقی داشته است. واژهی شرکت با مسائل حقوقی مأنوس است. اما منِ هنرمند وقتی میخواهم با شرکتی قرارداد ببندم، هیچ وکیلی با من نیست.
بیشتر هنرمندانی که در عرصه موسیقی مطرح شدهاند، از قشرِ معمولی و پایینِ جامعه بودهاند که نیازهای مالی دارند. وقتی به بحث پولسازی میرسیم ماجرا فرق میکند. متأسفانه پس از مدتی بین تهیهکننده و خواننده کار به دعوا میکشد. گاهی دو طرف این دعوا را مدیریت میکنند و بین خودشان حلش میکنند. گاهی هم این دعوا علنی میشود و به دادگاه کشیده میشود.
وقتی تهیهکنندهای خوانندهای را به اصطلاح بالا میآورد، خودش هم با او بالا میآید. خوانندهی هنرمند وقتی مطرح میشود، به تهیهکننده میگوید که شما الان درآمدت بسیار بالاست و خواستههایی را مطرح میکند. مثلا این خوانندهی هنرمند از تهیهکنندهاش تقاضای جدایی و رفتن میکند. در این زمان است که برخی از تهیهکنندگان همان خواننده خودشان را به مرز نابودی میرسانند؛ و این اتفاق تنها به خاطر اختلاف نظرشان رخ میدهد. چرا همین تهیهکننده دستِ هنرمند را باز نمیگذارد؟ مثلا از خوانندهاش بپرسد که مشکلت چیست؟ آیا به دنبال درآمد بیشتری هستی؟
چرا تهیهکننده این پیشنهاد را نمیدهد که بیا و یک سال هر کاری میخواهی انجام بده؛ بیا و یک سال من هم در کنارت هستم تا تو به هر آنچه میخواهی برسی. چرا این برخوردها بین تهیهکننده و خواننده شکل نمیگیرد؛ که اگر چنین شود، بسیاری از این مشکلات حل میشود.
متأسفانه مُدل صحبت کردنِ تهیهکنندگان و خوانندگان در موسیقی ما، براساس مُدلِ جهانی نیست. در اینجا وقتی خواننده میخواهد از تهیهکنندهاش جدا شود، با نوشتاری (قرارداد) مواجه میشود که دیوانهکننده است.
آوردهی هنرمند آهنگی است که عمرش را پایش گذاشته است. قانون فرهنگی هنری ما بیشتر سمت تهیهکننده غش کرده است تا هنرمند.
توافق روز اولِ تهیهکننده با اطلاع است و آینده را میبیند. ولی هنرمند این اطلاعات را ندارد.
خطاب به هنرمندان میگویم، وقتی برای قراداد بستن با تهیهکننده میروید، اگر نمیترسی که تهیهکننده بی خیالت شود، با وکیل برو برای بستن قرارداد. خوانندگان امروز سرنوشت کسانی مانند من را دیدهاند و درس باید بگیرند. جوان امروز دسترسی به خیلی از اطلاعات دارد. اما توصیههای امروز شما (خطاب به رجبپور) واقعا دیر است.
برای من خندهدار است که تنظیمکننده میگوید من سه تا خواننده دارم. حرفهای شما برای نسلِ خواننده کار دیگر فایدهای ندارد. در زمان ما در حق برخی از خوانندگان واقعاٌ اجحاف شد.
خودم خواننده بودم اما فهمیدم در خوانندگی چیزی نمیشوم / گروه آریان از درآمدش رضایت داشت و 17 سال فعالیت کرد
محسن رجبپور: هنرمند و حتی ورزشکار به اوج نمیرسد، مگر اینکه کسی را در کنار خودش داشته باشد که او را در این مسیر همراهی و راهنمایی کند. برخی از همکاران من قبل از عقد قرارداد با خواننده، مسافرت و تفریح هم میروند که فضا خیلی رفاقتی میشود.
من اوایلِ کارم میخواندم. در مدرسه و در صفِ مدرسه قرآن و سرود میخواندم. عضو گروههای سرود بودم و خیلی فعالیت داشتم. حتی قطعهی ضبط شده هم دارم. اما پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که در زمینه خوانندگی پیشرفتی نخواهم داشت. من با عشق وارد این کار شدم. شاید به همین دلیل است که بیش از 30 سال است در این عرصه ماندهام. ظرف همین 10 سال گذشته، هر کاری به جز موسیقی انجام میدادم، شاید درآمد بیشتری داشتم و پولهای بیشتری هم گیرم میآمد.
من در این 10 سال گذشته پیر شدم. بارها به دفتر موسیقی رفتم و گفتم که این جنس موسیقی الزام جامعه ما است و باید به آن مجوز بدهید. به آنها گفتم که اگر به این موسیقیها مجوز ندهید، چندوقت دیگر همین موسیقی شعرش به گونهای میشود که باید گوشِ بچهتان را بگیرید.
ریشه اختلافات بین خواننده و تهیهکننده از همان روز اول شکل میگیرد؛ همان روزی که همهچیز خوب است.
در گذشته وقتی با خوانندگان قرارداد میبستم، دستمزدِ خواننده عددِ مشخصی بود. کنسرتی هم در آن زمان در کار نبودَ؛ فقط تولید آلبوم و برخی اجراهای اُرگانی بود که درآمد داشتند. مثلاٌ با خوانندهای قراردادی داشتم که برای آلبوم اول 200 هزار تومان، برای آلبوم دوم 300 هزار تومان و برای آلبوم سوم 400 هزار تومان دستمزد میگرفت. آن زمان سکه بهار آزادی 29 هزار تومان بود.
خواننده 200 هزار تومان میگرفت و آلبومی میخواند که یک ساعت زمان داشت. با همان آلبوم و با تلاشِ منِ تهیهکننده، آن خواننده مطرح و مشهور میشد. بعد سراغ اجراهای اُرگانی میرفتیم. برای هر اجرای ارگانی هم حدود 30 هزار تومان پول میگرفتیم. در پایانِ اجرا هم یک سکه به خواننده میدادند. آن زمان بود که خواننده به خودش میگفت؛ 6 ماه وقت گذاشتم برای تولید آلبومی که برایش 200 هزار تومان گرفتم، اما الان با چهار تا اجرا و شاید کمتر از دو هفته، همان 200 هزار تومان را دارم. خواننده میآمد و معترض به دستمزدِ آلبوم بعدیاش میشد. ادعا میکرد که برای آلبوم اولم به من 200 هزار تومان دادهاید، در حالی که شما حدود 20 میلیون تومان از همین آلبوم درآمد داشتهاید.
قرارداد گروه «آریان» برای آلبوم اول یک میلیون تومان بود، برای آلبوم دوم 2 میلیون تومان و آلبوم سوم 5 میلیون تومان بود.
من با تجربهای که داشتم برای هر قرارداد درصدی از سودِ آلبوم را هم به گروه دادم. مثلاٌ در قرارداد اول رقمِ یک میلیون تومان به گروه آریان دادیم به علاوهی 20 درصد از سودش. در آلبوم دوم 25 درصد و در آلبوم سوم 30 درصد از سود را به گروه دادیم.
جالب اینکه بدانید، در آلبوم اول «آریان» مبلغ کل دستمزد این گروه یک میلیون تومان بود به علاوهی درصدی از سود؛ که همین رقمِ سود 30 برابرِ رقمِ اصلیِ قرارداد بود. برای همین بود که «آریان» 17 سال باقی ماند و کار کرد؛ چون رضایت داشتند.
من خواننده کار نداشتهام و هرگز هم نمیگیرم. چند سالی است که بین خواننده و خودم که میخواهم قرارداد را امضا کنم، دوربین میگذارم و تمامِ قرارداد را میخوانم.
هنرمند روز اول با دلش میآید و میخواهد که برای جامعهاش بخواند؛ این عشق و آرزویش است. هنرمند مثلاٌ با یک قطعه موسیقی وارد این عرصه میشود. آهنگی از یک خوانندهای که نام و نشانی ندارد چقدر میارزد؟ مثلا 10 میلیون تومان. حالا این میشود آوردهی آن خواننده که در کل 10 میلیون تومان است. حالا برای انتشار همان یک آهنگ، تهیهکننده باید 50 میلیون تومان هزینه کند.
یعنی تهیهکننده و خواننده هر کدام با یک آوردهی ابتدایی، گام در مسیری میگذارند که در نهایت قرار است هر دو به اهدافشان برسند. همکاران من باید به هنرمندشان تفهیم کنند که اکنون و پیش از قرارداد اوضاع چگونه است و بعداٌ چگونه خواهد بود.
یک روز و در آغاز همکاریم با یکی از خوانندگانم، با هم میخواستیم به کیش برویم. به یکی از مهماندارانِ هواپیما گفتم که عکسی با خوانندهی ما بگیرد؛ خوانندهای که هنوز کسی او را نمیشناخت. مهماندار پرسید که چرا؟ گفتم شما عکس بگیر، بعداٌ متوجه ارزش این عکس میشوید.
به خواننده گفتم که اکنون شاید دو نفر من را بشناسند، اما کسی تو را نمیشناسد، اما یک سال بعد اوضاع کاملاٌ متفاوت است و همه تو را میشناسند و کسی دیگر به من توجهی نخواهد کرد.
تهیهکننده باید همان روز اول به خوانندهاش تفهیم کند که آهنگهای تولید شده با سرمایه تهیهکننده و همتِ هنرمند تا مثلاٌ پنج سال آینده در منافع مالیاش سهیماند.
ما جایی آسیب میخوریم که تهیهکننده و خواننده به هر آنچه که روز اول توافق کردهاند، پشت کنند. هنرمندی که میخواهی با تهیهکننده قرارداد ببندی، روز اول با چشم باز پیش برو. خاطره صحبتهای من و رضا صادقی به یادگار بماند و آن را خوب گوش کنید.
امیر عظیمی خواننده شرکت ما است، برای قرارداد بستن، 20 بار رفت و آمد. من واقعاٌ خوشحال شدم.
من به عنوان کسی که تجربه بیشتری در عرصه تهیهکنندگی موسیقی دارم به هنرمندان چند پیشنهاد میکنم که هنگام قرارداد بستن به چند نکته توجه کنند؛ اول به مدت قرارداد، به درصدتان از مبلغ کل قرارداد، سرنوشت قطعهها پس از اتمام قرارداد توجه کنند. خواهش میکنم از هنرمندان که وقتی میخواهید قرارداد ببندید با وکیل بروید.
من وسط دعوای 10 ها هنرمند با تهیهکنندگانش بودهام.
گاهی بیاخلاقی از سوی هنرمند است. گاهی دلالان با خوانندگان وارد مذاکره میشوند و به آنها پیشنهاد میدهند که اگر قرارداد قبلیات را فسخ کنی، من چند برابر به تو پول میدهم.
انتهای پیام/