یادداشت|چند پیشنهاد برای بهبود وضعیت فرهنگ و هنر
روحالله مهرجو، استاد دانشگاه و پژوهشگر امور اجتماعی، در یادداشتی ضمن اشاره به کاستیهای موجود در حوزه فرهنگ و هنر کشور، پیشنهادهایی برای ارتقای کیفی این حوزه ارائه کرد.
خبرگزاری تسنیم، روحالله مهرجو*
هنر یکی از ارکان مهم توسعه همه جانبه به حساب میآید، زیرا جامعه نیازمند به شهروند دغدغهمند دارد و این دغدغه است که هنر را در انواع مختلف خلق میکند. در اصل هنر یکی از ارکان توسعه مفید و یکی از ساختارهایی است که برای تحقق رشد همهجانبه از آن یاد میشود. همواره هنر زمانی به اوج خود رسیده که همه ارکان جامعه از جمله اقتصاد، سیاست و علم هم در اوج بودند و منجر به خلق آثاری شایسته که امروز گنجینههای بیبدیل به حساب میآیند، شدند.
هنر کلمهای است که معنای گستردهای را به دنبال دارد و هر روز نیز بر وسعت آن افزوده میشود. اگر روزگاری نقاشی، مجسمهسازی و سفالگری و چند رشته محدود به عنوان هنر شناخته میشد، امروز چنان این کلمه وسعت یافته و انسان آن را به حدی رسانده که میتواند هر روز صفحهای جدید بر تاریخ هنر بیفزاید.
دنیای مدرن و محیط خشک صنعتی فضایی نبود که انسان تربیتیافته عصر کشاورزی یا کوچنشینی بتواند آن را تحمل کند؛ بنابراین برای یافتن آرامش و معنابخشی به محیط پیرامونش، به هنر متوسل شد و به خلق آثاری دست میزند که بتواند محیط پیرامون خود را به شکل واقعیاش بازآفرینی کند؛ به همین دلیل است که دولتها و سازمانهای غیر دولتی عمومی چون شهرداریها از هنر با احداث فرهنگسراها در مناطق مختلف شهری حمایت و فضاهایی را به عنوان گالریها فراهم میکنند و به تقویت انجمنهای هنری میپردازند، اما آیا این اتفاقات کافی است؟ شهرداریها با در اختیار گذاشتن یک گالری برای نمایش آثار یک هنرمند توانستهاند به ارتقای هنر خدمت کنند؟
پاسخ این سؤال در وهله اول، منفی است. بخش اعظمی از ظرفیتهایی که ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها و شهرداریها ایجاد کردند، مغفول مانده است که این امر دلایل مختلفی دارد؛ نخست نداشتن برنامه مشخص در شهرداریها و شوراهای شهر و البته ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی است و در درجه دوم سردرگمیهایی که بین کارشناسان وجود دارد. بدون تردید شوراهای شهر و ادارت کل ارشاد باید بتوانند در این حوزه برنامهریزی و به پویایی هنر در شهرها کمک کنند. گاه تنها بر اساس یک سلیقه کارمند، یک هنرمند از اختصاص زمان برای ارائه آثارش در گالریها محروم میماند. در این میان نبود عنصر پاسخگویی نیز مزید بر علت میشود که این امور پیش نرود؛ به عبارت دیگر نامهنگاری طولانی و اخذ مجوزهای مکرر برخی از افراد را از ادامه راه باز میدارد.
اگر چه باید برای این معضل چاره اندیشید، اما نکته مهم این است که چگونه میتوان استعدادها را شناخت و آنها را پرورش داد؟ در اصل نکته اصلی همین موضوع است که سوق دادن افراد برای برقراری ارتباط با خود و کشف گوهری که خداوند در درون هر انسان قرار است، چگونه باید رخ دهد؟ معضلی که به نظر میرسد در این حوزه وجود دارد.
بخشی از بودجههای فرهنگی باید به سمتی برود که کلاسهای رایگان و ارزان قیمت با اساتید برجسته برگزار شود تا امکان ثبتنام همه افراد و تمامی اقشار جامعه با هر سطحی از توانایی مالی در آنها فراهم شود.
اگر این اتفاق نیز رخ دهد، نکته مهم دیگر چگونگی اطلاع رسانی به اقشار کم درآمد و مستقر در مناطق کمتر توسعه یافته است که اغلب اولویت اول آنها تأمین معاش است. این دولت و نهادهای عمومی غیر دولتی هستند که باید بتوانند ضریب نفوذ خود را افزایش دهند و با استفاده از ظرفیتهایی که در اغلب شهرها و روستاها ایجاد شده است، افراد به ویژه کودکان، نوجوانان و جوانان را برای داشتن زندگی بهتر یاری دهند. این اتفاق نیاز به سرمایهگذاری چندانی ندارد، بلکه مدیریت منابع موجود و برنامهریزی لازم میتواند بخش عمدهای از خلأهای موجود را پر کند. اتفاقی که به نظر میرسد، هنوز اراده آن در تصمیم گیران ایجاد نشده است؛ ضمن اینکه نباید فراموش کرد برای اداره این ظرفیتها بهترین کار استفاده از خود جامعه هنری است. بدون تردید این افراد با توجه به رسالتی که برای خود قائل هستند، در این زمینه ورود میکنند و شرایط را فراهم خواهند کرد. مسؤولان دولتی، حاکمیتی نیز وظایف کمتری بر دوش داشته و بر امور نظارتی و پشتیبانی تمرکز میکنند.
بنابراین میتوان به این نتیجه مهم دست یافت که فرهنگ و هنر در کشور تنها با یک برنامهریزی مدون و حساب شده که توسط همین خانواده انجام شده باشد و توسط مسئولان حمایت شود، میتواند شکوفا شده و ساختارهای مستحکمی را بنا کند. شاید بهتر باشد که مجلس جدید نیز در این حوزه ورود کرده و برای دستگاههای فرهنگی به ویژه ادارات کل ارشاد و شهرداریها دستورالعملهایی را با در نظر گرفتن اصل هنر و مقتضیات جامعه ایرانی تدوین کند. بدون تردید این اتفاق میتواند بهترین رویداد برای اوقات فراغتی باشد که امروز دغدغه بسیاری از والدین و البته تصمیمگیران کلان کشوری است.
امروز اگر چه کارگروههای مصوب و قانونی در امور جوانان در استانداریها به ویژه با موضوع اوقات فراغت برگزار میشود، اما خروجی که بتواند نیاز جامعه را برطرف کند، از آن دیده نشده است؛ بنابراین یک بازنگری در ماهیت این جلسات و نوع تصمیمگیریها نیز در این حوزه لازم و ضروری است. در همین حوزه توجه به هنر میتواند راهگشای مسئولان برای تصمیمگیری باشد و آنان را در برنامهریزی کمک شایانی کند. امید است که هرچه زودتر شاهد تغییرات شگرفی در این حوزه باشیم.
* استاد دانشگاه و پژوهشگر امور اجتماعی
انتهای پیام/