«یک آسمان صبح»؛ زندگی و خاطرات رهبر گروه ابوذر؛ شهیدی که هم سلولی رهبر معظم انقلاب بود
معلم مدرسه بود، اما به مبارزه با طاغوت پرداخت و در مسیر مبارزه با ظلم، هم سلولی مقام معظم رهبری شد. هرداری که تنها هدفش جلب رضای خدا بود و نه از سفره انقلاب سهمی خواست و نه اجازه سوءاستفاده از بیتالمال را به دیگران داد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، خطه تاریخی نهاوند، شهدای بزرگی را در خود پرورش داده که تام حاج محمد طالبیان بر طلایه آن میدرخشد.
شهید بزرگواری که در روزهای خفقان مبارزه با طاغوت، هم سلولی مقام معظم رهبری بود و در شکلدهی مبارزات انقلابی شهرستان نهاوند نقش مهمی داشت.
«یک آسمان صبح» نوشته مهین سمواتی، زندگینامه معلم شهید حاج محمد طالبیان و خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان وی است که در 275 صفحه به وسیله انتشارات برکت کوثر منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «از پارتی بازی و تبعیض به شدت پرهیز میکرد. اگر در شهرداری متوجه میشد کسی با پارتی بازی کاری انجام داده؛ جلویش میایستاد و برخورد میکرد.
تمام کارمندان شهرداری با اخلاقش آشنایی داشتند و بارها از او شنیده بودند که میگفت: «انسان به خاطر خدا مسئولیتی را قبول می کند؛ باید به خاطر خدا کار کند».
یک روز به شهرداری رفتم و خواستم آدرسی را برایم بنویسد. خودکاری را که دستش بود؛ روی میز گذاشت و بلند شد و از جیب کتش که به جا لباسی آویزان بود؛ خودکار و تکهای کاغذ بیرون آورد و آدرس را روی آن نوشت و به دستم داد. پرسیدم مگر خودکار دستت نبود؟ گفت: «این مال خودم نیست».
وقتی کسی برای دیدنش به شهرداری میرفت؛ میگفت: «اگر کارت غیر اداری است بعدا بیا منزل با هم مینشینیم؛ چای و میوه میخوریم و حرف میزنیم». تلفنهای شخصی را سریع جواب می داد و زود خداحافظی میکرد».
به گزارش تسنیم، شهید طالبیان 7 دی 1316 در شهرستان نهاوند متولد شده و تحصیلات ابتدایی را تا دوره دبیرستان در زادگاهش گذراند و با شرکت در آزمون سراسری در دانشگاه اصفهان پذیرفته شد
سال 1349 از اصفهان به زادگاهش بازگشت و در دبیرستان کورش(سابق) تدریس فقه را بر عهده گرفت. همزمان با تدریس با راهاندازی انجمن ضدبهاییت به مقابله با افکار التقاطی بهاییان ـ که با حمایتهای
حکومت شاه انجام میشد ـ پرداخت و همین کار موجب شد تا ساواک، مدتهای بسیاری او را زیر نظر گیرد، اما به دلیل زیرکی این شهید بزرگوار، موفقیت چندانی به دست نیاورد.
محمد طالبیان مدتی بعد با گسترش فعالیتهای انقلابی خود به گروه انقلابی «ابوذر» که از مبارزان بزرگی تشکیل شده بود، پیوست و کارهای بسیاری ضد حکومت شاه انجام داد.
مدتی بعد، شماری از همرزمان محمد دستگیر شده و شش نفر از نزدیکترین دوستانش را اعدام کردند. او کسی نبود که با این مشکلات، دست از مبارزات خود بردارد. سال 1352 به دست نیروهای امنیتی شاه دستگیر و پس از تحمل شش ماه شکنجه به 15 سال زندان محکوم شد.
با سرنگونی حکومت شاه و پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شد و مسئولیتهای متعددی در آموزش و پرورش، وزارت کشور و سازمانهای دیگر بر عهده گرفت.
پس از آغاز جنگ تحمیلی، بیهیچ تردیدی از مسئولیت خود استعفا داده و راهی جبهه شد تا با دشمن مقابله کند. در جبهههای جنگ و مناطق عملیات عاشقانه حضور یافت و تا آخرین روزهای جنگ با وجود سن بالا با پذیرش مسئولیت، مبارزهای را که از سالها قبل ضد کفر آغاز کرده بود، ادامه داد.
جنگ پایان یافته بود و محمد طالبیان ناراحت از اینکه پس از سالها مبارزه و شکنجه، توفیق شهادت را ندارد. سال 1370سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصمیم گرفت به پایگاه منافقان کوردل در منطقه عمومی خانقین حمله کرده و با نابودی این پایگاه، ضدانقلابیون مستقر در آن را به هلاکت رسانده یا متواری سازد تا مردم ساکن در مناطق مرزی از شرارتهای آنها در امان باشند.
محمدطالبیان با پافشاری فراوان توانست با نیروهای انجامدهنده این عملیات همراه شود و در حین انجام این عملیات در دوازدهم فروردین 1370 به دست منافقان به شهادت رسید.
انتهای پیام/744/ ت