روایت تسنیم از مصائب کارگران در کهگیلویه و بویراحمد / حقوقی که زیر پای کارفرمایان له میشود
گروه استانها ـ در استان محروم و بدون عرصه صنعتی مانند کهگیلویه و بویراحمد، همواره کارگران مورد نامهربانی بوده و هستند و متاسفانه عدم آگاهی کارگران از حقوق خود سبب شده است که کارفرمایان و پیمانکاران، در ظلمهای روا گشته بر این عزیزان گستاختر شوند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، ما همواره در رابطه با اهمیت و ارزش کار و تلاش برای به دست آوردن روزی و امرار معاش خانواده، احادیث زیبایی خوانده و شنیدهایم، از تلاش برای کسب روزی خانواده و برتری این عمل بر فضیلت جهاد در راه خدا و هزاران سخن زیبای دیگر... و به طور قطع، انجام کار و تلاش علاوه بر رفع احتیاجات شخصی، سبب رونق و توسعه جامعه خواهد شد، کارگرانی که با تحمل همه رنجها و دردهای جسمی و روحی، نوین بودن و نو بودن و زیبا بودن رابه هر جامعهای تقدیم میکنند.
در نقطه مقابِل کارگر، اصطلاحی به نام کارفرما وجود دارد که مطابق قانون کار، روابطی با هم دارند و طبق این قانون، کارگر در دو مورد حقوقی و اقتصادی از کارفرما تبعیت میکند.
اما هدف ما تعریف کارگر و کارفرما و سایر موارد اصل و حاشیه نیست، بلکه هدف بیان واقعیاتی از درون جامعه کارگری است که همواره در بدترین شرایط زندگی کردهاند و برای چرخاندن چرخ توسعه و رونق صنعت در بخشهای مختلف، تلاشی تحسینبرانگیز داشتهاند، قشری که پینه نشسته بر دستها، سیاهسوختگی چهره، زمختی قیافه و زخمهای نشسته بر دل و جانشان را هرگز درمانی چارهساز نبوده است.
امروزه دیگر کارگر از نظر سطح دانش، علم و توانایی توفیر و تفاوتی با کارمندان لَمداده بر صندلیهای چرخان ندارد، چه بسا برخی از کارگران و به قولا عملهها، از هر نظر سرآمدتر از مدیران و کارمندان سفارشی و کَسوکاردار هستند، کارگرانی که همواره مظلومیت، محرومیت و فقر حلقه آویزشده بر زندگیشان است.
در این بین، کارفرمایان سودجو و گردنکلفت در ایجاد و ماندگاری این مظلومیت و محرومیتِ کارگران دخیل هستند و بیشترین نقش را در دردمندی و فشارها بر این قشر مظلوم و زجرکشیده دارند، کارفرمایانی که حاضر هستند چشمانی در حسرت و انتظار بسوزند و شکمهایی در حسرت یک غذای خوب به کمرها بچسبد اما خللی در کار و سود و وقفهای در گردشحساهایشان ایجاد نشود؛ کارفرمایان و پیمانکارانی که با ژستهای آنچنانی و گاهی سیگاری بر لب و عینکی بر چشمانِ حریص و ماشین لاکچری، با نگاهی از بالا به کارگر فخر میفروشند.
در استان محروم و بدون عرصه صنعتی مانند کهگیلویه و بویراحمد، همواره کارگران مورد نامهربانی بوده و هستند و متاسفانه عدم آگاهی کارگران از حقوق خود سبب شده است که کارفرمایان وپیمانکاران، در ظلمهای روا گشته بر این عزیزان گستاختر شوند.
علاوه بر عدم آگاهی به حقوق، مواردی نظیر عدم امنیت شغلی، رفتارهای غرضگونه که گاهی با چاشنی حُب و بغضهای سیاسی همراه است، عدم پرداخت حق بیمه کامل، عدم آموزش صحیح و عدم رعایت نکات ایمنی و بهداشتی که در چند مورد اتفاقات تلخ و ناگواری نظیر حادثه انفجار در کارخانه فولاد یاسوج را رقم زدند را میتوان از آسیبهای عمده کار و کارگری برشمرد.
متاسفانه در موارد زیادی حقوق تعیین شده، با توجه به فعالیت اضافه بر ساعت مقرر شده به کارگران پرداخت نشده و در اکثر قریب به اتفاق روابط کارگر و کارفرما، قراردادی منعقد نمیشود و از طرف کارفرما از کارگران بیاطلاع و مجبور ضمانتهایی برای روز مبادا و اهرم فشاری علیه کارگر گرفته میشود.
شاید اخبار گاه به گاه تجمع کارگران در رسانهها را در استان کهگیلویه و بویراحمد به خوبی به یاد داشته باشیم، از تجمعات کارگران سد چم شیر، کارخانه قند یاسوج، تجمعات همیشه پا بر جای کارگران شهرداری و غیره و صدها شرکت و کارگاه دیگر که کارگران و پرسنل آنها با این مشکلات دست وپنجه نرم میکنند.
گاهی در این خسارتها و اجحافهای وارده بر کارگران، علاوه بر کارفرما و پیمانکاران عدم توجه مسئولان ذیربط و بهویژه اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز مزید بر علت است.
سوالاتی که مطالبه و از مدیرکل ادارهکار استان انتظار پاسخگویی می رود اینست که:
1- از مجموعههای فعال در استان، چه تعدادی به رعایت کامل حقوق کارگر اهتمام میورزند؟
2- در کدام کارگاه، قرارداد معین و مورد تایید بین کارگر و کارفرما وجود دارد؟
3- آیا روابط سیاسی برخی از پیمانکاران و کارفرمایان با مسئولان و نمایندگان در رسیدگی به شکایات کارگران موثر است؟
4- آیا کارشناسان و ناظرین شما به کارگاهها و شرکتها مراجعه میکنند و آیا گزارشات واصله، بر بهبود وضعیت کارگران تاثیری داشته است؟
در پایان عدم نظارت صحیح بر عملکرد کارفرمایان و پیمانکاران، با توجیه اینکه ممکن است چوب لای چرخ تولید گذاشته شود نوعی دامن زدن به بی عدالتی و رواج ستم و ظلم است، ظلمی که سبب میشود سرمایهدارانی در کسوت پیمانکار و کارفرما فربهتر و آرامتر و دردمندانی در لباس کهنه رنگ و روی رفته و چروکهای نشسته بر رخسارهشان به دنیای مدرن با ادعای زیستی پرطمطراق پوزخند میزنند، هر روز لاغرتر و فقیرتر میشوند و هر ثانیه بر نفسهای برآمده از انحنای وجودشان در حسرت لحظهای آرامش و انتظار برای پایان افزوده میشود.
کارگری که امروز دستمزدش برای گذران یک زندگی زیر معمول کفاف نمیدهد و اگر صرفاً به سیر کردن شکمها بیاندیشد دیگر توانی برای رفع دیگر نیازها در خود نمیبیند؛ کارگرانی که پیشقراول حماسهآفرینی در ایجاد تحول و رونق هستند و جوامع، بخش اعظمی از وجودِ پیروز خود را مدیون تلاش آنها هستند، اما هرگز به شایستگی قدر دانسته نشدهاند.
کارگرانی که خطهای افتاده بر چهرهشان، هر کدام طوماری از اعتراض به بی عدالتی و بی قانونی و هر پینه نشسته بر دستشان چون داغیست بر پیکره انسانیت؛ کارگرانی که صدرنشین خط فقر بوده و هستند و امروز با حقوق اندکشان در اوضاع وانفسای تورم و گرانی، بیش از آنکه دلخوش به زندگی شیرین باشند انتظار پایانی هر چند تلخ را دارند.
طبق اطلاعات دریافتی ما، اکثر مشکلات و شکایات طرح شده کارگران، در هیأتهای بازرسی اداره کار، مربوط به حقوق و مزایا است، حقوق و مزایایی که در اکثر قریب به اتفاق پروندهها، سندی به نام قرارداد برای آنها وجود ندارد و کارفرمایان گاه با تهدید کارگر به اخراج، مانع از دفاع کارگر در برابر حق خود میشوند.
با بعضی از کارگران رجوع کننده که همکلام میشویم علت تن دادن به کار با حقوق و مزایای کم را اجبار و نبود شغل مناسب و صرفا به منظور بهرهمندی از سابقه بیمه عنوان میکنند.
کارگر خانمی در گفتوگو با تسنیم با بیان اینکه سه سال و چهار ماه در شرکتی در شهرک صنعتی یاسوج مشغول به کار بودهام، میگوید: با وجود اینکه ساعت کاری از 8 صبح تا 6 بعد از ظهر بود، اما میانگین حقوق دریافتیام در این چهار سال نهصد هزار تومان است.
وی درباره سابقه بیمه خود نیز میگوید که در هر ماه تعدادی از روزها را کم کردهاند و در پاسخ به این سوال که آیا تا به حال، بازرسی از اداره کار به شرکت شما مراجعه کرده است نیز میگوید: تا همین هفته پیش که در آن شرکت مشغول بودهام هرگز کسی را به عنوان بازرس کار ندیدهام.
این بانوی کارگر از تحویل سفته به مبلغ 30 میلیون تومان به کارفرما برایمان میگوید و با بغضی سنگین، از تهدید کارفرما برای به اجرا گذاشتن سفته گلایه میکند و از ضعف قانون در برخورد با چنین افرادی گلایهمند است.
گزارش از رحیم ابوذر
انتهای پیام/ش