موسیقی ایرانی با علیزاده و لطفی پرمخاطب شد/ بررسی نسبت موسیقیهای هنری با تعداد و نوع مخاطب
امیر شریفی معتقد است که اولویت اول موسیقیدانان عرصهی موسیقیهای جدی و هنری، دست یافتن به ایدهآلهای موسیقایی و به اشتراک گذاردن این ایدهها با مخاطب است.
خبرگزاری تسنیم - یاسر یگانه
کنسرتهای موسیقی از یکم تیر اجازه برگزاری دارند. پس از چهار ماه تعطیلیِ اجراهای موسیقی، اکنون اما و اگرهای بسیاری درباره از سرگیریِ کنسرتها وجود دارد. پروتکلهایی تعیین شده و قرار است سالنها تنها نیمی از صندلیهایشان برای هر اجرا پر شود.
تعطیلیِ چهارماههی کنسرتهای موسیقی، نوازندگان و آهنگسازان و خوانندگان را با مشکلات بسیاری مواجه کرده است. اکنون چهار ماه است که اهالی موسیقی بخش زیادی از درآمدشان را به علت شیوع ویروس کرونا از دست دادهاند. مشکلاتی که در این چند ماه برای موسیقی به وجود آمد، نشان داد که این هنر و هنرمندانش چقدر بدون حامی و پشتیباناند.
برای بررسی اوضاع موسیقی در دوران کرونا و البته برای رسیدن به راهکارهایی در جهتِ حمایت بیشتر از اهالی موسیقی، با امیر شریفی آهنگساز و نوازنده تار همصحبت شدیم. شریفی عضو هیأت علمی دانشکده موسیقی دانشگاه هنر است و سابقه بسیاری در زمینه اجراهای صحنهای و تدریس موسیقی دارد.
در ادامه حاصل گفتوگو با این هنرمند را میخوانید:
هنرمندان حوزه موسیقی در چند ماه گذشته با مسئلهی شیوع ویروس کرونا مواجه بودهاند. شیوع این ویروس اجراهای موسیقی و حتی مسئله آموزش موسیقی را با اخلال مواجه کرد و درآمد اهالی موسیقی را به حداقل ممکن رساند. شما از اساتید دانشگاه هنر و از نوازندگان فعال موسیقی ایران هستید و گروه «نقش» را هم مدیریت میکنید. از مشکلات اهالی موسیقی در دوران کرونا برایمان بگویید.
هنرمندان موسیقی هم مانند تمام مردم دنیا گرفتار شرایطی شدند که در مواجهه با آن تفاوتی چندانی بین تیرههای متفاوت مردم دنیا نبود. چه کسانی که در کشورهای جهان اول بودند و چه ما که در ایران زندگی میکنیم؛ همه با یک مشکل مواجه بودیم. نابسامانی و آیندهی مبهم همراه با ترس را همه عمیقاً تجربه کردیم. این آینده مبهم و ترس هنوز هم همراه ما هست. هیچکدام نمیدانیم که این شرایط تا کی ادامه خواهد داشت.
از طرفی این دوران آدمیان را متوجه بسیاری از مسائلی کرد که در اوضاع عادی کم و بیش از آن غافل بودیم و بنابراین خانهنشینی چهار ماهه خیر و برکاتی هم داشته است. این بیماری، شتاب فزایندهی زندگی معاصر را تا حدی کم و ایجاد سکوت کرد؛ چیزی که نوع بشر امروزه بسیار به آن نیازمند است.
اما با گذشت روزهای پر التهاب اولیه اهل موسیقی هم همانند دیگر صاحبان حرفه و مشاغل در حال ایدهپردازی و تکاپویی است که بتواند تا حدی از این شرایط سکون و توقف اجباری خارج شود. این نوعی تلاش برای بقاست و این نشان میدهد که آدمی اگر با شرایط خودش را وفق ندهد، محکوم به فناست.
باید بپذیریم که به عنوان انسان، در اغلب موارد مجبوریم و با این اجبارها باید کنار بیاییم. باید بگردیم و راه جدیدی برای زندگی و بقا پیدا کنیم. در طول تاریخ محدودیت و محرومیتهای بسیار پیچیدهای برای بشر وجود داشته است، اما امروز شاهدیم که انواع صنایع و علوم و هنرها، با وجود همین محدودیتها به اشکال بسیار پیشرفته و پیچیدهایی به دست ما رسیده است.
برای منفعل نشدن در شرایط اینچنینی، به نظرم باید مدام جستجو کنیم که هنرمندان سدههای گذشته چه کردند و از چه راهکارهایی در زمانهی خود بهره بردند؟ برای روشن شدن مطلب مثالی بزنم؛ استادان و موسیقیدانان برجستهی ما در دوران انقلاب اسلامی با تاسیس کانون «چاووش» توانستند خود را با شرایط وفق دهند.
در تاریخ ایران دورانهایی که هیچ چیز عادی نبوده، کم نیست. شاید بتوان به عنوان مثالی دیگر به دوران جنگ تحمیلی اشاره کرد و شیوه برخورد هنرمندان موسیقی در آن دوران را هم بررسی کرد.
دوران جنگ تحمیلی را به خاطر دارم. موشکبارانهای تهران را در سالهایی که دبستانی بودم به وضوح به یاد دارم. در آن روزها استادانِ بزرگ موسیقی دستگاهی چه میکردند؟ استادانی مانند مشکاتیان و شجریان در آن هشت سالِ دفاع مقدس چه کردند؟در خلوت، بهترین و ماندگارترین آثارشان را تولید کردند.کیفیتی در آثار این دوره از زندگی هنری این بزرگان که نام بردم وجود دارد که کمتر در سالهای امن و آرام بعدی به آن رسیدند. اینها همان خیری است که در ابتدا عرض کردم.
به اعتقاد من موسیقیدانان در اوضاع کنونی هم باید شرایط جدید را بپذیرند و راهکارهایی برای مقابله با این شرایط ارائه کنند. نکته مثبت در ذهن من این است که خارج شدنِ اوضاع از مدارِ عادی، باعث فعال شدنِ بخشهای دیگری از ذهن و غریزه و قوه خلاقهی آدمی میشود و نباید دچار اضطراب شد و برعکس باید از آن استقبال کرد . به قول خواجه شیراز
«از خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم»
من هم در این چند ماه به اجبار در منزل نشستم و با تمام وجود معضلات و مشکلاتِ پیشآمده را تجربه و تحلیل کردم، اما همانطور که گفتم تلاش کردم از فرصت پیش آمده حسن استفاده را داشته باشم؛ به کارهای بسیاری رسیدگی کردم که در شرایط پرشتاب قبل از بیماری کرونا کمتر مجالی برای آنها وجود داشت. به یاری خداوند نگرانِ عبور از این بُحران نیستم. چون میدانم که بالأخره از این شرایط عبور خواهیم کرد.
یکی از دوستانم که آهنگساز است در روزهایِ آغازینِ قرنطینه خانگی، خیلی ناراحت بود. اما بعدها که آرام آرام پیش رفتیم، هر روز تماس میگرفت و از کارهایی میگفت که در دوران قرنطینه انجام داده بود. کار به جایی رسید که آثار بسیاری را در همین روزها نوشت و آهنگسازی کرد.
این نگاه شما هم نشان میدهد که نباید ناامید شد و باید در این شرایط در اندیشهی راههای جدید باشیم.
خودِ شما در دوران کرونا چه کردید؟
من در این چند ماه مشغول انجام دادن تکالیف بسیار مهمی برای دانشگاه بودم. در این سالها مشغلههایی که در حوزه اجرا و تولید موسیقی داشتم، من را از انجام این کارها دور کرده بود. خوشبختانه در این دوران فرصتی برای انجام این تکالیف پیش آمد و مشغول انجام دادنشان هستم.
همچنین در لابهلای پژوهشهایی که در این روزها انجام دادم، به ایدههایی رسیدم که مقدمهای برای پروژههای جدید من در آینده خواهد بود. واقعیت این است که تولید موسیقی جدی به ایده نیاز دارد، ایده به مطالعه و مطالعه هم به خلوت و آرامش نیاز دارد. برای اینکه اثر قابل دفاعی تولید شود، علاوه بر مدتی که روی ساخت و اجرای آن اثر متمرکز میشوید، باید سالها قبل از آن روی آن موضوع مطالعه داشته باشید. انباشته شدن ایدههایی که از مطالعه منابع مختلف در ذهن آدمی ایجاد میشود، منجر به ساخت قطعههایی ارزشمند میشود.
حوزهی دیگری که در این روزها در آن فعال بودم، همانند بسیاری از سالهای عمرم، حوزهی تدریس موسیقی در رابطه با کلاسهای دانشگاه و کلاسهای خارج از دانشگاه بود. در این روزها برای اولین بار آموزش مجازی را تجربه کردم. البته در سالهای گذشته مراجعان زیادی داشتم که از من درخواست کلاس آنلاین داشتند اما هیچ وقت نپذیرفته بودم؛ چون همیشه احساس میکنم که برخی از مسائل ظریف و نکتههای عمیق و پیچیدهی موسیقی را نمیتوان در ارتباط مجازی منتقل کرد. اما من هم مانند بسیاری از همکارانم در این اوضاع مجبور بودم که با حداقل امکاناتِ در دسترس، وارد عرصه آموزش مجازی موسیقی بشوم.همین پذیرفتن شرایط اجبارها نشان میدهد که همیشه آدمی برای بقا نیاز به انعطاف دارد و میگردد و راههای جدید را پیدا میکند.
الان دیدگاهتان نسبت به کلاسهای آنلاین تغییر کرده است یا خیر؟ یعنی دوست دارید کلاسهای درستان را به صورت آنلاین ادامه دهید یا ترجیح میدهید به همان کلاسهای حضوری برگردید؟
اگر به اوضاعِ عادیِ قبل از کرونا برگردیم، به طور حتم ترجیحم این است که کلاسها را به صورت حضوری ادامه دهیم. اما در این دورهی کنونی همچنان مجبور به ادامه این رویهایم.
تجربه برگزاری کلاسهای آنلاین به من ثابت کرد که آموزش آنلاین برای دو دسته از هنرجویان اصلاً مفید نیست. برای شاگردانی که مبتدیاند، آموزش آنلاین نشدنی است و به هیچ عنوان نتیجهی خوبی ندارد و کیفیت به شدت پایین میآید. همچنین برای شاگردانی که سطح بالایی دارند هم این نوع آموزش چندان مفید نیست و بخش زیادی از ظرایف اجرایی را از دست میدهند. آموزش آنلاین برای بخشی از شاگردانی که در میانههای راه آموزشاند، میتواندتا حدی نتیجه بخش باشد.البته امید به موقتی بودنِ این شرایط، ما را در وضعیتی قرار داد که بپذیریم از امکانِ آموزش آنلاین استفاده کنیم اما هیچ وقت اصالت زیادی برای روش تدریس مجازی قائل نیستم و نظرم درباره این شکل از تدریس همین چند نکتهای است که اشاره کردم.
خودتان تجربه یادگیریِ مجازی را داشتهاید؟
خودم سالها تجربه فراگیری موسیقی از طرق مجازی را در دوران نوجوانی داشتهام؛ البته نه مانند امروز در نرم افزارهای واتساپ یا اسکایپ. من سالهای بسیار زیادی را صرف شنیدنِ آثار استادان و تقلید کردن نواختههای ایشان کردهام.من سالها روی صفحههای به جا مانده از موسیقی قاجار کار کردهام و مطالب این صفحات را به ذهن سپردهام و در نهایت اجرایشان کردهام، ساعتها با ساز استادانی چون هرمزی، عبادی و فروتن مأنوس بودهام و آثارشان را سالها شنیده و تقلید کردهام.
من و همنسلان من دورهای را تجربه کردهایم که مجبور بودیم آموزش مجازی ببینیم؛ در زمان نوجوانی ما استادانی مانند محمدرضا لطفی و حسین علیزاده و داریوش طلایی یا در ایران نبودند یا اگرهم بودند، معمولاً کلاس دائمی برای آموزش نداشتند و کلاسها بیشتر مقطعی برگزار میشد. به همین دلیل مجبور بودیم با مراجعه به نمونههای صوتی بخش زیادی از مطالب را خودمان فرا بگیریم.در سالهای نوجوانی، یکی از خوشبختیهای ما این بود که ویدیویی از اجرای یکی از استادان به دستمان برسد که بتوانیم در آن ویدئوها حرکت دست استادان را روی ساز ببینیم. یادم هست وقتی ویدئوی اجرای استاد علیزاده به دستم رسید، یک هفته روزی هفت، هشت ساعت از جلوی ویدیو و تلویزیون تکان نمیخوردم و مدام میدیدم و تمرین میکردم. چون میخواستم تمام حرکات دستِ استاد علیزاده را روی ساز تقلید کنم.همینطور اجرای راستپنجگاه استاد لطفی در جشن هنر شیراز.
در این سالها با گروه «نقش» اجراهای زیادی را تجربه کردهاید. اوضاع برگزاری کنسرتهای موسیقی دستگاهی، پیش از شیوع ویروس کرونا چطور بود؟ اکنون و با اعلام شرایطی که دولت برای برگزاری کنسرتها اعلام کرده، آیا میتوان به رونق کنسرتهای موسیقی دستگاهی امیدوار بود.
واقعیت این است که تا وارد میدانِ عمل نشویم، نمیتوان به درستی و با دید باز دربارهی این گونه کنسرتها که برای نیمی از سالن بلیط فروخته میشود سخن گفت. اکنون شرایطی اعلام شده که فقط 50 درصد صندلیهای سالن میتواند فروخته شود.همانطور که ابتدای صحبتهایم گفتم به نظرم در اوضاعِ کنونی، مردم باید این محدودیتها و شرایط و اجبارهای پیش آمده را بپذیرند.کسب و کار و تحصیل در دانشگاه و مدارس و مسافرتهای ضروری یا هر کار دیگری را باید با حداکثر رعایت مسائل بهداشتی و شرایط ایمنی از سر گرفت. به نظرم صدمهها و لطمههایی که آدمیان از این قرنطینه اجباری تحمل کردهاند بسیار زیاد است. ادامه دادن شرایط قرنطینه خیلی بیش از این امکان ادامه ندارد و ما مجبوریم خودمان را با شرایط کنونی وفق دهیم. تا کی میتوانیم از عزیزانمان و اعضای خانوادهمان دور باشیم؟ دانشجو تا کی میتواند به کلاس درسش نرود؟ وزارت علوم و آموزش و پرورش تا کی میتواند کلاسهای درس را بسته نگه دارد؟
در رابطه با کنسرت که فرمودید باید عرض کنم برای شخص من خیلی فرقی نمیکند اجرایم در تالاری مثل رودکی با حضور 200 نفر مخاطب برگزار شود یا با حضور 100 نفر. در بسیاری از کنسرتهایی که برگزار کردهایم، صندلیهای خالی وجود داشته است. این هم شرایطی است که سالهاست آن را در اجرا و تولید موسیقی پذیرفتهایم.
هیچ وقت یادم نمیرود که استاد محمدرضا لطفی تعریف میکردند که در برخی از کنسرتهایشان در امریکا، آنقدر تعدادِ تماشاگران اندک بوده که بعد از اتمام کنسرت تمامِ آن تماشاگران را به خوردنِ قهوه دعوت میکردند. به نظرم برای استاد لطفی خیلی فرقی نمیکرد که برای 10 نفر اجرا داشته باشد یا برای 2 هزار نفر. شاید مهمتر از تعدادِ تماشاگران این است که چه کسانی در آنجا هستند و با چه کیفیتی و چگونه تو را میشنوند.
در تمام این سالها در خیلی از اجراهایی که داشتهام تمام بلیتها به فروش نرفته. 10 سال پیش که وارد عرصه اجراهای زنده شدم، یا باید اولویتم را پرکردن سالن قرار میدادم یا اینکه اولویتم را ارائهی موسیقیِ جدی و هنری و با مفاهیم پیچیده قرار میدادم. البته که من دومین راه را انتخاب کردم و کاملاً آگاه بودم که این گرایش مخاطب محدودی دارد.
با این تفاسیر و با شرایطی که برای برگزاری کنسرتها تعریف کردهاند، من به شخصه مایلم اجرا در این شرایط را تجربه کنم.هنرمندی که بخش مهمی از حیات و زندگیش با موسیقی معنا پیدا کرده، در هر شرایط و در هر اوضاعی علاقهمند به اجرای موسیقی است.
به هر حال برگزاری هر کنسرتی هزینههایی دارد و در عین حال باید درآمدی هم داشته باشد. به نظرتان با این شرایطی که برای برگزاری کنسرتها از سوی دولت و ستاد ملی کرونا اعلام شده، باز هم میتوان کنسرتی در زمینه موسیقی دستگاهی برگزاری کرد و به سوددهی هم رسید؟
تجربهی کار این سالیان خود را بیپرده بگویم: در گرایشی که ما انتخاب کردهایم گروهی که از بهترین نوازندگان موسیقی دستگاهی تشکیل شده که هر کدام از نوازندگان بیش از 20 سال سابقه فعالیت دارند، در اغلب اوقات پس از چند ماه تمرین مداوم و بعد از اتمام اجرا، دستمزدشان به اندازهی هزینه رفت آمدشان به محل تمرین هم نیست! واقعیت این است که این هنرمندان خودشان را وقف موسیقی جدی و هنری کردهاند و هدف ایشان از اجرای کنسرت تنها کسب درآمد نیست. خواست قلبی این تیره از نوازندگان این است که در شرایطی محترمانه، برای مخاطبانی آگاه که به دنبال کسب معرفت موسیقاییاند، اجرا داشته باشند.
از جایی به بعد شما دیگر میخواهید باطن خودتان، اعماق وجودتان را از طریق و از مجرای موسیقی بشناسید و کنسرت راهی است که برای این شناخت، انگیزه و انرژی و فن و دانشتان را بالا ببرید. از یک جایی به بعد موسیقیدانان میخواهند صدای درون و صدای اعماق وجودشان را بشنوند. غایت موسیقیهای جدی این است، نه لزوماً مخاطب زیاد. این تجربه و انتقال احساس و موسیقی را میتوان با مخاطب کم هم تجربه کرد. عمیقترین و بهترین اجراهای استادی مانند ابوالحسن صبا و یا حسن کسایی در محافلی خصوصی و با تعداد محدودی مخاطب اجرا شدهاند.
بسیاری از راویان سنت دستگاهی هیچگاه به فکر اجرا نبودهاند. اساتیدی چون فروتن و هرمزی و امیرقاسمی قبل از اینکه مرکز حفظ و اشاعه تأسیس شود، برای چه کسی و کجا ساز مینواختهاند. ایشان از بزرگترین استادانی بودهاند که ردیف دستگاهی را منتقل کردهاند ولی اغلب تعداد بسیار محدودی در محافل خصوصی ساز و آواز ایشان را میشنیدند. همان تعداد محدود، همان چند گوش آشنا به ماهیت و محتوا کفایت میکرد. اصلاً مگر ساز میرزا حسینقلی و محمد صادقخان سرورمُلک که هر دو از نوازندگان اعجوبهی دربار قاجار بودند را چند نفر امکان شنیدن داشتند؟
به هر حال در مقطعی از موسیقی ایران، برخی از اجراهای موسیقی ایرانی با مخاطبان بسیار زیادی مواجه شد. اگر بخواهید نگاهی به عللِ سیر صعودیِ مخاطبان داشته باشید، چه میگویید.
از پس جریانهای موسیقیِ رادیو و آشنایی طبقه متوسط شهرنشین با موسیقی در سالهای 1330 و 1340 شمسی و بعد از جریانات موسیقی دوران انقلاب، به مدد فعالیت استادانی مانند علیزاده و لطفی و در مقاطعی، مخاطبان موسیقی بسیار افزایش یافت و بعد از گذشت دو یا سه نسل از دورهی قاجار کار به جایی رسید که در برخی کنسرتهای اساتید گاهی 2 یا 3 هزار نفر اجرایی را از نزدیک ببینند. در طول دو یا سه نسل شاهد افزایش چشمگیرمخاطبان موسیقی ایرانی بودهایم. اما در طول تاریخ تعداد مخاطبان موسیقیهای هنری همیشه اینگونه نبوده است. در مقاطع زیادی در تاریخ موسیقیهای نخبهگرا مخاطبان زیادی ندارند. اما امروز وضعیت طوری است که گویا این شیب در حال بازگشت رو به پائین است و مخاطبان رو به کاهشاند. البته دلایل این افزایش و کاهش بسیار پیچیده و مفصل است در مجال بحث ما نمیگنجد؛ فقط اشارهایی بکنم که نقش دولت و رسانههای جمعی و مراکز سرمایه و قدرت در بالا بردن آگاهی و سواد موسیقایی توده مردم بسیار تعیین کننده است و این افزایش دانش عمومی مردم در حوزه موسیقی تضمین کنندهی تعداد مقبول مخاطب موسیقیهای با مبانی و هنری و کلاسیک است. البته متأسفانه در دورهی حاضر به هیچوجه چنین رویکرد و حمایتی از جانب متولیان وجود ندارد. از پس این عدم حمایت، کیفیت موسیقی مصرفی نوجوانان ما فاجعه است. حوصلهی موسیقی شنیدن نوجوانان ما در جدیترین شرایط در حد همین کلیپهای نازل یک دقیقهای در اینستاگرام است. یعنی کار به جایی رسیده که در اکثر موارد ظاهر و صورت و حرکات سر و گردن مجریان موسیقی مهمتر از عمقِ موسیقی نوازندگان شده است. ما الان به جایی رسیدهایم که در این سالها مخاطب موسیقی جدی و هنری روز به روز کمتر شده است. سهم مخاطب این موسیقی بسیار بیش از این میتواند باشد. اما با این حال همین مخاطبانِ اندک را هم نباید نادیده گرفت و باید به سلیقه آنها احترام گذاشت و باید برایشان تولید کرد.
اکنون باید دید چند درصد از هنرمندان موسیقی دستگاهی میتوانند با این شرایط جدید کنار بیایند و آن را بپذیرند و به تصنیف و تولید و اجرا ادامه دهند. قطعاً انگشت شمارند کسانی که بتوانند با این موضوع کناربیایند.
نگاه شما نسبت به خیلی از همصنفانتان متفاوت است. نظرتان درباره برگزاری کنسرتهای آنلاین در حوزه موسیقی دستگاهی چیست؟
یکی از بهترین پیشنهادها همین برگزاری کنسرتهای آنلاین در عرصه موسیقی دستگاهی است. در ماههای گذشته چندین کنسرتِ آنلاین برگزار شد ولی هیچ سازمان و تهیهکنندهای سراغی از اهالی موسیقی دستگاهی نگرفت. واقعاً حق ایرانیان نیست و نبود که در این شرایط رپرتواری از موسیقی دستگاهی ایران بشنوند؟ پخش اجراهای موسیقی دستگاهی به صورت آنلاین، حقِ مخاطبانِ این موسیقی است.
سه سال پیش من به همراه آقایان امیر مردانه و وصال عربزاده جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی را بنا نهادیم که اتفاق بسیار موفق و امید بخشی بود. اما متأسفانه پس از دو دوره برگزاری این طرح به دلایل اختلافات درون سازمانی مدیران وزارت ارشاد متوقف شد. میتوان همین فستیوال موسیقی کلاسیک ایرانی را به شکل مجازی یا نیمه مجازی احیا و اجراهایش را به صورت آنلاین پخش کرد.
پروژهی شب ساز ایرانی را هم چند سال پیش با گروهی از همکاران به مدت چهار سال برگزار کردیم. این پروژه رویکرد ویژهای و هنری به تکنوازی در موسیقی دستگاهی ایران داشت و بسیار اثربخش و جریان ساز شد. این جریان نیز متأسفانه به دلایل مشکلات مالی و بار زیاد مسائل اجرایی متوقف شد. به نظرم در این شرایط به طور ویژه میتوان چنین پروژهایی را احیا کرد و به صورت مجازی یا با مخاطب اندک اجرا و به صورت آنلاین پخش کرد. راه برای رفتن و ایده برای عملی کردن کم نیست، فقط انجامش توکل و همت میخواهد. امیدوارم شاهد همتی از سوی مسئولان و موسیقیدانان برای بهبود اوضاع موسیقی باشیم.
انتهای پیام/