مدافع سلامت و جراح متخصصی که ۴۰ سال بعد از پدر به شهادت رسید
برادر شهید فرهاد سرحدی میگوید: برادرم متولد سال ۱۳۴۸ بود و تحصیلاتش را در دانشگاه پزشکی شیراز گذرانده بود. متخصص مجربی بود و در زمینه جراحی لاپراسکوپی تخصص ویژهای داشت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فرهاد سرحدی، متخصص جراحی عمومی، فرزند شهید علی سرحدی روز شنبه( 14 تیرماه) به دلیل بروز علائم بیماری کرونا به بیمارستان مراجعه کرد و روز چهارشنبه (18 تیرماه) به شهادت رسید. او در بیمارستانهای ایرانشهر تهران و اسلامشهر به درمان بیماران میپرداخت. فرهاد سرحدی فرزند شهید ترور «علی سرحدی» از شهدای شهرستان سقز کردستان است. شهید سرحدی چند روز پیش در قطعه 50 گلزار شهدای تهران در جوار دیگر شهدای مدافع سلامت به خاک سپرده شد.
منوچهر سرحدی، روانپزشک و برادر شهید فرهاد سرحدی، خود از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است. این فرزند و برادر شهید در گفتوگو با تسنیم، درباره ویژگیهای اخلاقی برادرش گفت: برادرم فرهاد بین فرزندان پدر شهیدم از همه بهتر بود. خوبیهای او با ما که برادرانش بودیم قابل مقایسه نبود. در درس خواندن، کمالات انسانی و بخشش الگو و مورد توجه همه بود. در محیط کاری و درسی زبانزد بود. حالا که 30 سال از زمان تحصیلش میگذرد، هنوز دوستان و همکلاسیهایش از او یاد میکنند و تعریفهای دیگران باعث میشود ما هم بیشتر به شخصیت والای او پی ببریم. فرهاد همیشه برای شهادت آماده بود.
سرحدی ادامه داد: فرهاد متولد سال 1348 بود و تحصیلاتش را در دانشگاه پزشکی شیراز گذرانده بود. متخصص مجربی بود و در زمینه جراحی لاپراسکوپی تخصص ویژهای داشت. در کار متعهد بود و از این نظر همیشه مورد توجه همکاران و بیماران بود. با توجه به خصوصیات اخلاقی و منشی که داشت، با وجود شیوع کرونا از درمان بیماران سرباز نمیزد. خیلی از همکاران او بودهاند که درمان بیماران کرونایی را نمیپذیرفتند، اما برادر من میگفت ما احتیاط لازم را انجام میدهیم اما نوع بیماری که تقصیر این افراد نیست و نیاز به رسیدگی و جراحی دارند؛ به همین دلیل بیماران کرونایی را هم جراحی میکرد و در زمینه پذیرش آنان سختگیری نمیکرد.
شهید سرحدی در دوره دانشجویی
او افزود: وقتی جراحی بیماران کرونایی به او پیشنهاد میشد، بدون تردید قبول میکرد و میگفت کارشان را انجام میدهم. در نهایت هم حین جراحی یکی از بیماران کرونایی به این ویروس مبتلا شد و بر اثر آن به شهادت رسید. با وجود اینکه بیریا برای بیماران زحمت میکشید و در معرض خطر بود، اما بعد از ابتلایش به کرونا حمایت خاصی از سوی مسئولان از وی صورت نگرفت و برای بهبودی او به عنوان یکی از اعضای مجرب کادر درمان هیچ تلاش خاصی انجام نشد. من به عنوان یک پزشک زیر مجموعه وزات بهداشت برای برادر پزشک خودم دنبال دارو میگشتم که مجبور شدم دارو را از بازار سیاه با 15 برابر قیمت تهیه کنم که نهایتا به خاطر دیر رسیدن افاقه نکرد.
برادر شهید سرحدی با اشاره به رسم شهادت در خانواده گفت: ما فرزندان شهید هستیم. پدر من شهید ترور بود. من هم جانباز هشت سال دفاع مقدس هستم که سال 59 به درجه جانبازی رسیدم. فرهاد علاقه داشت که در جبهه شرکت کند، اما چون آن زمان سنش کم بود و من و پدرم در جبهه بودیم، دیگر او عازم جبهه نشد. پدر من 40 سال پیش در یک ترور به شهادت رسید. او دبیر بود. حالا بعد از 40 سال پروسه شهادت در خانواده ما با رفتن فرهاد، تداوم یافت.
سرحدی اضافه کرد: از بچگی دوست داشتیم جانمان را برای کشورمان بدهیم؛ ولی نه به این شکل. کاش میشد افراد متخصصی همچون فرهاد را زنده نگاه داشت. این افراد با چنین سابقه درخشانی نباید به راحتی زیر خاک بروند. آنها سرمایههای ملی کشور هستند. باید بیشتر به فکر کادر درمان بود و امکاناتی مثل چکاپ دورهای برای آنها در نظر گرفت. فاکتورهای تشویفی هم در همه قضایا مهم است. پزشک خوب باید حمایت شود. پزشکان و کادر پرستاری خط مقدم درمان هستند.
سرحدی هرچند رفتن برادر را شهادت میداند اما معتقد است در زمینه رسیدگی به او و برخی اعضای کادر درمان کمکاری شده است. او در اینباره گفت: ما سالها پیش جنگ را تجربه کردهایم و میدانیم که در جبهه نیروی امدادی درمانهای اولیه را تا حد امکان در همان خط مقدم انجام میداد تا فرصتی از دست نرود و چنانچه حال مجروخ وخیم بود او را به عقب منتقل میکردند. در شرایط کرونا هم باید از پزشک و پرستاری که به خاطر کار کرونا میگیرند حمایت شود که متاسفانه حالا این حمایت خاصی از آنان نمیشود.
وی ادامه داد: باید وقتی به کرونا مبتلا میشوند، حداقل فاکتورهای درمانی در اختیارشان باشد و مشکل دارو نداشته باشند. باید از امکانات درمانی برای بازگشت سریع تر به محیط کاری برخوردار باشند. من برای برادرم حدود 12 ساعت دنبال تختی در آی سی یو بودم. اما متاسفانه تخت و امکانات کم بود و دیگر بیمارستانها پذیرش نداشتند و با سختی زیادی توانستیم در بیمارستان ولیعصر نیروی انتظامی او را در آی سی یو بستری کنیم.
برادر شهید سرحدی در پایان گفت: وقتی برادرم را در بیمارستان بستری میکردم، احساس میکردم حالش خوب نیست و اشکم جاری شد اما فرهاد میگفت: «نگران چه چیزی هستی؟ من حالم خوب میشود و دو سه روز دیگر از بیمارستان مرخص خواهم شد.» اما همانجا به شهادت رسید و ما را عزادار خود کرد. از مدیران بنیاد شهید علی الخصوص آقای صمیمی رئیس بنیاد شهید تهران بزرگ خیلی قدردان هستم که برای تدفین برادرم در قطعه شهدا نهایت همکاری را با ما داشتند.
انتهای پیام/