طرحهای بدون پشتوانه دانشگاه فرهنگیان/ دانشگاه ۱۰۰ هکتاری با کدام توجیه؟!
تصویب سند آمایش دانشگاه فرهنگیان و تدوین برنامههای توسعه مبتنی بر نیاز هر استان و شهرستان به معلمان، نسبت به طرحهایی چون "۱۰۰۳۱" ضرورت بیشتری دارد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ دانشگاه فرهنگیان که هماکنون بار اصلی تربیت معلم برای نظام آموزش و پرورش کشور را به دوش میکشد در سالهای اخیر با فراز و نشیبهایی مواجه بود از کاهش ظرفیت پذیرش و در سالهای اخیر گام گذاشتن در مسیر افزایش پذیرش دانشجو معلم و البته نبود کیفیت و زیر ساخت لازم.
کیفیت دانشگاه فرهنگیان از زبان سید محمد بطحایی، وزیر سابق این وزارتخانه به خوبی تشریح شده است؛ او درباره وضعیت امکانات رفاهی دانشگاه فرهنگیان گفته بود: امروز در دانشگاه فرهنگیان شما خوابگاه ندارید که در اختیار دانشجویت بگذاری؛ دانشجو معلمی که باید در فضای پر از نشاط را برایش ایجاد کنیم؛ از همین روزهای اول خدمت در تربیت معلم که باید شهد شیرین معلمی را زیر زبانش بچشد با سختی زندگی میکند.
هماکنون "حجتالله بنیادی؛ استاد دانشگاه فرهنگیان" در یادداشتی به بررسی تربیت معلم، چالش برنامهریزی در دانشگاه فرهنگیان و طرح 10031 پرداخته است.
مشروح یادداشت او را در ادامه میخوانید:
تأمین و تربیتمعلم زیربنای توسعه کشور و نیازمند برنامهریزهای بلندمدت و اتخاذ رویکردهایی مبتنی بر قانون و پژوهش است.
در مبانی نظری سند تحول بنیادین یکی از اصول نظام تأمین و تربیت معلم برخوردار بودن از تنوع کافی است بهگونهای که به تأمین و ذخیرهسازی منابع انسانی منجر شده و امکان انتخاب افرادی شایسته که دارای صفات و ملکات، توانمندیهای ذهنی و جسمی، دانش و مهارت حرفهای سطح بالا هستند برای اشتغال در حرفه معلمی را فراهم کند.
اقدامات آموزشوپرورش از زمان تصویب سند تحول تا کنون نشان میدهد که برنامهها، رویکردها و سیاستهای اتخاذ شده در زمینه تربیتمعلم کوتاه مدت و مغایر با اصول و چارچوبهای اسناد بالادستی است، به گونهای که تأمین و تربیت معلم از نظر کمیت و کیفیت با چالشهای فراوانی مواجه است.
دانشگاه فرهنگیان به عنوان بزرگترین دانشگاه متولی تربیت معلم کشور از زمان تصویب کلیات آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی، از بُعد کمی و بعد کیفی با آنچه که در اساسنامه آن و سندتحول تعیین شده فاصله زیادی دارد و در مسیری حرکت کرده است که اکنون بخش مهمی از رویکردها و جهتگیرهای مهم این دانشگاه مغایر با اساسنامه دانشگاه و چارچوبهای سند تحول بنیادین است.
یکی از این رویکردها که تا کنون اطلاعات شفاف و دقیقی از آن منتشر نشده است طرحی موسوم به «10031» است. هر چند که برخی جهت گیریهای دیگر دانشگاه فرهنگیان همچون «سه ساله شدن دوره تحصیل در دانشگاه فرهنگیان» و «کسر ناعادلانه و مغایر با قانون درصدی از حقوق دانشجویان» مغایر با اهداف تربیت معلم و به نوبه خود مهم و قابل تأمل هستند، اما در این بخش فقط به بررسی طرح صد – سی و یک بر اساس اظهار نظرهای رئیس دانشگاه فرهنگیان پرداخته میشود.
شکی نیست که تدوین برنامههای جامع از سطح راهبردی تا عملیاتی برای تأمین و تربیت معلمان شایسته و با انگیزه و توجه متناسب به همه مسائل آنان از استخدام تا بازنشستگی شاه کلید توسعه کشور است، اما طرح های تقریباً نسنجیده و مغایر با اسناد و مقررات بالادستی، نه تنها قادر به دستیابی به چنین اهدافی نیستند بلکه موجب اتلاف سرمایههای کشور نیز خواهند شد.
در ذیل نواقص و ضعف های 10031 تشریح میشود.
رئیس دانشگاه فرهنگیان در نشست با خبرنگاران به مناسبت یکصد سال تربیت معلم ایران از تلاش برای تعامل با وزارت علوم با حضور دکتر شریعتی نیاسر برای بهرهبرداری از فضاهای خالی امانی از دانشگاه آزاد و پیام نور به منظور ارتقاء کیفی سراهای دانشجو معلمان در مهر سال جاری خبر داد و افزود: "سعی شد با پیگیری این طرح از ازدحام خوابگاهها بکاهیم تا طرح صد- سی و یک با افق دید صد ساله ( صد هکتار در هر استان برای ایجاد دانشگاه جامع فرهنگیان در مراکز استان علاوه بر پردیسها و مراکز موجود به منظور افزایش کیفیت) اتفاق بیفتد".
او در نیمه اول سال 1398 در دیدار با مراجع عظام در قم، اعلام کرد: "با اجرای طرح 10031 در سطح کشور، یک صد هکتار زمین در 31 استان برای پردیسهای دانشگاه فرهنگیان خواهیم داشت" . همچنین در نیمه دوم 1398 در تشریح طرح 10031، با بیان اینکه این طرح در دنیا تجربه شده است ودر این خصوص آینده پژوهی نیز انجام شده، تصریح کرد: " بر این اساس در مرکز 31 استان می توانیم با اختصاص بین 40 تا 100 هکتار در صدمین سال تاسیس تربیت معلم، با هدف امکان استفاده از امکانات علمی، آموزشی، فرهنگی و شهری مراکز استانها و مزایای کاهش هزینهها، امنیت و انبارداری متمرکز با استفاده از ظرفیت خیرین دانشگاهی جامع در دو یال خواهران و برادران تاسیس کنیم".
نادیده گرفتن مأموریت دانشگاه
اولین سؤالی این است که آیا ساخت پردیسهای صدهکتاری (یا 40 تا 100 هکتار) در مراکز استانها مطابق با مأموریتهای تعریف شده در اساسنامه این دانشگاه است یا خیر؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که مطابق اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، این دانشگاه دارای سه مأموریت اساسی شامل " تعلیم و تربیت دانشجومعلمان، مدیران و کارشناسان"؛ "توانمندسازی و ارتقای سطح تربیتی، دانشی و مهارتی فرهنگیان از طریق آموزشهای کوتاهمدت" و «تربیت مدیر آموزشی تربیتی" است.
رویکرد و چارچوب بیان شده در طرح 10031 نشانگر آن است که دانشگاه فرهنگیان نه تنها برای تحقق مأموریت بهسازی و توانمندسازی منابع انسانی آموزش و پرورش برنامه خاصی نداشته، بلکه در نظر دارد با تمرکز همه امکانات در مراکز استانها عملاً این مأموریت اساسی را نادیده بگیرد.
بدیهی است که دانشگاه فرهنگیان برای انجام مأموریت بهسازی منابع انسانی باید در هر شهرستان حداقل یک واحد دانشگاهی داشته باشد. ساخت پردیسهای صدهکتاری در مرکز استان و محروم کردن شهرستانهای دیگر استان از یک دانشکده و مرکز بهسازی، خطایی راهبردی، رویکردی مغایر با اساسنامه دانشگاه و یک نگاه کوته نظرانه و مقطعی به امر زیر بنایی تربیت معلم و روز آمدکردن دانش و مهارت معلمان است.
طرح 10031 از یکسو و راهاندازی مراکز دانشگاه فرهنگیان در شهرهای کمجمعیت و نزدیک به مرکز استان همانند آرادان و آران و بیدگل و وجود نداشتن مراکز این دانشگاه در بسیاری از شهرهای پرجمعیت و دور از مرکز استان همانند جهرم، سیرجان، زابل، جیرفت، مراغه و... دلیل دیگری بر نبود یک برنامه توسعه بلندمدت کارشناسی شده و حاکمیت نگرشهای سیاسی در دانشگاه فرهنگیان است. ورود تعدادی از مدارس و مراکز غیردولتی به حیطه توانمندسازی و بهسازی معلمان مدارس دولتی از نتایج بی توجهی دانشگاه فرهنگیان به این مأموریت اساسی است.
حاکمیت نگرش تمرکزگرا
شاید گفته شود که با احداث یک دانشگاه جامع و تمرکز امکانات و اعضای هیأت علمی در یک دانشگاه میتوان با کیفیت بهتری به تربیت معلم اهتمام کرد. در این خصوص نیز میتوان این گونه توضیح داد که اگر تنها مأموریت دانشگاه فرهنگیان، تربیت معلم جدید باشد، شاید تجمیع دانشگاه در مرکز استان تا حدی توجیه پذیر باشد. هر چند که در این خصوص نیز قرار داشتن مراکز دانشگاهی در هر شهرستان با کاستن از هزینههای رفت و آمد و خوابگاه دانشجویان موجب افزایش کیفیت و کاهش هزینههای تربیت معلم در مقیاس ملی میشود. لذا میتوان گفت در طرح 10031 غفلت و بیتوجهی به نگاه سیستمی و عدم محاسبه هزینههای کلان ملی که برای خوابگاه و رفت آمد به کشور تحمیل میشود وجود دارد.
بدیهی است زمانی که دانشگاه فرهنگیان در مرکز استان و در یک واحد صدهکتاری خلاصه شود، امکان بهسازی مستمر برای فرهنگیان سایر شهرستانهای استان بسیار محدود و سخت خواهد شد. این که برای یک دوره کوتاه مدت ضمن خدمت معلمان مجبور شوند از یک شهرستان به مرکز استان سفر کنند، فرصتهای توانمندسازی و ارتقاء مهارتهای حرفهای معلمان را به شدت کاهش خواهد داد و هزینههای سنگینی را برای کشور و به طور خاص برای معلمان ایجاد میکند.
دانشگاه فرهنگیان برای تحقق دو مأموریت گسترده و اساسی خود یعنی تربیت معلم و بهسازی منابع انسانی نیاز دارد به تناسب جمعیت معلمان در هر شهرستان دارای مراکزی برای بهسازی منابع انسانی موجود و تربیت معلمان جدید باشد.
طرح 10031 برگرفته از یک نگاه تمرکزگرا است که بسیاری از شهرهای پرجمعیت را از داشتن یک مرکز (دانشکده یا آموزشکده) تربیت معلم برای توانمندسازی معلمان محروم میکند و فرصت عضو هیأت علمی شدن در دانشگاه فرهنگیان را برای معلمان واجد شرایط شهرستانی محدود به مهاجرت به مراکز استان میکند.
هر چند که تأسیس شعبات و مراکز دانشگاه فرهنگیان که از سال 1396 تا کنون در شهرهای کم جمعیت و نزدیک به مرکز استان همانند آرادان و آران و بیدگل و... انجام شده، نشانگر عدم پایبندی دانشگاه به این طرح است، لکن راهاندازی مراکز دانشگاه فرهنگیان در شهرهای کم جمعیت و وجود نداشتن چنین مراکزی در شهرهای بزرگ و پرجمعیت، همانند مراغه، جهرم، سیرجان، زابل، جیرفت و... ناشی از نگرشی ناعادلانه و برنامهریزی نشده در توسعه این دانشگاه است. بدیهی است که توسعه واحدهای دانشگاه (دانشکده، آموزشکده و.... ) متناسب با توزیع جمعیت دانشآموزی و متناسب با نیاز هر شهرستان به معلم از اصول مهمی است که باید در برنامههای توسعه دانشگاه فرهنگیان مورد توجه قرار گیرند.
بی اعتنایی به وجود ظرفیتهای خالی در نظام آموزش عالی
علاوه بر ضعف و نقصهایی که به صورت کلی به آنها اشاره شد، وجود ظرفیتهای خالی قابل توجه در دانشگاههای دیگر کشور، ضرورت ساخت فضاهای جدید دانشگاهی و به طور خاص ساخت 31 دانشگاه صد هکتاری "31میلیون متر مربع فضای دانشگاهی جدید" را نیازمند تأمل بیشتر میکند. در شرایطی که ظرفیت قابل توجهی از دانشگاههای مختلف کشور خالی است و وزارت علوم با اجرای آمایش نظام آموزش عالی در صدد ساماندهی و تجمیع این فضاها است، تأسیس فضای جدید دانشگاهی در کشور نتیجهای جز اتلاف بخش مهمی از سرمایههای ملی نخواهد بود.
از طرفی در شرایطی که بسیاری از فضاهای موجود دانشگاه فرهنگیان فرسوده و فاقد استانداردهای لازم هستند "مطابق آخرین اعلام دانشگاه 75 درصد فضاها" و شرایط تخصیص بودجه به دانشگاه نیز به گونهای است که سرانه بودجه تخصیصی به این دانشگاه به میزان قابل توجهی کمتر از سایر دانشگاههای دولتی است، اجرای چنین طرحی ناممکن است و فقط سبب اتلاف وقت و هزینه خواهد شد. بنابراین توافق با وزارت علوم و دانشگاههای مادر هر استان برای بهرهمندی دانشگاه فرهنگیان از ظرفیت آنها یکی از سریعترین، اقتصادیترین و بهترین راهکار برای توسعه دانشگاه فرهنگیان و گذر از این بحران است.
دانشگاه فرهنگیان و نداشتن سند آمایش
شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصوبه سال 1395 وزارت علوم و وزرات بهداشت را مکلف به تدوین طرح آمایش نظام آموزش عالی کشور و دانشگاه فرهنگیان را نیز مکلف به تدوین طرح آمایش برای این دانشگاه کرد. از آنجا که تدوین و تصویب نقشه آمایش در مراجع ذیصلاح و تدوین برنامههای توسعهای مبتنی بر نیاز هر استان و شهرستان به معلم، یک برنامه راهبردی الزامآور را برای توسعه دانشگاه ترسیم میکند ، ضرورت پرداختن به تهیه و تصویب این طرح بسیار ضروریتر از طرح 10031 است. نکته قابل تأمل این که دانشگاه فرهنگیان در حالی پیگیر اجرای طرح 10031 است که علاوه بر نداشتن نقشه آمایش، برنامه راهبردی جدیدی را نیز در هیأت امناء به تصویب نرسانده و از سویی مقید به اجرای برنامه راهبردی مصوب هیأت امناء در سال 1395 نیست.
ساخت دانشگاه صد هکتاری بدون تربیت اعضای هیأت علمی
منابع انسانی به عنوان مهمترین عنصر در موفقیت یا شکست هر طرح نقشی حیاتی دارند. یکی از ضعفهای دیگر این طرح که تا کنون اشارهای به آن نشده است، شیوه تأمین و تربیت اعضای هیأت علمی مورد نیاز دانشگاههای یکصد هکتاری است. دانشگاه فرهنگیان از ابتدای تأسیس تا کنون قادر به جذب کمتر از 500 عضو هیأت علمی جدید شده است که عمدتاً جایگزین مدرسان قبلی مراکز تربیت معلم شدهاند. بنابراین دانشگاه فرهنگیان به موازات و شاید بیشتر از آنکه نیازمند به ساخت فضاهای جدید صدهکتاری باشد، نیاز به تأمین اعضای هیأت علمی و مدرسانی شایسته با مهارتهای برتر معلمی است.
تعداد دانشجویان این دانشگاه بر مبنای اطلاعات وب سایت دانشگاه بیش از 67.013 دانشجو و تعداد اعضای هیأت علمی کمتر از 769 عضو ذکر شده است و نسبت دانشجو به عضو هیأت علمی 87 دانشجو به یک عضو هیأت علمی است. به این معنا که دانشگاه فرهنگیان در شرایط کنونی اگر نسبت دانشجو به عضو هیأت علمی را 1 به20 در نظر بگیریم، تعداد عضو هیأت علمی مورد نیاز دانشگاه بیش از 3.350 نفر خواهد شد.
یعنی دانشگاه فرهنگیان در شرایط کنونی حداقل 2500 عضو هیأت علمی کمبود دارد. در زمینه برنامهریزی این دانشگاه برای تأمین عضو هیأت علمی نکته قابل تأمل کمبود بیش از 2500 عضو هیأت علمی در سال جاری و ذکر عدد 2080 به عنوان نیاز این دانشگاه به عضو هیأت علمی در افق 1404 و با استقرار طرح 10031 است.
تخصیص سرانه 155 متر برای هر دانشجو، اقدامی غیرقابل توجیه و دست نیافتنی
با برآورد رشد جمعیت دانشآموزی کشور، اگر تعداد معلمان مورد نیاز آموزش و پرورش را در یک افق نستاً بلندمدت حدود 1.5 میلیون نفر در نظر بگیریم و میانگین نرخ بازنشستگی معلمان را در هرسال 50 هزار نفر در نظر بگیریم و همچنان اصرار داشته باشیم که هیچ یک از دانشگاههای کشور قادر به همکاری با دانشگاه فرهنگیان در تأمین و تربیت معلم نیستند، ظرفیت پذیرش دانشگاه فرهنگیان در هر سال 50 هزار نفر و ظرفیت نهایی آن نیز 200 هزار نفر میشود.
اگر سرانه زمین مورد نیاز را مطابق استانداردهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت به ازاء هر دانشجو 40 متر مربع در نظر بگیریم، کل مساحت زمین مورد نیاز برای چنین دانشگاهی حداکثر 8 میلیون متر مربع خواهد شد. هر چند که تخصیص سرانه 40 متر مربع به ازای هر دانشجو یک ایده آل است ولی پیش بینی 31 پردیس صد هکتاری، یعنی در نظر گرفتن مساحت 31 میلیون متر مربع برای توسعه دانشگاه فرهنگیان، به معنای در نظر گرفتن 155 مترمربع زمین به ازای هر دانشجو است! تنها تعبیری که در این زمینه میتوان آورد این است که «سنگ بزرگ علامت نزدن است».
انتهای پیام/