نیوزویک: اقتصاد آمریکا به لطف ترامپ در شرایط بحرانی است
ترامپ در تمام لحظات مهم و بحرانی در سه سال و نیمگذشته از امضای ویژه خود که ترکیبی از انحراف، فریبکاری و گمراهی است برای مخفی کردن ناامیدی و بیچارگی روزافزون شمار فراوانی از مردم آمریکا استفاده کرده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، «لیو هیندری» (عضو شورای روابط خارجی آمریکا) در نشریه نیوزویک نوشت: برنامه حمایتی پرداخت چکها (PPP) که توسط دولت ترامپ برای پشتیبانی از کسب و کارهای کوچک پیشنهاد شد از همان شروع به فاجعهای تبدیل شد، چرا که تحت رهبری ترامپ و مقامهای دولت او بخش بزرگی از این کمکهای فوری در اختیار شرکتهای بزرگ قرار گرفت و اندک بودجه باقیمانده برای کسب و کارهای کوچک با چنان قواعد مبهم و همواره در حال تغییری همراه شد که این کسب و کارها با سردرگمی روبرو شدند و نتوانستند به این کمکها دسترسی داشته باشند.
برای چهار سال است که این دو رویی و تزویر به ویژگی اصلی دکترین اقتصادی ترامپ تبدیل شده است: ترسیم سیاستها "به نام داوود و به کام جالوت". ترامپ سیاستهای اقتصادیاش را طوری ترسیم میکند که گویی میخواهد به کمک ضعیفترها بیاید اما در حقیقت قویتر ها از این سیاستها نفع میبرند. مثلا سیاست کاهش مالیات ترامپ به نفع طبقه متوسط نبوده، امتیازهایی که در اختیار وال استریت قرار گرفت هیچ نفعی برای مین استریت (صاحبان مشاغل و بنگاههای کوچک) نداشته و آمار اعلامشدهی اشتغال هرگز با نرخ واقعی بیکاری و سایر شاخصهای بازار کار همخوانی نداشته است.
نیرنگ و فریبکاریهای ترامپ در عرصه اقتصاد در شش هفته گذشته با تلاش او برای استفاده ابزاری از دو گزارش اخیر پیرامون مساله اشتغال در آمریکا برای رسیدن به اهداف سیاسی کاملا آشکار شده است. او و مشاورانش به خوبی میدانند که این دو گزارش گمراه کننده هستند و نمیتوانند تنگنای پیشروی کارگران آمریکایی را نمایان کنند. ترامپ به خوبی آگاه است که نرخ کارگران بیکار 17.8 میلیون نیست بلکه حدود 35.4 میلیون کارگر وجود دارد که خواهان شغل تمام وقت هستند و با احتساب این افراد نرخ واقعی بیکاری 21 درصد افزایش مییابد که از زمان رکود بزرگ بیسابقه است.
اینکه رئیس جمهور تمام این دروغهای پرهیاهو و آشکار را در هنگامه بحران کروناویروس و اعتراضهای مدنی به زبان آورده نشان میدهد که فریبکاری آگاهانهی ترامپ هیچ محدودیتی ندارد. این دقیقا کاری است که ترامپ در طول سه سال و نیم ریاست جمهوریاش انجام داده است. برغم نابرابریهای آشکار اقتصادی که سودهای بادآوردهاش نصیب برگزیدگان مارئهلاگو (عمارتی مجلل و تاریخی که ترامپ و خانوادهاش بخشهای خصوصی و مجزایی از آن را در اختیار دارند) شده است، ترامپ قصد داشت کارزار تبلیغاتیاش را بر فراز یکی از لژهای سلطنتیاش برگزار کند و به فریبکاریهایش درباره حمایت از اقشار ضعیف جامعه ادامه بدهد.
از آنجا که کروناویروس مانع برگزاری اجتماعات و گردهماییهای تبلیغاتی و داستانپردازیهای ترامپ شد، او یکی از اتاقهای کاخ سفید را به کارخانه تبلیغاتیاش تبدیل و نخست جدولی ساختگی از پاسخهایش به کروناویروس را ترسیم کرد و سپس به پنهانکاری پیامدهای ویرانگر این پاسخها در زندگی میلیونهای خانوار و کارگر آمریکایی پرداخت. زمانی که آسیبها آنقدر بزرگ شد که نادیده گرفتن آنها امکانپذیر نبود، ترامپ چوب جادوییاش را تکان داد و طرحهای اقتصادی را ظاهر کرد، طرحهایی که نشان داد اقتصاد برای ترامپ برگهای بیشتری برای بازی و فریبکاری دارد. او در فریبکاری دیگر، فرمانداران دموکرات را عامل تنگنای اقتصادی آمریکا معرفی کرد.
ترامپ در تمام لحظات مهم و بحرانی در سه سال و نیمگذشته از امضای ویژه خود که ترکیبی از انحراف، فریبکاری و گمراهی است برای مخفی کردن ناامیدی و بیچارگی روزافزون شمار فراوانی از مردم آمریکا استفاده کرده است. اعتراضهای سراسری آمریکا علیه تبعیض نژادی یکی از بزرگترین دروغهای ترامپ را برملا کرده است: اینکه ترامپ فرستادهای از جانب خدا برای جوامع سیاهپوست است. حجم دروغها یا "حقایق موازی" برای اینکه بتواند ناامیدی گستردهی جاری در آمریکا را پنهان کند، کافی نیست.
به سادگی روشن است که اقتصاد آمریکا در شرایط بحرانی قرار دارد. در هنگامه کووید-19، ما به اقتصاد طبقهی متوسطی نیاز داریم که از پایین به بالا رشد کند و شروع آن با اتحادیههای پشتیبان همراه باشد. افول اتحادیهها در 50 سال گذشته یکی از دلایل اصلی رکود دستمزدها است و دلیل اینکه ثروت یک درصد از ثروتمندترین مردم آمریکا به زودی از کل ثروت طبقه متوسط بیشتر خواهد شد.
آمریکا به عنوان یک کشور و اقتصاد بر سر دوراهی است: یک راه مسیری است به سوی اقتصادی که برای ثروتمندان ساخته شده و ادامه این مسیر با محروم کردن سایر مردم آمریکا از فرصتها میتواند نابودی نظم و یکپارچگی اجتماعی را به همراه داشته باشد. مسیر دیگر به سوی اقتصادی است که بر پایهی فرصتهای برابر و عدالت اجتماعی شکل گرفته است. مسیر نخست، آمریکا را در عرصه رقابتهای جهانی زمینگیر خواهد کرد و مسیر دوم ما را به آیدهال آمریکایی - برابری و عدالت – نزدیک خواهد کرد.
انتهای پیام/