دولت و «سفرهداران» سینما همدلی کنند/ جان هنرمندانِ مشغول کار نیز در خطر است
وضعیت وخیم اقتصادی کشور باعث شده است که هنرمندان برای کار و درآمد به پروژهها بازگردند و با این کار جان خود را به خطر بیاندازند. اما آیا با همکاری دولت و مایهداران سینما که میان اهالی آن چهرهاند نمیتوان راه حل دیگری را طراحی کرد؟ دولت پیشقدم شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با گسرتش ویروس کرونا در سراسر جهان عموم مشاغل و صنوف کاری در زمینههای گوناگون دچار مشکلات و موانع بزرگی بر سر راه خود شدند به گونهای که بسیاری از آنان که با جمعیت زیاد سروکار داشتند و یا مراجعین متعدد داشتند مجبور به محدودیتهای فراوان شدند.
در این میان سینما نیز مصون نماند و از چرخه تولید تا اکران دچار رکود جدی شد. در حال حاضر بسیاری از تولیدات سینمایی در دنیا به تعویق دچار شده و سالنهای سینمایی زیادی در دنیا بستهاند و یا حتی اگر باز شدهاند باز هم بسته شدهاند. در ایران نیز برخی از شهرها با قرار گرفتن در وضعیت قرمز سالنهای سینمای خود را بستند و برخی مانند تهران دربهای سینما را باز کردهاند.
از رهگذر این مشکل کارکنان و سینماگران دچار مشکلات اقتصادی جدی شدند. خصوصاً آنان که از بضاعت مالی بدی برخوردار بودند با این مشکل بیشتر درگیر شدند. البته سهم سینماگران ثروتمند چه بازیگران و فیلمسازان و سینماداران از این بحث جدا است.
خانه سینما به عنوان مرجع صنفی سینماگران این کشور از همان ابتدا با تشکیل کارگروهی تلاش کردند تا ضمن اطلاع رسانی اخبار مهم در زمینه کرونا به سینماگرانی مشغول به کار بودند هشدارهای لازم را به جهت حفظ جان و سلامتی هنرمندان ایرانی به آنان بگویند. حتی این کارگروه در آن مدت برخی از پروژههای سینمایی را متوقف کرد تا بیشتر از این جان عوامل فیلم در خطر نیافتد.
اما این تمام ماجرا نبود و این کارگروه نوپا بعد از مدت کوتاهی با فشارهای زیادی که از اطراف به آن وارد شد بسته شد. تعطیلی این کارگروه همراه شد با افزایش چشمگیر تولیدات سینمایی و نمایش خانگی. البته این طور که گزارش شده است این پروژههای سینمایی عموماً با رعایت پروتکلهای بهداشتی همراهاند. طرفداران راه اندازی و کار در شرایط کرونایی عموماً از گردش مالی و لزوم پرداخت حقوق و دستمزد به عواملی میگویند که دچار وضعیت بد اقتصادی شدند و باید نان به خانههایشان میبردند. اما این نان آوری همراه با خطر و ابتلای به جدیدترین بیماری در تمام سالهای اخیر همراه شده است.
نقش دولت در این میان چه میتوانست باشد؟ آیا وزارت ارشاد با ورود جدی به مسأله معیشتی هنرمندان و حل مسائل آنان میتوانست عملکرد خوبی از خود نشان دهد؟ آیا ادامه روند کاری کارگروه کرونای خانه سینما در این شرایط ضروری نیست؟
از این رو با «دانش اقباشاوی» مسئول این کارگروه گفتگو کردیم و از راه حلهای احتمالی برای حل مشکلات اقتصادی هنرمندان در دوران کرونا و عللی که این کارگروه بسته شد گفتگو کردیم. صحبتهایی که نشان داده است در صورتی که دولت برای حل این مشکلات پیشقدم شود و چراغ اول را روشن کند و در کنار آن دیگر سینماگرانی که بعضاً گردش مالی بسیار بالایی دارند پای کار بیایند، میتوان هنرمندان را به خانههایشان بازگرداند و تولیدات سینمایی را برای زمان مناسب دیگری موکول کرد.
فیلمسازان فرهیختهای که گفتند ستاد کرونا منحل شود
آقای اقباشاوی، در مدتی که کارگروه مقابله با کرونای خانه سینما در حال فعالیت بود، مراقبت از جان هنرمندان در رأس توجه قرار داشت، علت تعطیلی چنین بخشی که کاری به این مهمی دارد و نگران جان هنرمندان بود چیست؟ بعد از تعطیلی چه چیزی ضمان جان هنرمندان در حال کار است؟
بهتر است از اینجا صحبت خودم را آغاز کنم که در روایت است که «الناس مسلطون علی اموالهم» یعنی مردم خودشان صاحب مال و منال زندگی خودند و برای آن تصمیم میگیرند، این موضوع از مباحث دینی ما است که از آن به عنوان قاعده تسلیط یا تسلّط یاد شده است. قاعدهای که بیان کننده اهمیت مالکیت انسانها نسبت به اموال و جان و دارایی آنها است و در ضمن میگوید که مالک خود باید به فکر حفظ اموال خود باشد.
این مال میتواند فیلمشان، پولشان و یا کار و جانشان باشد. پس از آنجا که این روایت میگوید صاحب مال برای تصمیمگیری، خودش میداند و پول و جانش؛ در این زمینه ما تصمیمگیرنده نیستیم، ما در تاریخ 6 اردیبهشت 1399 با عنایت به بیانیهای که دادیم کارگروه مبارزه با کرونای خانه سینما را منحل کردیم و کنار کشیدیدم.
اما درباره اینکه چرا این کارگروه منحل شد را باید از افرادی پرسید که با فلسفه این کارگروه مخالف بودند و از نبود آن بیشتر استقبال میکردند. شاید باورتان نشود، دوستانی از سینماگران معتبر و فرهیخته مملکت بودند که روزهای قبل از انحلال به صورت مکتوب نوشتند که وقتی صورت مسألهای پاک شده است چه دلیلی دارد که ستادی باشد تا اعضای آن بیایند ببیند که اوضاع چگونه است و برای بهبود آن فکر و بررسی کنند و برای سینما در این شرایط تصمیم بگیرند؟
در چنین شرایطی ما و همراهنمان تصمیم به انحلال این ستاد گرفتیم و از آنجا به بعد دیگر در این زمینه میدان عمل نداریم تا بخواهیم نسبت به تهدیدهای جانی این روزهای خطرناک نسبت به هنرمندان کار بکنیم.
من و همفکرانم در نظر داشتیم که جان انسانها بر هرچیزی از جمله اقتصاد و تولید ارجحیت دارد؛ انسانها که نباید اصل زندگی را به خطر بیندازند، در دفاع مقدس هم وقتی روحیه شهادت طلبانه ترویج داده شده بود، قرار بر این بود که در این شرایط خطرناک که دشمن اصل زندگی، ناموس و دین ما را نشانه رفته بود مکلف بودیم که حتی جانمان را به خطر بیاندازیم و به سمت شهادت برویم تا ارزشهای بالاتر که زندگی باشد را نجات بدهیم.
اما الان چه حجتی وجود دارد؟
طرفداران اقتصاد لیبرالی پروژههای سینمایی را باز کردند
علت اصلی و فلسفهای که بازگشت مردم در تمام مشاغل از جمله سینما را به کار بیان میکردند تولید و خود کار بود. جایگزین شما برای حل مشکلات اقتصادی به جای تولید و فعالیت سینمایی چیست؟
طرفداران اقتصاد لیبرال گفتند که به خاطر یک مقولهای به نام نجات اقتصاد باید مردم از خانهها بیرون بیایند و وارد اقتصاد بازار شوند تا گردش کار و ثروت ایجا شود؟ مگر اقتصاددانان لیبرال نمیگوید که اگر قرنطینه باشد اقتصاد ضرر میخورد؟ از روزی که مردم را به کار و بازار برگرداندیم تا به تعبیر این پروفسورهای اقتصدادان که کشور را بیچاره کردهاند «بازار خودش را تنظیم کند» قیمت دلار چقدر بالا رفته است؟ از 13 هزار تومان به 25 هزار تومان رسیده است و تورم و گرانی نیز روز به روز بیشتر میشود.
این جماعت گفتند که اقتصاد در حال ضربه خوردن است و نمیشود بیشتر از این مردم را قرنطینه کرد و باید از خانهها بیرون بیایند، در حالی که همین آقایان کشور را از روی الگوهای توسعه یافته مانند کره و کشورهای اروپایی توصیه به قرنطینه کامل کردند غافل از اینکه همین کشورها با محدودیت بسیار جدی مشاغل را راهاندازی کردند اما ما خیر.
این آقایان با تکیه بر این نظریه که بازار خودش را تنظیم میکند تصمیم به برگرداندن مردم کردند و نتیجهاش آمار مبتلایانی شد که هر روز در حال مرگند. آیا در شریاط شیوع وبا باز هم دستور به حضور مردم در بازار و مراکز داده میشد؟ بین وبا، سل، طاعون و کرونا چه فرقی است؟
اما سؤال مهم ما این است که به فرض هم که با قرنطینه و بسته بودن بخشهایی از بازار، به اقتصاد ضربه میخورد اما آیا کشورهایی مانند کره و چین که ظرف سه ماه کنترل جدی کردند و بعد از آن با پایین آوردن آمار مبتلایان در شرایط بهتری به سر میبرند و آرام آرام به کار و بازار برگشتند، شرایط بهتری دارند یا ما که یکباره همه چیز را باز کردیم و از نظر اقتصادی نیز دچار ضربههای مهلک در همین مدت شدیم؟ پس آن جادو که در دست شما بود کجا است؟
جایگزینی که میگوید در چند بخش است. اول اینکه سؤال مهم من این است که بیمه و فلسفه آن چیست؟ در کشور ما که تعداد بسیار زیادی دفاتر بیمه داریم، پس در چه شرایطی باید بیمه به کار ما بیاید؟ خلق الله رفتند سر کار تا با حمایت بیمه کار کنند، فلسفه بیمه این است که از شما پول میگیریم و منابع در دست ما می ماند تا در شرایط سخت به کمک شما بیاییم، در همه دنیا روال بر همین است. الان باید کار نکنیم و بیمه از ما حمایت کند تا بیماری کرونا تمام شود پس چرا بیمه کاری نمیکند؟ چرا توصیه میکند که سر کار برویم نتیجه این میشود که بیماری کرونا گسترش پیدا کند.
تعاون اسلامی همراه با کمک دولت راه نجات اقتصاد سینمای ایران
بنابراین تنها راه حل برگشت کار و ثروت در این شرایط که باز کردن در بازار و کار صرف نیست؛ اعتقادات ما و آموزههای ما در دین راهکارهای متعددی را برای پشت سر گذاشتن شرایط وخیم اقتصادی در نظر دارند که یکی از آنها اصل «تعاون» است. ما روزهای بسیار سختتر از این یعنی جنگ را دیدهایم، در آن روزها مردم دست در دست یکدیگر میدادند و با همکاری دولت و ملت جنگ را پست سر گذاشتیم.
در آن روزها نیز دولت به کمک مردم میآمد و به استانهایی که ضربههای سنگین از جنگ خورده بودند، با در اختیار گذاشتن منازلی در استانهای کم خطر و حتی وسایل زندگی و... آنها را از خطر نجات دادند. من در آن سالها دبستانی بودم و به خوبی آن روزها را به خاطر دارم. با اصل همفکری و تعاون بسیاری از این مشکلات را میشود پشت سر گذاشت اما تنها باز کردن بازار کار را ملاک قرار دادیم.
بازاریان و ثروتمندان باخدای این کشور کم نیستند و بسیاری از آنان با قرار گرفتن در کنار ضلع دولت و بیمه میتوانستند روزهای بیشتری را برای مدیریت این بحران مردم را با در خانه نگه داشتن از این شرایط بد به در کنند. اما تعجیل آنان کار را بدتر کرد. این بازاریان سالهای سال است که با راهاندازی صندوقهای بزرگ و میلیاردی قرض الحسنه به داد بسیاری از مردم رسیدند. آیا اهالی ثروتمند سینما از تهیهکنندهها تا بازیگران و حتی سینماداران و دفاتر پخش این قدرت را ندارند که هرکدام با سپردن مبالغی یک صندوق بزرگ برای هنرمندان راهاندازی کنند تا مشکلات سینماگرانی که از نظر اقتصادی ضعیفند در این مدت بدون اینکه بخواهند به کار بروند حل شود؟
من اطلاع موثق دارم که در هالیوود که خشنترین نوع سرمایهداری را در جهان دارد ثروتمندان و بزرگترهای آن با راه اندازی صندوقی به نام آنجل با حضور چهرههایی مانند برت پیت و دیگر بازیگران ثروتمند آن به کمک بازیگران و دیگر عوامل ضعیف سینما رفتند تا کمتر در تولید حاضر شوند و جانشان حفظ شود. سندیکای واقعی یعنی این که در چنین شرایطی یاری رسان باشد. در میان سندیکای بازیگران و کارگردانان و تهیهکنندگان آیا متمولینی که بتوانند در راه اندازی چنین صندوقی پای کار بیایند وجود ندارد؟ حتما هست.
علاوه بر این از این حرف منظورم این نیست که ما باید از هالیوود الگوبرداری کنیم زیرا این منطق را شهید بهشتی در آثار اقتصاد اسلامی خودش توضیح داده است که تعاون و همکاری اقتصادی در این شرایط یا راهاندازی صندوقهای بزرگ قرض الحسنه میتوان حلال بسیاری از این مسائل باشد. این شیوه قبلتر از اینکه برای غرب باشد برای اسلام است زیرا این دین بر مبنای تعاون در زمینه های اجتماعی شکل گرفته است و بیشتر علمای ما در این باره نوشتهاند، حتی علامه طباطبایی نیز در این باره در آثار خود مانند تعالیم اسلام و روابط اجتماعی در اسلام مباحثی را دارد.
در سینمای ما نیز این اتفاق میتواند رخ دهد اما یک نفر باید پیش قدم بشود و این حرکت را راهاندازی کند. بعد از مدت زمانی که مردم از جمله سینماگران کمتر در بیرون از خانهها و در سر کار حاضر شوند مطمئن باشیم که آمار مبتلایان کم خواهد شد و شاهد بهتر شدن اوضاع جامعه خواهیم بود.
پس به نوعی میگویید که غربیها در سندیکاهای خود از الگوهای اصیل اجتماعی بهرهبردای کردند اما ما...
بله، تاریخ اجتماعی ما غیر از جنگ موارد مشابه دیگری نیز دارد. شاید جالب باشید که بدانیم بازریان تبریز نمیگذارند که این شهر فقیر شود. این شهر جزو کم فقیر ترین شهرهای ایران است. بازریان تبریز زمانی که متوجه میشوند یکی از بازاریان ورشکسته شده است با گلریزانهای خود حجرهدار را نجات میدهند. پس در این مملکت هنوز الگوی تعاون و مردمداری برای نجات و شکست و عبور از شرایط سخت وجود دارد منتها مسئولین ما یکسره به الگوبرداری از استاید فسیل و مشرک اقتصادی مانند «فریدمن» و «فونهایک» تکیه کردند.
در دوران قبل از انقلاب بسیاری از خانوادههای زندانیان سیاسی ما توسط همین بازاریان دلسوز برای 10 سال اداره میشدند و زندگی آنان بدون مشکل مالی جدی میگذشت. کسی که منکر این جریان باشد میتواند همین الان به خاطرات آقای عزتشاهی مراجعه کند و حتی از خود ایشان به عنوان شاهد زنده بپرسد؟ آیا همین سفرهداران دیگر در کشور نیستند؟
این مملکت سفره دار و جوانمرد کم ندارد، در روزهای جنگ نیز با کمک همین قشر و اتحاد میان دولت و ملت توانستیم جنگ را شکت بدهیم. اما اگر بخواهیم از سر باز کنیم همین میشود.
ما در «خانه سینما» با همکاری مدیرعامل آن منوچهر شاهسواری توانستیم کمکهای معدودی به سینماگران بکنیم اما این میزان کمک کافی نیست. البته از این جهت باز یک قدم به جلو رفتیم اما وزارت ارشاد باید بیشتر به کمک ما بیاید.
در نهایت راه انداختن چرخه تولید با بازیگران زیاد یکی از خطرناک ترین کارهای ممکن بود. ما هم هماطنور که گفتم از چند پروژه مهم خبر داریم که در آنها بازیگران مبتلا به کرونا شدند اما صدایش درنیامده است.
اکران آنلاین بهترین شیون اکران است
پس با این حساب با بازگشایی سینماها مخالف بودید؟
بله؛ اولاً که برای ما روشن بود که اکران اشتباه است زیرا در این شرایط به سوددهی نمیرسد، زیرا نه مردم انقدر استقبال میکنند و نه دفاتر پخش و تهیهکنندگان حاضرند فیلمی به سینماها بدهند. نتیجهاش هم تعطیلی برخی از سینماها در کشور و انصراف از اکران برخی از فیلمهایی شد که در حال اکران بودند.
دوما اینکه حقیقت آن است که به خاطر کرونا و هم شرایط اقتصادی، سرگرمی از اولیتهای مردم خارج شده و از سرشان افتاده است. باز کردن سینماها در این شرایط «آفتابه خرج لحیم» است. برای اکران بهترین راه حل در این مدت به نظرم VODها و دیگر طرحهایی بود که میشد جامعه سالمِ مدرنِ مبتی بر عقل طراحی کند که در دوران فعلی چه میشود کرد؟ ما هم سنگر را رها کردیم و نه تأمین معاش کردیم و بدون سلاح کافی به میدان جنگ رفتیم، اینگونه کرونا را نمیتوان شکست داد.
اکران آنلاین جایگزین موقت خوبی برای سینمای کشور بود. سالهای سال اکران سینمایی داشتیم، شرایط اینگونه ایجاب کرده اس که مدتی اکران سینمایی نداشته باشیم. مانند آموزش تلویزیونی که در این مدت برای بچههای مدرسه راهاندازی کردند؛ طرح آموزش از راه دور برای بچهها برای اولین بار نبود که در سیمای ملی انجام شد در همان سالهای جنگ نیز برای ما بچههای آن زمان آموزش تلویزیونی بود که در آن یک ثلث کامل را درس میخواندیم.
پس راههای اینترنتی یکی از بهترین شیوه بود که در هالیوود نیز به کار گرفته شد؛ بسیاری از VODهای آنان مانند ایران در حال کارند و سینماها بستهاند.
انتهای پیام/