اتحادیه اروپا ۵درصد تولید ناخالص ملی خود را صرف موضوع "جمعیت" میکند
یک آیندهپژوه حوزه جمعیت گفت: اتحادیه اروپا بهطور متوسط حدود ۴ تا ۵ درصد از GDP (تولید ناخالص ملی) خود را صرف موضوع جمعیت میکند اما در کشور ما بعد از دو دهه باید برخی را از خواب غفلت بیدار کنیم که لااقل سیاستهای ضدجمعیتی را اعمال نکنند!
مریم اردبیلی کارشناس مسائل زنان و خانواده در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم در پاسخ به این سؤال که از میان دو مقوله فرهنگ و اقتصاد کدامیک تأثیر بیشتری بهروی "فرزندآوری" خانوادهها دارند، اظهار کرد: جمعیت بحثی تکساحتی و تکمتغیره نیست و با فرمولهای ساده نمیتوان آن را حل کرد.
وی ادامه داد: البته در این حوزه، اقتصاد یک پیشران مهم است که در پژوهشهای جهانی به اثبات رسیده است اما این بُعد، یک طرف قضیه بوده و تنها پیشران مؤثر بر مقوله جمعیت نیست زیرا اگر اقتصاد تنها دلیل و متغیر مؤثر باشد باید طبقات مرفه اجتماع، تعداد فرزندان بیشتری میداشتند که ندارند! در اینجا پیشران مهم "فرهنگ" مطرح میشود؛ فرهنگ، مقولهای زیرساختی است که حتی بهروی اقتصاد تأثیرگذار است.
این کارشناس مسائل زنان و خانواده متذکر شد: اگر بحث رکود اقتصادی وجود نداشته باشد، تأثیر مثبتی در جامعه خواهد داشت البته قسمت عمده این تأثیر متوجه زوجینی است که ازدواج کردند و قصد فرزندآوری دارند؛ در واقع شرایط اقتصادی برای محقق شدن تعداد فرزندان موردنظر خانوادهها، یاریکننده است اما اگر پیشران اقتصادی تأمین نباشد، در این رابطه با خلل روبهرو خواهیم بود بهعبارتی هزینهها و ناپایداری شرایط اقتصادی، خانوادهها را از فرزندآوری منصرف میکند.
اردبیلی خاطرنشان کرد: با این توضیح، فرهنگ در اولویت نخست تاأثیرگذاری قرار دارد؛ زیرا اول، سبک زندگی، اینکه ما کی ازدواج میکنیم و چند فرزند میخواهیم،کاملاً به فرهنگ مربوط است؛ دوم، حتی نیازهای اقتصادی ما و احساس فقر نیز کاملاً فرهنگی است؛ یک بخش از موضوع فقر، اقتصادی است اما مسئله "احساس فقر" مقولهای کاملاً فرهنگی است! گاهی خانوادههایی از نظر اقتصادی در سطح بالاتر از متوسط قرار دارند اما احساس فقر میکنند؛ احساس عدم غنا، احساس بدبختی و احساس بیچارگی از این قبیل است.
وی افزود: از طرفی بازنماییهای رسانهها و شبکههای اجتماعی از زندگی سلبریتیها و افراد مشهور و انعکاس تجملگراییها، مدلهای سبک زندگی و تفریحی، به جامعه القاء میکند که "برای خوشبختی باید چنین سبک زندگی را داشته باشیم"! این مسائل شرایط را تغییر میدهند؛ فردی که تا دیروز از این خوشحال بود که مخارج خانوادهاش تأمین است بهیکباره دچار توهم میشود که اگر مسافرت خارج از کشور نداشته باشد بدبخت است! یا اگر با فلان هزینه میلیاردی نتواند جشن عروسی خود را برگزار کند، بیچاره است!
این آیندهپژوه حوزه جمعیت تصریح کرد: در اینجا بحث فرهنگ اهمیت پیدا میکند البته نباید فراموش کنیم که فرهنگ و اقتصاد دو مقوله در هم تنیدهاند؛ نگاه سیستماتیک، ما را از نگاه تکمتغیره دور میکند؛ در نگاه سیاستگذار نباید واقعیتهای جامعه انکار شود؛ بخشی مهمی از مردم دغدغههای اقتصادی دارند و برای بهبود فرزندآوری باید هر دو زمینه فرهنگ و اقتصاد با هم بهبود پیدا کنند یعنی باید فرهنگی ایجاد کنیم که در آن فرزندآوری یک ارزش است و کنار آن سیاستهای مشوق اقتصادی هم به کمک بیایند؛ بهعبارتی شرایط بهسمتی برود که اگر کسی صاحب فرزند شد، سختی زیادی متحمل نشود؛ این مسئله گاهی اوقات راهحلهای سادهای دارد!
اردبیلی ادامه داد: اگر به خانوادهها بگوییم که مثلاً نگران بخشی از مخارج فرزند سوم خود نباشند، خانوادهها برای فرزندآوری آرامش پیدا میکنند؛ برخی از کشورها نیز هزینهها را به تأخیر میاندازند، مثلاً در سنگاپور اعلام کردند که اگر امسال خانوادهای فرزند سومش را به دنیا بیاورد، هزینههای دانشگاه آن فرزند، رایگان خواهد بود یا مثلاً در صورت تولد فرزند چهارم، هزینهای برای مسکن به آنها پرداخت میشود.
این پزشک و مادر 5 فرزند یادآور شد: ما در زمینه کاهش نرخ باروری در جهان، رکورددار هستیم! و طی یک دهه از نرخ باروری بالای 6 به حدود 1.8 رسیدهایم؛ در دو دهه اخیر، نرخ باروری ما به زیر حد جانشینی رسیده است! کشورهای جهان در این زمینه با هم تفاوتی ندارند اگر هر کشوری اعم از اروپایی، آمریکایی و آسیایی احساس کند که نرخ باروریاش، حد جانشینی را میسر نمیکند، بهسراغ سیاستهای مشوق افزایش جمعیت میرود البته همه آنها موفق نیستند! سیاستهای حمایتی به دو نوع مستقیم و غیرمستقیم تقسیم میشوند.
وی اضافه کرد: سیاستهای مشوق مستقیم در کشورهای زیادی اعمال شده است؛ این سیاستها مستقیماً مسئله تولد فرزند را مورد هدف قرار میدهند؛ جالب است مطالعات تطبیقی نشان دادهاند در کشورهایی که سالهاست این سیاستها اجرا میشود، سیاستهای غیرمستقیم اثر بیشتری داشته است! منظور از سیاستهای غیرمستقیم، تأمین زیرساختهایی است که به خانوادهها برای فرزندآوری کمک میکند؛ مثلاً سیاستهای حمایت از خانواده، ازدواج، زوجهای جوان، انعطاف در محیط کار مثل دورکاری و مرخصیهای تحصیلی از این قبیل هستند.
پکیج سیاستهای حمایت از خانواده، دو تأثیر جدی دارند؛ یکی اینکه سرمایه اجتماعی افزایش مییابد به این معنی که مردم احساس میکنند دولت از خانواده آنها حمایت میکند، این مورد تأثیر زیادی بر فرزندآوری دارد و البته با بار مالی برای حاکمیت همراه است؛ کشورهای اروپایی که توانستهاند حد جایگزینی خود را حفظ کنند (حدود 2) چند دهه سیاستهای حمایت از خانوادهها را اعمال کردهاند.
این کارشناس مسائل زنان و خانواده یادآور شد: دومین تأثیر، استمرار و طولانیمدت بودن اجرای این سیاستها است؛ بحث فرزندآوری قابل تشبیه به سرمایهگذاری بلندمدت در اقتصاد است؛ باید مردم از ثبات شرایط مطمئن شوند، وگرنه فرزندآوری را به تأخیر میاندازند یا کلاً از آن منصرف میشوند؛ بعضی از کشورهای اروپایی مانند فرانسه، طرحهای حمایت از خانواده را حدود 5 دهه اجرا کردند تا اینکه در زمان حاضر به نرخ باروری نزدیک به 2 رسیدهاند؛ در حالی که نرخ اشتغال زنان در آن کشورها نیز بالاست! اتحادیه اروپا بهطور متوسط حدود 4 یا 5 درصد از GDP (تولید ناخالص ملی) خود را صرف موضوع جمعیت میکند؛ اما در کشور ما، بعد از دو دهه باید برخی را تازه از خواب غفلت بیدار کنیم که لااقل سیاستهای ضدجمعیتی را اعمال نکنند!
انتهای پیام/+