جریان تحریف چگونه واقعیتها را بالعکس جلوه میدهد؟
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی معتقد است برای مقابله با جریان تحریف باید «روایتهای صحیح» و درستی از وقایع را به صورت پرتکرار و با ادبیات مناسب در اختیار مردم قرار دهیم تا روایت تحریفشده جریان تحریفگر غالب نشود.
مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به تاکیدات اخیر رهبر انقلاب مبنی بر این که یکی از لازمههای رهایی از تحریم، مقابله با جریان تحریف حقایق است، گفت: برای تحلیل این موضوع ابتدا باید خاستگاه جریان تحریف را مورد بررسی قرار داد. از نظر بنده این سخن رهبری برخاسته از یک تجربه عینی است؛ به این معنا که ایشان دریافتهاند که تحریف قادر است خط مقاومت را مختل کند.
وی افزود: بنده گفتارهای رهبری طی سالهای 90 تا 92 را که مطالعه میکردم این طور متوجه شدم که ایشان بسیار بر مقوله مقاومت تاکید میکردند و در آن مقطع مرتباً این مسئله را تکرار میکردند که مقاومت راه حل مشکلات کشور است. اما عدهای از سیاسیون و به طور خاص آقای روحانی در رقابتهای انتخاباتی سال 92 صورت مسئله را تغییر دادند. به این معنا که گفتند مقاومت نه تنها راه حل مشکلات نیست بلکه خاستگاه اصلی مشکلات کشور است و در همین راستا تاکید کردند که مشکل اصلی کشور ناشی از تحریم است و عامل اعمال تحریمها نیز اتخاذ رویکرد مقاومت است. یعنی دقیقاً خطی در مقابل خط گفتارهای راهبردی رهبر انقلاب در طول سالهای 90 تا 92.
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه این خط تحریف در انتخاباتهای سال 92 و 96 توانست نتیجه را به نفع خود تغییر دهد، خاطرنشان کرد: هر چند امروز مشخص شده است که واقعیت خلاف آنچیزی بود که آن روزها بیان میشد. به طوری که در عمل هیچ تحریمی لغو نشده و وعدههای بیان شده توخالی، بی مبنا و اشتباه بوده است.
جمشیدی ادامه داد: بنابراین خط تحریف بود که خط مقاومت را مخدوش و بخشهایی از مردم را نسبت به ایده و فکر مقاومت متزلزل کرد. وگرنه تا پیش از سال 92 تحریم هر چقدر هم که به شدت آن اضافه شد باز هم موجب عقبنشینی مردم نشد ولی جریان تحریف در دوران انتخابات سال 92 به گونهای عمل کرد که مردم را به وسوسه انداخت و با بازیهای زبانی آغشته به تحریف که از سوی کمپین آقای روحانی در رقابتهای انتخاباتی دنبال شد، واقعیت به گونهای وارونه برای مردم بیان شد.
وی افزود: در حالی که باراک اوباما پس از امضای برجام اذعان کرد که در صورتی که یک سال دیگر روند تحریمهای علیه ایران ادامه پیدا میکرد آمریکا دیگر توان اجماع سازی علیه ایران را نداشت و طبیعتاً رژیم تحریمها علیه کشورمان فرو میریخت.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی گفت: این معادله مهمی است که دشمن با همه ابهت و اقتداری که دارد و با همه فشارهای تحریمی که علیه ایران وارد میکند نمیتواند مردم ایران را وادار به عقبنشینی کند اما عدهای در داخل با وارونه جلوه دادن واقعیات و ارائه دادن طرح دیگری از واقعیتها مردم را وسوسه کرده و کشور را گرفتار بیراهه میکنند که نتیجه آن برای کشور این میشود که در عین حال که در برههای نسبت به راهبرد مقاومت تغییر رویکرد دادیم، اما کشور نیز از تحریمها خلاصی پیدا نکرده یعنی اصطلاحاً دچار بازی دوسر باخت شدهایم.
**تشریح روند تاریخی جریان تحریف از دهه 60
وی در ادامه با بیان اینکه اگر بخواهیم ریشه جریان تحریف در کشور را به نوعی آسیب شناسی کنیم باید روندی تاریخی از ابتدای دهه شصت را مورد بررسی قرار دهیم، تصریح کرد: شروع خط تحریف از دوران دولت سازندگی و اتخاذ سیاست استقراض و سرمایهگذاری خارجی بوده است.
جمشیدی ادامه داد: ما چند خط آغشته به تحریف در طول سه دهه گذشته داشتهایم که یک خط در دولت وقت ایجاد شد که عنوان آن تنشزدایی با جهان بود. این عنوان از اساس عبارتی آلوده به تحریف است. چرا که مگر ما جنگطلب و ماجراجو بودیم که به دنبال تنش زدایی باشیم؟ از سوی دیگر مگر ما با جهان سر جنگ داریم و مگر آمریکا و غرب مساوی با جهان که بخواهیم بگوییم باید به دنبال تنشزدایی با جهان باشیم؟
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: مطرح کردن خط تنشزدایی به این معنا بود که دوران جنگ تمام شده است و ما دیگر نباید با همه دنیا درگیر باشیم و خود را حق و همه را باطل بدانیم و قصد صادر کردن انقلابمان به اقصی نقاط دنیا را داشته باشیم! لذا باید نظم بینالمللی را بپذیریم و آرمانگرایانه و تخیلی به واقعیات نگاه نکنیم در حالی که تمامی این مطالب تحریفی مسلم است که متاسفانه در آن دوران با اتخاذ سیاست تنشزدایی با جهان در جامعه نهادینه شد.
وی افزود: البته باید این نکته را نیز مورد تاکید قرار داد که این جهان که در عنوان سیاست آن دوران از آن یاد میشود همه جهان نیست بلکه منظور همان چند قدرت استعماری در دنیا است. در واقع رئیسجمهور وقت به دنبال ساختن کشور بود ولی به دلیل اینکه به ظرفیت داخلی معتقد نبود به سراغ استقراض از مجامع پولی خارجی رفت و استقراض خارجی نیز طبعاً همراه با دادن باجهای سیاسی به غرب خواهد بود. بنابراین این نوع عقبنشینیها موجب بروز پیامدهایی شد که امروز با آن درگیر هستیم.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی با اشاره به سیاست خارجی دولت اصلاحات خاطرنشان کرد: خط دوم، خط گفتوگوی تمدنها بود که در دولت اصلاحات رقم خورد. گفتوگوی تمدنها در واقع سیاستی بود در راستای همان سیاست تنشزدایی با جهان که توسط آقای هاشمی مطرح شده بود. با این تفاوت که تعبیر آن آکادمیکتر، نرمتر و غیراقتصادیتر بود و از آنجا که آقای خاتمی شخصیت روشنفکری داشت، طبعاٌ این الفاظ و عبارات بیشتر با شخصیت او تناسب داشت و از این تعابیر برای تعامل با دنیا بهره برد تا هم به تعبیر خودش شخصیت ملی ایران را مبنی بر اینکه ایران کشوری ماجراجو و جنگطلب نیست اصلاح کند و هم بتواند بواسطه اتخاذ این راهبرد، وضعیت اقتصادی کشور را سامان دهد.
جمشیدی ادامه داد: البته مشاهده کردیم که در انتهای همین دوره با وجودی که آقای خاتمی پرچم گفتوگوی تمدنها را به دست گرفت، ایران به عنوان محور شرارت معرفی شد، تحریمها اوج گرفت و فعالیتهای هستهای کشور به شکل کامل تعلیق شد. البته نکته جالب توجه این بود که در اواخر همان دوره تعلیق فعالیتهای هستهای شکسته شد و در واقع دولتمردان ما به این نتیجه رسیدند که اتخاذ سیاستهای اصطلاحاً تنشزدایانه و باج دادن به غرب راه حل مشکل داخلی نیست.
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه با اشاره به اشاره به سیاست خارجی دولت روحانی تصریح کرد: در مقطع سوم یعنی بعد از سیاست تنشزدایی با جهان و گفتوگوی تمدنها دوباره سیاست دیگری که دقیقا از همان جنس و هویت بود و فقط تعبیر جدیدی برای آن به کار برده شده بود، طلوع کرد که نام آن تعامل سازنده با جهان بود که توسط آقای روحانی در انتخابات سالهای 92و 96 مطرح شد.
وی افزود: بر اساس این سیاست در فضای داخلی کشور این دوگانه مطرح شد که ما یا باید به دنبال تقابل با جهان باشیم یا تعامل سازنده و اینگونه القا شد که مردم باید از بین این دو یکی را انتخاب کنند. حقیقت این است که این مسئله تعبیر غلطی بود. چرا که اساساً انقلاب اسلامی یک موجود هیجان زده، جنگجو و بی عقل نبود که بخواهد بر صورت هر دولت و ملت و جامعهای چنگ بکشد و سبعیت داشته باشد که حالا یک سیاستی بخواهد بر اساس عقلانیت مهارش کند.
جمشیدی با تاکید بر اینکه اتخاذ این رویکرد در واقع زیر سوال بردن و تحریف واقعیتهای تاریخ انقلاب اسلامی بود، گفت: سوال این است که انقلاب اسلامی اساساً چه زمانی از جنگ و تنش استقبال کرده و اصطلاحاً پرچم گفتوگو را بر زمین انداخته و چه زمانی به دنبال تعامل نبوده است؟ ما که از ابتدا اعلام کردهایم که انقلاب اسلامی به جز رژیم غاصب نامشروع صهیونیستی با هیچ کشوری سر ستیز ندارد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی افزود: متاسفانه در نتیجه اتخاذ سیاست به اصطلاح تعامل سازنده با دنیا شاهد بودیم که بار دیگر همان کالای تقلبی البته این بار با قیمتی فوق العاده گزاف به مردم فروخته شد و معالاسف بخشی از مردم این کالا را خریدند. وقتی ما میگوییم که باید به مسیر تعامل سازنده با جهان بازگردیم این معانی ضمنی بزرگی را در متن خود دارد.
وی افزود: بنابراین جریان تحریف در داخل کشور یک خط مستمر است که در برهههای مختلف با صورت و ادبیات مختلفِ تنشزدایی با جهان، گفتوگوی تمدن و تعامل سازنده با جهان پیگیری شده است که از قضا هر سه خط نیز در نهایت با شکست همراه بود. سیاست تنشزدایی با جهان در دولت سازندگی با محکومیت شخص آقای هاشمی رفسنجانی در دادگاههای غربی، گفتوگوی تمدن با محور شرارت خطاب شدن ایران از سوی رئیسجمهور وقت آمریکا و سیاست تعامل سازنده با جهان در دوره آقای روحانی نیز با شکست برجام و اعمال تحریمهای حداکثری علیه ملت ایران همراه بوده است.
شناخت درمانی اجتماعی؛ راهکار جلوگیری از بروز تجربه تلخ برجام
جمشیدی در ادامه سخنان خود تاکید کرد: یکی از راههایی که میتواند از بروز مجدد تجربه تلخ برجام و تحریفگران در ماجرای برجام جلوگیری کند، شناخت درمانی اجتماعی است. تحریف به شناخت و ذهنیت مردم از واقعیتها حمله میکند که پادزهر آن تنها شناخت درمانی اجتماعی است. یعنی باید سواد رسانهای مردم و آگاهی سیاسی مردم به صورتی ارتقا پیدا کند که کسانی نتوانند در منازعات سیاسی و انتخاباتی به راحتی تحریف را به خورد مردم بدهند و از آنها رای بگیرند و برنامههای فشل و چندین بار تجربه شده را به مردم بفروشند.
جمشیدی گفت:رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان چند بار به روشنگری درباره برجام پرداختند. به طور مثال تاکید کردند که دولتهای اروپایی در ماجرای برجام هیچ کاری برای ما نکردند. یا اینکه برجام خسارت فراوان داشت. به نظر بنده این گزارههایی که رهبری بر روی آنها تاکید کردند بسیار مهم است. چراکه عدهای امروز مدعی هستند که برجام دستاوردهایی داشته. در حالی که این توافقنامه جز تجربهای که بدست آمد، عایدهای برای کشور نداشت.
وی یادآور شد: یکی از اهداف رهبر انقلاب از بیان این مطلب که "شرط غلبه بر جریان تحریم فائق آمدن بر جریان تحریف است" این بود که قصد داشتند سایه تحریف را از سر واقعیتهای برجام بردارند. به همین دلیل بود که ایشان تاکید کردند که برجام خسارتهای فراوانی را به کشور تحمیل کرد و در نقطه مقابل هیچ گرهی نیز از مشکلات کشور باز نکرد و بالعکس ما را به عقب برگرداند.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: علت بیان این گزارهها از سوی رهبر انقلاب درباره برجام این است که در آینده بار دیگر عدهای مدعی نشوند که برجام مانند هر توافقنامهای یک دادن و ستاندنی داشت. در حالی که به اعتقاد رهبر انقلاب علاوه بر اینکه برجام حاصل یک تحریف بزرگ است، خود این توافقنامه و روایت آن مبنی بر اینکه برجام دستاوردهایی داشته و باعث افتخار ما بوده نیز آغشته به تحریف است. بنابراین با توجه به اینکه امروز جنگ، جنگ ارادهها است و ارادهها نیز متکی به شناختها است و شناختها نیز متکی بر روایتها است، در صورتی که روایتها غیرواقعی باشد در نتیجه ارادهها نیز بر اساس همین روایات تحریف شده به انحراف کشیده میشود.
وی ادامه داد: وقتی رهبر انقلاب در بیاناتشان تاکید میکنند که کشورهای اروپایی نیز در قضیه برجام هیچ کاری نکردند باز هم به این دلیل است که عدهای در آینده با تحریف حقایق نگویندکه "درست است که آمریکا از برجام خارج شد ولی دولتهای اروپایی سازوکارهایی هرچند با تاخیر تعبیه کردند که در نهایت منجر به انتفاع ایران از برجام شد!" نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که اینگونه روایتها موجب میشود تا روزنهای از امید به خط برجام باقی بماند.
جمشیدی خاطرنشان کرد: ما باید بتوانیم واقعیتهای برجام را به درستی روایت کنیم چراکه دولت اعتدالگرای فعلی و موتلفین سیاسی با او نه تنها هیچ ارادهای برای این کار ندارند بلکه دائماً در پی این هستند که روزنهای پیدا کنند تا به مسیر خسارتبار پیشین بازگردد. ما اگر نتوانیم ایده برجام را آنگونه که بود برای مردم روایت کنیم و شناخت اجتماعی آنها را نسبت به حقایق این توافقنامه صورتبندی کنیم باید منتظر این باشیم که در هر انتخاباتی باز هم همین بیراهه از سوی جریانی خاص در چشم مردم بزک و تحریف شود.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: یکی از عبارات کلیدی در بیانیه گام دوم انقلاب همین است که رهبر انقلاب اشاره میکنند دشمن به 100 زبان و بیان و به کمک عقبه داخلی خود اینگونه القا میکند که تمامی مشکلات کشور ناشی از تحریم است که این تحریم نیز حاصل دنبال کردن راهبرد مقاومت از سوی جمهوری اسلامی است و در صورتی که ایران از این سیاست دست بکشد، تمامی تحریمها برطرف خواهد شد. آنچه که در سالهای پس از انقلاب و بویژه این 7 سال گذشت بر ما ثابت کرده این است که ایده سازش و عقبنشینی واقعاً ایده ناکارآمد و شکست خوردهای است که هیچ قدرتی به ما اضافه نخواهد کرد.
انتهای پیام/