گزارش| بزرگترین «تروریسم هستهای» دنیا با چه هدفی انجام شد؟
بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی توسط ارتش آمریکا نه اقدامی ضروری بود، نه تنها راه حل برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم و نه اصلاً هدفش پایان دادن به این جنگ بود.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- هشتاد سال پیش در چنین روزی چند هفتهای از حملات هوایی آلمان نازی به شهر «ویلون» در لهستان که آغاز جنگ جهانی دوم را رقم زد میگذشت. طبق برآوردها بین 1 سپتامبر 1935 تا زمان پایان جنگ جهانی دوم تا دهها میلیون نفر در این جنگ جهانی جانشان را از دست دادند.
یکی از وحشتناکترین و مرگبارترین حوادث مرتبط با این جنگ حمله اتمی آمریکا به دو شهر هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن بود که نخستین و تنها موارد استفاده از جنگافزارهای اتمی در جنگ به شمار میرود. این دو حمله به کشته شدن بیش از 200 هزار نفرمنجر شدند و آثار تشعشعات آن تا سالها بعد همچنان از مردم ژاپن قربانی گرفت. سه روز بعد از بمباران ناکازاکی، در روز 9 اوت سال 1945 نیروهای اتحاد جماهیر شوروی به دولت دستنشانده ژاپن مانچوکوئو حمله کرد. پیروزیهای نیروهای شوروی در این جنگ یکی از عواملی بود که ژاپن را به تسلیم بیقید و شرط متقاعد کرد و بدینترتیب خونینترین جنگ تاریخ پایان یافت.
75 سال پس از این حادثه تراژیک، سوالی که کماکان مطرح است این است که آمریکا چه دلایلی برای بمباران اتمی دو شهر مسکونی ژاپن داشت؟ در این مورد 2 روایت مطرح است یکی روایت رسمی نظام حاکمیتی آمریکا و دیگری روایتهایی که در مقابل روایت رسمی قرار دارند.
مرکز ثقل روایت رسمی آمریکا که در حال حاضر در کتب درسی تاریخ مدارس این کشور هم تدریس میشود را این استدلال تشکیل میدهد که «هری ترومن»، رئیسجمهور وقت آمریکا به این نتیجه رسید که بدون پرتاب این بمبها، ژاپنیها تسلیم نخواهند شد و میلیونها انسان دیگر در ادامه جنگ کشته خواهند شد.
در کتاب «تاریخ آمریکا» که در دبیرستانهای این کشور تدریس میشود اینطور نوشته شده است: «آیا ایالات متحده باید از بمب هستهای استفاده میکرد؟ هیچکس نمیدانست ژاپن تا کی جنگ را ادامه میداد.»؛ به همین سبب، تصمیمسازان در آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که برای جلوگیری از تلفات بیشتر انسانی در جنگ، باید بدترین حالتها را در نظر بگیرند: «اگر جنگ ادامه پیدا میکرد و آمریکاییها مجبور بودند به ژاپن حمله کنند شاید میلیونها نفر دیگر جانشان را از دست میدادند. رئیسجمهور ترومن میدانست که بمباران اتمی به زندگی هزاران انسان بیگناه ژاپنی پایان میداد. اما در هر دو حالت، جان انسانها گرفته میشدند با این تفاوت که تلفات جانی گزینه پرتاب بمب، کمتر بود.»
منشأ این روایت محوری در سالهای بعد از بمباران اتمی که میگفت کشتن 140 هزار نفر در هیروشیما و 70000 نفر در ناکازاکی از تلفات میلیوننفری جنگ جلوگیری کرده «هری ترومن»، رئیسجمهور وقت آمریکا و «ایون استیمسون»، وزیر جنگ وقت او بودهاند.
در کل، ارکان تمام استدلالهایی که در روایتهای رسمی حکومت آمریکا درباره ضرورت انجام این دو بمباران اتمی مطرح میکنند را 3 نظر تشکیل میدهند: 1- این حملات اقدامی ضروری برای پایان جنگ بودهاند 2- آمریکا خواسته و توانسته با این اقدام به جنگ پایان دهد و 3- بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی تنها راه حل برای اتمام جنگ بوده است.
در سوی دیگر این استدلال، جمع کثیری از تاریخدانها و کارشناسان مسائل نظامی قرار دارند که شواهدی در رد تمامی 3 رکن این استدلال آورده؛ از نظر این دسته ، بمباران اتمی شهرهای ژاپن نه اقدامی ضروری بود، نه پایان بخش جنگ و نه تنها راه حل برای اتمام جنگ.
این گروه مثلاً بارها روایت تلفات میلیون نفری در جنگ جهانی در صورت عدم توسل به بمباران اتمی را زیر سوال برده و گفتهاند حتی در صورت حمله تمامعیار متفقین به ژاپن، حداکثر 46000 نفر کشته میشدند،(🔗) گو آنکه آیا چنین حملهای اصلاً اتفاق میافتاد خود با شبهههای بسیار روبرو است.
طرفداران این روایت به اتکای چنین استدلالی معتقدند که بمباران اتمی شهرهای ژاپن نه با انگیزه اتمام جنگ بلکه با انگیزههایی دیگر انجام شد. جالب آنکه این روایتهای جایگزین، نه از سوی منتقدان دولت هری ترومن یا حتی مخالفان آمریکا، بلکه از سوی افرادی در داخل دولت خود او مطرح شده و در تاریخ ثبت شدهاند. در گزارش زیر این موضوع را مورد بررسی بیشتر قرار دادهایم.
انفجار اولین بمب اتمی دنیا بر فراز شهر «هیروشیما» در تاریخ 6 اوت 1945
🔴 بمباران ضروری؟
بسیاری از مقامهای نظامی در خود آمریکا حملات هیروشیما و ناکازاکی را اقدامی دانستهاند که ضرورتی برای وادار کردن ژاپن به تسلیم نداشته است، چه آنکه ژاپن شکست خورده بود و در آستانه تسلیم قرار داشت.
«ایون استیمسون»، وزیر جنگ هری ترومن به عنوان مثال در این باره میگوید: ««ژاپن هیچ متحدی نداشت، نیروی دریاییاش تقریباً به کل نابود شده بود و جزایرش تحت محاصره دریایی بودند و شهرهایش در معرض حملات هوایی متراکم قرار داشتند. برخی از تاریخدانها علاوه بر این معتقدند که حتی بمبارانهای هیروشیما و ناکازاکی هم دلیل تسلیم نهایی ژاپن نبودند و اعلان جنگ از سوی شوروی در روز 8 آگوست، عامل مهمتری بود که موجب تسلیم ژاپن شد. (🔗)
حتی در یک گزارش رسمی آمریکا هم شواهدی در تأیید این نظر وجود دارد. در گزارش «تحقیق درباره بمباران راهبردی آمریکا» که جولای 1946 به دستور ترومن برای بررسی اثرات حملات اتمی به ژاپن نگارش شده تصریح شده که ژاپن بدون حمله اتمی آماده تسلیم بوده است: «بر پایه تحقیقات مفصل در باب تمامی واقعیتها که اظهارات مقامهای بازمانده ژاپنی هم آن را تأیید میکنند، نظر این گزارش این است که یقیناً قبل از 31 دسامبر 1945 و به احتمال قریب به یقین قبل از 1 نوامبر 1945، ژاپن حتی در صورت عدم حمله با بمبهای اتمی تسلیم میشد. این اتفاق حتی در صورت عدم ورود روسیه و جنگ و حتی در صورتی که این کشور طرح یا اندیشهای برای حمله نداشت نیز رخ میداد. (صفحه 26 این گزارش 🔗 )
دیگر اظهارنظر مهم در این رابطه را ژنرال «دوایت آیزنهاور» مطرح میکند. او که در آن زمان فرمانده کل نیروهای متفقین بود، میگوید: «ژاپنیها آماده تسلیم بودند و نیازی نبود آنها را با آن ابزار وحشتناک هدف قرار دهیم.» (🔗)
آیزنهاور در جای دیگری هم گفته است: «جولای 1945، وزیر جنگ، استیمسون که در دفتر کارم در آلمان به دیدارم آمده بود به من اطلاع داد که دولتمان آماده پرتاب یک بمب روی ژاپن است. من یکی از کسانی بودم که احساس میکردم دلایل متقنی برای تردید در عاقلانه بودن چنین اقدامی وجود دارد... وزیر جنگ، همزمان با اعلام خبر آزمایش موفق بمب در نیومکزیکو و برنامه برای استفاده از آن نظر من را خواست و ظاهراً انتظار داشت که با او موفقت کنم.
وقتی که داشت حقایق مربوط به آن قضیه را بازگو میکرد متوجه احساس غمی شدم که به سراغم آمده بود، بنابراین، مخالفت صریح خودم را به او اعلام کردم؛ در وهله اول معتقد بودم که ژاپن همین حالا شکست خورده و اصلاً هیچ نیازی برای انداختن آن بمب وجود ندارد؛ در ثانی معتقد بودم که کشورمان نباید با استفاده از بمبی که استفاده از آن برای نجات جان آمریکاییها ضرورتی ندارد افکار عمومی دنیا را شوکه کند. باور من این بود که ژاپن، در همان زمان به دنبال راهی میگشت تا با کمترین آبروریزی تسلیم شود. (🔗)»
بسیاری از دیگر مقامهای نظامی آمریکا و حتی انگلیس اظهارات عیناً مشابهی در این خصوص مطرح کردهاند که برای جلوگیری از اطناب بحث از ذکر تک تک آنها خودداری میکنیم. با این حال، خوانندگانی که قصد رجوع به نظر مقامهای نظامی دیگر دارند میتوانند به نظرات «رالف برد»، معاون وقت وزیر نیروی دریایی آمریکا (🔗)، ژنرال «کورتیس لیمی» (🔗) و «پائول نیتز»، معاون رئیس کمیته تحقیقات بمباران استراتژیک (🔗) «ویلیام لیهی»، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا (🔗) رجوع کنند.
یک بمب اتمی از نوع بمب «پسر کوچک» که روز 6 آگوست 1945 روی شهر هیروشیما انداخته شد و آن را ویران کرد
🔴 تنها راه حل؟
حتی آن دسته از مقامهای نظامی در آمریکا که موافق پرتاب بمب اتمی برای وادار کردن ژاپن به تسلیم بودند، بمباران اتمی مناطق مسکونی را تنها راه حل موجود نمیدانستند.
در این حوزه راهکارهای جایگزین زیادی وجود داشتهاند که برخی از آنها به هری ترومن پیشنهاد شده و او آنها را رد کرده است. مثلاً یکی از این راهکارها به راه انداختن نمایشی غیرمرگبار اما رعبآور از قدرت سلاحهای هستهای (به جای استفاده واقعی از آن) بوده تا ژاپنیها را حتی در صورتی که قصد تسلیم نداشتند مجاب به این کار کند.
«لوئیز استروس»، معاون وقت وزیر نیروی دریایی آمریکا میگوید چنین پیشنهادی را با دولت وقت مطرح کرده است: «من به وزیر نیروی دریایی پیشنهاد دادم قبل از استفاده از این سلاحها باید ابتدا قدرت آن را نمایش داد. به این خاطر که در وهله اول برای عده زیادی از جمله خود من مبرهن بود که جنگ تقریباً رو به اتمام بود. ژاپنیها آماده تسلیم بودند. پیشنهاد من به وزیر نیروی دریایی این بود که قدرت این سلاح، باید در منطقهای که در انظار ژاپنیها قرار دارد و آثار شگرفی دارد به نمایش گذاشته شود. به خاطر دارم پیشنهاد کردم که یک مکان مطلوب برای چنین نمایشی، جنگل بزرگی از درختان سدر بود که در فاصله نه چندان دوری از توکیو قرار داشت. پیشبینی من این بود چنانچه بمب اتمی در ارتفاع مناسبی از چنین جنگلی منفجر شود، درختان در تمامی جهتها نسبت به مرکز انفجار از بین خواهند رفت و آتش خواهد گرفت. به نظر من اینطور رسید که نمایشی از این دست به ژاپنیها اثبات میکرد که ما میتوانیم هر کدام از شهرهایشان را که بخواهیم نابود کنیم. وزیر نیروی دریایی به گرمی از این پیشنهاد استقبال کرد.» (🔗)
«جورج مارشال»، فرماندهی وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز این پیشنهاد را مطرح کرده بود که ابتدا از این سلاحهای اتمی علیه اهداف نظامی، مثل برخی تأسیسات دریایی عظیم ژاپن استفاده شود و بعد اگر نتیجهای حاصل نشد میتوان برخی مناطق صنعتی عظیم را بعد از هشدار به شهروندان برای ترک آن مناطق بمباران کرد (🔗)
راهکار جایگزین دیگر را دانشمندان «آزمایشگاه متالورژی دانشگاه شیکاگو» که از جمله تأسیسات اصلی همکار در «پروژه منهتن» برای ساخت سلاحهای هستهای بود، پیشنهاد کردند. آنها در گزارشی که دو ماه قبل از بمباران اتمی هیروشیما تدوین شد گفته بودند اولین استفاده از سلاحهای اتمی نباید در شهری مسکونی انجام شود. در این گزارش پیشنهاد شده بود بمب مورد نظر ابتدا در جزیرهای متروک امتحان شود و بعد اگر ژاپنیها تسلیم نشدند میتوان با مشورت گروهی از اعضای مطلع جامعه جهانی مراحل بعدی استفاده از این بمب را به بحث گذاشت. از نظر این گروه، یک محل مفید برای نمایش استفاده از بمب اتمی، مرکز خلیج توکیو بود که هم برای کاخ سلطنتی قابل رویت بود و هم اگر انفجار در ارتفاع بالایی صورت میگرفت تلفات کمی داشت. «لئو زیلارد»، از دانشمندان دخیل در ساخت بمب هستهای مورد استفاده در هیروشیما و ناکازاکی طوماری را تهیه و به امضای دهها دانشمند دیگر رساند که در آن خواستار استفاده از همین روش شده بودند. این طومار تا سطح وزیر جنگ وقت آمریکا بالا رفت اما هرگز به دست ترومن نرسید.(🔗)
گزینه دیگری که در آن زمان مطرح بوده اتمام جنگ با حمله زمینی نیروهای شوروی به ژاپن بود، اما ظاهراً به این دلیل که آمریکا قصد نداشته شوروی خودش را پایانبخش جنگ معرفی کند.
«کار آلپووریتز»، از دستیاران سابق وزارت خارجه آمریکا در همین باره میگوید: «ایالات متحده به جای آنکه اجازه دهد گزینههای دیگری مانند حمله نیروهای زمینی شوروی جنگ را به اتمام برساند با عجله به سوی استفاده از این دو بمب اتمی شتافت و این کار را درست همزمان با برنامهریزیهای شورویها برای حمله انجام داد.شواهد موجود، با آنکه جامع نیستند، به وضوح نشان میدهند که یکی از دلایل استفاده از این بمبهای اتمی این بوده که سران ایالات متحده ترجیح دادهاند این بمبها پایانبخش جنگ به نظر برسند تا حمله شوروی.»
روشهای دیپلماتیک که از قضا چشمانداز خوبی هم برای رسیدن به موفقیت داشته دیگر گزینه جایگزین به جای حمله به مناطق مسکونی با بمب اتمی بوده است.
جولای 1945، پیشنهادهایی در داخل دولت آمریکا تنظیم شده بود که تصمیمگیری برای پایان دادن به جنگ را برای رهبران ژاپن سادهتر میکرد. این طرح شامل این بود که متفقین از درخواست «تسلیم بیقید و شرط» ژاپن دست بردارند و شرایط دقیقتری مانند تسلیم نیروهای مسلح و تخریب تمامی قابلیتهای جنگی پیشنهاد دهند، در مقابل ژاپن بتواند یک موجودیت سیاسی ملی را با امپراطور به عنوان رهبر آن حفظ کند.
انتظار میرفت که این طرح مبنایی برای مذاکره بر سر تسلیم زودهنگامتر ژاپن باشد، اما ترومن به این توصیهها عمل نکرد. در «اعلانیه پوتسدام» این ضمانت که «ژاپنیها آزاد به انتخاب شکل حکومت خود خواهند بود» حذف شده و لحن اعلانیه به شکل نوعی اولتیماتوم درآمده بود. با حذف این بند، این اعلانیه تفاوت ناچیزی با «تسلیم بیقید و شرط» داشت. دولت ژاپن، پاسخش را به تعویق انداخت و منتظر ماند تا بتواند از طریق شوروی بر سر شرایط بهتر مذاکره کند.
آیا اگر به ژاپنیها ضمانت داده میشد که نظام امپراطوری آنها حفظ میشود آنها زودتر تسلیم نمیشدند؟ پاسخ به این سوال، هر آنچه که باشد گمانهزنی صرف است، اما تقریباً هیچکس شکی در این وجود ندارد که این روش ارزش امتحان کردن را داشته است.
خدمه آمریکایی هواپیمای «اینولا گی» که نخستین بمب اتمی جهان را پرتاب کردند. نفر وسط، «پائول تیبتز»، خلبان هواپیما است و «اینولا گی» نام مادر او بود.
🔴 برای اتمام جنگ؟
اگر بمباران هیروشیما و ناکازاکی غیرضروری بود و راههای دیگری هم برای اتمام جنگ وجود داشت، چرا آمریکا تصمیم به آن گرفت و چه انگیزههایی از آن داشت. یک تئوری سادهانگارانه در پاسخ به این سوال این است که دانشمندان دوست دارند «اسباببازیهایی» را که میسازند امتحان کنند.
9 سپتامبر 1945، «ویلیام هسلی»، فرمانده ناوگان سوم نیروی دریایی آمریکا در جواب این سوال که چرا آمریکا بمبهای اتمی «مرد چاق» و «پسر کوچک» را پرتاب کرد گفت: «دانشمندها یک اسباببازی ساخته بودند و دوست داشتند آن را امتحان کنند.»
با این حال نقل است که دانشمندان پروژه منهتن که در ساختن این بمبها دخیل بودند با استفاده از آن در جنگ علیه ژاپن مخالف بودند و طوماری هم در مخالفت با آن امضا کردند. «آلبرت انیشتین»، فیزیکدان و دانشمندی که یکی از عوامل تسریع ساخت سلاحهای هستهای در دنیا بود در مصاحبهای یک سال بعد از بمبارانهای هیروشیما و ناکازاکی گفت: «بخش اعظم دانشمندان با استفاده ناگهانی از بمب اتمی مخالف بودند. پرتاب این بمب، بیشتر یک تصمیم سیاسی-دیپلماتیک بود تا یک تصمیم علمی و نظامی.» (🔗)
دومین فرضیه مطرح درباره انگیزههای واقعی و اصلی آمریکا این است که گفته میشود یکی از اهداف هری ترومن نشان دادن قدرت این سلاح کشتار جمعی به شوروی بود. اوت 1945، رابطه میان شوروی و آمریکا تیره شده بود. نشست پوتسدام بین هری ترومن، «جوزف استالین»، رهبر روسیه و «وینستون چرچیل»، نخستوزیر انگلیس درست چهار روز قبل از بمباران هیروشیما با اتهامزنیها و سوءظنهای شدید بین آمریکا و شوروی پایان یافته بود. ارتش روسیه، در آن زمان بخش زیادی از شرق اروپا را در اشغال داشت. ترومن و برخی از مشاورانش امیدوار بودند که به رخ کشیدن قدرت انحصاری آمریکا در زمینه اتمی میتواند به آنها در برابر شوروی، اهرم دیپلماتیک بدهد. بر همین اساس است که عدهای میگویند بمبارانهای هیروشیما و ناکازاکی را باید آغازگر دوران جنگ سرد دانست، نه پایانبخش جنگ جهانی.
پایگاه «هیستوری»، از وبسایتهای معتبر در زمینه تاریخنگاری در تحلیلی به نقل از دو تاریخدان مسائل هستهای تحلیل مطرحشده در بالا را تأیید کرده و نوشته کشتن بیش از 200 هزار نفر در این دو بمباران اتمی، هدفش بیشتر اثرگذاشتن روی شوروی بود تا وادار کردن ژاپنیها به تسلیم.
«پیتر کازنیک»، مدیر عامل موسسه تحقیقات هستهای در دانشگاه امریکن در واشنگتن به انگیزه دیگری که هری ترومن از پرتاب بمبهای «پسر کوچک» و «مرد چاق» داشته اشاره میکند. او میگوید مطالعات جدید بر روی آرشیوهای اسناد آمریکا، ژاپن و شوروی سابق نشان میدهد که انگیزه اصلی رئیسجمهور وقت آمریکا محدود کردن توسعهطلبی شوروی در آسیا بود.
علاوه بر این، همانطور که در بخش قبل اشاره شد، زمانبندی انجام این حملات و همزمان شدن آن با حمله شوروی به ژاپن نشان میدهد آمریکاییها سعی داشتهاند اینطور نشان دهند که این بمبهای آنها بوده که جنگ را به پایان رسانده نه حمله زمینی شوروی.
انتهای پیام/