نفوذی‌های داخلی و ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری

نفوذی‌های داخلی و ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری

برنامه این هفته "سرچشمه" با موضوع نفوذ در دستگاه‌های مختلف کشور با حضور احمد کریم‌پور یکی از اعضای اطلاعات سپاه در دهه ۱۳۶۰ روی آنتن رفت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ برنامه "سرچشمه" این بار به سراغ ماجرای نفوذ در دستگاه‌های مختلف کشور رفت و مهمان این قسمت، احمد کریم‌پور از اعضای اطلاعات سپاه در دهه 1360 بود.  وی در ابتدای این  برنامه  در پاسخ به این سؤال که نفوذ از چه زمانی در بین مرتبطین با امام خمینی(ره) آغاز شد گفت: با آغاز قیام امام خمینی(ع) گروه جدیدی تحت عنوان هیئت هتی مؤتلفه آغاز به‌کار کرد. این هیئت‌ها در سال 1342 با نظر حضرت امام(ره) شکل گرفتتند و این هیئت‌ها با زدن نخست‌وزیر شاه حسنعلی منصور خود را نشان داد.

وی تصریح کرد: این جریانی که مردم آن را دوست داشتند و کاری کردند را هم دوست داشتند؛ افرادی که در این مسیر شهید شدند از خانواده‌های کاملاً مکتبی و انقلابی بودند. این جریان که بوجود آمد آدم‌هایی که دوست داشتند این‌طور حرکت کنند در سال 1344 به این نتیجه رسیدند که سازمانی را تشکیل دهند که به نام سازمان مجاهدین خلق نامگذاری شد.

کریم‌پور با بیان اینکه پدیدآوردگان زمان مجاهدین خلق به دنبال این بودند تا بگویند ما هم مانند مؤتلفه‌ایم، عنوان کرد: مجاهدین خلق با مؤتلفه تفاوت ماهوی داشتند و این سازمان برمبنای عملیات مسلحانه شکل گرفت اما به دلیل آن شرایطی که نشان می‌داد اینها اسلامی نیستند نتوانستند گروه‌هایی را جذب خودشان بکنند لذا همین طور دنبال نفوذ بودند تا بتوانند خودشان را به جایی وصل کنند. تا اینکه در سال 1350 از حضرت امام(ره) می‌خواهند که حرکت آنها را تأیید کند و افرادی از مجاهدین خلق در نجف نزد امام(ره) می‌روند که حضرت امام(ره) می‌گوید من مبارزه مسلحانه و گروه شما را قبول ندارم و آنها را تأیید نمی‌کند.

این عضو اطلاعات سپاه در دهه 1360 ادامه داد: وقتی می‌بینند نمی‌توانند امام(ره) را به سمت خودشان سوق دهند تغییر ایدئولوژی می‌دهند و از اسلام رسماً فاصله می‌گیرند و به سمت نگاه التقاطی می‌روند. تکیه‌گاه اصلی خود را ماشه تفنگ می‌دانستند. بعد از این التقاط سازمان مجاهدین به انزوا رفت. از این جهت که این‌ها منزوی شدند و در این حالت هم می‌خواستند نفوذ کنند و این‌بار محور نفوذ خود را روی روحانیت قرار دادند و برخی روحانیون را جذب خودشان کردند و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که نمی‌توانند کاری کنند.

وی تصریح کرد: کسانی در اداره  رکن دوم ارتش حضور داشتند که افراد را برای همگرایی دعوت می‌کردند و آن وقت هم هرکس تلاش بیشتری می‌کرد و چهره انقلابی داشت جذب می‌کردند و نیاز به تلاش زیادی برای رفتن به این سازمان‌ها نبود. اگر کشمیری را می‌دیدید یک چهره نورانی داشت که مرتب در حال فعالیت بود ایشان خیلی کم‌حرف بود و چهره خیلی مذهبی داشت. اینجا نفوذی‌های داخل دولت اول انقلاب کشمیری را از اداره دوم برای مشخص کردن آدم‌های خوب و بد نیروی هوایی معرفی کردند. این همان چیزی بود که آمریکا می‌خواست تا با مشخص شدن نیروهای خوب و بد نیروهای خوب را حذف و نیروهای بد را جذب کند چون آمریکا تنها با نیروی هوایی می‌توانست از پس جهوری اسلامی بر بیاید. تا اینکه 13 آبان به‌وجود آمد.

این عضو واحد اطلاعات سپاه در دهه 1360 خاطرنشان کرد:  پس اداره  دوم شد محل سازمان منافقین برای نفوذ و آقای کشمیری هم به نیروی هوایی رفت و انسان خیلی معتمدی شد و تمام اسناد افراد را هم در اختیار او قرار دادند. این موضوع مصادف شد با اینکه یک عده از جوانان جمهوری اسلامی می‌روند و لانه جاسوسی آمریکا را می‌گیرند. با تسخیر لانه جاسوسی یعنی نیروهای آمریکایی را گرفتند و ابر قدرتی آمریکا زمین خورد و امام(ره) می‌فرمایند که تصرف لانه جاسوسی بزرگتر از انقلاب اول است چون دنیا فهمید این انقلاب پشتوانه مردمی دارد و می‌تواند در مقابل آمریکا بایستد. آمریکا آمد عملیات طبس را برگزار کند؛ آنها برای این عملیات بهترین نیروها و هواپیماها را می‌آورد و با عوامل نفوذی داخلی هماهنگ می‌کند تا در طبس بنشیند و بعد نیروهای خود را در یکی از پادگان‌های نزدیک قم مستقر کند و از آنجا در امجدیه بنشیند و گروگان‌ها را نجات دهد. یک اتفاق غیرمنتظره‌ای برای آمریکا پیش می‌آید. فرمانده نیروهای آمریکایی می‌گوید برای هم عملیات موفق سه عنصر لازم است امام(ره) ایران یک عنصر چهارم را هم وارد میدان کرد و طبیعت را بجای سربازانش به جنگ ما فرستاد.

وی در ادامه به یکی دیگر از امدادهای الهی در مسیر انقلاب اسلامی اشاره و گفت: کنار منزل امام(ره) منزل احمد آقا بود، کنار منزل احمد آقا صادق قطب‌زاده یک منزلی را اجاره کرده بود و کنار آن هم منزل مردم بود. در منزل کنار صادق قطب‌زاده یک جشن تولید برپا بوده و آن منزل یک سگ هم داشته است. سگ در منزل ادرار می‌کند و اعضای خانواده  شروع می‌کنند به شلاق زدن حیوان، حیوان از دیوار حیاط به خانه کناری می‌رود. مراسم که تمام می‌شود صاحب منزل از بچه‌های کمیته می‌خواهد که سگ او را از منزل همسایه که خالی هم بوده است بیرون بیاروند. نیروهای کمیته می‌روند می‌گردند می‌گویند سگ در خانه نیست. صاحب سگ می‌گوید قناتی در زیر این منزل وجود دارد که افراد از آن برای تفرجگاه استفاده می‌کرده‌اند شاید سگ آنجا باشد وقتی نیروهای کمیته به آن قنات می‌روند می‌بینند سگ روی تعداد زیادی مواد منفجره نشسته است. بعداً متوجه شدیم قصد داشتند اگر نتوانستند منزل حضرت امام(ره) را بمباران کنند این مواد را زیر منزل امام(ره) برده و آنجا را منفجر کنند. من خودم از نزدیک این قنات را دیدم و من مجموعه محل را چک کردم.

کریم‌پور اظهار داشت: بعد از شکست طرح کودتای نقاب یک حرکت جدید نفوذی شکل می‌گیرد. بعد از آن که اطلاعات نیروی هوایی را با واسطه به آمریکا داده‌اند کشمیری به عنوان مسئول بررسی کودتای نوژه انتخاب می‌شود. سازمان به او مأموریت می‌دهد تا این کار را بکند و در اصل مأموریت حذف نیروهای انقلاب و مؤمن را بر عهده می‌گیرد.6 تیر رهبر انقلاب را ترور می‌کنند و فردای همان روز حزب جمهوری را منفجر می‌کنند. هیچ‌کس به "کلاهی" که نفوذی سازمان در حزب بود شک نمی‌کرد. آن‌ها یک جوان 22 ساله که مهندس رشته برق بود را به حزب فرستاده بودند. کلاهی گفته بود که من حاضرم شبانه‌روز به حزب خدمت کنم. یعنی سازمان کسی را فرستاد در حزب جمهوری که توقع حقوق هم نداشت. بعد از انفجار می‌گفتند انفجار از بیرون صورت گرفته و از داخل نبوده است یعنی حتی بعد از انفجار هم می‌خواستند کلاهی را از این کار تبرئه کنند. یعنی عوامل دیگری هم بودند که این‌ها را پشتیبانی می‌کردند.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود عنوان کرد: تشکیلات برای هر مهره‌ای یک عمری قائل است. نفوذ کشمیری از اداره دوم ارتش کار خود را شروع می‌کند و در نهایت قرار بود انتحاری عمل کند و برای اینکه آن مجموعه پشتیبان حذف شود باید این مهره را از بین ببرند. آقای کشمیری دو کیف داشت؛ یک کیف معمولی داشت که هرجا می‌رفت با خود می‌برد و بازرسی هم می‌شد. اما یک کیف دومی هم داشت که مانند کیف اول بود و همان کیفی است که وقتی به ملاقات امام(ره) رفت می‌خواست با خود ببرد که بچه‌های سپاه نگذاشتند و آنجا هم می‌خواست با بردن کیف انتحاری عمل کند. نکته اصلی که باید به آن توجه کنیم این است که یکی از عواملی که سازمان به آن توجه داشت این بود که مهره بعد از این که استفاده شد باید بسوزد.

وی با اشاره به انفجار دفتر تخست‌وزیر گفت: آقای رجایی فرموده بودند که من دیگر در این جلسه شرکت نمی‌کنم و شما باید این جلسه را خودتان اداره کنید. به کشمیری گفته شده بود که شما باید انتحاری عمل کنید و آقای کشمیری می‌آید داخل سالن جلسه یک محلی را درست می‌کند که سماور می‌گذارد که اگر افراد چایی می‌خواستند بردارند و بروند. و این شگردی بود که کشمیری بتواند اتاق را ترک کند. جایی که کشمیری نشسته بوده است صندلی دبیر جلسه بوده  اما در آن روز بنا به دلایلی دبیر در آنجا نمی‌نشیند. ضبط صوت بزرگی هم جلوی کشمیری گذاشته می‌شود. کشمیری کیف را کنار پای شهید رجایی می‌گذارد و بعد هم به بهانه شستن قوری بیرون می‌رود و بعد انفجار صورت  می‌گیرد. مواد منفجره هم ماده C4 و پدر آتشزا بوده است. موقعی که من آنجا رفتم لباس آقای باهنر را دیدم که روی درخت افتاده بود.

این عضو واحد اطلاعات سپاه در دهه 1360 در پایان خاطرنشان کرد: در بحث این انفجارات افرادی بودند که کسی نفوذی بودن آنها را باور نمی‌کرد. در ساختمان حزب جمهوری اسلامی دو تیر آن به عنوان ستون بوده است که مواد منفجره در آنها کار گذاشته شده بود و با فروریختن سقف افراد زیر آوار مانده و به شهادت رسیدند. اینجا هم باز نفوذی‌ها عمل کردند و جرثقیل‌ها آمد و تیرآهن‌ها را بلند کردند  و هرچه ما فریاد زدیم که این کار را نکنید گوش نکردند و باقی مانده سقف هم پایین آمد. افرادی که بعداً متوجه شدیم نفوذی بودند این کار را کردند. در ماجرای نخست‌وزیر هر که می‌آمد نگاه می‌کرد کشمیری را نمی‌دید بعد می‌دید آقای باهنر پودر شده، آقای رجایی از انگشترش شناخته شده است. اما حرکتی که شبهه‌انگیز است اینکه برای اینکه کشمیری را فراری دهند از او شهیدسازی کردند اما اینکه افرادی با قصد و نیت این کار را کرده باشند ضعیف است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران