کهگیلویه و بویراحمد| کتاب صوتی خاطرات همسر شهید "یارمحمد کشاورز" منتشر می‌شود

کهگیلویه و بویراحمد| کتاب صوتی خاطرات همسر شهید "یارمحمد کشاورز" منتشر می‌شود

گروه استان‌ها- کتاب صوتی خاطرات همسر شهید "یارمحمد کشاورز" برگرفته از کتاب "نوعروسان جنگ" منتشر می‌شود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، کتاب صوتی خاطرات "مریم گشتاسبی" همسر شهید "یارمحمد کشاورز" برگرفته از کتاب "نوعروسان جنگ" به قلم "مرضیه جوشن" و با صدای "الناز بهروزی" منتشر می‌شود.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: همسران شهدا، اسوه‌های صبر و مقاومت بودند و نقش مهمی را در حمایت از همسران‌شان برای حضور در جبهه‌های نبرد ایفا کردند که باید این نقش، ثبت و ضبط و مستندسازی شود.

سرهنگ امیرعباس آسمند افزود: در سال‌های اخیر اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد توجه ویژه‌ای به نقش همسران شهدا در دوران دفاع مقدس داشته و با تولید فیلم‌های مستند و انتشار کتاب، برای ثبت و ضبط و مستندسازی خاطرات و زندگینامه آنها تلاش کرده است.

وی از تولید کتاب صوتی خاطرات "مریم گشتاسبی" همسر شهید "یارمحمد کشاورز" خبر داد و گفت: این خاطرات برگرفته از کتاب "نوعروسان جنگ" است که به قلم مرضیه جوشن به رشته تحریر درآمده است.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کهگیلویه و بویرحمد بیان کرد: این کتاب صوتی، روایتی از زندگی پررنج یک جانباز شیمیایی و همچنین روایتی از دلهره، اضطراب، صبر و ایستادگی زنی است که برای همسرش پرستار و برای فرزندانش هم مادر و هم پدر بود.

وی ابراز کرد: شهید "یارمحمد کشاورز" از شهدای دوران دفاع مقدس است که در عملیات کربلای چهار دچار عارضه شیمیایی شد و در سال 1386 پس از تحمل سال‌ها درد و رنج ناشی از جراحات شیمیایی به همرزمان شهیدش پیوست.

به گزارش تسنیم، در بخشی از خاطرات "مریم گشتاسبی" همسر شهید «یارمحمد کشاورز» آمده است.

"یارمحمد به‌سختی نفس می‌کشید، به‌طور مداوم زیر کپسول اکسیژن بود. یک لحظه هم نمی‌توانست از اکسیژن جدا باشد حتی موقعی که می‌خواست نماز بخواند. محیط خانه را به همه جا ترجیح می‌داد، مگر در شرایطی که حالش خیلی وخیم می‌شد و برای پرستاری از او در خانه با مشکل مواجه می‌شدیم. مواقعی که بستری می‌شد عجله می‌کرد که زودتر به خانه برگردد. نه درمان خاصی وجود دارد، نه می‌توانی درست نفس بکشی، نه می‌توانی جایی بروی نه می‌توانی در یک جمع بنشینی و قبلاً هر زمان که عملیات می‌شد می‌گفتم: کاش هر اتفاقی که می‌خواهد بیفتد فقط اسیر نشود چون در مورد اذیت کردن اسرا که صحبت می‌کردند آن‌قدر ناراحت می‌شدم که هر چیزی را برای یارمحمد می‌خواستم جز اسارت اما وقتی درد و رنج‌هایش را به‌ خاطر شیمیایی شدن دیدم با خودم گفتم: همان اسیر می‌شد بهتر بود."

در بخش دیگری از این خاطرات آمده است.

"وضعیت جسمی یارمحمد روز به روز تحلیل می‌رفت. بینایی‌اش را از دست داده بود. بدون کپسول اکسیژن لحظه‌ای نمی‌توانست به حیات ادامه دهد. مدتی بود کنار اینکه بدنش به تحلیل می‌رفت گاز خونش هم مرتب بالا بود، گاز خون که بالا می‌رفت هوشیاری‌اش را از دست می‌داد و همه بدنش ورم می‌کرد. وقتی او را به حمام می‌بردم پوست بدنش با دست جدا می‌شد، مانده بودم حمامش کنم یا نه. کسانی که از طریق گاز خردل شیمیایی می‌شوند به‌علت نفس‌تنگی عرق زیادی می‌کنند. اگر حمامش نمی‌کردم گاز خردل بوی بدی در بدن ایجاد می‌کرد، حمامش هم که می‌کردم پوست صورت و بدنش جدا می‌شد، شرایط سختی را می‌گذراندم. مویرگ‌های دماغش از بین رفته بود و خودبه‌خود خونریزی می‌کرد. گاهی که آرام نشسته بود و من به کارهای خانه مشغول می‌شدم، وقتی می‌آمدم، می‌دیدم پیراهنش را کاملاً خون فرا گرفته است."

انتهای پیام/543/ح

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon