اولین مواجهه حرّ با کاروانیان / امام حسین (ع) چگونه در لفافه از عاقبت «حرّ» خبر داد؟
حرّ در طی مدتی که پا به پای کاروان امام حسین(ع) حرکت میکرد، مدام شیفته رفتار و اخلاقیات حضرت میشد تا اینکه در «ذو حسم» با امام مواجه شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، کاروان امام حسین (ع) در ادامه حرکت خود تقریباً در چنین روزی به منزلگاه «ذو حسم» رسید. در این مکان بود که سپاه حرّ با امام حسین (ع) و کاروانیان مواجه شد.
حرّ بن یزید از نژاد قبیله تمیم است. وی از خاندان حرّ است که در زمان جاهلیت و در دوره اسلام از بزرگان بودند. حرّ که از بزرگان و جنگآوران شهر کوفه بود، از قادسیه مأمور شد همراه با سپاهش جلوی کاروان امام حسین (ع) را بگیرد که سرنوشت چیز دیگری برای او رقم زد.
اما این نکته در رفتار حر بن یزید ریاحی بسیار حائز اهمیت است که در طول مدتی که امام حسین(ع) را مشایعت میکرد تا مانع ورود حضرت به کوفه شود، یک مورد هم نسبت به حضرت جسارت به خرج نداد و معلوم بود که او دارای طینتی پاک و فطرتی زلال است که نیاز به مقداری تلنگر از جانب خلیفةالله دارد تا به سوی اوج آسمانها کشیده شود و به درجات عالی برسد.
حرّ در طی مدتی که پا به پای کاروان امام حسین(ع) حرکت میکرد، مدام شیفته رفتار و اخلاقیات حضرت میشد تا اینکه در «ذو حسم» با امام مواجه شد. این منطقه به دلیل شرایط کوهستانی، منطقه مناسبی برای اطراق بود، از این جهت هر دو سپاه در آنجا فرود آمدند. زمانی که وقت نماز ظهر رسید، امام به «حجّاج بن مسروق» فرمود: «أَذِّنْ رَحِمَکَ اللهُ!... حَتّى نُصَلِّی؛ اذان بگو: خداوند تو را رحمت کند،... تا نماز بگزاریم». حجاج برخاست و اذان گفت، آنگاه امام علیهالسلام به حرّ بن یزید خطاب کرد: «یَابْنَ یَزیدَ! أَتُریدُ أَنْ تُصَلِّىَ بِأَصْحابِکَ وَ أُصَلِّی بِأَصْحابِی؟؛ آیا تو قصد دارى با یاران خویش نماز بگزارى و من نیز با یاران خود نماز بگزارم؟» حرّ پاسخ داد: شما با یارانت نماز بگزار، ما نیز به تو اقتدا مىکنیم.
پس از نماز، امام برخاست و حمد و ثناى الهى را بهجاى آورد و فرمود:
«أَیُهَا النّاسُ، أَنَا ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) وَ نَحْنُ أَوْلى بِوِلایَةِ هذِهِ الاُمُورِ عَلَیْکُمْ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعینَ ما لَیْسَ لَهُمْ وَ السّائِرینَ فیکُمْ بِالظُّلْمِ وَ الْعُدْوانِ، فَإِنْ تَثِقُوا بِاللّهِ وَ تَعْرِفُوا الْحَقَّ لاَهْلِهِ فَیَکُونُ ذلِکَ لِلّهِ رِضىً، وَ إِنْ کَرِهْتُمُونا وَ جَهِلْتُمْ حَقَّنا وَ کانَ رَأْیُکُمْ عَلى خِلافِ ما جاءَتْ بِهِ کُتُبُکُمْ وَ قَدِمَتْ بِهِ رُسُلُکُمْ اِنْصَرَفْتُ عَنْکُمْ؛ اى مردم، من فرزند دختر رسول خدایم، ما به ولایت این امور بر شما (امامت بر مسلمین) از این مدّعیان دروغین که در میانتان به ظلم و ستم و تجاوز رفتار مىکنند سزاوارتریم. اگر به خدا اعتماد کنید و صاحبان حق را بشناسید، مایه خشنودى خداوند است و اگر ما را ناخوش داشته و حقّ ما را نشناسید و عقیده شما برخلاف آن باشد که در نامههایتان نوشتهاید و فرستادگانتان گفتند، از نزد شما باز مى گردم».
حرّ بن یزید در پاسخ عرض کرد: «اى اباعبدالله، ما از این نامهها و فرستادگان بىخبریم.»
امام به یکى از خدمتگزاران به نام عقبة ابن سمعان، رو کرد و فرمود: «یا عُقْبَةُ، هاتِ الْخُرْجَیْنَ اللَّذَیْنِ فِیهِمَا الْکُتُبُ؛ اى عقبه، آن دو خورجین نامهها را بیاور.» عقبه نیز نامههاى شامیان و کوفیان را حاضر کرد و پیش روى آنان ریخت. آنان جلو رفتند و به نامهها نگاه کردند.
حر گفت: «اى اباعبدالله، ما از آنان که این نامهها را نوشتند نیستیم، مأموریت ما آن است که از تو جدا نشده تا تو را نزد امیر (عبیدالله بن زیاد) ببریم.»
امام تبسّمى کرد و فرمود: «اَلْمُوْتُ أَدْنى إِلَیْکَ مِنْ ذلِکَ؛ مرگ از انجام این کار به تو نزدیکتر است.» معنای این جمله امام را شاید جز عدهای از اصحاب سرّ حضرت متوجه نشد؛ میتوان گفت امام با این جمله از عاقبت حرّ در کربلا خبر داد.
این مواجهه حرّ با امام حسین (ع)، اولین طلیعههای ایجاد تحول در قلب او شد؛ قلبی که در نهایت وقتی با حقیقت ولایت آشنا شد، تن را با تمام وجود نثار او کرد.
منابع:
* وقعة الطف، ص171
* الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص80
انتهایپیام/