«مرغ ایرانی»| طنز: رشحات مرغی و جادوی تئوری مزیت نسبی
همهجا هستند! یعنی تا مدار بالایی کهکشان راه شیری هم بجوری، اگر «تابع مطلوبیت»شان تکانی بخورد، ازشان سراغی و اثری هست؛ حتی در «مرغ»!
هرچه در گوششان بخوانی که "جناب! حضرت اشرف! جناب معاون! جناب وزیر! اعلیحضرت! آقای فارغالتحصیلِ نبراسکا و آیووا و ماساچوست اینستیتو آو تکنولوژی و امپریالکالج و ویرجینیاتک و گلاسکو کالدونین و ایری و سیمیت و الخ! شیپور را سروته گرفتهاید، موضوعِ «صرفۀ اقتصادی» و «مزیت نسبی تولید» برای اقلامِ اساسی، حتی در کشورهایی که با آمریکا همرقصی (ببخشید، «همحرکاتِ موزونی» درست است!) میکنند، مثل اروپای غربی، هم موضوعیت تامّ و تمام دارد، چه رسد به کشور ما که برای اولین بار در سیصد سال اخیر به غرب «نه» گفته، و به طریق اولی (یعنی با اولویت بیشتر و شدیدتری) نیازمند خودکفایی در «قوت غالب» مردمش است"، به خرجشان نمیرود که نمیرود.
تا به حال روی گندم و برنج و دانههای روغنی و گوشت و غیره مانور میدادند و خودکفایی را صراحتاً «مزخرف» میخواندند؛ حالا همین بساط آشنا را در موضوع دیگری هم به راه انداختهاند: مرغ!
کسانی از آنها را میشناسیم که فراجناحیاند! و از صد سال پیش (با کم و زیادش) با چند نسل از مدیران عامل و مسئولان فروشِ ابرکمپانیهای چندملیتیِ تولیدکنندۀ عمدۀ مرغ صنعتی جهان، یعنی «آویاژن» و «کاب ــ ونترس» و یکی دو تای دیگر، گاهبهگاه دودِ ملایمِ غیرِمبطلِ روزه استنشاق کرده و نوشیدنیِ غیرنجسی و نیز استیکِ حلالگوشت میل نموده و در معیّت آنان برای رتقوفتق ملاحظات فنّی گهگاه به سواحل حلال انگلستان و هلند و فرانسه (و آمریکای جنایتکار) سرمیزدند، و شبهای کاریشان را هم بهناچار در پنتهاوس هتلهای پانزدهستاره (باز با کم و زیادش) به صبح میرساندند؛ و در کنار این کِیفهای حلال اما جانفرسا، عملیاتِ سخت و طاقتسوز و غیرانتفاعیِ واردات پدر و جدّ پدریِ مرغ سفرههای ایرانی را، (نه فکر کنید بهخاطر سود یا عوامل دیگر، بلکه خدا شاهد است که) فقط و فقط بهخاطر تأمین غذای باکیفیت مردم، برعهده داشتهاند. این «وارداتچیهای مظلوم»، همانها هستند که پروتئین مردم بدون مجاهدت آنان تأمین نمیشد و شاید هم قطحی میآمد و همگی از گرسنگی میمردیم.
حالا لای رسانه را که باز کنی، از این بازار بوی تندی به مشامت میرسد؛ همینها به دو دسته تقسیم شدهاند:
نیمی «همین الآن یهو» و بدون التفات به عکسهای «زمینهدار»شان در کمپانیهای فوقآمده، خود را حتی پرچمدارِ احیای تولید مرغ ایرانی معرفی میکنند، و توضیح نمیدهند که این چرخش 540درجه (با یک دور اضافه گردش) برای چیست. آیا در تهران هم «یهویی» دودِ ملایمِ غیرِمبطلِ روزه و نوشیدنیِ غیرنجسی و استیکِ حلالگوشت خیرات کردهاند؟ یا در سواحل دریاچه چیتگر خبری است؟ یا تهران هم صاحب هتل پانزده ستاره شده و ما بیخبریم؟ یا چه؟!
آن نیمِ دیگر اما ظاهراً نصیبی از این خیرات نداشتهاند و باز مثل صد سال گذشته، در سورنای واردات میدمند و تلاش میکنند کماکان با همان سبک پروپاگاندای کهنه روی «غیراقتصادی بودن تولید داخل» و «بدبخت شدن جماعت مرغدار گوشتی» و «بیعُرضه بودن دولت»، تنورِ خط مقدّس واردات را داغ نگه دارند؛ روح آن بابا در قبر از این اظهارات شاد میشود که گفته بود "ایرانی عُرضۀ ساخت لولهنگ را هم ندارد"، و نیز آن بابا(تر) که اخیراً همین را افاضه کرده، با کانسپتِ خبریِ «آبگوشت بزباش و قرمهسبزی»! این دسته همانهایند که بالاتر نوشتم همهجا ازشان اثری و سراغی هست، اگر منفعتی باشد.
تکلیف این دومیها که معلوم است: اینقدر باید جلویشان بایستی تا قبول کنند میشود لولهنگ ساخت! اگر قبول نکردند و البته اگر زورت چربید باید همت کنی و کناری بگذاریشان (نگویید نمیشود، از موشکی که سختتر نیست!).
اما یک دهه است از آن گروه اول میپرسیم: اگر این خط واردات اجداد مرغ تحریم شد چه؟! یا اگر اصلاً تحریم نشد، ولی این دو سه کمپانی مثلاً از اظهاراتِ انقلابیِ دکتر کلانتریِ محیطزیستِ ما (و مثلاً اینبار دربارۀ مرغهای پیری که زیادی آب میخورند!) سرِ غیظ آمدند و به ما جوجۀ اجداد نفروختند، چه خاکی بر کفشتان میکنید؟! تکلیف مردم که سالانه نزدیک به 3 میلیون تن «مرغ هیولای 2.5 کیلوییِ آنتیبیوتیکیِ تریاکی» میخورند، چه خواهد شد؟ تکلیف 20520 مرغداری و 58330 کارکن این بخش (مطابق آمارگیری مرکز آمار {اینجا} ) و خانوادههایشان چه خواهد شد؟ همیشه در 10 سال اخیر، اینجای گفتگوها، به دیدن «میانبرنامه» دعوت میشدم!
به نظرم ده دوازده سال تجربۀ عریق در دیدن حجم انبوهِ میانبرنامهها، معادل یک دکتری نیمبند بیرزد، و قبول کنید که با این سطح از سواد ملاحظۀ «فضاسازی رسانهای» از سوی دو گروهی که سابقاً هر دوشان در یک جبهه، پرچمدار «مزیت نسبی» بودند، خیلی مضحک خواهد بود. ولی خب، ما خودمان را به آن راه میزنیم و به دوستان عرض میکنیم: سرتان سرِ شاه؛ تصدّقتان؛ بر گذشتهها هم صلوات؛ فقط دوباره برنگردید و با همین دستفرمان پیش بروید!
به مخاطب این پروپاگاندای ساعتی هم باید این نکته را عرض کنیم که فارغ از این سروصداها، پشت پردۀ اصلاح خط مرغ کشور مسئولانی هستند که رسانهای نمیشوند؛ و بیادعا و بدون فضاسازیهای جاری به فعالیت شبانهروزی مشغولند؛ زیر بالوپر جهادکشاورزی را گرفتهاند؛ و نهایتاً به فضل خدا کشور را در تأمین مرغ هم خودکفا خواهند کرد؛ و ضمناً باهاشان که صحبت کنی اتفاقاً این «رسانهدوستیِ» هر دو گروه را پاس گل به دشمن میدانند. شاید کمی بعدتر، در این زمینه بیشتر نوشتیم. شما هم لطفاً پیش از متأثر شدن از القائات رسانهای، کمی بیشتر تحقیق و دقت کنید.
در همین رابطه بیشتر بخوانید
انتهای پیام/