با کاروان حسینی تا اربعین| زینب(س): به تو غبطه میخورم عباس (س)
زینب پُراشتیاق خود را به او رساند، گفت: ابوالفضل، کجا سیر میکنی؟ فقط جسمت اینجاست، عباس گفت: حال غریبی دارم،گفت: به خواهرت نمیگویی؟ عباس به وجد آمد و با اشتیاق رو به او کرد، تا ضمیر خود را عرضه کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، متن پیشرو از سلسله متنهای «قافلهسالار؛ همراه با کاروان حسینی تا اربعین» نوشتۀ «مجتبی فرآورده» است. او تهیهکننده و کارگردان پروژه سینمایی «ثارالله» است که مدتها پیش رهبر معظّم انقلاب بر لزوم تولید این فیلم تأکید کردند. او میگوید زمانی که به دیدار رهبر انقلاب رفته بودیم، فرمودند: چرا فیلم امام حسین(ع) را نساختید، عرض کردیم عدهای مانع شدند و نگذاشتند این فیلم ساخته شود، اگر بدانیم که رضای قلبی شما در این است که فیلم امام حسین(ع) ساخته شود خودمان را به آب و آتش میزنیم این فیلم را بسازیم، ایشان فرمودند: نه تنها خودتان را به آب و آتش بزنید، بلکه بروید از زیر سنگ هم شده این کار را انجام بدهید. بنابراین تصمیم گرفتیم ساخت فیلم را آغاز کنیم.
فیلم «ثارالله» دربارۀ حرکت کاروان امام حسین(ع) از مکه تا کربلا و اتفاقات مسیر راه و استقرار هشت روزه در کربلا تا عصر عاشوراست. فرآورده در این مجموعه یادداشتها که قرار است در خبرگزاری تسنیم از اول محرم تا روز اربعین منتشر شود، روایتهایی کوتاه و آزاد از وقایع کاروان امام حسین(ع) را بیان میکند.
*****
چهارم محرم
در آستانۀ خیمه نشسته بود و نگاه به آسمان پُرستاره داشت.
زینب پُراشتیاق خود را به او رساند.
گفت: ابوالفضل، کجا سیر میکنی؟ فقط جسمت اینجاست.
عباس گفت: حال غریبی دارم.
گفت: به خواهرت نمیگویی؟
عباس به وجد آمد و با اشتیاق رو به او کرد، تا ضمیر خود را عرضه کند.
گفت: چند شبی است احساس میکنم محیط اطرافمان وسیعتر شده.
آنانی که دل به کوفه بسته بودند، با خبر شهادت مسلم بن عقیل رفتند،
و آنانی که به امید ظفر آمده بودند، با ورود به کربلا ترکمان کردند.
اکنون، ما ماندهایم و یک آسمان، ما ماندهایم و عاشقان مولایمان.
گویی کسان بیشماری از دل آسمان، از زمانهای دور و نزدیک سرک میکشند،
و وفاداری خالصانه خود را به مولایمان ابراز میکنند.
لحظهای سکوت کرد و نگاهش به زینب خیره ماند.
گفت: بانوی من، حال چنین کسی چگونه است؟
زینب تبسمی کرد و بر پیشانی برادر بوسه زد.
گفت: به تو غبطه میخورم عباس.
عباس با لبخندی پُر مِهر، دست او را بوسید.
گفت: غبطه به حال من؟ شما که از مکه تا کربلا، همنشین مادرتان فاطمهاید؟!
انتهای پیام/