ماجرای صدور فتوای شرک در زندان در پی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین/ آیا مهدی عراقی "اتاق دویی" بود؟!

ماجرای صدور فتوای شرک در زندان در پی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین/ آیا مهدی عراقی "اتاق دویی" بود؟!

تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین، قائله عجیب و غریبی در زندان‌های قبل از انقلاب به راه می‌اندازد؛ در این بین موضع مهدی عراقی باعث ایجاد حواشی می‌شود تا حدی که عده‌ای از درخواست او برای انفرادی‌ رفتن خبر می‌دهند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مستند «مهدی عراقی را بکش» روایتی متفاوت از شهید مهدی عراقی است که به کارگردانی عبدالرضا نعمت‌الهی ساخته شده است. این مستند در سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمد و جشنواره فجر را نیز پشت سر گذاشت. حالا به مناسبت شهادت شهید عراقی و پخش مستند «مهدی عراقی را بکش» از شبکه مستند سیما، گفت‌وگویی با عبدالرضا نعمت‌الهی، کارگردان این اثر داریم. 

در زیر متن بخش اول این گفت‌وگو را از منظر می‌گذرانید: 

نکته قابل توجه این فیلم، آرشیو ارزشمندی بود که از صوت خود حاج مهدی پیدا کرده و در ابتدای فیلم هم درباره آن توضیح داده بودید. کمی بیشتر در مورد این صوت توضیح بدهید. 

ماجرای دیدار مهدی عراقی با دانشجویان در پاریس و بیان خاطرات انقلاب

این صداها در همان دوره‌ای که امام در نوفل لوشاتو است ضبط شده است. در دوره‌ای که امام در نوفل‌لوشاتو زندگی می‌کند، حاج مهدی عراقی هم پیش امام است. در همان ایام انجمن اسلامی‌ دانشجویان، شخصیت‌های سیاسی و .. از جاهای مختلفی نظیر اروپا و آمریکا خودشان را به امام می‌رساندند تا از نظرات ایشان استفاده کنند. حتی خیلی از شخصیت‌های درجه یک نظام به آنجا می‌آیند و با امام خمینی دیدار می‌کنند. دانشجویان آنجا این فرصت را غنیمت شمرده و تصمیم می‌گیرند که در دیداری با حاج مهدی عراقی خاطراتی را از زبان او شنیده  یا تحلیل‌ او از اتفاقات آینده انقلاب را بدانند. بر همین اساس در شهر پاریس جلساتی را در یک آپارتمان برگزار می‌کردند.

یک بار آقای عراقی را دعوت می‌کنند و او برایشان صحبت می‌کند؛ اینها می‌بینند که این آدم چه قدر قصه دارد، چقدر خوب تعریف می‌کند و چه کارنامه پر و پیمانی هم دارد؛ یعنی از فدائیان اسلام تا کل دوره زندان خاطره دارد؛ از ایشان می‌خواهند که چند جلسه به پاریس بیاید و کل قصه را برای آنان تعریف کند که همان ماجرای نهضت می‌شود. شهید عراقی از نوفل‌لوشاتو به آن ساختمان می‌رود و اتفاقات را برایشان تعریف می‌کند؛ از ماجرای نواب هم آغاز می‌کند.

چند جلسه است؟

روایت‌ زندان‌های قبل از انقلاب از زبان مهدی عراقی

13 نوار کاست موجود است و فکر می‌کنم 5 یا 6 جلسه باشد؛ اگر اشتباه نکنم به سال 1343 می‌رسد؛ یعنی تا اوایل ورود اینها به زندان روایت شده و قرار می‌شود کامل شود که هیچ وقت کامل نشده است؛ اگر تا سال 1358 روایت می‌شد آرشیو بسیار درخشانی در اختیار داشتیم. مثلاً خیلی به ماجراهای زندان وارد نمی‌شود چرا که اصل ماجرای زندان از اوایل دهه 1350 شروع می‌شود. گروه‌های مختلف به زندان می‌آیند و به نظرم ماجراهای آن، بسیار شنیدنی است؛ برای مثال در سال 1351 کل سران سازمان مجاهدین را می‌گیرند و حضورشان در کنار گروه‌های دیگر اتفاقات جالب توجهی را رقم می‌زند. به هر حال این صحبت‌ها ضبط شده  و چند سال بعد که حاج مهدی شهید می‌شود متنش پیاده شده و تصمیم می‌گیرند کتابی از آن در بیاورند. ماحصل آن کتابی به نام «ناگفته‌ها» است که سال 70-71 منتشر می‌شود. فکر می‌کنم این جلسات آبان 1357 برگزار شد.

برخلاف عمده مستندهای تاریخی نریشن ندارید و اجازه داده‌اید که مصاحبه‌شونده‌ها فیلم را جلو ببرند. به نظرم این موضوع علاوه بر ایجاد سبک جدید که از نقاط مثبت فیلم است، راه فرار را هم برایتان باز گذاشته‌ است که بعداً بگویید این حرف را من نزدم، عزت شاهی زد!

از کسی تحلیل نخواستیم، دیده‌های افراد از حاج مهدی را نمایش دادیم

مبنای کار ما خاطرات شفاهی است و بالأخره در خاطرات شفاهی باگ‌هایی هم وجود دارد اما به هر حال حرفی است که این افراد آن را زده‌اند. مثلاً فرض کنید که پدربزرگتان از دنیا رفته است و می‌خواهید راجع به او تحقیق کنید؛ سراغ بقال محله می‌روید، سراغ پسرش می‌روید و ... در حقیقت با طرح پرسش‌های فراوان تلاش می‌کنید که روایت‌هایی را از آدم‌های مختلف بشنوید. ما همین کار را کردیم. در حقیقت این‌گونه نبود که خودمان را در جایگاهی ببینیم که درباره حاج مهدی قضاوت کرده و او را از موضع خودمان تعریف کنیم. با این که کتاب زیاد خواندیم و تحقیقات زیادی داشتیم اما با پرسشگری سراغ افراد رفتیم و ازشان تحلیل نخواستیم بلکه گفتیم آن چه خودت از حاج مهدی دیدی را تعریف کن. در حقیقت این‌گونه نبود که خودمان موضعی داشته باشیم و سپس با لطایف‌الحیلی افراد را در این وادی بیندازیم که تحلیل ما را تعریف کنند. به معنای واقعی می‌خواستیم خاطرات شفاهی را برای ما تعریف کنند.

یک سری از فیلم‌سازان این رویکرد را نمی‌پسندند. برای مثال عزت‌شاهی نسبت به حاج مهدی خیلی انتقاد داشت؛ آن کسانی که فضای محافظه‌کارانه دارند می‌گفتند که سراغ عزت شاهی نروید و به جایش سراغ کسی بروید که آقای عراقی را دوست دارد. می‌ترسیدند که تصویر شهید خدشه‌دار شود. البته این نگرانی‌شان هم تا حدی قابل درک بود. با این حال معتقدم وقتی این‌ها کنار هم قرار می‌گیرند معنا پیدا می‌کند. این هنر نیست که فقط با اعضای مؤتلفه صحبت کنید و همه‌شان یک حرف را بزنند. با این حال به این نتیجه رسیدیم که باید سراغ فرخ نگهدار هم رفت. به عبارت بهتر به این نتیجه رسیده بودیم که اگر بخواهیم حاج مهدی را توضیح بدهیم هم باید راست افراطی راجع به او حرف بزند و هم چپ ارتجاعی. یعنی این طیف را باید این قدر گسترده کنید که مثل یک مداد رنگی شود و همه بیایند در موردش حرف بزنند. مثلاً اگر یک کراواتی بیاید و بگوید حاج مهدی عاشق امام خمینی بود یک معنی دارد و اگر توکلی بینا بیاید و همین حرف را بزند معنای دیگری دارد.

مستند , شبکه مستند , تلویزیون , سازمان مجاهدین (منافقین) ,

تسنیم: این فیلم مستند چهار فصل دارد؛ در فصل اول از کودکی و ازدواج حاج مهدی خیلی گذرا می‌گذرید و سپس به فدائیان می‌رسید که اصل کار است؛ به نظرم در ماجرای فدائیان به نقش مهدی عراقی خیلی کم پرداختید، این موضوع را در مقایسه با اتفاقات سال 1342، آشنایی حاج مهدی با امام خمینی و ... می‌گویم؛ آیا از عمد ورود کمتری به نقش ایشان در فدائیان داشتید یا اطلاعات کمی وجود داشت؟

تاریخ روایت نمی‌کنیم؛ تنها هدفمان شناخت مهدی عراقی است

ما اصلاً به دنبال مرور تاریخ و تاریخ‌نگاری نبودیم یعنی اگر می‌بینید جایی به اتفاقات تاریخی بیشتر پرداخته شده علتش این است که این بخش‌ها حاج مهدی را بیشتر توضیح می‌دهد؛ به عبارت بهتر کار ما تاریخی نیست و اصلاً قصد نداریم تاریخ فدائیان اسلام را مرور کنیم.

ما روی خود حاج مهدی تمرکز کردیم و درباره حاج مهدی فیلم ساخته‌ایم؛ البته خط تاریخی هم در زیر لایه آن داریم؛ برای مثال از یک‌سری مقاطع پریده‌ایم؛ علتش این است که به نظرمان فلان روایت بیشتر به معرفی شخصیت حاج مهدی کمک می‌‌‌کرده و دیگری کمکی نمی‌کرده است؛ با این نگاه، خاطره خرید پیراهن همان‌قدر اهمیت دارد که خاطره جدایی او از نواب مهم است؛ دقت کنید که می‌خواستیم به این آدم نزدیک شویم و حتی نمی‌خواستیم او را به عنوان کسی که در تاریخ سیاسی معاصر نقش داشته است بررسی کنیم؛ ما فقط خود حاج مهدی را می‌خواستیم و تنها قصدمان شناخت خود ایشان بود. 

با این نگاه اهمیت خاطره آقای ناطق با کارگر کوره‌پزخانه یکی بود؛ البته اگر می‌خواستیم جنبه سیاسی حاج مهدی را بررسی کنیم قطعاً وزن آن خاطره‌ها متفاوت می‌شد، اما وقتی که شما هدفتان این است که شخصی را روایت کنید فرقی ندارد که فلان چهره مهم سیاسی در موردش حرف بزند یا آن کارگر کوره‌پزخانه؛ چه بسا شاید آن کارگر روایت بهتری را به دست دهد؛ اصلاً دنبال مرور تاریخ نبودیم و حتی آن بخشی که در مورد نواب حرف زدیم، به این دلیل در نسخه نهایی قرار گرفت که احساس کردیم به معرفی‌ شدن حاج مهدی بهتر کمک می‌کرد و به او نزدیک‌تر می‌شدیم؛ برای مثال ماجرای اخراجش از فدائیان اسلام و استعفای حاج مهدی بخشی از ماهیت وجودی او را نشان می‌داد؛ مطمئناً اگر اطلاعاتی به ما نمی‌داد به سراغش نمی‌رفتیم.

تسنیم: احساس نمی‌کنید چنین اتفاق مهمی را باید بیش‌تر توضیح می‌دادید؟ برای مثال ماجرای بیرون آمدن او از فدائیان را تنها در حد یک خبر یک خطی‌ به بیننده می‌گویید و اینکه دلیل این اتفاق چه بود اصلاً مشخص نمی‌شود.

دقت کنید که این مسئله موضوع فیلم ما نبود؛ اگر قرار بود که مستندی راجع به فدائیان بسازیم حرف شما درست بود اما ما درباره مهدی عراقی فیلم می‌سازیم و طبیعی است که در هر اتفاقی دنبال ردپایی از او باشیم؛ با این دیدگاه اگر در جایی حاج مهدی کنار رفته تا واقعه‌ای تاریخی را تعریف و روشن کنیم به نظرم خطا رفته‌ایم.

تسنیم: در فصل‌ سوم و چهارم فیلم احساس می‌شود که بیان اتفاقات سیاسی بر بیان شخصیت حاج مهدی عراقی غلبه می‌کند؛ یعنی نقش حاج مهدی کمرنگ شده است و اسیر در آن اتفاقات شده‌اید؛ برای مثال در ماجرای فتوای شرک چنین اتفاقی رخ داده است. نظرتان چیست؟

اگر به جای روایت مهدی عراقی اتفاق تاریخی بیان کردیم، ضعف فیلم است

نظر من این است اگر این اتفاق رخ داده باشد نشان از ضعف فیلم است، یعنی اگر در جایی از شخصیت حاج مهدی فاصله گرفته باشیم تا یک اتفاق تاریخی را مرور کنیم نشان‌دهنده ضعف فیلم است؛ به نظرم کسی که فیلم پرتره می‌سازد نباید گرفتار اتفاقات تاریخی شود؛ حال در پاسخ به این سؤال که چرا تاریخ را روایت کرده‌ایم باید بگویم مجبور بودیم، چون اتفاقات به شکل زنجیر به هم وصل می‌شود و جلو می‌رود؛ مثلاً برای این که بتوانیم خاطره‌ای را تعریف کنیم، مجبور بودیم بخشی از تاریخ را هم روایت کنیم؛ البته سعی کردیم که خیلی روی آن اتفاق تاریخی نایستیم؛ با این حال اگر جایی این سؤال را از خود پرسیدید که چرا فیلم از حاج مهدی دور شده و سراغ داستان دیگری رفته نقطه ضعف این فیلم است.

مستند , شبکه مستند , تلویزیون , سازمان مجاهدین (منافقین) ,

تسنیم: خط اصلی فیلم خود حاج مهدی است اما به همان دلیلی که توضیح دادید باید کمی هم وارد اتفاقات تاریخی که پیرامون او رخ داده است می‌شدید؛ این حاشیه را چه قدر درنظر گرفتید؟

نقش مهدی عراقی در فتوای شرک چه بود؟ 

خط قرمز آنجایی است که بیان آن خاطره به حد کفایت می‌رسد و اگر بیشتر از آن تعریف کنید وزن تاریخ نسبت به حاج مهدی بیشتر می‌شود. به نظرم از این حد نباید جلوتر رفت. برای مثال در ماجرای زندان برای اینکه بتوانیم نقش حاج مهدی را در موضع فتوای شرک بگوییم که اتفاقاً یکی از جاهایی است که شخصیت او را به خوبی توضیح می‌دهد واردش شدیم و ناچار بودیم که یک سری از زمینه‌‌ها را بیان کنیم. در واقع سراغ این بخش از زندگی حاج مهدی نرفتیم که ماجرای فتوا را تعریف کنیم بلکه می‌خواستیم نقش او در فتوا را پر رنگ کنیم و بر همین اساس لازم بود زمینه‌های آن را بگوییم. این موضوع در نسخه تلویزیونی مفصل‌تر هم بیان شد. معتقدم اگر می‌خواهید پرتره بسازید نباید از آدم دور بشوید؛ به نظرم اگر از آدم دور شویم به خطا رفته‌ایم.

تسنیم: کمی در مورد ماجرای «اتاق دو» که در فصل سوم روایت کرده بودید توضیح بدهید.

مهدی عراقی زمانی زندانی شد که زندانی سیاسی تعریف نشده بود

ماجرا از این قرار است که حاج مهدی یکی از باسابقه‌ترین زندانی‌های سیاسی است، او از سال 1343 به زندان وارد می‌شود که اصلاً زندانی سیاسی به معنایی که در دهه‌های بعد هست نداریم و هم سلولی‌هایش توده‌ای‌ها بودند. تا ابتدای دهه 1350 خیلی خبری در زندان‌ها نیست اما از زمانی که چریک‌های فدایی خلق‌، مجاهدین، حزب ملل و ... وارد زندان می‌شوند فضا عوض می‌شود. در سال 1354، موضوع تغییر ایدئولوژی در سازمان مجاهدین به صورت رسمی اعلام می‌شود. البته این ماجرا از سال 1352 به صورت غیرعلنی آغاز شده بود اما در سال 1354 رسماً اعلام می‌کنند. در بین گروه‌هایی که علیه شاه فعالیت می‌کنند سازمان مجاهدین وزنه‌ای سنگین است. این موضوع هم به دلیل تعداد نیروهایش است و هم به دلیل نفوذ او در میان مردم.

فتوای شرک پاسخی به تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین بود

به همین دلیل تعداد زیادی از نیروهای مذهبی و انقلابی از سازمان مجاهدین دفاع می‌کنند. تنها استثنا این جریان، امام است و به غیر از ایشان همه پای سازمان مجاهدین ایستاده‌اند. حتی برخی از روحانیون تلاش می‌کنند که حمایت امام را بگیرند اما موفق نمی‌شوند. حتی کمک مالی و معنوی به آنان می‌کردند و پول وجوهات را بهشان می‌دهند. در سال 1354 وقتی آن اتفاق رخ می‌دهد شوک خیلی زیادی به سران و چهره‌های انقلابی وارد می‌شود و تصمیم می‌گیرند رفتاری شدید علیه آنان انجام بدهند. بنابراین واکنش آنان که همان فتوا است، نتیجه همان شوک عظیمی است که بهشان وارد می‌شود. اگر به حال و هوای آن روزها برگردید شاید به روحانیون حق بدهید. ممکن است امروز بگویید این چه کاری بود که روحانیون انجام دادند و بین مبارزین اختلاف انداختند و ساواک را خوشحال کردند اما وقتی که وارد آن روزها می‌شوید درکشان می‌کنید. باید اشاره کنم که این تصمیم توسط کسانی گرفته می‌شود که جزو سابقه‌داران زندان نبودند و عمدتاً تازه وارد بودند و اغلب هم روحانیون زندان‌اند. مثلا آقای مطهری، آقای منتظری، آقای هاشمی، آقای لاهوتی و .... از همان‌ها بودند. 

تسنیم: نقش حاج مهدی اینجا چه چیزی است؟

طالقانی در اعلام فتوای شرک نقش داشت

این افراد تصمیم می‌گیرند این کار را بکنند که البته آدم اصلی فتوا آقای طالقانی است؛ خیلی‌ها بعدها تلاش کردند بگویند که آقای طالقانی نبود ولی آقای طالقانی کسی است که فتوا را اعلام می‌کند. حتی آقای محمدی گرگانی هم که به آقای طالقانی نزدیک بوده در کتابش این موضوع را تصدیق می‌کند و یکی از سندهای خیلی خوب برای این ماجرا است.

موضع بینابینی حاج مهدی در فتوای شرک

حاج مهدی از یک طرف آدم متشرعی است،  که مثلاً در ارتباطش با فلسفی و آقای بروجردی می‌توان نمونه آن را دید، در ارتباط با طیف سنتی حوزه نقد جدی دارد که در کتاب «ناگفته‌ها» هم بدان اشاره می‌شود؛ با این حال پایگاه او پایگاه مرجعیت است، امام را قبول دارد و امام نیز ایشان را قبول دارد؛ در طیف مذهبی مبارزین می‌گنجد و آدمی نیست که فتوای مذهبی را نادیده بگیرد؛ در طرف مقابل با همه اینها رفیق است؛ ایده‌اش این است که باید با این‌ها کار کرد؛ او معتقد است که ما هدفی مشترک با این‌ها داریم و باید با آنان کار کنیم؛ این موضوع در حالی است که خیلی‌ها شبیه به او نیستند؛ برای مثال آقای عسگراولادی یا آقای امانی حتی تا قبل از ماجرای فتوا با کسی نمی‌جوشند اما در نقطه مقابل حاج مهدی با همه می‌جوشید، با آنان شوخی می‌کرد، پای سفره‌شان می‌نشست و ... در حقیقت حاج مهدی در یک موقعیت وسط قرار دارد؛ هم با مذهبی‌ها است و نمی‌تواند فتوا را نادیده بگیرد و هم دلش برای آن طرفی‌ها می‌سوزد و ایده‌اش این است که باید آنان را در زیر چتر خودمان بگیریم. 

تسنیم: همین مسئله باعث می‌شود که یک عده با او مخالف شوند؟

بله. دقت کنید که فتوا زندان را کاملاً به هم می‌ریزد و باعث ایجاد اختلاف بین خود زندانی‌ها می‌شود؛ مثلا رفیق‌دوست، بهزاد نبوی، احمد احمد، عزت‌شاهی و ... با فتوا مخالف‌اند و همین مسئله باعث اذیت‌شدنشان می‌شود. حتی احمد احمد این موضوع را در کتابش توضیح می‌دهد.

آیا مهدی عراقی اتاق دویی بود؟!

آنهایی که خودشان را جدا می‌کنند تکلیفشان روشن است؛ روحانیونی که اتاقشان جدا می‌شود و به اتاق دویی‌ها معروف می‌شوند. آنهایی که آن طرف خط‌اند نیز تکلیفشان مشخص است. مذهبی‌هایی که با اینها و آنها نیستند خیلی اذیت می‌شوند؛ مثل عزت‌شاهی، بهزاد نبوی و ... در اینجا از کسی مثل حاج مهدی که نقش مفصل را در زندان دارد، انتظار ندارند که در تیم فتوا برود و واقعاً می‌توان گفت که حاج مهدی در این وسط می‌ماند که چه کند؟ مثلاً آنقدر ارتباطش حداقلی بوده است که خیلی‌ها فکر می‌کردند حاج مهدی اصلاً اتاق دویی نبوده است؛ مثلا شب‌ها فقط در اتاق آنان می‌خوابیده است. جالب است بدانید وقتی با بهزاد نبوی مصاحبه می‌کردیم شک داشت و می‌گفت نمی‌دانم مهدی عراقی اتاق دویی بود یا نبود؟

فشارها به حاج مهدی باعث شد درخواست انفرادی بدهد؟

در حقیقت بعد از اینکه اتاق دو شکل می‌گیرد حاج مهدی ارتباطش را حفظ می‌کند و آن‌قدر به خود او فشار می‌آید که خودش درخواست می‌دهد من را به انفرادی بفرستید! این را هیچ‌جای دیگری ندیده بودم و روایتی بود که عزت‌شاهی برایمان تعریف کرد. خیلی عجیب است؛ یعنی آن‌قدر فشار روی حاج مهدی زیاد می‌شود که درخواست می‌دهد به انفرادی برود و در نهایت از انفرادی آزاد می‌شود.

ادامه دارد...

 انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران