با کاروان حسینی تا اربعین| راهب مسیحی چگونه شیفته امام حسین(ع) شد؟

با کاروان حسینی تا اربعین| راهب مسیحی چگونه شیفته امام حسین(ع) شد؟

مرد نصرانی سر بر نی را تا دید، او را شناخت، ضجّه زد و بانگ برآورد، گفت: این سر حسین بن علی فرزند فاطمه است. مردمان شهر، به خروش آمدند و با دامان‏ی پُر از سنگ، مردمان به پیشواز سپاه آمدند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، متن پیش‌رو از سلسله متن‌های «قافله‌سالار؛ همراه با کاروان حسینی تا اربعین» نوشتۀ «مجتبی فرآورده» است. او تهیه‌کننده و کارگردان پروژه سینمایی «ثارالله» است که مدت‌ها پیش رهبر معظّم انقلاب بر لزوم تولید این فیلم تأکید کردند. او می‌گوید زمانی که به دیدار رهبر انقلاب رفته بودیم، فرمودند: چرا فیلم امام حسین(ع) را نساختید، عرض کردیم عده‌ای مانع شدند و نگذاشتند این فیلم ساخته شود، اگر بدانیم که رضای قلبی شما در این است که فیلم امام حسین(ع) ساخته شود خودمان را به آب و آتش می‌زنیم این فیلم را بسازیم، ایشان فرمودند: نه تنها خودتان را به آب و آتش بزنید، بلکه بروید از زیر سنگ هم شده این کار را انجام بدهید. بنابراین تصمیم گرفتیم ساخت فیلم را آغاز کنیم.

فیلم «ثارالله» دربارۀ حرکت کاروان امام حسین(ع) از مکه تا کربلا و اتفاقات مسیر راه و استقرار هشت‌ روزه در کربلا تا عصر عاشوراست. فرآورده در این مجموعه یادداشت‌ها که قرار است در خبرگزاری تسنیم از اول محرم تا روز اربعین منتشر ‌شود، روایت‌هایی کوتاه و آزاد از وقایع کاروان امام حسین(ع) را بیان می‌کند.

*****

نوزدهم محرم

در مسیر شام، کاروان به هر شهر و آبادی که رسید، سرها بر نی شد و سپاه شب و تاریکی و ظلمت به خود بالید،

و فاتحانه فخر فروخت که؛

این ما بودیم که حسین و یاران‏ش را قتل عام کردیم.

و شمر فریاد می‌‏زد؛

این سر یک مرد عصیانگر خارجی است که علیه یزید بن معاویه شوریده است.

مردمان این شهرِ در مسیر، همه از پیروان مسیح بودند.

شمر پیش‌قراولان را فراخواند تا به میمنت ورود سپاه پیروز یزید به شهر،

ناقوس‏‌ها به صدا در آید و مردمان گِرد آیند.

سرها، از صندوق به در آوردند و پیش‌قراولان با سرهای بر نی راهی شهر شدند.

مرد نصرانی سر بر نی را تا دید، او را شناخت.

ضجّه زد و بانگ برآورد،

گفت: این سر حسین بن علی فرزند فاطمه است.

مردمان شهر، به خروش آمدند،

راهبی ناقوس‌‏ها را شکست،

بر سپاه شوریدند،

با دامان‏ی پُر از سنگ، مردمان به پیشواز سپاه آمدند.

راهبی که پیشاپیش آنان بود،

گفت: خداوندا! به تو پناه می‌‏بریم از این قوم عصیان‏گر، که فرزند پیامبر خود را کشتند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران