بازگشایی مدارس چرا و چگونه؟/ آموزش جزو حقوق اساسی دانشآموزان است
آموزش جزو حقوق اساسی دانشآموزان است که در کنار حق امنیت قرار میگیرد از همین رو بازگشایی مدرسه یک ضرورت است اما این بازگشایی به چه الزاماتی نیاز دارد؟
به گزارش خبرنگار اجتماعی تسنیم، فعالیت مدرسه به شیوه حضوری یا مجازی؛ پرسشی است که در مدت اخیر به شکل جدی محل بحث و بررسی کارشناسان قرار گرفته است و عدهای معتقدند نمیتوان با بستن درهای مدارس، فقط به آموزش مجازی اکتفا کرد.
از سوی دیگر در کنار بازگشایی مدارس باید نگران بحث سلامت و امنیت دانشآموزان هم بود و حال پرسش جدی این است که در کنار تضمین سلامت دانشآموزان چگونه میتوان آموزش حضوری را هم ارائه داد.
دکتر محمد حسنی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در یادداشتی با عنوان "بازگشایی مدارس چرا و چگونه" به بررسی ضرورتهای بازگشایی مدارس، اهمیت آموزش حضوری و در عین حال تضمین سلامت دانشآموزان پرداخته است.
او در بخشی از این یادداشت مینویسد:ﯾﮑﯽ از اﺑﻌﺎدی که میتوان به روﺷﻨﮕﺮی ﭘﺮﺳﺶ ﭼﺮاﯾﯽ ﻓﻌﺎل ﺑﻮدن ﻣﺪارس در دوران ﻫﻤﻪگیری ﮐﺮوﻧﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ ﺑﻨﯿﺎد ﺣﻘﻮﻗﯽ آن اﺳﺖ. در شرایط همهگیری ﮐﺮوﻧﺎ و ﺧﻄﺮات ﻣﺤﺘﻤﻞ ﺟﺎﻧﯽ ﺑﺮای آحاد دانشآموزان باید مدارس را به گونهای فعال کرد که امنیت جانی دانشآموزان تأمین شود و ﺟﺮﯾﺎن ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﻧﯿﺰ ﺗﺪاوم داﺷﺘﻪ باشد.
مشروح این یادداشت را میتوانید در ادامه بخوانید:
از ﻣﺪتها ﭘﯿﺶ ﺑﺎ ﻧﺰدﯾﮏ ﺷﺪن ﻓﺼﻞ آﻏﺎز ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﺪارس در ﺳﺎل تحصیلی ﺟﺪﯾﺪ در ﺑﺴﯿﺎری از ﮐﺸﻮرﻫﺎی درﮔﯿﺮ ﮐﺮوﻧﺎ، اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ در ﻣﺤﺎﻓﻞ علمی و اجرایی به شدت ﻣﻄﺮح شد که ﺑﺎ وجود ﺟﻮﻻن ﮐﺮوﻧﺎ در اﯾﻦ ﺟﻮاﻣﻊ، ﻣﺪارس ﮐﻪ ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻧﺴﻞ آیندهساز ﺑﺮ روی اﯾﻦ ﻧﺴﻞ ﺑﺎز شود یا اینکه تعطیل شود؟
ﻣﺘﻌﺎﻗﺐ ﻃﺮح اﯾﻦ پرسش، ﻣﺒﺎﺣﺚ و ﻧﻈﺮات ﻣﺘﻔﺎوت در ﻣﺤﺎﻓﻞ ﻣﻄﺮح شد. ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﺑﯿﻦالمللی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﻮﻧﺴﮑﻮ ﻧﯿﺰ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ وارد ﺷﺪﻧﺪ و ﺗﻮﺻﯿﻪهایی را به ملتها نشر دادند.
ﺑﺮرﺳﯽ ﺳﺮﺟﻤﻊ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﻄﺮوﺣﻪ در ا ﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﺣﺎﮐﯽ از آن است که ﻋﻘﻞ سلیم ﺑﺸﺮ اﻣﺮوزی ﺑﺮ ﺗﺪاوم ﺣﯿﺎت ﻣﺪرﺳﻪ ﺣﺘﯽ در دوران ﻫﻤﻪگیری کرونا رأی میدهد. ﻣﺪرﺳﻪ و ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻣﺪرﺳﻪ یا ﻧﻘﺶ و ﺟﺎﯾﮕﺎه ارزﺷﻤﻨﺪی در زﻧﺪﮔﯽ ﺑﺸﺮی اﻣﺮوزی دارد که نمیتوان از آن ﺻﺮفﻧﻈﺮ ﮐﺮد.
ﺳﯿﺎﺳﺘﯽ که کم و بیش از ﻗﺒﻞ ﻣﻮرد ﺗﺎﺋﯿﺪ ﻋﻤﻮم ﻣﺮدم ﻗ ﺮار ﮔرفت. در اوج همهگیری و تعطیلی ﮐﻼس و درس، معلمان اﯾﻦ ﻣﺮز و بوم با ﺗﺄﺳﯿﺲ ﮐﻼﺳﺸﺎن در ﻓﻀﺎی مجازی ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﮐﻪ با ﻏﯿﺮﻓﻌﺎل ﺷﺪن ﻣﺪارس ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻫﺴﺘﻨﺪ آﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﮐﻮچ شجاﻋﺎﻧﻪﺷﺎن ﺑﻪ ﻓﻀﺎی مجازی آﺷﮑﺎرا اﻋﻼم ﮐﺮدﻧﺪ ﻣﺪارس ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺧﻮد را ﺗﻌﻄﯿﻞ کنند.
ﮐﺎرﮔﺮوه ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت فوری ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت آﻣﻮزش وﭘﺮوش ﻫﻢ در ﯾﮏ مجموعه ﺗﻮﺻﯿﻪﻫﺎی راﻫﺒﺮدی ﺑﺮای گشایش مدارس در سال تحصیلی جدید توصیه ﮐﺮد ﮐﻪ ﺑﺎ رﻋﺎﯾﺖ ﺗﻤﺎﻣﯽ پروتکلهای ایمنی مدارس فعال ﺑﺎﺷﻨﺪ و در اﺷﮑﺎل مختلف و ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﻨﻄﻘﻪای ﺧﺪﻣﺎت ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﺧﻮد را اراﺋﻪ دهند.
ﻣﺘﻌﺎﻗﺐ آن وزارت آﻣﻮزش وﭘﺮوش سیاستﮔﺸﺎﯾﺶ ﻣﺪرﺳﻪ را با تبیین اﻟﺰاﻣﺎت و اﻗﺘﻀﺎﺋﺎت ﮐﺮوﻧﺎﯾﯽ آن "متناسب ﺑﺎ ﻣﺼﻮﺑﺎت ﺳﺘﺎد ملی ﮐﺮوﻧﺎ" در ﭘﯿﺶ ﮔﺮفت . ﺑﺎوﺟﻮد اﯾﻦ ﺷﺮوع ﺳﺎل تحصیلی ﺑﺎ ﻣﻮج ﻣﻨﺘﻘﺪان داخلی و ﺧﺎرﺟﯽ ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﻧﻘﺪ ﺑﺎزﮔﺸﺎﯾﯽ ﻣﺪارس ﻫﻤﺮاه شد و آﻧﻬﺎ ﺑﺎزﮔﺸﺎﯾﯽ را در اﯾﻦ شرایط سیاستی نادست و خطرناک برای امنیت جانی دانشآموزان توصیف کردند.
دلایل پشتیبان برای بازگشایی مدارس چیست؟
ﺻﺮف ﻧﻈﺮ از درﺳﺘﯽ و ﻧﺎدرﺳﺘﯽ ﺳﺨﻨﺎن ﻣﻨﺘﻘﺪﯾﻦ و همچنین درستی ﯾﺎ ﻧﺎدرﺳﺘﯽ روش و ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ اﺟﺮای ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺑﺎزﮔﺸﺎﯾﯽ در استانها و مناطق، ﭘﺮﺳﺸﯽ ﮐﻪ مطرح میشود اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ دﻻﯾﻞ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎن ﺑﺮای انتخاب ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺑﺎزﮔﺸﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺗﻤﺎم ﺣﺪ و ﺣﺪود ﻧﻈﺮی و عملی آن ﭼﯿﺴﺖ؟
در اﯾﻦ ﯾﺎدداﺷﺖ ﺗﻼش میکنم ﺑﻪ اﯾﻦ پرسش ﭘﺎﺳﺦ دﻫﻢ و درﺑﺎره چگونگی آن نیز بحثی داشته باشم.
چرایی فعال بودن ﻣﺪارس در دوران ﻫﻤﻪگیری ﮐﺮوﻧﺎ مسئله پیچیدهای است که لایهها و ابعاد مختلفی دارد از اﯾﻦ رو ﭘﺎﺳﺦ دادن ﺑﻪ آن ﭘﺮسش مستلزم ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ اﺳﺖ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ اﺑﻌﺎد اﯾﻦ مسئله ﺑﺮرﺳﯽ و تحلیل ﺷﻮد.
دلایل حقوقی فعال بودن مدارس
ﯾﮑﯽ از اﺑﻌﺎدی که میتوان به روﺷﻨﮕﺮی ﭘﺮﺳﺶ ﭼﺮاﯾﯽ ﻓﻌﺎل ﺑﻮدن ﻣﺪارس در دوران ﻫﻤﻪگیری ﮐﺮوﻧﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ ﺑﻨﯿﺎد ﺣﻘﻮﻗﯽ آن اﺳﺖ. به طور کلی در ﺟﻬﺎن ﻣﻌﺎﺻﺮ ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﻣﺪارس ﻣﺘﮑﯽ ﺑﺮ ﺑﺮﺧﯽ ملاحظات ﺣﻘﻮﻗﯽ اﺳﺖ ﻟﺬا ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﺪارس از ﻣﻨﻈﺮ حقوق قابل ﺑﺮرﺳﯽ و رﺻﺪ اﺳﺖ. ﻣﺪارس اﺳﺎﺳﺎً ﺗﺸﮑﯿﻼﺗﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای اﺳﺘﯿﻔﺎی ﯾﮑﯽ از ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳﯽ بشر ﺗﺄﺳﯿﺲ ﺷﺪه و آن حق بر تربیت " مدرسهای" است از سوی دیگر در ﺷﺮاﯾﻂ فعلی همهگیری ﮐﺮوﻧﺎ در ﺟﻮاﻣﻊ بشری ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻧﺘﺸﺎر اﯾﻦ وﯾﺮوس عمدتاً از طریق ﺗﻌﺎﻣﻼت ﺣﻀﻮری اﻧﺴﺎنها، امنیت جانی تا ﺣﺪی زﯾﺎدی در اوﻟﻮﺖ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻪ و ﺳﺎزوﮐﺎرﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ اﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ ﺑﺎزﺑﯿﻨﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت اﻧﺴﺎنها با پروتکلهای ﺟﺪﯾﺪ ﺗﻨﻈﯿﻢ و کم و بیش تداوم یافته است.
در ﺧﺼﻮص ﻣﺪرﺳﻪ و ﺗﺪاوم ﺣﯿﺎﺗﺶ ﺑﺮ حق اﻣﻨﯿﺖ در اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ ﺟﺎیگاه ویژهای در تصمیمگیریها پیدا میکند. اﯾﻦ دو ﺣﻖ در اﺳﻨﺎد بینالمللی و ملی ﺗﺼﺮﯾﺢ ﺷﺪه اﺳﺖ . ﺑﺮ اﺳﺎس بندهای 1، 14 و 15 اصل سوم و اصلهای ﻧﻮزدهم، ﺑﯿﺴﺘﻢ و سیام ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ، ﻫﻤﮥ آﺣﺎد ﮐﺸﻮر ﺑﺎﯾﺪ ﺣﻖ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﻪ فرصتهای تربیتی و آموزشی را صرفنظر از محدودیتهای فردی مانند جسمی، خانوادگی و اجتماعی داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
همچنین اﯾﻦ ﺣﻖ در ماده 26 اﻋﻼﻣﯿﮥ ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ و ماده 28 ﻣﯿﺜﺎق نامه جهانی ﺣﻘﻮق ﮐﻮدک ﻣﻮرد ﺗﺄﮐﯿﺪ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
حق بر اﻣﻨﯿﺖ در اﺻﻞ 29، ﺑﻨﺪ اول اﺻﻞ 43 ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ، ماده 25 اﻋﻼﻣﯿﮥ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ و مواد 3، 24 و 17 ﻣﯿﺜﺎق ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮق ﮐﻮدک ﻣﻄرح ﺷﺪه اﺳﺖ.
همچنین در اسناد داخلی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻗﺎﻧﻮن" ﺗﺄﻣﯿﻦ وﺳﺎﯾﻞ و اﻣﮑﺎﻧﺎت ﺗﺤﺼﯿﻞ اﻃﻔﺎل و جوانان ایرانی" مصوب 30 تیر 53 ﺑﻪ ﺣﻖ ﺑﺮ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﺪرﺳﻪای به ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﺿﺮورت ﺟﺪی و ﺣﯿﺎﺗﯽ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
در ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﻌﻤﻮل و ﻋﺎدی رﻋﺎﯾﺖ اﯾﻦ دو ﺣﻖ ﺑﺎ ﻫﻢ مشکلی ایجاد نمیﮐﻨﺪ و ﻣﺪارس ﺿﻤﻦ فعالیت ﺧﻮد ﺗﻼش میکنند ﮐﻪ وﺳﺎﯾﻞ و اﻣﮑ ﺎﻧﺎت ﻣﻨﺎﺳﺐ و اﻣﻨﯽ ﺑﺮای زﻧﺪﮔﯽ دانشآموزان در ﻣﺪرﺳﻪ و ﺣﺘﯽ در مسیر ﻣﺪرﺳﻪ ﻓﺮاﻫﻢ کنند اما در برخی شرایط از جمله شرایط کنونی و با وجود همهگیری کرونا رعایت همزمان این دو حق با مشکل و مانع روبه رو میشود.
دشوار بودن اجرای همزمان حق امنیت و حق تربیت
یعنی حق بر تربیت مدرسهای و حق بر امنیت در حالت تزاحم قرار گرفته است. مکلف یا متعهد به حق بر ﺗﺮﺑﯿﺖ و ﺣﻖ ﺑﺮ اﻣﻨﯿﺖ ﻗﺎدر نیست به طور همزمان هر دو را محقق کند.به نظر میرسد وﺿﻌﯿﺖ ﭘﯿﺶ آمده ﺑﺮای اداﻣﻪ ﺣﯿﺎت ﻣﺪارس اﯾﻦ ﮔﻮنه باشد زﯾﺮا استیفای ﺣﻖ ﺑﺮ ﺗﺮﺑﯿﺖ مستلزم حدی از حضور دانشآموزان در ﻣﺪرﺳﻪ اﺳﺖ و حضور در ﻣﺪرسه در اﯾﻦ روزﻫﺎ موجب در ﺧﻄﺮ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺟﺎن دانشآموزان است.
توجه داشته باشید ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ذات و ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺗﺮﺑﯿﺖ در تعاملات حضوری دانشآموزان و معلمان است. ﺑﺎ اﯾﻦ ﺗﻮﺻﯿﻔﺎت ﭘﺮﺳﺸﯽ که پیش میآید اﯾﻦ اﺳﺖ در ﻣﻮاﻗﻊ ﺗﺰاﺣﻢ حقوق " در اﯾﻦ ﻣﻮرد ﺧﺎص ﺗﺰاﺣﻢ ﺑﯿﻦ ﺣﻖ بر تربیت و ﺣﻖ ﺑﺮ اﻣﻨﯿﺖ" ﭼﮕﻮﻧﻪ باید ﻋﻤﻞ ﮐﺮد ؟
در بادی امر چنین به نظر میرسد که راهحل در اولویت بندی و رﻋﺎﯾﺖ ﺣﻖ ﺗﻘﺪم ﺣﻘﻮق ﺑﺮ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ اﺳﺖ. از اﯾﻦ رو ﭘﺮﺳﺶ ﻓﻮق ﺑﻪ اﯾﻦ پرسش فروکاسته میشود ﮐﻪ از ﻣﯿﺎن ﺣﻘﻮق متزاحم کدام حق را باید اولویت داد و کدام را به تأخیر انداخت.
آیا باید حق امنیت را بر حق آموزش اولویت داد؟
ﺑرخی در ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﻮﺟﻮد به ﺷﺪت ﺑﻪ راهکار اولویتبندی ﺑﺎور دارﻧﺪ و ﻣﺪﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ که باید حق بر امنیت را بر حق بر تربیت تقدم داد و ﻣﺪارس را ﺗﻌﻄﯿﻞ کرد. برخی "مانند ﻃﺮﻓﺪاران ﻣﺼﻮنیت گلهای" بر این باورند که به سبب آثار ارزﺷﯽ و فرهنگیِ تجربه زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺪرﺳﻪای باید ﺧﻄﺮ را ﭘﺬﯾﺮفت و ﻣﺪارس را با حضور دانشآموزان فعال کرد. حال باید دید حقوقدانان چه نظری برای حل تزاحماتی که بین حقوق ایجاد میشود، دارند.
اولویتبندی ﻧﯿﺰ در ﻣﺒﺎﺣﺚ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ میرسد اولویتبندی بر اساس ﻣﺼﺎﻟﺢ و ﻣﻔﺎﺳﺪ آن ﺑﺮای ﺣﻞ ﺗﺰاﺣﻤﺎﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﺣﻘوق ﻣﻌﻤﻮل ایجاد میشود ﻧﻪ ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳﯽ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺒﺐ در ﻣﻮاردی که ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳﯽ ﺗﺰاﺣﻢ پیدا میکند یا اﻣﮑﺎن ﺗﺰاﺣﻢ ﺑﺮای آنها قابل تصور میشود بحث به گونهای دیگر پیش میرود.
در اﯾﻦ ﻣﻮاﻗﻊ حقوقدانان بر این باورند که نباید حقی را به تأخیر انداخت و به گونهای عمل کرد که هیچ یک از حقوق معطل نماند یعنی نباید هیچ یک از این حقوق را فدای دیگری کرد.
راهبرد کلیدی در هنگام تزاحم حقوق اﺳﺎﺳﯽ انتخاب راهکارهایی است که هر دو حق با هم به نحو رضایت بخشی ملاحظه شده و رعایت شود.
تعطیل کردن مدارس کار درستی نیست
با این توضیحات در مورد وضعیت خاصی که پیش آمده است بهترمیتوان نظر داد. تعطیل کردن مدارس کار درستی نیست. ﻋﻤﻮم ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن علوم ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﺷﺪن ﻣﺪارس ﺑﺮای ﺟﻮاﻣﻊ آثار ﺷﻮﻣﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ آثار ﺷﻮم دﺳﺖ ﮐﻤﯽ از آسیبهای ﺟﺎﻧﯽ در دراز ﻣﺪت ﻧﺪارد. اﯾﻦ ﺗﻌﻄﯿلی درازﻣﺪت موجب تغییرات خلقی و شخصیتی دانشآموزان " البته اگر در صورت تعطیلی مدارس دیگر دانشآموزی و دانشآموز بودن معنایی داشته باشد" میشود ﮐﻪ اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮات در ﺣﯿﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ آنها آثار ﻣﺨﺮﺑﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ ﮐﻪ ﺟﺎی بحثش در اینجا نیست و ورود ﺑﻪ آن مجال دﯾﮕﺮی میطلبد ضمن اینکه چنانچه اشاره شد تربیت اصیل واقعی در شرایط حضور معلمان و دانشآموزان در یک مکان وقوع مییابد.
از آنجایی که هیچ آینده روشنی برای جمع شدن سفره کرونا در عالم ﺑﺸﺮی ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن اﭘﯿﺪﻣﻮﻟﻮژﯾﺴﺖ داده ﻧﺸﺪه اﺳﺖ و ﺑﺮﺧﯽ از واقعیت دردناک زندگی با کرونا در آینده خبر میدهند، تعطیلی ﻣﺪارس ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﻧﮕﺮان ﮐﻨﻨﺪه یا طولانی ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد و از ﺑﺎﺑﺖ اﯾﻦ تعطیلی ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺘﻀﺮر ﺧﻮاﻫﻨﺪ شد.
تعطیلی طولانی مدت مدارس زیانبار است
ﺑﺎ ﯾﮏ ﺣﺴﺎب ﺳﺮانگشتی میتوان نتیجه گرفت که تعطیلی درازمدت به بهانه حق بر امنیت زیانبار است و ادامه حیات ﻣﺪارس به شیوه پیشاکرونا به بهانه تحقق حق تربیت نادرست است زیرا ﻣﻮﺟﺐ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ اﻓﺘﺎدن جان ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﺧﻮاﻫﺪ شد. ﻟﺬا ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ روﺷﯽ اﻧﺪﯾﺸﯿﺪ ﮐﻪ تحقق همزمان هر دو حق میسر شود یعنی در شرایط همهگیری ﮐﺮوﻧﺎ و ﺧﻄﺮات ﻣﺤﺘﻤﻞ ﺟﺎﻧﯽ ﺑﺮای آحاد دانشآموزان باید مدارس را به گونهای فعال کرد که امنیت جانی دانشآموزان تأمین شود و ﺟﺮﯾﺎن ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﻧﯿﺰ ﺗﺪاوم داﺷﺘﻪ باشد.
در هر صورت مدرسه به عنوان یک نهاد فرهنگی باید کاملاً ایمن و فعال باشد و پیوسته روح زندگی در جریان نسل جدید بدمد. ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس در ﻓﻌﺎل ﺑﻮدن ﻣﺪارس ﺗﺮدﯾﺪی وﺟﻮد ﻧﺪارد اﮔﺮ ﻫﻢ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ باشد میتوان با بررسی و بحث بیشتر برطرف کرد.
حال پرسش پیچیدهتری پیش میآید و آن "چگونگی ادامه حیات مدارس در جوامع و به ویژه ایران با شرایط خاص" است. به نظر میرسد شاید دعوای اصلی در ایران و در روزهای اخیر در هنگامه فعال سازی مدارس بر سر پاسخهایی است که می توان به این پرسش داد.
مدرسه سنتی دستخوش تغییر
باید بپذیریم که مدرسه در دوران همه گیری کرونا و شاید به دلیل رخت برنبستن آن، در آینده، مدرسه سابق و پیشاکرونا نیست. بسیاری از فعالیتها و برنامههای آن بنا بر ضرورت دستخوش تغییر و بازنگری خواهد شد شاید پربیراه نباشد که از پداگوژی کرونایی سخن به میان آورده شود یعنی دانش یاددهی یادگیری متناسب با شرایط همه گیری کرونا؛ اما در شرایط اینجا و اکنون و در آغاز یک سال تحصیلی جدید در موقعیت همه گیری کرونا و دغدغههای دوگانه فوق الذکر در تحقق همزمان دو حق به نظر میرسد که باید مسئولین یک دوره چند هفتهای را بعد از شروع سال تحصیلی به عنوان دوره آمادگی برای مدارس قرار دهند که با تمهیدات ویژه به دنبال استقرار سازوکارهایی باشند تا بستری مناسب برای اجرای برنامههای درسی فراهم آورند. این دوره لاجرم بلافاصه بعد از بازگشایی باید انجام شود.
یکی از مولفههایی که در راستای این بسترسازی اولیه بسیار مهم و حیاتی است این است که محیط یا فضا را برای به جریان افتادن یادگیری فراهم کرد یا با شرایط همه گیری کرونا متناسب سازی شود. اصطلاح محیط و فضا بر دو بُعد اشاره دارد نخست فضای کالبدی و دوم فضای روانی.
فضای کالبدی ناظر به امکانات و ظرفیتهای موقعیتهای فیزیکی است که در آن یادگیری رخ میدهد. فضای روانی ناظر به مناسبات و روابط ذی نفعان در فضای یادگیری است.
مهمترین راهبرد برای فضای کالبدی تنوع آن است بهتر است به محیط های چند گانه و رویکرد ترکیبی بیندیشیم کلاس درس را به خانه " و شاید جای دیگر که امکان بیشتری برای اجرایی کردن پروتکلهای بهداشتی دارد" میتوان منتقل کرد یا از خانه هم برای یاددهی یادگیری استفاده کرد. نه مانند دوران قبل برای انجام تکالیف بلکه با کارکرد قویتر.
مجازی کردن بخشهایی از برنامه درسی
مجازی کردن بخشهایی از برنامه درسی راهبردی است که از همان آغاز تعطیلی مدارس به سبب کرونا در عمل به کار گرفته و در شرایط فعلی هم به طور جدی در دستور کار است. بر این اساس و در این شرایط محیط یاددهی و یادگیری همزمان و هم مکان نیست بلکه میتواند ناهم زمان و ناهم مکان باشد. چینش صندلیها، کمیت و کیفیت فضای کالبدی کلاس درس نیز از اهمیت ویژه برخوردار است.
عدم تحقق اصول بهداشتی به معنای ناایمن بودن مدارس
راهبرد دیگر به رعایت اصول بهداشتی مدارس مانند ضدعفونی کردن و ... مربوط است که این در پروتکلهای توصیه شده به روشنی آمده است و در رعایت آن توسط اولیا مدارس هیچ تردیدی نیست مدارس باید برای آنها اهتمام ویژه داشته باشند به گونهای که عدم تحقق اصول بهداشتی به معنای نبود بستر مناسب است و دانشآموزان نباید وارد محیط مدرسه ناامن شوند.
بعد فضای روانی از اهمیت دوچندان برخوردار است منظور از این بعد آمادگیهای روحی و روانی همه ذینفعان در مدرسه مربوط است که در بین آنها دانشآموزان در اولویت قرار دارند. رعایت پروتکلهای بهداشتی بستر و زیرساخت ایمنی بخش به جریان آموزش و یادگیری است. مراجع ذیصلاح در دستور العملهای صادرشده خود بر ایجاد و پرورش توانایی خود مراقبتی در دانشآموزان به عنوان یکی از پیش نیازهای فعالیت مدارس به ویژه در شکل حضوری یا نیمه حضوری آن توجه کنند.
پرورش توانایی خود مراقبتی در دانشآموزان
این یکی از مهمات بسترسازی برای فعالیت مدارس در این دوران است از این رو مدرسه پیش از ورود به اجرای برنامه درسی معمول گذشته خود باید به این مهم اهتمام ویژه کند یعنی فرصتهای تربیتی مناسب را برای پرورش توانایی خود مراقبتی در دانشآموزان فراهم سازد. ضرورت و تقدم کسب این مهارت نسبت به مهارتها و تواناییهای مور نظر برنامههای درسی مرسوم مانند ریاضی و علوم و ... روشن و واضح است. برای تحقق این مهم میتوان بستههای آموزشی مناسبی را آماده کرد.
مدارس باید ضمن مشاهده عمل دانشآموزان در هنگام حضور در مدرسه از تحقق هدف بسته آموزشی خودمراقبتی اطمینان حاصل کنند. اجرای این بسته آموزشی هم باید با شرایط و اقتضائات جامعه محلی از منظر همهگیری کرونا متناسب شود در هر صورت به هرشکل ممکن این بسته آموزشی باید اجرا شود و از تغییرات در عملکرد خود مراقبتی دانشآموزان مطمئن شد.
توانایی خودمراقبتی یک توانایی درون فردی است اما بُعد روانی محیط یادگیری یا مدرسه و کلاس درس ناظر به روابط بین فردی نیز است. چنانچه میدانیم شیوع کرونا بیشتر در روابط بین فردی صورت میگیرد بنابراین ایجاد آمادگی در دانشآموزان برای زندگی با کرونا مستلزم کسب تواناییهای ناظر به روابط بین فردی نیز است و کسب توانایی خودمراقبتی برای این منظور کافی نیست.
یادگیری آسیب نرساندن به دیگران یا همان توانایی دیگر مراقبتی، توانایی مکمل توانایی خودمراقبتی است. این توانایی وجه اخلاقی دارد زیرا مستلزم عملی است که متوجه سلامتی و بهزیستی دیگران است. این توانایی اخلاقی مکمل توانایی خودمراقبتی است در واقع بهزیستی جمعی نیازمند چنین توانایی است که فرد را از خود بیرون برده و متوجه دیگران کند. متأسفانه تربیت مدرسهای تاکنون به گونهای برنامه ریزی شده که تربیت اخلاقی را در دستور کار خود قرار نداده است در شرایط کنونی ضرورت توجه به ایجاد آمادگیهای اخلاقی برای زندگی در مدرسه و جامعه از بدیهیات است.
فراهم کردن زمینههای لازم برای فعالیت مدارس و حضور مشروط دانشآموزان در آن به راهبردی دیگر نیاز دارد. در مباحث فلسفه تربیت رسمی و عمومی به ویژه در مبانی نظری سند تحول بنیادین بحثی آمده که مضمونش این است، تربیت مدرسهای را باید چون یک تشکیلات مشارکتی اداره کرد و نهادهای اجتماعی دیگر مانند خانواده، جامعه محلی، نهادهای غیردولتی و رسانه در این امر حضور فعال داشته باشند.
این بدان معناست تربیت مدرسهای ملک طلق دولت نیست و در این شرایط کرونایی نیاز به یک مشارکت جدی تر است فراهم کردن بستر مناسب و امن برای تحقق جریان یاددهی یادگیری نیازمند مشارکت جدی جامعه محلی، والدین، نهادهای غیردولتی و مردمی و رسانههاست به نظر وزارت آموزش و پرورش باید دست نیاز به سمت این نهادها دراز کند و در چارچوبی مشخص از آنها کمک بگیرد. وسعت و عظمت کار به حدی است که از عهده دولت به تنهایی ساخته نیست باید دست به دست هم داده و مدرسهها را فعال کنیم.
انتهای پیام/