قصه وصال شهیدی که ۶ ماه پس از جنگ به قافله شهدا پیوست/ ماجرای خواستگاری آیتالله فاضلیان برای سردار اسلامیان
گروه استانها- همراه و همرزم سردار همدانی بود. در بسیاری از عملیاتها شرکت کرد و حماسههای بزرگی را رقم زد؛ آنقدر که دشمنان قسم خوردند او را به دست آوردند. "اسماعیل" بود و "ابراهیموار" در عشق سوخت تا با همه وجود فریاد زند که اسلام پیروز است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، لشکر 32 انصارالحسین(ع) از مهمترین ترین یگانهای سپاه در دوران دفاع مقدس به شمار میرود. یگانی که در برهههای حساسی ایفای نقش کرد و حماسههای ماندگاری از خود به یادگار گذاشت.
یگانی با فرماندهان شجاع و استوار که در دفاع از وطن خوش درخشیدند و امروز نامشان در صحیفه زرین دفاع مقدس ثبت شده است. شهدایی که با بهرهگیری از مکتب نورانی اسلام به رهبری امام خمینی(ره) اسطوره ایثار و ایمان و اخلاص شدند و امروز نبودشان در ژرفای عمیق تاریکی بیش از پیش احساس می شود.
"سعید اسلامیان" یکی از این ستارگان است؛ فرمانده ای که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کرده و در کنار سردار همدانی، حضور ماندگاری از خود به یادگار گذاشت. متولد دوم اسفند 1338 بود در همدان. محصل دبیرستان بود که تظاهرات مردمی ضد طاغوت آغاز شد و علاقه مندانه به پخش اعلامیه های امام(ره) پرداخت.
او و دو برادرش مسعود و پرویز به صف مبارزان انقلابی پیوستند و بعدها به خط مقدم نبرد. سه دلاور از یک خانواده که همگی به درجه رفیع شهادت دست یافتند. پرویز در عملیات رمضان مجروح شد و 70 روز بعد به شهادت رسید. مسعود هم در کمیته انقلاب اسلامی کار میکرد و سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی به همراه همسرش برای تهیه کتابهای فرهنگی به قم رفته بود در بین راه دچار سانحه میشود؛ تصادفی که- به گفته خانواده -به نظر میرسد؛ ساختگی بوده است.
سعید برای تشکیل سپاه استان همدان تلاش بسیار کرد و یکی از فرماندهان آن شد. او در لشکر 32 انصار، قائم مقام فرمانده بود و نخستین مأموریتش در "والفجر 2" و بازپسگیری پادگان "حاج عمران".
در "والفجر 5"، خیبر و عاشورا هم نقش مهمی داشت و یک سالی هم فرمانده سپاه پاوه و تیپ انصارالرسول(ص) بود. درخواست لشکر همدان سبب شد تا دوباره به لشکر 32 برگردد و در "کربلای 4"و "کربلای 5" ایفای نقش کند.
جنگ پایان یافته بود و دردی عمیق، وجود سعید را چنگ میزد. دائم دعا میکرد و از دیگران میخواست که برای شهادتش دعا کنند. او به دلیل تجربه بالا در جنگ از طرف ستاد فرماندهی کل قوا دعوت به همکاری شد و در کار سازماندهی عملیات این ستاد مشغول خدمت شد، اما تقدیر اینطور رقم خورد تا او خیلی زود به دیدار رفقای روزهای سخت نائل شود.
سحرگاه هفدهم دی 1367 مصادف با سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) در حال بازگشت از مناطق مرزی به تهران در جاده بوئین زهرا هنگام انجام مأموریت به شهادت رسید.
چگونگی شهادتش روشن نیست و جستجو برای این موضوع هم فایدهای نداشت زیرا به همسر شهید هم تنها همینقدر گفتند که به شهادت رسید و راز شهادت سردار بزرگ اسلام در پرده ماند.
ماجرای خواستگاری آیتالله فاضلیان برای سردار اسلامیان
طوبی ترابی، همسر سردار شهید اسلامیان در گفتوگو با "تسنیم" از چگونگی آشناییشان میگوید: «در مدرسه دخترانه شهید نامجوی همدان مربی پرورشی و امور تربیتی بودم. آن زمان افرادی که دارای اعتقادات مذهبی بالا و حجاب محکم بودند را برای امور تربیتی انتخاب میکردند.
مادر سعید برای همراهی با نوهاش به مدرسه میآمد و مرا دید و خوشش آمد. دوباری به خواستگاری آمدند، اما پدرم به ازدواج رضایت نمیداد. پیش از ایشان هم موارد دیگری آمده و رد شده بودند. تازه دیپلم گرفته بودم و پدرم تمایل داشت بیشتر درس بخوانم و سنم هم کمی بیشتر شود.
بار سوم خانواده سعید به همراه آیتالله سید رضا فاضلیان که در همدان مورد احترام بود؛ آمدند. این بار پدرم نتوانست مخالفت کند و به احترام سید پذیرفت؛ ضمن اینکه نورانیت، ادب و متانت سعید در دلش نشست و رضایت داد».
وی که دو پسر برومند را در دامن خود پرورش داده با اشاره به خاطرات زندگی با شهید اسلامیان بیان میکند: «بیشتر اوقات در منطقه بود. پستهای مدیریتی بسیاری به او پیشنهاد دادند، اما نپذیرفت و میگفت تا جنگ باشد؛ سربازم و فرمان امام(ره) نباید زمین بماند.
در خانه از مسائل جبهه هیچ نمیگفت. حتی نمیدانستیم فرمانده است و خود را بسیجی معرفی میکرد. تا اینکه شنیدیم ظاهرا در رسانههای بیگانه نام چند نفر از سرداران ایران را برده و گفتهاند هرطور شده باید آنها را به دست آوریم که یکی از آنها سعید بود.
وقتی به او گفتیم؛ به ما قوت قلب داد که نگران نباشید؛ نمیگذارم اسیر شوم و اطلاعات نظامی به دست دشمن بیفتد. سعید از دوران جوانی مبارزات انقلابی را آغاز کرده و در جبهه هم همواره مسئولیتهای خطیری را پذیرفته بود و گنجینهای از اطلاعات بود».
ترابی میگوید: «همسرم تازه در ستاد فرماندهی کل قوا مشغول شده بود که به شهادت رسید. آن زمان ما هنوز در همدان بودیم و قرار بود به تهران نقل مکان کنیم. از چگونگی شهادتش چیزی به ما نگفتند و تنها خبر دادند که هنگام انجام مأموریت به شهادت رسیده است».
در وصیت نامه سردار شهید سعید اسلامیان آمده است: «شهادت بالاترین مرحلهای است که انسان میتواند به آن برسد و آن مرحلهای است که انسان به هوای نفس خود پاسخ نمیدهد و غالب بر آن است. اطاعت از امام این مرجع تقلید شیعیان جهان، یک امر و قانون الهی است که بر دوش ما و شما نهاده شده که او دست جنایتکاران غرب و شرق را از این مملکت بریده است و صلاح این امت اسلامی را میخواهد.
پدر عزیزم در راه خدا اسماعیلهای خود را آماده کن. مبادا اگر فرزندت در راه خدا حرکت کرد و شهید شد غمی بر چهره مردانهات بنشیند و بدان که شهادت یکی از اعضاء خانواده باعث سربلندی و عزت شرف خانواده و اسلام میگردد.
برادران و همسنگرانم به جهانخواران شرق و غرب بگویید که اگر خانه و کاشانهام رابه آتش بکشید اگر گلولههای شما قلبم را سوراخ کند آرزوی شنیدن یک کلمه ضعف و زبونی و آرزوی فروختن دینم را به گور خواهید برد.
به آنها بگویید که اگر پیکرم را زنده زنده پاره کنند و پارههای تنم را به آتش بسوزانند اگر خاکسترم را به دریا بریزند از دل امواج دریا صدایم را خواهید شنید که فریاد میزنم؛ اسلام پیروز است».
به گزارش تسنیم، سردار رشید اسلام سعید اسلامیان در سال 98 به عنوان "شهید شاخص سال همدان" معرفی شد، اما با وجود تلاشهای انجام شده، هنوز این قهرمان دفاع از وطن، آن چنان که باید و شاید در زادگاهش معرفی نشده است.
گزارش: سمیه مظاهری
انتهای پیام/744/ ع