گزارش| ترکیه، نظارهگر تصمیمات آمریکا و روسیه در شمال سوریه
سفر جیمز جفری به حسکه و دیرالزور نشان داد که تیم ترامپ، حتی در شرایطی که امید چندانی به حفظ قدرت ندارد، حفظ موازنه و رقابت در سوریه را از یاد نبرده و در صدد استفاده از کارت کردها است و در مسیر رسیدن به اهداف خود، با ترکیه نیز هماهنگی خاصی ندارد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، جیمز جفری نماینده فرستاده ویژه رئیس جمهور آمریکا در سوریه، طی روزهای اخیر در منطقه حضور داشت و رسانههای ترکیه، اظهارات او را در مورد سوریه، کردها و ترکیه، بهضرر منافع آنکارا، قلمداد کردند.
از دیگر سو هم نهادهای اقماری کُرد وابسته به پ.ک.ک. در شمال سوریه و هم احزاب اقلیم کردستان عراق، از اظهارات و مواضع جفری، ابراز رضایت کردند.
بهعبارتی دیگر، جفری، کردها و بخشی از اعراب را خشنود و راضی و ترکها را خشمگین کرد. «مخصوصاً آن بخش از اظهارات او که اعلام کرد، ترکیه در شمال سوریه دست به عملیات جدیدی نخواهد زد»، از سوی رسانههای آنکارا، همچون ضمانت دادن به پ.ک.ک. قلمداد شد.
سفر جیمز جفری به حسکه و دیرالزور نشان داد که تیم دونالد ترامپ، حتی در شرایطی که امید چندانی به حفظ قدرت ندارد، حفظ موازنه و رقابت در سوریه را از یاد نبرده و در صدد استفاده از کارت کردها است و در مسیر رسیدن به اهداف خود، با ترکیه نیز هماهنگی خاصی ندارد.
اقدامات جفری و سکوت مقامات ترکیه
جیمز جفری، در آغاز سفر خود به منطقه، همراه با یک هیات سیاسی – اطلاعاتی، در روز یکشنبه به اقلیم کردستان عراق سفر کرد. اما بدون آن که با مقامات اقلیم گفتگویی انجام دهد، با عجله از راه مرز زمینی سمالکا و از روی رود دجله، راه سوریه را در پیش گرفت و به حسکه در شمال سوریه رفت.
وزارت امور خارجه آمریکا، با این بهانه که همه ابعاد سفر جفری به سوریه محرمانه بوده، اجازه نداد که هیچ عکس و تصویری از دیدارهای او منتشر شود.
ظاهراً همه طرف های کُرد و عرب نیز توجیه شده بودند. چرا که در فضای مجازی و توییترهای آنان نیز، عکسی از دیدارها منتشر شد. اما در یک جمع بندی کلی می توان گفت: مهمترین اهداف و محورهای دیدارهای جفری در سفر به سوریه عبارت بودند از:
1.دیدار با مظلوم عبدی فرمانده کل گروه موسوم به «نیروهای سوریه دموکراتیک» (قسد) به منظور گفتگو در مورد اهدافی همچون، سازماندهی گروه های کُرد و همچنین هماهنگی در مورد چند و چون تصمیم گیری درباره داعش و زندانیان آنها.
2.دیدار با سران عشایر عرب در دیرالزور و تلاش برای خنثی کردن سناریوهای جدید ترکیه و قطر در مورد ایجاد گروه های شبه نظامی عرب و شوراندن آنان علیه کردهای نزدیک به آمریکا.
3.پیگیری نتایج مذاکرات دو طیف از جریانات سیاسی کُرد که یکی از این دو طیف تحت امر اوجالان و پ.ک.ک و طیف دیگر وابسته به مسعود بارزانی رهبر حزب دموکرات کردستان عراق است.
جفری از آخرین تصمیم این دو طیف، مبنی بر تقسیم قدرت به شکل 40 به 40 و در نظر گرفتن دو سهم 10 درصدی برای گروههای خارج از این دو طیف، اظهار مسرت کرده است. این در حالی است که طیف احزاب نزدیک به بارزانی، قبلاً تحت الحمایه آنکارا بودند و به کمک تیم اردوغان، خود را در ائتلاف مخالیفن اسد، جای داده بودند.
بنابراین، تیم جفری، نه تنها کردهای نزدیک به ترکیه و مخالفین سوری را به سوی خود کشانده، بلکه مانع از تحقق اهداف تیم اردوغان، در دیرالزور شده است.
جیمز جفری دربازگشت از سوریه به اقلیم کردستان عراق، به شکل فارغ البال و بدون عجله و شتاب، با چندین شخصیت حزبی و سیاسی اقلیم، گفتگو کرد.
از نیچیروان بارزانی رئیس اقلیم گرفته تا مسرور نخست وزیر، مسعود بارزانی رهبر حزب دموکرات، دو دیدار جداگانه با پسران مام جلال طالبانی یعنی قباد و بافل طالبانی و احتمالاً دیدارهای غیر رسمی و محرمانه با فرماندهان گروه های پیشمرگ سوری وابسته به بارزانی که از آنها به نام نیروهای روژ نام برده می شود و با وجود چندین دور مذاکره، هنوز هم شانسی برای بازگشت این افراد به شمال سوریه وجود ندارد و طیف پ.ک.ک، تمایل دارد که کل نیروی مسلح را فقط زیر چتر خود، گرد هم آورد.
در حالی که آنکارا در چند سال اخیر، همواره امیدوار و منتظر بوده که در مدیریت تحولات سوریه، از سوی آمریکا به عنوان یک شریک، همفکر و متفق، مورد رایزنی و اعتماد قرار بگیرد، اما حالا جیمز جفری، نشان داده که برای مدیریت تحولات شمال سوریه، ترجیح می دهد از نیچیروان بارزانی و اطرافیان او کمک بگیرد و کاری به کار ترکیه نداشته باشد.
از شمال سوریه تا شرق مدیترانه
این روزها ترکیه در شرق مدیترانه، سخت درگیر است و تلاش برای استفاده از منابع انرژی در قبرس و دیگر مناطق این دریای بکر و همچنین حفظ نفوذ در بخشی از سواحل آفریقایی مدیترانه در لیبی، برای دولت اردوغان، به یک هدف استراتژیک و حیاتی تبدیل شده است.
اردوغان برای رسیدن به این هدف، غر زدن ها و ابراز مخالفت های جدی چندین کشور اروپایی را به جان خریده و علاوه بر فرانسه، یونان و قبرس، کشور عربی مصر هم مجدداً علیه ترکیه موضع گرفته و سران برجسته اتحادیه اروپا همچون اورسولا فون درلاین، ژوزف بورل و چارلز میشل، تا آن جا پیش رفتند که ترکیه را به اعمال تهدیدات اقتصادی، تحریم کردند.
با این حال، اردوغان و تیم او، در همان حالی که نتوانسته اند نگرانی خود را از بابت تهدیدها و واکنش ها پنهان کنند، تلاش کرده اند تا گاه از دیپلماسی و مذاکره حرف بزنند و گاهی نیز با قدرت نمایی نظامی، در صدد آن برآیند که همه را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند.
حالا سوال اینجاست: آیا یگانه دلیل آن که ترکیه در این چند ماه، در مورد شمال سوریه و تحرکات نهادهای اقماری پ.ک.ک در جوار مرزهای جنوبی خود، سکوت کرده، صرفاً به خاطر مشغولیت های مدیترانه ای است؟ در پاسخ باید گفت: خیر.
مساله فقط مشغولیت ترکیه با دردسرهای نظامی، امنیتی و دیپلماتیک مرتبط با شرق مدیترانه نیست. بلکه مساله این است که آمریکا، تنها بازیگر این میدان نیست و روسیه نیز در همین پرونده، به شکلی رفتار می کند که گویی در تصمیمات و اقدامات سیاسی و دفاعی خود، هیچ نوع نگاهی به خواسته ها و رویکردهای ترکیه ندارد.
به عنوان مثال، روسیه، با وجود اعتراض و گلایه های همیشگی ترکیه، با احزاب و نهادهای سیاسی وابسته به پ.ک.ک همکاری کرده و آنان را رسماً به مسکو دعوت کرد و طی دو روز اخیر نیز، رسانه های ترکیه، مداوماً از گشت مشترک نیروهای ی.پ.گ و ارتش روسیه در شمال سوریه خبر داده و تصاویری نشان داده اند که در اغلب آنها، جوانان کُرد تحت امر پ.ک.ک، همراه با سربازان روسی و سوار بر نفربرهای آنها، در حال گشت زنی هستند.
بنابراین، تصویری که ترکیه در شمال سوریه با آن مواجه شده، این است که دو ابرقدرت مهم، هر کدام با اهداف و نگرش های خاصی، در حال موازنه، حفظ قدرت و رقابت با همدیگر هستند و هر کدام از آنها نیز به نحوی از کارت کردها استفاده می کند و برایش مهم نیست که دوست و متحدی به نام ترکیه، چه نگاهی به این مشی سیاسی و دفاعی دارد.
البته همین جا لازم است که به این نکته مهم نیز اشاره شود، نه آمریکا و نه روسیه، هیچکدامشان در اهداف و برنامه های سیاسی و دفاعی خود در بازی سوریه، در مورد تداوم همکاری و همراهی با کردها، نگرش استراتژیک و دائمی ندارند و حتی اگر نهادهای اقماری پ.ک.ک در نگاهی خوشبینانه، این همراهی مقطعی را همچون مطلع و زمینه سازی شکل گیری یک ساختار سیاسی تلقی کنند، اما بر روی ارض واقع، آن چه وجود دارد، چیزی نیست مگر اهداف و سیاست های موقتی و گذرای قدرت هایی که هر کدام به خاطر مجموعه ای از اهداف خاص، در شمال سوریه، حضور دارند.
انتهای پیام/