نگاهی به سینمایی «رضا»| سنجاق کردن یک شخصیت وامانده به شهر نجیب اصفهان

نگاهی به سینمایی «رضا»| سنجاق کردن یک شخصیت وامانده به شهر نجیب اصفهان

فیلم رضا نمایی از یک پرداخت غلط به سینمای مفهومی است که در الصاق پریشان احوالی کاراکتر اصلی فیلم با شهر اصفهان دچار گمراهی شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فیلم‌های سینمایی که به تازگی در نمایش خانگی جهت سرگرمی و احیاناً انتقال مفاهیم و پیام‌هایی اکران می‌شوند، از این دو منظر قابل نقدند.

البته این موضوع تنها شامل فیلم‌های اجتماعی و تلخ نیست بلکه عموم گونه‌های سینمایی در حال اکران از این دو جهت در رنج بسر می‌برند.

از «زن‌ها فرشته‌اند 2» گرفته تا فیلم‌هایی مانند «رضا» و «دوئت»، آثاری بی‌سر و ته و بسیار خسته‌کننده‌انند. آنچه که به عنوان مسأله این متن مورد تحلیل قرار می‌گیرد، بررسی این مدعا است که آیا فضای سرد، ساکت، ضدقصه و بی‌سرانجام فیلم‌های سینمایی ما می‌تواند آدرسی برای عمیق بودن و فکورانه بودن یک اثر سینمایی تلقی شود یا خیر؟

سینما , فیلم‌های سینمایی ایران , + فیلم ,

ابتدا برای بررسی این مسأله باید نگاهی انداخت به سبک آثاری که در سینمای ایران در بخش «هنروتجربه» قرار دارند. فیلم‌های این حوزه از بدو تأسیس با این فلسفه و هدف راه‌اندازی شد که به آثاری که مخاطب خاص دارد و عموماً در گیشه توانایی موفقیت را ندارند، کمک و توجه ویژه بشود. اینگونه سازندگان این آثار با نگرانی و دغدغه کمتری می‌توانند به ساخت فیلم‌هایی بپردازند که از سویی دغدغه خاصی را داشته باشد و در عین حال بتواند در بخش خاصی از سینمای ایران جای بگیرد و البته از نگرانی مالی کمتری نیز برخوردار شود.

به نظر می‌رسد که این اقدام، حرکتی منطقی و عقلایی باشد و برای همین قصد نقد این حوزه حداقل از زاویه مبنای تأسیس آن کاری بیهوده است. اما آنچه که مهم است بررسی این مسأله است که چرا سبک آثار هنروتجربه‌ای که توصیفاتی مانند ضدقصه بودن و یا همراهی المان‌ها و فضاسازی متفاوت که مخاطب عمومی سینما با آن ارتباط برقرار نمی‌کند، امروز در سینمای بدنه و عمومی ایران مبنای ساخت قرار بگیرد و مخاطب عادی سینمای ایران را از خود دور کند؟

سینما , فیلم‌های سینمایی ایران , + فیلم ,

نمایی از فیلم «رضا»

فیلم‌هایی که در ابتدای این متن به آن اشاره شد، عموماً از چنین فضایی برخوردار است: بدون داستان، ابتدا، انتها و سرشار از سرگشتگی و بی‌سرانجامی...

چنین وضعیتی مشخصاً از یک سو از فیلمنامه‌های ضعیفی برخوردار است که در این چند سال سازمان سینمایی بدون کم و کاست جوازشان را صادر کرده است و حتی دغدغه احترام به مخاطب سینما را نداشته است که مبادا زمان و شخصیت آنان با چنین آثاری مورد بی‌احترامی قرار گیرد. از سوی دیگر سازندگان چنین آثاری بیشتر دنیای شخصی و بدون وجه اشتراک با مردم را دستمایه فیلمسازی خود کرده‌اند.

کارگردانان این فیلم‌ها، فیلم‌هایی با با فرم هنری خاص می‌سازند که با المان‌ها و نشانه‌هایی بتواند فرم و سبک فیلم را به فضای آثار عمیق فلسفی نزدیک کند. سکانس‌های طولانی بدون دیالوگ، لانگشات‌های متعدد، طراحی صحنه‌‌های عجیب که شیوه چیدمان آن بیشتر شبیه پرفرمنس‌های دانشجویان هنر است، ضدقصه بودن و پایان باز و دیگر تکنیک‌هایی که نمونه‌های آن در فیلم‌های کارگردانان متفکر ایران و جهان چون عباس کیارستمی و یا کیشلوفسکی دیده می‌شود.

سینما , فیلم‌های سینمایی ایران , + فیلم ,

نمایی از فیلم «رضا» که برای طلاق به دادگاه رفتند و از کار خود چندان ناراحت نیستند

نکته دیگر آنکه این آثار به اصطلاح فلسفی نیز مانند تمام فیلم‌های معمولی دارای پیام‌اند. پیام‌هایی که به علت آنکه فیلم در فرم می‌لنگد در انتقال نارسااند و برای همین تنها مخاطب خاص سینما آن هم با تحلیل و بررسی می‌تواند متوجه درک مفهوم فیلم و مضمون آن شود. این نکته ما را یادآور فیلم‌های یکی از کارگردانان ابتدای انقلاب می‌کند که برای توضیحات فیلم‌هایش جلسات توضیح و توجیه می‌گذاشت تا مخاطبش را شیرفهم کند.

در بسیاری از فیلم‌های اخیر نمایش خانگی این معضل دیده می‌شود. فیلم‌هایی که به تعبیر یکی از منتقدین سینمایی ما، کارگردان با چیدمان این عناصر و مؤلفه‌ها پیام خود را می‌خواهد در سبک فیلسوف‌گونه‌ای مخابره می‌کند و همین باعث می‌شود که نه تنها فیلم او مخاطب عامی سینما را پس بزند بلکه مخاطب باهوش و نکته سنج سینما که با این دست آثار آشنا است نیز متوجه این مخابره می‌شود و از اینکه بخواهد پیام به او تحمیل بشود سرباز می‌زند.

سینما , فیلم‌های سینمایی ایران , + فیلم ,

«رضا» در کنار ویولت دختر کافه‌ای که با او بعد از طلاق دوست شده است

مسأله‌ای که کارتز استاد علوم ارتباطات درباره آن در نظریه استفاده و خشونت بیان می‌کند که مخاطبان سرسختی وجود دارند که از پذیرش پیام‌های رسانه‌ای امتناع می‌ورزند. مخاطب "پویا" است و از رسانه و پیامی که انتخاب می‌کند انتظاراتی دارد.

البته مضامین انتقادی و تلخ این فیلم‌ها که در لایه‌های زیرمتنی خود عموماً به فضای سیاسی نزدیک‌اند، توسط منتقدین و روزنامه نگاران نزدیک به جریان روشنفکری که عموماً بر طبل سیاه نداشتن‌ها و معضلات می‌کوبند و فریاد می‌زنند، توسط آنان تمجید می‌شوند و منتقدین روشنفکر ما در ستایش این فیلم‌های خسته و کسالت بار قلم فرسایی می‌کنند و تلاش می‌کنند تا این فیلم‌ها را در قله قاف جا دهند.

«رضا» فیلمی از علیرضا معتمدی از این دست فیلم‌های جدید است. فیلمی که یکی از منتقدین آن را به علت آنکه سازنده آن فضای آشفته زندگی رضا را با فضای اصفهان که به زعم او افسرده است پیوند زده است مورد تمجید قرار داده است.

رضا داستان مردی است آشفته و سرگردان که با طلاق دنبال استقرار در زندگی دیگری است اما آن را پیدا نمی‌کند و بعد از مدتی پریشان حالی بار دیگر به زندگی اولش رجوع می‌کند. فیلمی در مدت یک ساعت و بیست دقیقه که این خط داستانی لاغر را با سکانس‌های طولانی دیالوگ مانند سکانس ناهار خوردن رضا همراه با زن سابقش در منزل که درباره شیوه دست پخت غذای هندی وقت مخاطب را تلف می‌کنند، ابتدای فیلم را به انتها پیوند می‌زند.

از سکانسی به سکانس دیگر این کش آور بودن را لمس می‌کنیم اما این بلندمدتی کمکی برای کشف شخصیت رضا و لایه‌های زندگی او نمی‌کند یا در نهایت بسیار سطحی عمل می‌کند.

رضا به عمد توسط کارگردان با سبک‌های مختلف در زندگی نوعی ترسیم و ساخته شده است که هم شبیه یک روشنفکر باشد و هم مذهبی و اینگونه ما از سرگشتگی رضا مطلع بشویم و در میانه سنت و تجدد ماندن او را بفهمیم. سبکی بسیار عیان و لخت که کاملاً مشخص است چگونه می‌خواهد فیلمساز حرفش را به ما منتقل کند.

او به کافه می‌رود و دنبال آشنایی با یک دختر کافه‌ای است تا با او دوست شود و بعد از پایان این رفاقت کوتاه با دختران دیگر طرح رفاقت می‌ریزد. او در عین حال به مجالس مذهبی می‌رود، نماز جماعت می‌خواند و حمام سنتی می‌رود.

آیا می‌توان این دوگانه در سبک زندگی رضا را نشان دهنده پریشان احوالی و سرگشتگی در جهان فکر و اندیشه دانست؟ بیشتر رضا به انسانی متملق و قالتاق شبیه است که هم خر را می‌خواهد هم خرما  را. هم می‌خواهد عرفان مآب و مذهبی باشد و هم دوست دختر داشته باشد و با توافقی روشنفکرانه همسرش را طلاق دهد و بعد از آن هم با او در ارتباط باشد! همینطور می‌توان او را بسیار خنگ و کودن معرفی کرد که در زندگی خود وامانده است و راه را از بیراه در آستانه 40 سالگی تشخیص نمی‌دهد.

سینما , فیلم‌های سینمایی ایران , + فیلم ,

نمایی از فیلم «رضا»؛ رضا در کنار دخترعمه خود که بعد از طلاق به ازدواج با او فکر می‌کند

چنین مردی در جامعه ایران و حتی جهان شخصیتی دورو و منفور است که حتی روشنفکران نیز از او فرار می‌کنند و منزجراند.

حال تصور کنیم که این تصویر بخواهد در پیوند با شهر اصفهان مخاطب را به این این پیام برساند که این شهر سنتی نیز مانند رضا دچار نوعی دوراهی ماندن در بین سنت و مدرنیته است. باتوجه به آنچه که درباره رضا گفته شد اگر بخواهیم آن خصوصیات را منطبق بر این شهر زیبا و تاریخی کنیم، بیشتر به اصفهان توهین کرده‌ایم تا اینکه درباره سرنوشت آن در قرن جدید فکر کنیم.

معتمدی که خود کارگردان فیلم است و نقش رضا را بازی می‌کند در واقع فیلمی مؤلف ساخته است اما با مؤلفه‎‌هایی نپخته و غلط که دقیقا در چاله مخابره پیام با فشرده سازی المان‌ها گیر کرده است و از سویی دیگر این پریشان‌حالی که نادرست پرداخته شده را به اصفهان سنجاق کرده است.

اینگونه ماجرای ساخت فیلم‌های فکری و عمیق در سینمای ایران که روزگاری توسط چهره‌های مطرحی مانند سیدمرتضی آوینی از حیث محتوا و جایگاه آن در سینمای ایران مورد نقد جدی  قرار می‌گرفت، از هر حیث دچار وضعیت وخیمی شده است که باید برای این شکل از سینما که سابقاً نجیب و شریف بود افسوس خورد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران