امین حطیط بررسی کرد: ادله تاریخی و حقوقی در ترسیم مرز لبنان و فلسطین اشغالی
یک تحلیلگر مسائل راهبردی لبنان در مقالهای مفصل به بررسی مناطق مورد تنازع لبنان و رژیم صهیونیستی و ادله تاریخی و حقوقی موجود در این زمینه پرداخت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، امین محمد حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در روزنامه الکترونیکی البناء به بررسی مذاکرات صورت گرفته بین لبنان و رژیم صهیونیستی برای ترسیم مرزها در منطقه اقتصادی دریایی دو جانبه پرداخته و تاکید کرد که این موضوع بار دیگر مسئله مرزهای زمینی لبنان را مطرح کرده و باعث طرح اصطلاحاتی در رسانهها شده که در غیر از جایگاه خود مورد استفاده قرار می گیرد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
این تحلیلگر مسائل راهبردی لبنان ابراز داشت که برای حفظ حقوق لبنان در اراضی و منابع طبیعی این کشور و تمامیت ارضی لبنان باید واقعیتهایی در این زمینه مطرح شده و از ایجاد تفسیر به رای یا کجفهمی در آنها جلوگیری شود. وی این واقعیتها را در موارد زیر برمیشمارد:
اول: مرزهای زمینی لبنان با سرزمینهای اشغال.
حطیط تاکید می کند که خطرناک ترین چیزی که باعث آسیب زدن به حقوق لبنان در مرزهای زمینی با فلسطین اشغالی می شود، این سخن است که بگوییم این مرزها نیاز به ترسیم دارد، این سخن کاملا اشتباه بوده و جنایتی ضد لبنان و حقوق این کشور در اراضی خود به شمار میرود. برای استدلال در این رابطه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- لبنان بزرگ در سال 1920 اعلام موجودیت کرده و فرانسه مرزهای این کشور را تنظیم کرد. سپس فرانسه به همراه نماینده انگلیس در فلسطین اشغالی در ترسیم مرزهای دو جانبه بین لبنان سوریه و سرزمینهای اشغالی به هم به توافق رسیدند. این دو کشور کمیته نظامی و اجرایی به ریاست پولیه افسر فرانسوی و نیوکمپ افسر انگلیسی تشکیل دادند و توافقی به نام پولیه نیوکمپ را ارائه کردند که فرانسه و انگلیس آن را به تصویب رسانده و آن را در مجمع کشورهای جهان در سال 1932 نیز ارائه و تصویب کردند. به این ترتیب لبنان از آن زمان تاکنون مرزهای نهایی با فلسطین اشغالی دارد.
2- در سال 1949 و بعد از اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی، لبنان توافق آتشبسی را در چارچوب مصوبه شورای امنیت تحت فصل هفتم با رژیم صهیونیستی به امضا رساند. بر اساس این توافقنامه خط آتشبس بر اساس مرزهای بین المللی لبنان که در توافق پولیه نیوکمپ به تصویب رسیده، شناخته میشود. بر اساس توافق جدید، هیئت نظارت بر آتش بس برای پیگیری اوضاع میدانی و حل و فصل منازعات و جلوگیری از درگیریها تشکیل شد، اما رژیم صهیونیستی آتش بس را در سال 1967 نقض کرد.
3- در سال 1978 رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان حمله کرد. شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 425 را صادر کرد که اسرائیل را بدون قید و شرط و مذاکره مجبور به عقبنشینی به مرزهای بین المللی میکرد، بر اساس این قطعنامه قرار بود مناطق آزاد شده تحت قیمومیت نیروهای نظامی سازمان ملل قرار بگیرد و بدون این که ارتباط مستقیمی میان لبنان و رژیم صهیونیستی ایجاد شود، این اراضی به لبنان تحویل داده شود. اما اسرائیلیها این قطعنامه را اجرا نکردند، بلکه تا سال 1982 اراضی بیشتری از لبنان را به اشغال خود درآوردند. در این سال شورای امنیت بار دیگر مجبور شد بر اجرای قطعنامه 425 تاکید کند.
4- در سال 2000 رژیم صهیونیستی تحت فشارهای محور مقاومت مجبور به خروج از لبنان شد و پیشنهاد مذاکره برای ساماندهی به روند عقبنشینی و امضای توافقنامه اقدامات امنیتی با لبنان را مطرح کرد، اما لبنانیها این پیشنهاد را رد کرده و خواستار تعهد به قطعنامه 425 شدند. بعد از این اتفاق بالاخره سازمان ملل متحد با گذشت 22 سال وارد عمل شد تا قطعنامه های 425 و 426 را به اجرا بگذارد. سازمان ملل در این رابطه کمیته نظامی را برای بررسی روند عقب نشینی نیروهای اسرائیلی تشکیل داد.
5- کمیته بین المللی ناظر بر روند عقبنشینی نیروهای اسرائیلی تلاش کرد خط جدیدی را ابداع کند که عقب نشینی نیروها بر اساس این خط شکل گیرد. این اقدام بدون در نظر گرفتن مرزهای بینالمللی به رسمیت شناخته شده صورت گرفت. لبنانیها در آن زمان این اقدام را مردود شمرده و آن را در راستای نادیده گرفتن حقوق لبنان دانستند. خط جدیدی که نیروهای بینالمللی ترسیم کرده بودند، باعث اشغال 13 منطقه لبنانی توسط رژیم صهیونیستی شده و اشغالگری رژیم صهیونیستی در مزارع شبعا و ارتفاعات کفر شوبا را نیز به رسمیت میشناخت. لبنان در نهایت با این موضوع مخالفت کرد و مذاکرات صورت گرفته در این راستا باعث عقب نشینی اسرائیل از مطالبه 10 منطقه از این تعداد شد و در نهایت سه منطقه مندرج در این خط مرزی جدید که مناطق رمیش، العدیسه و المطلة بودند، از این ترسیم حذف شدند. به این ترتیب بود که دو اصطلاح مطرح شد: اصطلاح خط آبی که خط مطرح شده توسط سازمان ملل متحد بود که متفاوت از مرزهای بینالمللی دو طرف و اصطلاح مناطق مورد مناقشه که همان سه منطقه مذکور بود.
6- در آگوست سال 2000 رژیم صهیونیستی عقب نشینی از اراضی لبنان از جمله از سه پنجم مناطق الغجر و مناطق ده گانه ای که سازمان ملل متحد تلاش داشت آن را در دست اسرائیل نگه دارد را آغاز کرد. با این وجود مزارع شبا و منطقه العدیسة در اختیار رژیم صهیونیستی باقی ماند. علاوه بر این که در سال 2006 و بعد از جنگی که صورت گرفت، رژیم صهیونیستی بار دیگر تمامی مناطقی که از آنها عقب نشینی کرده بود را اشغال کرد. علاوه بر این مناطق، مواضع مهم طرح دیگری نیز نظیر بخشهایی از منطقه الناقورة اشغال شد. به این ترتیب رژیم صهیونیستی تجاوز جدیدی را به مرزهای بینالمللی انجام داده و اصطلاح مناطق 13 گانه مورد تنازع را مطرح کرده و به تازگی نیز عبارت ترسیم مناطق مرزی دریایی را کلید زد که در طرح دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در منطقه در کنار طرح معامله قرن مطرح شد.
7- لذا طرح موضوع خط آبی یک اشتباه است، چرا که مرزهای بینالمللی را نادیده میگیرد. همچنین استفاده از اصطلاح ترسیم مرزهای زمینی با فلسطین اشغالی نیز اشتباه است، چرا که این سخن در راستای تلاشهای دشمن صهیونیستی برای نادیده گرفتن مرزهای بینالمللی لبنان است. استفاده از اصطلاح مناطق 13 گانه مورد تنازع نیز غلط رایج دیگری است که در این زمینه به وجود آمده است، چرا که تنازع موجود تنها در زمینه سه نقطه است و باقی مناطق از سوی رژیم صهیونیستی اشغال شده است. بر اساس تمام مطالبی که گفته شد، مشخص می شود که لبنان نیازی به ترسیم مجدد مرزهای زمینی خود با فلسطین اشغالی ندارد، چراکه مرزهای لبنان از سال 1923 تاکنون ثابت و نهایی است و تنها چیزی که لبنان نیاز دارد رفع اشغالگری و تجاوز از این مناطق و بازگشت به مرزهای بین المللی است.
دوم: مرزهای منطقه اقتصادی جنوب لبنان
تا سال 2007 لبنان در شرایطی قرار نداشت که بتواند از مناطق اقتصادی خود در دریا استفاده کنند. اولین تلاشهای لبنان برای ترسیم مناطق دریایی با قبرص صورت گرفته و فواد سنیوره نخست وزیر وقت لبنان در این سال بدون اطلاع رئیسجمهور این مأموریت را دنبال کرد. هیئت مذکور در مشخص کردن نقطه 1 که اساسی ترین نقطه در جنوب غربی منطقه اقتصادی به شمار میرود، اشتباه کرد. اما ارتش لبنان این اشتباه را شناسایی و تصحیح کرد و نقشه صحیح منطقه اقتصادی لبنان را ترسیم کرد. نقشه مذکور به علاوه نقطه شماره 23 و نقطه شماره بی 1 در الناقوره که در توافق پولیه نیوکمپ مطرح بود، مثلثی را تشکیل داد که مساحت آن بالغ بر 860 کیلومتر مربع است. رژیم صهیونیستی موجودیت لبنان در این مثلث را رد کرده و در این زمینه به توافق لبنان با قبرس استناد میکند. این در حالی است که اسرائیل در این توافق اصلاً حضور نداشته است. برایان هوف نماینده آمریکا در این رابطه پیشنهاد تقسیم مثلث مذکور به میزان 55 درصد برای لبنان و 45% برای اسرائیل را مطرح کرده است، اما لبنان این پیشنهاد را رد کرده و آن را به معنی عقب نشینی از حقوق ثابت خود به موجب قوانین دریایی میداند. لذا تنها ماموریت هیئت مذاکره کننده لبنانی تاکید بر حق کامل لبنان در استفاده از تمام مناطق این مثلث است.
سوم: مزارع شبعا
این مناطق یک منطقه مرزی بین لبنان و سوریه بوده و ارتباطی با توافق پولیه نیوکمپ ندارد. رژیم صهیونیستی این منطقه را به صورت تدریجی از سال 1967 اشغال کرده و اشغالگری آن را در سال 1974 کامل کرد. روند شکلگیری این پرونده نیز به صورت زیر بود:
- در سال 1927 که فرانسه مامور ترسیم مرزهای لبنان شد، این مرزها را به صورت وصفی ترسیم کرد و آنها را به صورت میدانی و جغرافیایی انجام نداد، به گونهای که در این توافق تاکید کرد که مناطقی که لبنانیها در آن ساکن باشند، اراضی لبنانی به شمار میرود و مناطق تحت سکونت سوری ها اراضی سوریه است. آنها هیچ علامت مرزی مشخصی برای ترسیم مرزهای دو طرف ایجاد نکردند و همین موضوع مورد اختلاف قرار گرفت.
- در سال 1946 و بعد از ایجاد منازعات مرزی و درگیریهای میان اهالی دوطرف، کمیته لبنانی برای ترسیم مناطق مرزی بین سوریه و لبنان تشکیل شده و ترسیم مرزهای منطقه را انجام داد. بر اساس این تقسیم بندی مزارع شبعا و مناطق غربی مشرف به آن تحت اختیار لبنان قرار گرفت و دو طرف، آن را منطقهای لبنانی و بدون تنازع ارزیابی کردند.
- در سال 2003 و در آستانه عقبنشینی رژیمصهیونیستی، لبنان پرونده کاملی در این خصوص تشکیل داده و ادله حقوقی و توافقنامه های امضا شده در این خصوص را به سازمان ملل متحد ارجاع داد. سوریه نیز با این توافقنامه و مفاد موجود در این پرونده موافقت کرده و تایید کامل خود را در این زمینه اعلام کرد.
- پیگیری این موضوع با هیئت بینالمللی در ژوئن سال 2000 دنبال شد. لارسن به لبنانی بودن مزارع شبعا اذعان کرد، اما در عین حال مدعی شد که اختیارات عملیاتی این منطقه در دست آندوف (نیروهای بین المللی مستقر در جولان از سال 1974) بوده است. لبنان با این اظهارات که در تناقض با قطعنامههای 425 سازمان ملل قرار داشت مخالفت کرد، اما لارسن در نهایت گفت که نمی تواند اسرائیل را از این منطقه اخراج کند و این موضوع نیازمند ورود لبنان به قطعنامه 242 است.
نتیجه گیری:
امین حطیط بعد از بیان واقعیت های تاریخی در خصوص مناطق مورد تنازع لبنان و رژیم صهیونیستی نتایج مورد نظر خود را در این زمینه مطرح کرده است:
- مرزهای زمینی لبنان با رژیم صهیونیستی مرزهایی نهایی است که امکان از بین بردن یا تردید در آن وجود ندارد و استفاده از اصطلاحات غلط نظیر خط آبی نیز در این رابطه نمی تواند به نفع اسرائیل کارساز باشد. تنها چیزی که در این زمینه مورد نیاز است، رفع اشغالگری رژیم صهیونیستی از این مناطق است.
- ترسیم مناطق مرزی دریایی بعد از حذف اشغالگری اسرائیل از مرزهای زمینی و بازگشت نقطه بی 1 به موضع مندرج در توافق پولیه نیوکمپ و مبتنی بر قوانین دریایی انجام میشود.
- مزارع شبعا مناطق لبنانی است که در اشغال رژیم صهیونیستی قرار داشته و هیچ منازعهای در این زمینه وجود ندارد.
انتهای پیام/