گزینههای آمریکا در روابط با عربستان پس از ترامپ
ایالات متحده در صورت شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری این کشور مجبور است برای حفظ منافع خود سیاست خارجی خود را در مناسباتش با عربستان تغییر دهد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری الخلیج الجدید، با وجود همه اقدامات جنایتکارانه عربستان از زمان ولیعهدی محمد بن سلمان و تصمیمات بیشمار دیگری که با منافع آمریکا مغایرت دارد، « دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا همچنان حمایت قاطع خود از «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی را حفظ میکند. ترامپ، بن سلمان را یک همپیمان ثروتمند میداند؛ چراکه ولیعهد سعودی با وجود مخالفتهای کنگره تمایل دارد تا میلیاردها دلار صرف خرید سلاحهای آمریکایی کند.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
بعید به نظر میرسد روابط ایالات متحده و عربستان در دوران ترامپ تغییر کند. اما «جوبایدن» رقیب انتخاباتی ترامپ باید از نفوذ خود برای دور کردن عربستان از خشونت و سرکوبگری و همچنین ایجاد نقش فعال در منطقه استفاده کند.
بن سلمان در سیاستهای خصمانه اخیر عربستان تاثیر زیادی داشته است؛ چراکه سیاست خارجی کشورش از نظر تاریخی محتاطانه بوده و روند تصمیم گیری در عربستان در گرو توافق میان شاخههای قدرتمند خاندان حاکم آل سعود است ، روندی که معمولاً باید مانع از اقدامات بی پروای ولیعهد میشد.
با این حال ، پس از به سلطنت رسیدن ملک سلمان در سال 2015 و تصمیم بعدی وی برای انتصاب پسرش ، محمد ، ابتدا به عنوان وزیر دفاع و سپس ولیعهد در سال 2017 ؛ سیاست خارجی عربستان اغلب غرور و جوانی و اقدامات گستاخانه محمد بن سلمان را منعکس میکرد.
در این میان سرکوبگریها و تجاوزات محمد بن سلمان مورد حمایت ترامپ قرار گرفت؛ همانطور که آمریکا از جنایتهای عربستان در طول جنگ یمن و همچنین محاصره قطر حمایت کرد.
تحلیلگران اقدامات زیر را برای دولت آمریکا در روابطش با عربستان سعودی توصیه میکنند:
ایالات متحده، باید عربستان را تحت فشار قرار دهد تا جنگ علیه یمن و محاصره تحمیل شده بر قطر را پایان دهد و در توسعه یک ساختار امنیتی منطقهای جامع مشارکت کند و به حاکمیت سایر کشورها و همچنین حقوق بشر احترام بگذارد.ایالات متحده برای تشویق عربستان به اتخاذ این سیاستها ، باید آماده حمایت و سرمایه گذاری در متنوع سازی و حمایت از توسعه انرژی هستهای عربستان ، به ویژه طرح نمک زدایی آب دریا باشد. اگر عربستان به این دستورات عمل نکند، واشنگتن باید تمام فروش اسلحه به عربستان را پایان دهد و به دنبال شرکای منطقهای دیگر باشد.
روزنامه نگاری به نام «آنیل شیلین » اعلام کرد که دو سیاست خاص سعودی، منافع آمریکا را تضعیف میکند.
اولین مورد جنگ با یمن است؛ چراکه تجاوزات مداوم عربستان علیه یمن تنها با حمایت ایالات متحده صورت میگیرد که این جنگ منجر به کشته شدن حدود 127هزار نفر شد که 13500 نفر از آنها در نتیجه حملات هدفمند کشته شدند. عربستان سعودی اکثر حملات خود را در یمن با کمک ایالات متحده انجام میدهد. منافع آمریکا در گرو پایان دادن به جنگ عربستان-آمریکا است؛ چرا که ادامه این جنگ منجر به واکنشهای منفی علیه آن میشود. شایان ذکر است که همکاری نظامی سعودی و آمریکایی در افغانستان در دهه 1980 منجر به تشکیل گروه تروریستی « القاعده» به سرکردگی « اسامه بن لادن» شد.
بنابراین ایالات متحده باید تمام پشتیبانی خود از بمباران عربستان سعودی در یمن را لغو کند و به عربستان فشار بیاورد تا جنگ علیه یمن را متوقف کند.
پایان حملات هوایی عربستان به یمن نیاز به تسلیم شدن بن سلمان دارد؛ چراکه این امر به منزله اعتراف ضمنی نیروهای نظامی سعودی به استکبارستیزی و جاه طلبی هایشان خواهد بود.
با این حال، با توجه به اینکه امارات متحده عربی در دسامبر سال 2019 بیشتر نیروهای نظامی خود را از یمن خارج کرد ، بن سلمان هراسی نداشت که خروج عربستان از یمن در نهایت منجر به مشکلاتی با متحد وی «محمد بن زاید» ، ولیعهد ابوظبی شود. اما بن سلمان در پایان دادن به محاصره قطر به حمایت بن زاید نیاز دارد.
به همین دلیل ، گرچه بن سلمان بیش از اعتراف به شکست در یمن تمایل به بهبود بحران خلیج فارس دارد، اما ممکن است پایان دادن به محاصره قطر به دلیل روابط نزدیک با بن زاید امکان پذیرتر باشد.
تحریم قطر در تاریخ 5 ژوئن 2017 آغاز شد؛ جایی که عربستان و بحرین و مصر و امارات روابط سیاسی و اقتصادی خود را با این کشور قطع کردند. با این تحریم عربستان تمامی مرزهای آبی، خاکی و هوایی خود را روی قطر بست. همچنین امارات، بحرین و مصر نیز آسمان خود را برای عبور هواپیماهای قطری بستند و از آن زمان هواپیماهای قطر در اغلب سفرهای خود به اروپا و آمریکای شمالی از آسمان ایران استفاده میکنند. در روزهای پس از آن ، 13 درخواست برای پایان دادن به محاصره صادر کردند، اما قطر این درخواستها را نپذیرفت و در سه سال پس از آن ، قطر نه تنها شکست نخورد؛ بلکه رونق نیز گرفت.
در سپتامبر 2019 حمله پهپادی یمنیها به تأسیسات نفتی عربستان در بقیق و خریص٬ پیش از برگزاری نشست سالانه کشورهای خلیج فارس در دسامبر میتوانست برای ذوب شدن یخ روابط عربستان و قطر امیدوار کننده باشد. اما قطر متوجه شد که عربستان آماده ارائه هیچگونه پیشنهادی برای سازش از طریق بازگشایی مرزهای زمینی یا پایان دادن به محدودیتها در حریم هوایی نیست.
در همین راستا ناظران مذاکرات عربستان و قطر معتقد بودند که عربستان ممکن است در نشست شورای هماهنگی خلیج فارس در ریاض در دسامبر 2019 پایان محاصره را اعلام کند ، اما چنین اتفاقی نیفتاد.
به نظر می رسد که محمد بن سلمان در یک دوراهی میان فشارهای آمریکا برای رفع تحریم هوایی قطر و فشار امارات برای ادامه محاصره این کشور قرار گرفته؛ بنابراین ریاض حل این مسئله را طولانی میکند تا تصمیمی بگیرد که آسیبی به هیچ یک از مناسبات آن با ابوظبی و واشنگتن وارد نشود.
آمریکا پس از محاصره قطر به رهبری عربستان در راستای منافع خود در منطقه تلاش زیادی برای پایان دادن به این بحران کرده بود که هیچ کدام به نتیجه نرسید.پایان دادن به محاصره قطر برای منافع ایالات متحده در حمایت از توسعه معماری امنیتی منطقه ای بسیار مهم است و این امر برای ثبات بیشتر منطقه ای ، به ویژه با عقب نشینی نیروهای ایالات متحده در آنجا ضروری است.
پایان جنگ علیه یمن و محاصره تحمیل شده بر قطر همچنین به عربستان این امکان را می دهد تا توجه بیشتری به آینده ملت عربستان داشته باشد؛ چراکه عربستان سعودی در یک مرحله انتقالی به سر میبرد.
در سایه کاهش قیمت نفت که از سال 2014 آغاز شده و این امر به دلیل کاهش تقاضای جهانی انرژی با توجه به شیوع بیماری کرونا احتمالاً ادامه خواهد داشت٬ عربستان دیگر نمی تواند از پس مقررات اجتماعی قبلی خود برآید.
اگرچه ملک عبدالله (که از 2005 تا 2015 پادشاه عربستان بود) برخی اصلاحات را آغاز کرد ، اما ملک سلمان و پسرش محمد بن سلمان با تغییر قوانین و تشویق به تغییر هنجارهایی که زندگی اجتماعی در عربستان را تحت تأثیر قرار می دهد ، از او پیشی گرفتند.
قبل از این تحول اجتماعی ، یک تغییر اساسی برای دور شدن اقتصاد عربستان از وابستگی به درآمدهای نفتی به وجود آمد. بنابراین بن سلمان طرح چشم انداز 2030 را ارائه داد. وی در این چشمانداز بلندپروازانه امید به افزایش صادرات غیرنفتی از 16٪ تولید ناخالص داخلی به 50٪ و همچنین افزایش بخش خصوصی از 45٪ به 65٪ دارد ، ضمن اینکه انتظار دارد این طرح فرصتهای شغلی و سرمایه گذاری و منابع درآمد نفتی را گسترش دهد.
بن سلمان سعی دارد که از خلال چشم انداز 2030 ، سیستم آموزشی عربستان را وادار کند تا به جای آموزشهای مذهبی بیشتر به موضوعات اقتصادی بپردازد؛ درحالیکه بسیاری از جوانان سعودی در مناطق شهری که تحت برنامه بورس تحصیلی ملک عبدالله تحصیل کرده اند، به دنبال تغییرات اجتماعی و اقتصادی که بن سلمان وعده داده، هستند.
گرچه بن سلمان نشان داده که او یک قاتل بی رحم است ، اما به احتمال زیاد در دهههای آینده پادشاه عربستان خواهد شد (اینکه آیا او پادشاه خواهد شد یا نه، سؤالی است که بستگی به مواضع آل سعود و میزان تحمل سرکوبگریهای بن سلمان دارد).
بنابراین ایالات متحده برای حفظ منافع خود باید عربستان را برای اتخاذ یک موضع ثابت و نرم در سیاست داخلی و خارجی تحت فشار قرار دهد.
انتهای پیام/