چرا مدارس سمپاد نافی عدالت آموزشی است؟
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با اشاره به اینکه مدارس سمپاد نافی عدالت توزیعی است، گفت: این مدارس باید از دوره متوسطه اول حذف شوند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، دکتر محمد حسنی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش در کرسی ترویجی "مدارس تیزهوشان در ترازوی عدالت تربیتی" اظهار کرد: اصل برابری در شباهت بین انسانها ریشه دارد. اگر قرار است عدالت در توزیع خیرات باشد مبنای آن باید ظرفیت متفاوت انسانها باشد و یکی از خیرات، تربیت مدرسهای است.
وی افزود: یکی از نشانههای تجدد در جهان معاصر، مدرسه است. مدارس به صورت برنامهریزی شده فرصتهایی را برای انسان فراهم میکنند تا ظرفیت وجودی خود را محقق کند یعنی انسان به این نتیجه رسیده است که برای شناسایی و محقق شدن ظرفیت و توانایی افراد باید موقعیتهای تربیتی تمهید شدهای را فراهم کند و اگر این موقعیتها فراهم نشود بخش زیادی از ظرفیت انسانی معطل میماند.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گفت: با توجه به پیچیدگی جوامع، انسانها باید ظرفیت بیشتری از توانایی خود را برای زندگی در جامعه محقق کنند بنابراین امروزه تربیت مدرسهای رشد پیدا کرده است و به عنوان یک نهاد مسلم در جوامع شکل گرفته است، در دوران کرونا نیز یکی از دغدغههای مهم جوامع بشری بحث مدرسه است.
دسترسی به تعلیم و تربیت نباید براساس ثروت، قدرت و طبقه اجتماعی باشد
حسنی مطرح کرد: برخی کالاها عمومی هستند و توزیع آنها نباید تابع خیرات دیگری باشد مثلاً خرید اتومبیل تابع منابع مالی است و فردی که پول بیشتری دارد خانه و ماشین بزرگتر میخرد. اما تعلیم و تربیت هم باید اینگونه باشد و توزیع این خیر تابع این باشد که چقدر فرد توانایی ذهنی دارد، پدرش چه شغلی دارد، ساکن شمال شهر است یا جنوب شهر، پدرش چقدر قدرت سیاسی و اقتصادی در جامعه دارد؟!
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با اشاره به اینکه تعلیم و تربیت تأثیرات بسیاری بر جوامع دارد، متذکر شد: تربیت مدرسهای ماهیتی دارد که با سایر تربیتها متفاوت است. این نوع از تعلیم و تربیت برای این به جوامع ارائه میشود که نسل نوساخته ظرفیت و توانایی مشترک برای انسجام اجتماعی پیدا کند و افراد جامعه در کنار یکدیگر زندگی کنند براین اساس تعلیم و تربیت مأموریت دارد ظرفیتهای نسل نوساخته را برای زندگی که انسانها اشتراکات زیادی با هم دارند آماده کند.
وی ادامه داد: تعلیم و تربیت مدرسهای برای زندگی اجتماعی با تأکید بر شکلگیری تواناییهای مشترک ایجاد شده است و به همین دلیل عمومی است چون عموم انسانها باید ظرفیتهایی را پیدا کنند و زندگی نیکبختانه اجتماعی شکل بگیرد و در عین حال به تفاوت در تواناییها ضمن توجه به اشتراکات توجه شود اما مبنای اساسی اشتراکات است به این دلیل که انسانها برابرند و در بسیاری از ویژگیها مشابه هستند و باید تعلیم و تربیت عمومی و مشترکی دریافت کنند.
اول برابری بعد استحقاق
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با اشاره به اینکه براساس این تفکر است که عدالت توزیعی را در تعلیم و تربیت بر مبنای برابری قرار میدهیم، گفت: تعلیم و تربیت جزو حقوق انسانها تلقی میشود و در اصل 30 قانون اساسی به آن اشاره شده است. پیامبر اکرم میگوید انسانها مانند دانههای شانه برابرند و چون برابری وجود دارد بنابراین تعلیم و تربیت رسمی مبنای توزیع خیر عمومی است؛ ممکن است سؤال پیش بیاید که اگر فقط ملاک برابری باشد، تفاوتها در کجا مورد توجه قرار بگیرد آیا نباید به اصل استحقاق توجه کنیم؟
حسنی عنوان کرد: به نظر میرسد باید به اصل استحقاق توجه کنیم. اگر برابری در تعلیم و تربیت خیلی شدید شود به سیستم تولیدی کارخانهای که تمام انسانها را مشابه میکند، تبدیل خواهد شد بنابراین اصل برابری در توزیع تعلیم و تربیت باید در کنار اصل استحقاق مدنظر باشد.
وی اظهار کرد: در اصل استحقاق به تفاوتها توجه میشود همچنان که در تعلیم و تربیت، تفاوتها و برابری مدنظر قرار میگیرد. اگر بخواهیم فقط استعدادها را مبنا قرار دهیم آیا میتوان از همان ابتدا استعدادها را شناسایی کرد، ملاک و ابزار آن را داریم؟ و اگر قرار است انسانها بر اساس استعداد، تعلیم و تربیت دریافت کنند و برابری کنار برود نباید به تعداد انسانها یا به تعداد استعدادهای متمایز نظام آموزشی داشته باشیم؟
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه اگر قرار است در توزیع تربیت مدرسهای ملاک برابری و استحقاق مدنظر باشد چه نسبیتی بین آنها وجود دارد؟ توضیح داد: اگر ملاک برابری و استحقاق در توزیع عادلانه تربیت رسمی و عمومی مورد توجه قرار بگیرد نسبت اینها مقدم به متأخر است یعنی نمیتوانیم بدون توزیع برابری حتی استعدادها را شناسایی کنیم.
حسنی ادامه داد: زمانی استعداد خود را نشان میدهد که فرصتهای تربیتی برابر در دسترسی و بهرهگیری فراهم شود هماکنون بسیاری از دانشآموزان وارد مدرسه میشوند اما دست خالی بیرون میآیند بنابراین دسترسی برابر کافی نیست و باید کاری کنیم که به بهرهگیری متناسب منجر شود؛ اگر برابری را مقدم نگیریم استحقاق هم قابل پیگیری نیست.
فرصتهای برابر استعدادها را شکوفا میکند
وی متعقد است، فرصتهای برابر است که این امکان را میدهد تفاوت در استعدادها را مدنظر قرار دهیم اما مقدم دیدن استحقاق و تأخیر در برابری یا حتی همزمانی آنها کار خطرناکی است. تنها مکانیزم آشکارسازی استعدادها، ارائه فرصتهای برابر و با کیفیت است و به تدریج تفاوتها خود را نشان میدهند. تربیت مدرسهای دو شرط توزیع برابر فرصتها در دسترسی و بهرهگیری و استحقاق را به همراه دارد و اگر این دو شرط وجود داشته باشد عدالت محقق میشود.
وجود 20 نوع مدرسه عادلانه است؟!
حسنی ادامه داد: در ایران تنوع مدارس را شاهد هستیم یعنی وقتی خواستیم اصل 30 قانون اساسی که مبتنی بر برابری است و همه را مستحق به دسترسی به تعلیم و تربیت برابر میداند، اجرا کنیم 20 نوع مدرسه ایجاد کردیم و هماکنون پرسش این است که آیا این تنوع مدارس عادلانه است؟ پاسخ بنده این است این موضوع به خودی خود عادلانه یا غیر عادلانه نیست مثلاً مدارس عشایری و شبانهروزی را داریم که در راستای عدالت جبرانی است و برخی کمبودها را برای دانشآموزان روستایی جبران میکند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با اشاره به اینکه یکی از 20 نوع مدارس مختلف؛ مدارس تیزهوشان یا سمپاد است که از قبل انقلاب داشتیم و از دهه 60 به بعد شاهد شکلگیری سازمان استعداد درخشان بودیم، بیان کرد: هماکنون تعداد زیادی مدرسه و دانشآموز تحت پوشش این تشکیلات هستند و سؤال این است که آیا این جریان عادلانه است یا خیر.
مدارس سمپاد و جداسازی براساس استحقاق
وی متذکر شد: اشکال اساسی مدارس تیزهوشان در مقایسه با مدل مطلوب که اصل برابری مقدم و اصل استحقاق به عنوان مکمل مدنظر است این بوده که گروهی از دانشآموزان را بر حسب یک خاصیت طبیعی از سایرین جدا میکند. در اصل برابری قاعده این است هیچ مانع طبیعی و غیر طبیعی نباید باعث عدم دسترسی به فرصتهای مدرسهای شود مثلاً اگر فردی کم توان ذهنی است باید به مدرسه دسترسی داشته باشد یا فردی در مناطق محروم است این مانع طبیعی نباید باعث عدم دسترسی به آموزش شود یا اینکه دانشآموز در خانوادهای ضعیف بوده یا اینکه بزهکار است آیا او نباید به تعلیم و تربیت دسترسی داشته باشد؟ در اصل برابری مانع طبیعی و غیر طبیعی مانند مشکلات جسمی، طبقه خانوادگی، نداشتن پول و .. نباید مانع دسترسی به آموزش شود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گفت: وضعیت در مدارس تیزهوشان بدین شکل است که میگوییم چون عدهای باهوشتر هستند آن هم با ملاک مبهم و ابزاری که اساساً مورد تایید نیست، مورد گزینش قرار گرفته و برچسب تیزهوشی خوردهاند، باید نظام و تشکیلات مجزا برای تعلیم و تربیت آنها ایجاد کنیم در اینجا ملاک اصلی جداسازی استحقاق است. در این شرایط یک ملاک طبیعی را برای ارائه خدمات با کیفیت و پرهزینهتر به گروهی از افراد مبنا قرار دادهایم اما تا زمانی که مطمئن نشدیم اصل برابری محقق شده است نمیتوان در کنار نظام تعلیم و تربیت رسمی نظام هم عرضی ایجاد کنیم به نام تشکیلات استعدادهای درخشان که بخشی از توجه و توان نظام آموزشی را به خود جلب میکند.
مدارس تیزهوشان نافی عدالت
حسنی با تأکید بر اینکه مدارس تیزهوشان از منظر روانشناسی و جامعه شناسی مورد نقد قرار گرفته است و تا به حال کمتر کسی به این مدارس از منظر عدالت توزیعی پرداخته است، گفت: مدراس تیزهوشان در چارچوب عدالت توزیعی قرار نمیگیرد و نافی عدالت است و تا جایی که ممکن است باید این ساختار حذف شود و نظام تعلیم و تربیت برای توزیع خیر بین آحاد جامعه برای دسترسی برابر و بهرهگیری مناسب متمرکز شود.
وی ادامه داد: پیشنهاد بنده این است، توجه به تفاوتها را به تحقق برابری در دوران اولیه شکلگیری رشد کودکان موکول کنیم و مدارس تیزهوشان از دوره متوسطه اول برداشته و به متوسطه دوم موکول شود. بعد از اینکه مطمئن شدیم زمینههای برابر را فراهم کردیم و در این فرصت برابر تفاوتها خودش را نشان داده است به تفاوتها توجه کنیم اما نه با سیاست جداسازی بلکه با راهبردهای دیگر مانند غنی سازی یعنی با ارائه خدمات ویژه در مدارس معمولی به استعدادها توجه کنیم آن هم نه فقط تیزهوشی؛ استعدادها بسیار زیاد هستند و اگر در دروه عمومی زمینهها خوب فراهم شود میتواند خود را نشان دهد.
انتهای پیام/