در برنامه تلویزیونی "سرچشمه" مطرح شد: جهاد سازندگی چگونه پس از انقلاب شکل گرفت؟

در برنامه تلویزیونی "سرچشمه" مطرح شد: جهاد سازندگی چگونه پس از انقلاب شکل گرفت؟

یکی از مؤسسین جهاد سازندگی در برنامه تلویزیونی "سرچشمه" گفت: امام(ره) فرمودند شما ۵۰ سال پهلوی را تحمل کردید اما حاضر نیستید ۵ سال بازرگان را تحمل کنید!

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برنامه سرچشمه با حضور محمد تقی امان‌پور از مؤسسین جهاد سازندگی روی آنتن رفت. در ابتدای این برنامه امان‌پور با اشاره به هدف حضرت امام(ره) از تأسیس نهادهای انقلاب در ابتدای انقلاب گفت: روستاها در ابتدای انقلاب خواسته‌ها و مطالباتی داشتند و حالا هم حکومتی روی کار آمده است که می‌گوید حامی مستضعفین است امام(ره) ساختارهای حکومتی در داخل شهرها بودند و نمی‌توانستند به روستاها رسیدگی کنند.

وی افزود: این امر باعث شد انقلاب که پیروز شد خیلی‌ها داعیه حکومت‌داری داشتند و هرکدام هم از طرف نهاد جهانی پشتیبانی می‌شدند. این‌ها شروع به سربازگیری کردند. یک فرضیه عام امنیتی وجود دارد که می‌گوید برای سربازگیری باید به دورترین نقاط که دسترسی به آنجا مشکل است و مردم دسترسی به رسانه ندارند واطلاع کمی دارند بروی و این کار را انجام دهی.

عضو سابق جهاد سازندگی تصریح کرد: این گروهک‌ها به نقاط دور افتاده رفتند و شروع به فعالیت کردند و مشکل بزرگ امنیتی برای نظام بوجود آمد و در آن زمان سپاه و سازمان‌های امنیتی هم نبودند. در چنین شرایطی جمعی از مرکزیت نهضت دانشجویی روز 28 بهمن‌ماه سال 1357 در مدرسه رفاه با حضرت امام(ره) ملاقاتی داشتیم. عمده‌ترین این افراد هم شهید دادمان، ابراهیم اصغرزاده، آقای حجتی و برخی دیگر بودند. این‌ها در حقیقت نیروهای خودساخته انقلابی بودند که با رهنمودهای امام(ره) رشد کرده و یاد گرفته بودند چگونه جریان انقلابی را هدایت کنند و وقتی انقلاب پیروز شد در کنار مردم و انقلاب بودند و کمک کردند تا چگونه نهادهای انقلابی شکل بگیرد.

امان‌پور تصریح کرد: این گروه یک هفته بعد از پیروزی انقلاب اولین گروهی بود که نزد امام(ره) رفتند و گزارش همکاری خود با روحانیت را خدمت امام(ره) ارائه دادند. همان‌جا عرض کردیم شما که رهبر انقلاببیون جهان هستید چرا تصمیم غیرانقلابی گرفتید و یک نخست وزیر غیرانقلابی را انتخاب کردید. بعد امام(ره) گفتند شما جوانان تندی هستید 50 سال پهلوی را تحمل کردید 5 سال هم بازرگان را تحمل کنید. بروید به دولت کمک کنید.

وی خاطرنشان کرد: همان موقع آقای یزدی وارد اتاق شد و امام(ره) گفتند ایشان نماینده من هستند بعد قرار شد ما در نخست وزیری خدمت آقای بازرگان برسیم. به آقای بازرگان گفتیم امام(ره) فرمودند ما بیاییم و به شما کمک کنیم. آقای بازرگان گفت کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر می‌خواهد و مرد کهن. ما سال‌ها تمرین کردیم و حزب داریم و وزیر تربیت کردیم حالا چهار تا بچه آمده‌اید به ما کمک کنید شما چوب لای چرخ ما نگذارید نمی‌خواهد به ما کمک کنید.

عضو سابق جهاد سازندگی اظهار داشت: بازرگان گفت من یک ماموریت به شما می‌دهم اگر قبول کنید معلوم می‌شود می‌خواهید کمک کنید. گفت من یک هفته است نخست وزیر انقلاب شده‌ام و هرکس برای خودش پادشاه شده است. این گروهک‌ها هم از تیپ خود شما و دانشجو هستند بروید و با این‌ها مقابله کنید و این‌ها را از جلوی راه انقلاب بردارید.

امان‌پور عنوان کرد: قرار شد یک نفر نماینده بازرگان در ارتش شود و بعد با امکانات ارتش با ضد انقلاب مبارزه کنیم. بچه‌ها من را به عنوان نماینده به بازرگان معرفی کردند. روز 30 بهمن 1357 با حکم بازرگان به ستاد مشترک ارتش رفتم.

وی در توضیح چرایی تشکیل جهاد سازندگی گفت: وقتی بچه‌ها حضور پیدا کردند اگرچه هدف ما مبارزه با ضد انقلاب بود می‌دیدیم که این محرومیت‌ها پادگان سرباز گیری برای ضدانقلاب است و به این نتیجه رسیدیم که کار اصلی توسعه روستاها و رفع محرومیت‌ها است.

امان‌پور با بیان اینکه رابط بین دانشجویان و حضرت امام(ره)، شهید بهشتی بود تصریح کرد: این همکاری تاجایی ادامه پیدا کرد که شهید بهشتی نماینده امام(ره) در جهاد سازندگی شدند. ما بعد زا تشکیل جلسه به این نتیجه رسیدیم که باید نهضتی برای سازندگی روستاها ایجاد شود و نام آن را گذاشتیم جهاد برای سازندگی روستاها. طرحی آماده کردیم و این برنامه جهاد سازندگی تقدیم شهید بهشتی شد و ایشان این طرح را به امام(ره) دادند.

عضو سابق جهاد سازندگی مطرح کرد: وقتی شهید از نزد امام(ره) برگشت گفت وقتی من این طرح را به امام(ره) دادم ایشان بال درآورد. آقای بهشتی یک ماه به شما وقت می‌دهیم و بروید مقدمات را فراهم کنید و من یک‌ماه دیگر فرمان تشکیل جهاد را می دهم. خوب ما دوباره جلسات فشرده برگزار کردیم و اساسنامه و ساختار جهاد را طراحی کردیم و روز 6 خردادماه در انجمن اسلامی دانشگاه تهران جلسه‌ای برگزار کردیم و به هر استان یک نماینده برای تأسیس جهاد فرستادیم.

وی ادامه داد: روز 27 خرداد 1358 سردار افشار و آقای ناطق نوری، رفتند قم خدمت امام و گفتند جهاد آماده است و شما فرمان دهید. امام(ره) آن شب سخنرانی کردند و فرمان تأسیس جهاد را صادر کردند.

امان پور با بیان اینکه ساختار مشخصی برای فعالیت در جهاد تعریف شده بود گفت: وقتی نمایندگان استانی را مشخص کردیم چارت ساختاری مشخصی نیز به این افراد برای تشکیل جهاد داده شده بود. یعنی افراد که رفتند آرم و اساسنامه و ساختار جهاد را به همراه داشتند. خوب در این شورا نماینده استان و نماینده روحانی در این شورا حضور داشت.

عضو سابق جهاد سازندگی با بیان اینکه ما در جهاد نماینده امام(ره) بودیم عنوان کرد: ما در آن مقطع پخته‌ترین نیروهایی بودیم که امام(ره) به ما اعتماد کردند. سخت‌ترین تجربه را هم من داشتم در من که رفتم در استان خوزستان دریادار مدنی فرمانده نیروی دریایی استاندار خوزستان بود. وقتی من نزد او رفتم و گفتم می‌خواهیم جهاد تشکیل دهیم رویش نشد به امام چیزی بگوید گفت نخست وزیر غلط کرده می‌خواهد جهاد تشکیل دهد. بعد هم خیلی اذیت کرد و بودجه ما را نمی‌داد. شب 13 آبان من به قم رفتم شکایتش را کتباً به امام(ره) کردم.

امان پور با بیان اینکه هسته مرکزی که جهاد را تشکیل دادن در تهران کارها را پیگیری می‌کردند خاطرنشان کرد: در این بین افرادی مانند علیرضا افشار، عباس آخوندی، محمودزاده و تنی چند از دوستان دیگر در شورای مرکزی بودند. من هم که در شورای مرکزی بودم قرار شد یک هفته‌ای به خوزستان بروم و جهاد را تشکیل دهم و برگردم. اما با پدیده جدیدی مواجه شدم. استانداری که فرمانده نیروی دریایی است و کسی حریف او نیست و موجب شده تا نیروهای انقلاب مانند شهیدان علم‌الهدی و جهان‌آرا در موضع ضعف قرار بگیرند.

وی ادامه داد: خوب ما هم با مدنی درگیر شدیم و بالأخره مدنی شکست خورد. برنامه مفصلی در صدا و سیما راه انداختیم و بالأخره مدنی شکست خورد.

عضو سابق جهاد سازندگی با اشاره به فعالیت جهاد در دفاع مقدس اظهار داشت: وقتی جهاد وارد جنگ شد بیشترین تیر اتهامات را بنی‌صدر به آن زد. بنی‌صدر می‌گفت جنگ برای نیروی آموزش دیده است و اصلاً جهاد چه‌کاره است. من نماینده جهاد در جنگ بودم. به بنی‌‌صدر گفتم در کمتر از یک‌ماه شاهد خواهی بود که در هیچ جای جبهه هیچ نظامی بدون جهاد نمی‌تواند بجنگد.

وی تصریح کرد: جهاد در غیر جنگ چگونه رفتار می‌کرد؟ جهاد از کسی دستور نمی‌گرفت. جهاد به روستاها رفت و هماهنگ با نظام کار ساخت روستاها را آغاز کرد. اما علم و دانش و ساختار این کار را تولید کرد و کار را شروع کرد. جهاد در جبهه هم همین کار را شروع کرد. تفاوت کار جهادی‌ها این بود که جهاد جریان سازندگی را ایجاد می‌کرد. جهاد سعی می‌کرد ساختارهای سیاسی اجتماعی را در روستاها ایجاد کند تا نمایندگانی از خود روستا کارها را مدیریت کنند.

امان‌پور تصریح کرد: در جبهه هم همین‌طور بود. ما در جبهه دیدیم که باید با دشمن بجنگیم. برای مثال در توافق‌نامه ما با سپاه در آبان 1359 این بود که جنگ چریکی با عراق به عهده سپاه باشد و کار مهندسی به عهده جهاد باشد. کارهای بهداشت و درمان هم مشترک صورت می‌گرفت. ما روابط عمومی مشترک هم با سپاه ایحاد کردیم و بیانیه‌های مشترک صادر می‌کردیم. پس جهاد چون امام(ره) فرمان در حضور در جبهه صادر کردند ما به جبهه رفتیم. و روی این فکر کردیم که چگونه باید دشمن را شکست دهیم و چگونه باید با ابزار ابتدایی با دشمنی که تجهیزات پیشرفته در اختیار دارد بجنگیم.

وی ادامه داد: در عملیات‌ها ما از اصل غافلگیری استفاده می‌کردیم و این مهندسی رزمی بود که دشمن را غافلگیر می‌کرد. البته پل‌هایی هم که جهاد ساخت شاهکار مهندسی رزمی بود اما موفقیت ما بدلیل ساخت این پل‌ها نبود. موفقیت ما بدلیل آن بود که جهاد خود را جزئی از نظام می‌دانست و خود را موظف می‌دانست که باید دانش و فناوری خلق کند که چگونه صدام را شکست دهد.

عضو سابق جهاد سازندگی درباره انحلال جهاد سازندگی اظهار داشت: نخبگان جمهوری اسلامی تحلیل درستی نداشتند که می‌شود نهادی داشت که در همه ساختارهای انقلاب کنار آنها باشد. آن‌ها نتوانستند این موضوع را حل کنند که نهاد غیرنظامی می‌تواند وجود داشته باشد که بازوی همکار آنها در تمامی عرصه‌ها باشد و فوراً تفکر غربی را حاکم کردند. آن‌ها گفتند چرا جهاد در همه امور هست باید جهاد را محدود کنیم و کار مشخصی به آن بدهیم.

وی ادامه داد: ما ترسیدیم که جهاد کار فرهنگی می‌کند. آن‌ها ترسیدند که جهاد با کار فرهنگی در سیاست هم اثرگذار باشد. دوستان ما از چپ و راست هیچ‌کدام تحمل جهاد به این شفافیت را ندارند. اگر ما می‌خواهیم انقلابی باشیم باید ظرفیت انقلابی بودن را هم ترسیم کنیم. اگر ما جهاد سازندگی را حفظ می‌کردیم و نقش مشخصی به آن می‌دادیم.

امان‌پور در پایان خاطرنشان کرد: اگر از وزارت جهاد کار فرهنگی را نمی‌گرفتیم و می‌گذاشتیم جهاد نیروهای مورد نیاز انقلاب را تربیت می‌کرد جهاد متفاوت‌تری می‌داشتیم و اولین قربانگاه جهاد این بود که کار فرهنگی را از آن گرفتند. جهاد تلویزیون یک نهاد صدا و سیما یک مجموعه در رسانه‌ ملّی بود که کارهای خلاقانه‌ای انجام داد. روایت فتح داستان تعریف نمی‌کرد بلکه روایت زندگی مردم و جنگ بود. آن جهاد می‌خواست در میان مردم برود طرح مسأله کند و بعد راهکار ارائه کند تا به انقلاب کمک کند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران