نشانههای «ترامپی و فراترامپی» آشوب در آمریکا پس از انتخابات ریاست جمهوری
شواهدی که با نزدیک شدن به سوم نوامبر، تاریخ برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا روز به روز قدرتمندتر میشوند حاکی از آن هستند که آمریکا بیش از هر زمان دیگر نسبت به جنگ داخلی سال ۱۸۶۰ در معرض بروز یک جنگ داخلی دیگر قرار دارد.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- آنچه این روزها در رسانههای آمریکا منتشر میشود نشان میدهد ماجرا احتمالاً از آنچه تصور میشود جدیتر است و نگرانیها بدنه جامعه آمریکا را هم در بر گرفته است.
نشانههای هراس در آمریکا
به عنوان مثال، روزنامه نیویورکپست در گزارشی چند روز پیش نوشته مولتیمیلیاردرهای نیویورک با استخدام نگهبانهای مسلح جهت محافظت از ساختمانهای مجللشان در منطقه «منهتن» خودشان را آماده بروز ناآرامیهای داخلی بعد از انتخابات کردهاند.
روزنامه یواسایتودی هم نوشته شمار زیادی از شهروندان از بیم بروز خشونت، به خرید دیوانهوار سلاح، کنسرو مواد غذایی، دستمال توالت و دیگر مایحتاج زندگی روی آوردهاند مردم حتی از بیم آنکه به دلیل طرفداری از یک نامزد هدف آشوب و اغتشاش قرار گیرند برچسبها و تابلوهای انتخاباتی را از سر در منازلشان کندهاند.
شرح عکس: کارگران در حال نصب محافظ برای یک فروشگاه در منطقه منهتن نیویورک هستند
روزنامه دیلیمیل به نقل از برخی فعالان نوشته ممکن است در شب انتخابات فیسبوک و توئیتر از کار بیفتند و رسانههای دیگری مانند «سیگنال» یا تلگرام ابزار اصلی مردم برای انتخابات باشند.
گروههای نژادپرست و مسلح راستگرا در آمریکا که جزو طرفداران ترامپ هستند یکی از منابع خطر محسوب میشوند. اخیراً نشریه آتلانتیک با بررسی تفکرات یکی از این گروهها به نام «سوگندخوردگان» نوشته هزاران نفر از آنها خودشان را برای مبارزات خیابانی، در صورت «تقلب در انتخابات» به ضرر ترامپ آماده میکنند.
استوارت رودز، مؤسس سازمان «قسم خوردگان» اخیراً فراخوانی منتشر کرده و از پیروانش خواسته بود که از کشور در برابر آنچه او «شورش» مینامید محافظت کنند. او هم مثل ترامپ، فعالان «زندگی سیاهان مهم است» را سرسختانه مارکسیست میخواند و تهدیدات فرضی مهاجران و مسلمانان غیرقانونی را شرح میدهد و میگوید که آماده است.
اقدام اخیر این نوع گروهها در تلاش برای ربودن فرماندار ایالت «میشیگان» یکی از مصادیقی است که نشان میدهد فضای سیاسی در جامعه آمریکا تا چه حد قطبی و خطرناک شده است.
فقط رسانهها نیستند که درباره احتمال بروز چنین ناآرامیهایی هشدار میدهند. نتایج یک تحقیق علمی که به تازگی انجام شده نشان داده پنج ایالت «پنسیلوانیا»، «جورجیا»، «میشیگان»، «ویسکانسین» و «اورگن» بیشتر از سایر ایالتها مستعد خشونت و فعالیت شبهنظامیان مسلح بعد از انتخابات هستند. نظرسنجیها نیز حکایت از این میکنند که بسیاری از مردم آمریکا وقوع چنین اتفاقاتی را انتظار دارند. نتایج نظرسنجی رویترز-ایپسوس نشان میدهد، بیش از چهار تن از 10 حامی ترامپ جمهوریخواه و بایدن دموکرات میگویند که چنانچه نامزد مورد نظرشان بازنده شود، نتایج انتخابات را نمیپذیرند.
نتایج نظرسنجی «یوگاو» که اوایل این ماه منتشر شد نشان داد 56 درصد مردم افزایش خشونت در روزهای بعد از انتخابات آمریکا را پیشبینی میکنند.
مقامهای مسئول در آمریکا هم نگرانیهای مشابهی دارند. همین دیروز، «گوین نیوسام» فرماندار کالیفرنیا گفت این ایالت را برای ناآرامیهای بعد از انتخابات در روز سوم نوامبر (13 آبان)، آماده میکند. علاوه بر این، گزارش رسانههای آمریکا حاکی است به نیروهای وابسته به وزارت امنیت داخلی آمریکا دستور داده شده است تا برای مقابله با ناآرامیهای انتخاباتی در شهر واشنگتن آماده باشند. در همین راستا گزارش شده خبرگزاری رویترز بین خبرنگاران خود در آمریکا که قرار است انتخابات آمریکا را پوشش دهند کلاه خود، جلیقه ضدگلوله و ماسک ضدگاز توزیع کرده است.
ریشههای هراس چیست؟
اقدامات و موضعگیریهای دونالد ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید به منزله کاتالیزوری عمل کرده که تنشها و اختلافات انبارشده در جامعه آمریکا را نزدیک به نقطه انفجار برده است.
عامل ترامپ
ترامپ در تمام مدتی که در کاخ سفید بوده نشان داده برای محافظت از شخصیت خودش در برابر دیگران به هیچ حد و مرزی قائل نیست و حاضر است تمامی قانونها و مرزها را زیر پا بگذارد.
او بارها گفته که بند دوم قانون اساسی آمریکا «به من اجازه میدهد هر کاری میخواهم انجام بدهم» و با همین برداشت، آزادانه از سفیدپوستهای نژادپرست حمایت کرده است.
سال 2017، بعد از آنکه خشونتِ نژادپرستانِ سفیدبرترپندار به کشته شدن چند نفر منجر شد ترامپ آشکارا از محکوم کردن آنها خودداری کرد و این اقدام او با حمایت نئونازیهای آمریکایی مواجه شد.
بسیاری از کارشناسان یکی از دلایل بروز خشونتهای شدید در تظاهراتهای بعد از کشته شدن «جورج فلوید»، سیاهپوست آمریکایی را دمیدن ترامپ به آتش تفرقههای نژادی میدانند.
او با وجود این، هنگام بروز این تظاهراتها با موضعگیریهای مکرر علیه جنبش سیاهپوستان و حمایت از خشونتهای پلیس در برخورد با معترضان اوضاع را بیش از پیش متشنج کرد.
تشکیک ترامپ در نتیجه انتخابات ریاستجمهوری و اظهارات او درباره خودداری از تحویل مسالمتآمیز قدرت جدیدترین «باروتی» است که او به انبار شدیداً قابل انفجار اضافه کرده است. ترامپ، رأیگیریهای پستی را «متقلبانهترین» روش برای برگزاری انتخابات توصیف کرده و جای شبههای باقی نگذاشته که در صورت باخت در انتخابات به راحتی از قدرت کنار نخواهد رفت و حتی حاضر است به قیمت به راه انداختن جنگ داخلی، ماندنش در کاخ سفید را ماندگار کند.
مجموعهای از چنین واقعیتهایی نشان میدهند که «متغیر ترامپ» یکی از اصلیترین عواملی است که از انتخابات سوم نوامبر پرتگاهی بالقوه ساخته که ممکن است جامعه را به سمت سقوطی ماندگار سوق دهد.
عوامل فراترامپ
با این حال، نگاهی عمیقتر به بحران فعلی نشان میدهد که ترامپ نه «ریشه» حرکت جامعه آمریکا به این سمت، بلکه «نشانه» آن بوده است. او بارها خود به درستی اشاره کرده که قتل شهروندان سیاهپوست قبل از دوران او، از جمله در دوران «باراک اوباما» هم رواج داشته یا حمایتش از گروههای سفیدپوست و سایر اظهارات و موضعگیریهایش انعکاس خواست اکثریتی است که او را به عنوان رئیسجمهور انتخاب کردهاند.
این روزها رسانههای آمریکا پر است از انتقاداتی که از شخصیت ترامپ به عنوان فردی خودبرتربین، زورگو، منفعتطلب و بیتوجه به نیازها و خواست دیگران و به زبان روانشناسان، فردی مبتلا به «اختلال شخصیت خودشیفته» به عمل میآید. با این حال، سئوال اینجاست آیا این خصائل شخصیتی ترامپ چیزی جز عصاره ارزشهای «استثناگرایی آمریکا» است که هیئت حاکمه آمریکا طی دهههای گذشته به عنوان ارزشهای مطلوب و پسندیده انسانی آن را ترویج و تبلیغ کرده و در ذهن شهروندان این کشور کاشتهاند؟
خودشیفتگی فرهنگی
«کریستوفر لش»، تاریخدان برجسته آمریکایی سال 1980 (یعنی 27 سال قبل از روی کار آمدن ترامپ) در کتابی به نام «فرهنگ خودشیفتگی: زندگی آمریکا در عصر انتظارات رو به افول» نوشته بود که چنین تبلیغاتی فرهنگ و جامعه آمریکا را به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا کرده و ارزشهای آن را غالب کرده است. او مینویسد: «درست همانند فرد خودشیفته، رفتارهای جامعه آمریکا را هم خشم فروخورده، هذیان عظمت و خود بزرگبینی و دستکاری دیگران در جهت امیال و آرزوهای شخصی هدایت میکند.»
یک نویسنده آمریکایی دیگر به نام «دیوید ماسکیوریتا» هم در زمان ریاستجمهوری باراک اوباما به همین پدیده «خودشیفتگی فرهنگی» اشاره کرده و نوشته بود: ««ما آمریکاییها چگونه میتوانیم فضیلت فداکاری را ستایش کنیم وقتی که فرهنگی را تحمل میکنیم و به آن کمک میکنیم که خودخواهی را تمجید میکند؟ چگونه میتوانیم بدون دانستن مرگی که دستگاه سیاست خارجی ما به بار میآورد، برای مردگان اشک بریزیم؟ چگونه میتوانیم اشک اوباما برای کودکان آمریکایی را جدی بگیریم وقتی که او مسئول برنامه حملههای پهپاد و جنگی است که به زندگی کودکان افغانستان و پاکستان پایان میدهد؟ سوگی که مورد تأیید آمریکاییها باشد و تنها با خانوادههای آمریکاییها همدلی میکند، نشانه خودشیفتگی ملی است. ما علایق خودمان را جلوتر از علایق دیگران قرار میدهیم.»
«مری ترامپ»، برادرزاده رئیسجمهور آمریکا در کتابش به نام «بسیار زیاد و همیشه ناکافی» نوشته عمویش فردی خودشیفته و جامعهستیز است و نگران است که در صورت انتخاب مجدد ترامپ به ریاستجمهوری، جامعه آمریکا به شکل بیماری او درآید.
این تحلیلی در سطح فردی از ترامپ است، اما نکتهای جامعهشناختی که احتمالاً از نظر «مری ترامپ» پنهان مانده این است که بسیاری از کارشناسان ترامپ و انتخاب او در سال 2016 را علامت بیماریای در نظر میگیرند که حاکمان آمریکا طی دهههای گذشته به جامعه تحمیل کردهاند و تغییر صرف ساکن کاخ سفید درمان ریشهای آن نخواهد بود.
انتهای پیام/