حمله به دانشگاه کابل؛ فرافکنی دولت افغانستان برای فرار از مسئولیت
مقامات دولت افغانستان در پی حملات اخیر در کابل بویژه حمله گروه تروریستی داعش به دانشگاه کابل برای فرار از مسئولیت پذیری و امنیت آفرینی به فرافکنی روی آوردهاند که نشان از ناکارآمدی آن دارد.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، نخستین مسئولیت مقامات دولتی، مسئولیتپذیری در برابر رویدادهای امنیتی مرگبار و خودداری از فرافکنیهای فاقد بازدهی و در قدم دوم، شناسایی عناصر تروریستی نفوذی در درون نظام و تصفیه نهادهای دولتی افغانستان از وجود موذی و مخرب این نیروها است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
در واکنش مقامات و مراجع دولت افغانستان به حمله علیه دانشگاه کابل، با دو ابهام متناقض مواجه هستیم: یکی نسبت دادن این حمله به طالبان، در حالی که گروه تروریستی داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفته است و دیگری شکست طالبان در هلمند، اما این ادعا از زوایای مختلف قابل تأمل است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
رجزخوانیهای فیسبوکی برای نابودی تروریسم
امرالله صالح، معاون اول ریاست جمهوری افغانستان که مأموریت رسیدگی به شرایط نابسامان امنیتی کابل را بر عهده دارد و هر روز در فیسبوکش برای نابودی هستههای فکری و مرکزی حلقات تروریستی رجزخوانی میکند، در یک پست فیسبوکی اعتراف کرد که: «حمله بر دانشگاه کابل برای ما یک ناکامی استخباراتی و فاجعه انسانی است».
ممکن است، امرالله صالح تمایل زیادی برای اعتراف صریح به مسئولیت خود در قبال حمله به دو مرکز علمی ـ آموزشی دانشگاه کابل و مرکز آموزشی «کوثردانش» نداشته باشد، اما این واقعیت هم در پیام فیسبوکی وی به صورت کمرنگی تبارز یافته است و هم دایره فراگیری هردو فاجعه، به اندازهای گسترده است که نهتنها دامن مقامات و مسئولان امنیتی، بلکه دامن خود آقای صالح و سایر شخصیتهای دولتی را نیز میگیرد.
اما از آنجا که امرالله صالح در مقام معاون ریاست جمهوری افغانستان، با دور زدن مبانی و مجاری ساختاری نظام، مسئولیت سنگین امنیت پایتخت را بر عهده گرفته است و رجزهای آبدار فیسبوکی را برای فروپاشی هستههای اصلی تروریسم در کابل ورد زبان خود ساخته است، باید بیش از دیگران در قبال دو حمله مرگبار به دو مرکز آموزشی و آکادمیک طی حدود یک هفته در پایتخت، پاسخگو باشد.
بنابراین، همچنانکه از نظر صالح، «ناکامی استخباراتی» غیر قابل توجیه است، فرافکنی و واگذاری مسئولیت این حملات به عهده نهادهای امنیتی و اطلاعاتی هم غیر قابل توجیه است؛ پس آقای صالح و همه مقامات عالیرتبه از صدر تا ذیل باید خود را مسئول بدانند و به ناکامی خود در برقرای امنیت و مبارزه با تروریسم بیرون و درون ساختار نظام افغانستان، اعتراف کنند.
باید به یاد داشته باشند که با اعتراف کردن به این ناکامی، نهتنها از آنها رفع مسئولیت نمیشود، بلکه مسئولیت شان در قبال امنیت کابل و سراسر افغانستان، چندبرابر هم میشود.
تغییر جایگاه دولت افغانستان از آمنیت آفرینی به توجیهگری
از سوی دیگر، «صدیق صدیقی» سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان به رغم به عهده گرفتن حمله دانشگاه کابل توسط داعش، این حمله را کار طالبان دانست و تأکید کرد که: «پس از شکست ننگین تروریستها در هلمند، اکنون این گروهها، دستپاچه شدهاند و مکانهای آکادمیک را هدف قرار میدهند».
به نظر میرسد دولت در سراشیبی روند تقلیلپذیری قرار گرفته است و جایگاه خود را از موقعیت برتر امنیتآفرینی برای شهروندان و مراکز آموزشی و آکادمیک، به موقعیت توجیهگریهای متناقض و موضعگیریهای بیمصرف سیاسی فروکاست داده است.
این فروکاست آنقدر آشکار است که در مواردی حتی از گریبان تناقض نیز سر درمیآورد؛ چیزی که نشاندهنده ناکارآمدی ماشین تبلیغاتی دولت در مواجهه نرم با دشمنان قسمخورده مردم است.
مواضع متناقض در برابر یک فاجعه
آنچه امرالله صالح از ناکامی سازمانها و ساختارهای استخباراتی برای کشف و خنثی سازی برنامههای طالبان یا داعش، به عنوان عامل زمینهساز برای وقوع اینگونه حملات نام برد، با آنچه آقای سخنگوی ارگ ریاست جمهوری افغانستان ادعا کرد و حمله بر دانشگاه کابل را ناشی از «شکست ننگین طالبان در هلمند» دانست، از زمین تا آسمان تفاوت دارد و نشاندهنده ناهماهنگی اجزای پراکنده دولت در خصوص موضعگیری یکسان و یکصدا در برابر یک فاجعه است.
ضمن اینکه ادعای صدیقی از جهاتی گوناگون مورد تأمل است. نخست اینکه اگرچه حمله به هلمند، با شهامت و رادمری نیروهای امنیتی عقب زده شد اما هنوز آمار دقیقی از میزان تلفات و خسارات آن جنگ در اختیار نیست و هزاران نفر از شهروندان هلمندی همچنان آواره هستند. بنابراین، جنگ هلمند هنوز هم به گونههای دیگری از مردم قربانی میگیرد.
دوم این که اگر طالبان در هلمند شکست خورده است، چرا در کابل موفق شد که در بازه زمانی بسیار کوتاه و اندکی بیشتر از یک هفته، دو حمله مرگبار به دو مرکز مهم آموزشی و آکادمیک سازماندهی کند و دهها جوان و نوجوان دانشجو و دانشآموز را به خاک و خون بکشاند؟
بنابراین، نخستین مسئولیت مقامات دولتی، مسؤولیتپذیری در قبال رویدادهای امنیتی مرگبار و خودداری از فرافکنیهای فاقد بازدهی و در قدم دوم، شناسایی عناصر تروریستی نفوذی در درون نظام و تصفیه نهادهای دولتی از وجود موذی و مخرب این نیروها است. در غیر این صورت هر اقدام دیگری، کاری فراتر از نمایش رسانهای و خیابانی نیست.
نویسنده: راحل موسوی
انتهای پیام/.