میزگرد سریال "خانه امن" در تسنیم| کمال واقعی "خانه امن" چهکسی است؟/ ماجرای کُرکُریهای مأموران امنیتی "خانه امن"+فیلم
تهیهکننده سریال "خانه امن" اعتقاد دارد شهید کمال شهید برجسته امنیتی کشور است. در "ماجرای نیمروز" این اسم برگرفته از آن شهید است و اینجا هم لازم دانستیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، "خانه امن" داستانی واقعی از تقابل وزارت اطلاعات با داعش را بهتصویر میکشد، سریالی راهبردی که قسمت دهم آن شب گذشته روی آنتن رفت و رفته رفته به نقاط حسّاس خودش نزدیک میشود، سریالی که بهگفته تهیهکنندهاش، به تهدیدات داعش و چگونگی طراحی کشورهای غربی و کمکهای مالی منطقهای به این گروه تروریستی میپردازد.
این سریال امنیتی و جاسوسی، خط اصلی قصهاش سناریوی آمریکا برای ناامنی خانه امن ما است، همان طرح آمریکایی ــ عربی که در حقیقت برای ناامن کردن خانه امن ما در دستور کارشان قرار دادهاند و جزو اهداف شوم و شیطانیشان بوده است.
در "سارق روح" بحث فرقههای انحرافی مطرح شد، در "ترور خاموش" مباحث مافیایی مواد مخدر و حالا در "خانه امن" موضوع جاسوسی و امنیتی در دستور کار قرار گرفته است، بهترین راه در کارهای استراتژیک و پیچیده، عموماً کارهای نمایشی است و "خانه امن" به آن استراتژی اشاره دارد که کمتر بهسراغش میروند.
دوربین تسنیم و گفتوگوی ویدئویی با عوامل و بازیگران سریال "خانه امن"
این سریال روی موضوعات جاسوسی و امنیتی دست گذاشته است و به تهدیدات داعش و چگونگی طراحی کشورهای غربی و کمکهای مالی منطقهای به این گروه تروریستی میپردازد.
سریالی در 50 قسمت که داستان آن درباره مأموری امنیتی است که به پروندهها ورود میکند. احمد معظمی کارگردان این سریال است و حسین ترابنژاد نیز نویسندگی آن را بهعهده داشته است. "خانه امن" سریالی است که در ادامه دوگانه سارق روح و ترور خاموش ساخته شده و کاملکننده آنها است، این سه سریال ارتباط داستانی بینشان وجود ندارد اما فضای موجود در آنها تا حدودی شبیه به هم است.
احمد معظمی (کارگردان)، ابوالفضل صفری (تهیهکننده) و امین زندگانی، حمیدرضا پگاه و حمیدرضا عطایی بازیگران یا بهتعبیری مأموران امنیتی سریال "خانه امن" به تسنیم آمدند و به سؤالاتی درباره این مجموعه تلویزیونی پاسخ دادند، کنار آن به مباحث مهم ساخت کارهای استراتژیک و پروندههای امنیتی که در سریال "خانه امن" باز شده است و باز خواهد شد پرداختهایم که مشروح آن در ادامه آمده است:
"خانهامن" جعبه سیاه تروریسم را باز میکند/ اجماع نامبارک علیه مردم
* تلویزیون مدتها است سریالی نداشته است که هر قسمت آن بحثی را برای مخاطب و اهالی رسانه ایجاد کند، حالا این نقدها و موضعگیریها چه مثبت باشد و چه منفی؛ این ایجاد کنجکاوی باعث شده است که "خانه امن" سریالی باشد که مخاطب منتظر قسمت بعدیاش بماند.
احمد معظمی (کارگردان): مجموعه "خانه امن" به واکاوی تروریسم علیه مردم اشاره میکند. تروریسم یک اتفاق یا یک بحث نیست بلکه روایت پیچیدهتری است. ما در این مجموعه تلویزیونی سعی کردیم جعبه سیاه تروریسم را برای مردم باز کنیم، تروریستهایی که با ایدئولوژیهای مختلف رو به ایران سازماندهی میشوند، منتها همه اینها در سرمنشأ با هم مشترکند، از دولتهای تروریستی و یا تروریستهای دولتی خط میگیرند. در "خانه امن" ما سرمنشأ را سرپل قرار دادیم؛ از طریق کامران شخصیتی که صدایش را در مجموعه میشنویم ــ این سرپل ــ به سر اژدها میرسیم، در واقع ما از یک اجماع نامبارک علیه مردم در مجموعه "خانه امن" مطلع میشویم.
* آقای پگاه، شما تجربه کارهای امنیتی و جاسوسی در کارنامهتان دارید، از بازخوردها و تجربه کار با تیمِ "خانه امن" بگویید.
حمیدرضا پگاه (بازیگر نقش کمال): کار سخت و سنگینی بود و خوشحالم الآن دیده میشود و مورد اقبال قرار گرفته است و امیدوارم این روند تا پایان ادامه پیدا کند و مردم از این سریال لذت ببرند.
ماجرای سکانسِ معروف "خانه امن" با رمز حاج قاسم
* اگر به فضای مجازی نگاه کنیم میبینیم از همان قسمت اول بازخوردها شروع شدند، عبارت معروفی که در تیزرهایی که پخش میشد مردم میدیدند حاج کمالِ داستان در بازجویی میگوید "اولین باری که ترس از "قاسم سلیمانی" را در چشمانتان دیدم یادم میآید..."، در واقع با رمز "حاج قاسم" و استفاده از چنین عبارتهایی که بغضِ دلتنگی مخاطب از فراغِ سردار دلها را شکست، آغاز شد.
حمیدرضا پگاه (بازیگر نقش کمال): بعد از اینکه سردار سلیمانی به شهادت رسیدند این تصمیم گرفته شد در سریال "خانه امن" ادای دِین کنیم، همان تکّهکلامی که در تیزرها مردم دیدهاند و شما به آن اشاره کردید زیاد در داستان داریم، الآن هم جزئیات بیشتری از آن اتفاقات نمیگویم که از جذابیتِ تماشایش کم نکند، از رشادتها و فعالیتهای ایشان گفته میشود و آن سکانس هم واقعاً دیدنی است و باید کامل ببینید، آنوقت بهتر میتوان دربارهاش صحبت کرد. ایشان در خط مقدم مبارزه با داعش بودند و اینجا درباره گوشه خیلی کوچکی از فعالیتهای ایشان صحبت میشود.
ابوالفضل صفری (تهیهکننده): خداوند را شاکرم که "خانه امن" بسیار فراتر از تصور ما و مجموعه صداوسیما دیده شد و اتفاق عجیبی بود. برای شروع این پروژه سه بار استخاره گرفتیم، چون در شرایط خاصی قرار بود کار را آغاز کنیم، آیهای از قرآن کریم باز شد که مضمونش فضل و رحمت الهی بود و بهتعبیری به ما میگفت "شروع کنید!"، با چالشهای مختلفی از جمله کرونا روبهرو بودیم که کنار خیلی از مسائل دیگر، این بار نگران وضعیت سلامت همکاران بودیم.
صحنه شلوغ و سکانسهای مملو از هنرور و بازیگرانی که نمیتوانند ماسک داشته باشند، کار را بهمراتب دشوارتر میکرد. گفتیم "نگرانیم و در کار اتفاق ناگواری نیفتد"؛ دوباره استخاره کردیم، دوباره همان آیه آمد و دفعه سوم بهواسطه سفرهای خارجی که باز چالش دیگری بر سر راه ما بود، دوباره همان آیه فضل و رحمت تکرار شد، واقعاً خدا ما را کمک کرد که پروژه "خانه امن" به سرانجام برسد، درخواست استخاره بهتعبیری درخواست هدایت است؛ همان راه را نشان میدهد و واقعاً کمکمان کرد.
"خانه امن" فرای تصور و توان ما بود
همه نگران بودیم که روزانه بیش از صدها نفر سر پروژه میآمدند و میرفتند و روزانه با 150 هنرور و بیش از 100 بازیگر و عواملِ پشتصحنه ثابت بودند، نگرانی جدّی وجود داشت و آن روز کرونا مثل امروز عادی نشده بود و کسی جرئت نمیکرد مقابل دوربین حاضر شود، همین برای ما مهم است که "خانه امن" فرای توان و تصور ما بود، خودمان واقفیم و اقرار میکنیم اتفاق عجیبی است این حد از اقبال مخاطب و کیفیت در شرایط سخت را شاهدیم، همه اینها در شرایطی است که بودجهها و برآوردها مشخصند و دشواریهای فیلمبرداری و ساختِ سریال و فیلم در زمان کرونا هم مشخص است.
اعتراض "امین زندگانی" به تعطیلی کارهای فرهنگی و هنری
* نوبت به امین زندگانی رسید و او قبل از شروعِ بحث، درباره تعطیلشدن کارهای فرهنگی و هنری و واکنشهایی که اتفاق افتاده صحبت کرد.
قبل از اینکه وارد بحث سریال شوم چندجملهای برای واکنشهای اخیر برای تولیدات سریال و سینما یکسری از عزیزان همکار که مشخص نیست در داخل یا خارج از کشورند راجع به تعطیل شدن کارهای فرهنگی نظراتی دارند که باعث شیوع ویروس کرونا میشود داشته باشم. فکر میکنم هر جنگی ارتش و سپاه خودش را دارد.
وقتی وارد جنگی با ویروسی بهنام کرونا میشویم و این توقع که تولید محتوای فرهنگی را تعطیل کنیم آنقدر خندهدار و بهدور از دوراندیشی و عقل سلیم است مثل این میماند که به کادر درمانی و پزشکی بگوییم "کارتان خطرناک است بروید خانه و کار نکنید."، الآن وقت جنگیدن ما است و سپاه بهداشت و درمان در یک خط و سپاه فرهنگی در خط دیگر موظفند مردم و هموطنان عزیز که در دوران قرنطینه خودخواسته و قرنطینه اعلامشده در خانه بمانند سرگرم بشوند.
این زکات آن روزهایی است که ما در رفاه و امنیت کامل داشتیم از شهرتمان استفاده میبردیم و از اینکه در شغلی که دوست داریم فعالیت و کار میکنیم لذت میبردیم، شاید خیلیها به حرفهای من واکنش نشان دهند و بگویند حرف شاید احمقانهای است اما من فکر میکنم ارزش مادیات آنقدری نیست که بخواهیم صرفاً بهخاطر پول، وارد این خطر جانی بشویم.
یک قشر آسیبپذیر در حرفه سینما، تئاتر و تلویزیون بسیار زیاد است، شاید فقط بازیگراناند که چند ماهی میتوانند بدون کار دوام بیاورند اما بقیه این قشر درآمد ماهیانهشان در حقیقت با توجه به مشکلات اقتصادی که وجود دارد کفاف خود آن ماه را نمیدهد و تعطیلی پروژهها میتواند لطمهای بسیار جبرانناپذیر را به بدنه فرهنگی این کشور بزند.
همین طوری ما بهدلیل عدم حمایتها در این چندساله میدان را به کشورهای همسایه دادهایم که نه کارهایشان محتوا دارند و نه به فرهنگمان نزدیک است، حتی فرهنگ بهدور از ما را بهصورت خوراک فرهنگی تحویل نسل جوان ما میدهد که قافیه را ببازد. فکر میکنم بچههایی که در VODها، تلویزیون و سینما مشغول تولید محتوا هستند، فداکارانه وارد این عرصه شدهاند و بهواقع وظیفهمان است که این قدمها را برداریم.
من بهشدت با تعطیل شدن کارهای سریال و سرگرمی مخالفم برای اینکه مردم ما حق دارند سرگرم بشوند و ما الآن باید پاسخگوی کارکردن در حرفهای باشیم که دوستش داشتیم و داریم، در آن موفق بودیم و مثل سربازی که در جنگ نمیتوانیم به او بگوییم "نجنگ! ممکن است اتفاقی برایت بیفتد"، اینجا هم نمیتوانیم به خودمان بگوییم مریض میشویم و خطر ما را تهدید میکند.
باید به همه عزیزانی که در این راستا فعالیت میکنند چه رسانهایها که خبرها را رصد میکنند و چه کسانی که در بخش تولید محتوا فعالیت دارند دستمریزاد گفت، مثل یک سپاه از مردمشان حمایت میکنند و در دوران قرنطینه و خانهنشینی برایشان تولید محتوا میکنند.
ماجرای کُرکُریهای مأموران امنیتی "خانه امن"
* آقای زندگانی، بفرمایید این روزها درباره کُرکُریها و یا بهقولی رقابتهای بین دو مأمور اطلاعاتی سریال یعنی افشین و کمال زیاد صحبت میشود، نظر خودتان دراینباره چیست؟
سر این قضیه خیلی نگران بودیم، سالها نقشهای اینچنینی پیشنهاد میشد اما همیشه با فیلمنامهای مواجه میشدم که یاد فیلمهای جنگی دهه 1360 از نوع ضعیفش میافتادم؛ یا ما آنقدر قوی بودیم و یا عراقیها خیلی ضعیف که واقعاً خندهدار بود و جنگ جدّی گرفته نمیشد، یا از این طرف آنقدر مأمورها با درصد پایین هوش، ذکاوت و صمیمیت وارد داستان و ماجرا میشدند که کسی با آنها ارتباط برقرار نمیکرد.
احمد معظمی و نویسنده، سایر دوستان مشاور خیلی ظریف سعی کردند این صمیمیت در عین رقابت میان دو مأمور اطلاعاتی سریال بهوجود آید، چون رقابت یک وجه بد و یک وجه خوب دارد. افشین (کاراکتر امین زندگانی) از سمتِ مبارزه با مفاسد اقتصادی میآید و شوخیهایی که بین کمال و افشین اتفاق میافتد نیاز بود که این رفاقت بهنوعی نشان داده شود، کنار این رفاقت، سابقه کاری و نوع نگاه به تروریسم نیز نشان داده شود که از چهجهاتی میتوان به تروریسم نگاه کرد.
لطمه تروریستهای اقتصادی به امید و آینده مردم
جملهای که خیلی مورد توجه قرار گرفت این عبارت بود که "تروریستهای اقتصادی به امید و آینده مردم لطمه میزنند" و این جمله زیبایی است، نشان میدهد چقدر این دو گروه برای امن نگهداشتن فضای کشور کارشان سخت، مهم و تأثیرگذار است. ما سعی کردیم آن فضای همیشگی و کلیشهای را که تا ایامی درست بود، الآن باید برای باورپذیر کردن آدمهایی از این جنس با صمیمیت بهتصویر بکشیم، چرا که مخاطب این کاراکترها را دور از خودش نبیند.
آدمهایی که در این حرفه مشغولند و انجام وظیفه میکنند، از جنس خود مردمند و بخشی از این کلکلها بستر اصلیاش همان صمیمیت است، بهترین بستری که فکر میکنم در این چند قسمت موفق عمل شد و این هم جسارت تهیهکننده و کارگردان است که اجازه این ساختارشکنی را دادند تا این اتفاق بیفتد، البته مهمتر از آن، متن خوب و طراحی درست همه دست به دست هم میدهد تا سکانس و پلان خوبی از آب دربیاید.
مرا با گریم داعشی در سریال نمیبینید
* حمیدرضا عطایی دیگر مأمور امنیتی این سریال است که با نام کیان مردم این روزها میشناسند، البته آقای عطایی، هنوز شما را با نقش "صائب" مختارنامه بهیاد میآورند. شما که با احمد معظمی و این تیم در "ترور خاموش" کار کردید و تجربه دارید، این کار هم بهگونهای تکمیلکننده "سارق روح" و "ترور خاموش" است، درباره تجربه "خانه امن" بگویید و آیا گریمی که از شما منتشر شده و شبههای را برای مخاطب بهوجود آورده است، شما را با آن گریم و ظاهر هم میبینیم؟
"خانه امن" کار بسیار سختی بود و همانطور که شما گفتید تجربه این سختی را در سریال "ترور خاموش" دیدم، کار خاص و در واقع ژانر خاصی است و سختیهای خاص خودش را دارد.
در مورد آن گریم و ظاهر که شما به آن اشاره کردید و البته در صفحه خودم هم گذاشته باشد اینکه ممکن است این مأمور اطلاعاتی بهعنوان نفوذی میان داعشیها باشد، این گمانههایی بود که مردم داشتند، قرار بود این اتفاق بیفتد و صحبتی هم داشتیم و اصلاً بنای قصه بر این بود جاهایی از داستان نفوذی داشته باشد در دلِ داعش؛ اما داستان بهگونهای پیش رفت که این اتفاق نمیافتد، در واقع این گریم را در طولِ داستان نخواهید دید.
درباره تجربه با گروه "خانه امن" هم بگویم که من افتخار همکاری با این تیم را در "ترور خاموش" داشتم و با این جنس کارها آشنایی دارم، از سویی دو دهه فعالیت، پیشینهای را برای من ساخته است که کمک میکند تماشاچی در ابتدای امر، کاراکترم را باور کند، این برایم خیلی مهم است، با توجه به آن پیشینه و سابقه که اساساً این ژانر دقیقاً مثل ژانر تاریخی و مذهبی است یک جنس بازی خاص خودش را میخواهد، آن جنس را من پیدا کردم و شگرد دارم.
خوشبختانه احمد معظمی کارگردان "خانه امن" توانایی اجرای این ژانرها را دارد و خیلی با ظرافت و ذکاوت قصه و جریانش را دنبال میکند، کار را از این جهت راحت میکند که هم او تواناییاش بلامنازع است و هم ما میدانیم او چه میخواهد، تجربه خوبی بود تا اینکه بازخوردها خوب است و مردم دوست داشتند در ادامه ببینیم چه اتفاقی میافتد.
احمد معظمی (کارگردان): آقای زندگانی درباره شخصیت کمال و افشین صحبت کرد که جدا از بخش حرفهای کاریشان، آن رفاقت مهم است حتی لحظاتی که تیکههایی به هم میپرانند، اصولاً انتخاب بازیگر برای فیلمنامههای اینچنینی خیلی مهم است. یکسری از بازیگرانند که برای چنین نقشهایی، آوردههایی با خود میآورند و به نقش اضافه میکنند که این اتفاق با حضور و انتخاب آقای پگاه و آقای زندگانی افتاد و این کنتراست بینشان شکل گرفت.
کاراکتر کمال بسیار با طمأنینه رفتار میکند و مخاطب او را بهعنوان مأمور اطلاعاتی باآرامش داستان میشناسند. کاراکتر افشین اکتیوتر رفتار میکند؛ کنار هم بودن این دو شخصیت با این ویژگیها، اتفاقات را جذاب کرده است، اگر بهتنهایی بود شاید این جذابیت بهوجود نمیآمد اما خوشبختانه این اتفاق برای این شخصیت در مجموعه افتاده است.
مقداری جلوتر هم برود شخصیتهای جدیدی که وارد داستان میشوند، آنها هم جذابیتهای خاص خودشان را دارند، سعی شده است روی شخصیتسازی بیشتر کار شود تا شخصیتپردازی، قبل از اینکه به شخصیتپردازی برسیم این اتفاق در شخصیتسازی افتاده است.
شروع طراحی "خانه امن" در زمان فیلمبرداری "سارق روح"
اگر مقداری عقبتر از تولید سریال "خانه امن" برویم، طرح اولیه این مجموعه توسط آقای اصفهانی طراحی شد و بعد از تحقیق و پژوهش فراوان به مرحله نگارش رسید. حسین ترابنژاد واقعاً یکی از بهترین نویسندگان ما است که خیلی روی این متن زحمت کشید، اینطور نبوده است که یکی دو ماه این فیلمنامه نوشته شود و طرح آن روی کاغذ بیاید.
یادم میآید "سارق روح" فیلمبرداری میشد بحث طرح "خانه امن" بود، رفته رفته با پررنگشدن بحث تروریسم در منطقه و اتفاقات مختلف، داستان این سریال، دستخوش مسائل دیگری هم شد. بحث طرحِ "خانه امن" آن زمان شکل گرفت و توسط حسین ترابنژاد به مرحله نگارش درآمد و بعد با سختیها و چالشهای مختلف، عوامل و بازیگران واقعاً پای این کار ایستادند.
چون با مجموعهای طرف بودیم که روزانه صدها بازیگر جلوی دوربینش میروند و کار آپارتمانی نیست که 10 بازیگر اصلی و چند بازیگر فرعی داشته باشد، لوکیشنها بهشدت زیاد بودند و مخاطب موقعیتهای فراوانی میبیند که در روز بارها چندین بار لوکیشنهایمان را تغییر میدادیم و کار را بهمراتب سختتر میکرد، با سکانسهای 10صفحهای مواجه نبودیم که چنددقیقهای هم بگیریم.
کرونا دکوپاژ سریال را هم تحتالشعاع قرار داد
واقعاً نگارش این سریال و تصویربرداریاش مثلِ خیلی از سریالهای معمول نبود و جزو معدود فیلمنامههایی است که بهضرر تهیهکننده تمام میشود. هر تهیهکنندهای زیر بار چنین مجموعههایی نمیرود و اگر خودم هم تهیهکننده باشم نمیروم زیر بار چنین کارهایی که اینهمه سختی دارد، خدا را شکر میکنیم تیمی که کنار ما قرار گرفت چه جلوی دوربین و عوامل پشت دوربین بهقدری همراه بودند و کار را دوست داشتند که امروز این حجم استقبال را شاهدش هستیم.
در شرایط کرونا همه رعایت میکردیم و پروتکلها رعایت میشد، صحبت از هنرور، سکانسهای شلوغ و دکوپاژهایی است که از شب تا صبح طراحی میکردم، جالب است بدانید برخی از دکوپاژها را متناسب با شرایط کرونا تغییر میدادیم تا پروتکلها در تصویر هم رعایت شود، بهگونهای که شخصیتها خیلی نزدیک به هم نباشند و یک و نیم متر فاصله را داشته باشند، اما بازیگر باید ماسکش را بردارد و کار سختی است.
میگفتند "دوربین روی دست"،! اما اینجا همهچیز دکوپاژ است
* بسیاری از تعقیب و گریزها و کارهای مأموران امنیتی و ورود تروریست به تهران و خنثی کردن بمب استقبال کردند اما به صحنه نمایشِ انتقام از داعشیها که قسمت اول روی آنتن رفت یک انتقادی داشتند که؛ چرا این درگیریها عمیقتر اتفاق نیفتاد؟
احمد معظمی (کارگردان): در مورد صحنههای اینچنینی بالاخره سلیقهها مختلف است و البته نمیتوان پاسخگوی همه سلیقهها هم بود، هر کاری موافق و مخالف خودش را دارد، جالب است جایی خواندم نوشته بودند "ایکاش صحنههای اکشن دوربین روی دست میشد."، اتفاقاً دوربین روی دست سادهترین راه برای کارگردان است و این را متأسفانه در خیلی از کارها میبینیم،
این مجموعه جزو مجموعههایی است که با دکوپاژ ساخته شده و اینطور نبوده است که سر صحنه برویم و بگوییم، در واقع فکر میکنم یک سال و نیم کار من از شب تا صبح این بود که دکوپاژ آن روز را روی کاغذ مکتوب میکردم و بدون دکوپاژ نمیتوانم.
بهنظرم صحنههایی که برای قسمت اول طراحی شدند اندازهشان درست است؛ سعی شده است در حد استاندارد باشد و بیرون نزند، اگر بکشبکشهای آنچنانی نشان دهد یکسری مخالفند و یکسری موافقند.
"خانه امن" نمیتواند نسبت به مشکلات اقتصادی بیتفاوت باشد
* درباره بحث خاوری که مورد انتقاد قرار گرفت و البته خیلیها دربارهاش صحبت کردند و با حضور امین زندگانی فیلمبرداری شد، هدف از نشان دادن این تصویر چه بود در حالی که در واقعیت اینطور نیست؟
ما قرار گذاشتیم سریالی بسازیم که هم اسمش و هم درونش "خانه امن" باشد، در فیلمسازی هم چنین قاعدهای را پی گرفتیم حرفی نزدیم و کاری نکردیم که به آن معتقد نباشیم، وقتی شما اسم فیلمی را "خانه امن" میگذارید سریال ملّی است و قرار است حرف نظام را بزند نمیتواند فیلم خیلی بیجهتی نسبت به مسائل داخل باشد، امروز در کشوری زندگی میکنید که تورم و مشکلات اقتصادی بهوجود آمده و مردم درگیرش هستند.
اساساً وجود کاراکتر افشین و خطّی که او تعقیب میکند نمیتوانست از مسائل اقتصادی و روز کشور بگذرد، در واقعیت ماجرا با پروندههایی سروکار داشتیم و به آنها مراجعه کردیم که تروریسم اقتصادی در کشور ما حضور دارد.
ماجرای اعدام فرضی "خاوری"
در ابتدای سریال یا فیلم موظفیم پروتکلها را رعایت کنیم و مینویسیم نامها تصادفیاند و مختص شخص خاصی نیستند، از این جهت خاوری فرضی که در داستان ما اعدام میشود، دو کارکرد دارد؛ اول کارکرد دراماتیک مثل خیلی از فیلمهای دنیا؛ ما فیلم میسازیم در روند فیلمسازی کارکرد اقتدار و امیدآفرینی داشته باشد.
بغضِ مخاطب ریخت
میدانید چقدر مردم از این ماجرا خوشحال شدند، کسی نمیتواند بگوید من خوشحال نشدم، اصلاً و اساساً ارتباط نزدیک و صریحی که بیننده گرفت بهخاطر این اتفاقات بود یکمقداری بغضشان با نمایش این سکانس بیرون ریخت، تلویزیون به این مسائل رسیده است و ما را حمایت کرد تا بافت فیلم بافت روز کشور باشد، وقتی مسائل جاری مانده اولویتمان طبیعتاً این مسائل جاری است.
نباید فراموش کنیم یک عده دلار برداشتند و فرار کردند
کارکرد دوم کارکرد سیاسی است که هر فاسد و فراری اقتصادی که بعدها به بیتالمال دستاندازی کند با دیدن چنین صحنهای آرامش نداشته باشد، اگر کمال قصه ما با داعش میجنگد و افشین قصه ما هم به نبرد تروریست اقتصادی رفته است، کارکردهای امیدآفرین دارد، نباید فراموش کنیم حاج قاسم توسط چهکسی و چطوری به شهادت رسید، ما یادمان نمیرود که صدام چه کرد و یادمان نمیرود یک عده در اوج بدبختی اقتصادی مردم دلار برداشتند و فرار کردند، بهگمانمان همه کسانی که دل در گروی علاقه به کشور دارند با این موارد همراه هستند.
کمال واقعی چهکسی است؟
* سؤال بعدی ما درباره کمال قصه "خانه امن" است، کمالی که اینجا بسیار باتجربه کارش را جلو میبرد و خیلی زیبا بحثها را مدیریت میکند، کمالی هم در "ماجرای نیمروز" میبینیم که نیروی امنیتیای بهشدت عملگرا است، آیا میخواستید تضادی بین این دو کمال ایجاد کنید و یا نگاهی به آن کمال داشته باشید، هدفی از آوردن نام "کمال" به قصه "خانه امن" داشتید؟
ابوالفضل صفری (تهیهکننده): بعد از شهادت حاج قاسم ویژهبرنامه 100ساعتهای برای شبکه سه سیما ساختم؛ خبرنگاری پرسید "سخت نبود"، گفتم "بهاندازه خودمان ادای رسانهای کردیم."، اینجا هم در سریال میگویم این ادای دین را به جایگاه ایشان داریم، یک پله متفاوتتر ما انتخاب اسامیمان در این سریالها، ادای دِینی است به شهدای حوزه امنیت کشور؛ شهید کمال شهید برجستهای است از همین شهدای امنیتی کشور. در "ماجرای نیمروز" این اسم برگرفته از آن شهید است و اینجا هم لازم دانستیم این اتفاق بیفتد، بهطور مشابه درباره سایر کاراکترها و انتخاب اسامی آنها هم سعی کردیم این اتفاق بیفتد.
تصویری در اتاق عملیات سریال "ترور خاموش"
مثلاً در سریال "ترور خاموش" عکس شهید کمال در اتاق عملیات این مجموعه تلویزیونی است. شهید کمال واقعی همان شهید علی کمال است، این اسم واقعی است، شهدای امنیتی که کارشان از گمنامی گذشته است و بعد از شهادت هم گمناماند.
* بعضی از واژهها و دیالوگهایی گفته میشود، دیالوگهایی که بعضاً در سریالهای دیگر ما کمرنگتر وجود دارد و اگر هم استفاده میشود بهصورت شعاری است. کمال آنقدر قشنگ درباره شهدای ترور صحبت میکند که در ذوق مخاطب هم زده نمیشود، یکمقداری درباره این اتفاق در دیالوگهای "خانه امن" صحبت کنید.
ابوالفضل صفری (تهیهکننده): خوشبختانه از نعمتِ حضور آقای اصفهانی بهعنوان طراح و مشاور بهره میبردیم، هرکجا بودهاند چه در "ترور خاموش"، "سارق روح" و "سیانور" متخصصانه رفتار کردهاند، چرا که شناخت خوبی از سینما و تلویزیون دارند و نسبت به تاریخ انقلاب با جزئیات مسلطاند، نه بهمعنای تاریخدان، بلکه بهعنوان کسی که تجربه میدانی داشته است، وقتی از تقی شهرام و یا موسی خیابانی صحبت میکند همه با جزئیات است، این جزئیات در تصویر باورپذیر میشود و اتفاقی که میافتد شبیه به بیانیه نمیشود، ضمن اینکه نویسنده کار جزو نویسندگان شاخص سینما و تلویزیون است.
"خانه امن" پروژه مهندسی است نه سریال!
احمد معظمی کارگردان و حسین ترابنژاد نویسنده که بسیار تلاشگر در این عرصه قدم برمیدارند و کار سختی را به بهترین اتفاق تبدیل کردند. "خانه امن" سریال نبود بلکه یک پروژه مهندسی است. ما بهعنوان موهبت دیگری کنار خودمان مرتضی متولی را میبینیم که بهمعنای واقعی، برای طراحی تولید سریال سنگتمام گذاشت.
پروژهای که 280 لوکیشن و 400 بازیگر جلوی دوربین میرود و در 4 کشور فیلمبرداری میشود و در 7 استان فیلمبرداری میشود، هر روز 5 جا عوض میکند، برای دیدن این مسائل مهم و حرفهای وزندار باید منتظر بمانیم و قسمتهای بعدی را ببینیم، فیلمنامه و دیالوگی که از تأثیرگذاریاش کاسته نمیشود، همان مشکلی که در سریالهای تلویزیونی میبینیم بیننده احساس میکند سریال از جایی باید تمام شود اما فیلمنامه "خانه امن" سرحال است که از پژوهش درست و تحقیق چندساله بهره میبرد.
به من گفتند کمال نباید عصبی شود
* آقای پگاه، شما نقش کمال را بازی کردهاید، نقشی متفاوت از کارهای قبلیتان؛ چطور به این تفاوت در شخصیتپردازیهایتان میرسید؟ آیا برای ایفای بهتر نقشِ کمال مابهازای بیرونی داشتید چون برگرفته از یک کاراکتر واقعی است و یا خودتان به این شخصیتپردازی رسیدید؟
برگرفته از کاراکتر واقعی نمیتواند باشد وگرنه آنها مأمور امنیتی نمیشوند، اینطور نبوده که بتوانم تجربه کنم و از نزدیک ببینم و با آنها گپ بزنم، مگر کسانی که بهعنوان مشاور سر کار بودند و اینجا آقای اصفهانی بودند، درباره شخصیت کمال خیلی تأکید داشتند این آدم به هیچ عنوان عصبانی نمیشود و به هیچ وجه هیجانزده نمیشود، خیلی خانوادهدوست و آدم مسلطی است و کنار هم این شخصیت را اجرایی کرده است.
با شعار در دیالوگ خیلی مشکل دارم
من اصولاً بهلحاظ بازیگری خیلی آدم بیرونی نیستم کارگردان میداند من با شعار در دیالوگ خیلی مشکل دارم سر خیلی از دیالوگها بحث داشتم و حرف میزدم و اعتراض میکردم، اینها شعاری است و من بهعنوان بیننده پس زدم و سعی میکنم جایی بهقول شما شعاری است و در ذوق بیننده نخورد و احساس نکند که ما داریم شعار میدهیم.
تمام تلاشم در این جهت است، اگر این طور شده خیلی خوشحالم من در این راستا تلاش کردم، اصولاً خیلی در بازیگری هم بازیگر بیرونی سلیقهام نیست، در اجرا هم اینطور نیستم دیالوگم شعاری بشود بهاقتضای متن و فیلمنامه اتفاق بیفتد یکطوری باشد حداقل در ذوق نزند.
گزیدهکاری را دوست ندارم
* معمولاً اگر نگاهی به کارنامه شما داشته باشیم گزیدهکارید و این ویژگی را همیشه حفظ کردهاید، به آن پایبندید که آهسته و پیوسته به مسیرتان در بازیگری ادامه میدهید، بعضی بازیگرها تقریباً هر پیشنهادی را میپذیرند اما شما معیارهایی دارید که تلاش میکنید از آنها عدول نکنید و در این راه برایتان پول مهم نیست.
حمیدرضا پگاه (بازیگر نقش کمال): بههرحال ما ایدهآلهایی در کار داریم، شما در حوزه رسانه و من در حوزه بازیگری، ایدهآلهایی داریم و در جهت آن ایدهآلها تلاش میکنم و در بازیگری همه ابزارها و امکانات در اختیارتان نیست. میان نقشهایی که پیشنهاد میشود، میگردم تا نقشی را که به ایدهآلهایم نزدیکتر است انتخاب میکنم.
گزیدهکاری را دوست ندارم و فکر نمیکنم یک امتیاز است، اگر کاری باشد احساس کنم عواملش دلشان میخواهد کار درجهیک بسازند و خوشبختانه یکی از جاها همینجا بود که کارگردان وقتی در مورد کار حرف میزد یک شور و احساس و علاقهای احساس میکنی که نمیگذارد بازیگر انگیزه و توانمندیاش را از دست بدهد، بعد از یک سال طوری میگفت "دوربین حرکت" که احساس میکردیم همین الآن کار شروع شده است،
یعنی کسی که اینطور کار کند، برای من جذاب است. احساس کنم آن کارگردان، سازندگان و تهیهکننده برایشان کار مهم است و نیامده است یک کاری کند یا پولی دربیاورد و برود. بیش از 20 سال تجربه کردهام و همیشه دنبال فرصتیام کار خوبی بکنم و یا نقشی داشته باشم که از آن لذت ببرم.
* آن نقشی که دلتان میخواهد و میگویید دنبالش میگردید که نزدیک به ایدهآلتان باشد، چیست؟
حمیدرضا پگاه: نقش خاصی نیست؛ یعنی بگوییم در واقع معتاد و دیوانه. چیزی که من دلم میخواهد یک گروه نهایت تلاششان را بکنند که بهترین کار زندگیشان را بسازند، من دوست دارم در آن کار حضور داشته باشم.
دوستدارم در کارهای امنیتی و جاسوسی باشم
* با تجربهای که در کارها داشتید؛ اگر نقش مأمور امنیتی و اطلاعاتی دوباره به شما پیشنهاد شود میپذیرید؟ و باید چه شاخصههایی داشته باشد؟
حمیدرضا پگاه: وقتی فیلمنامهاش را میخوانم ببینم جذابیت دارد، من مناسب آن نقشم و چقدر قابلیت اجرا دارد. وقتی فیلمنامه را میخوانم و میبینم قابلیت اجرا ندارد و در بضاعت تلویزیون و سینمای ما نیست و یا امکان اجرایش را ندارم آن پیشنهاد را نمیپذیرم، روز اولی که آمدم صحبت کردیم درباره نقش، از نقش خیلی خوشم میآمد، ژانر پلیسی، امنیتی و جاسوسی خیلی در دنیا به آن پرداخته میشود، متأسفانه در سینما که تکوتوک و بهندرت، و در تلویزیون هم تعدادش اندک است. من خیلی دوست دارم در این کارها باشم، برایم مهم باورپذیری نقش است و طوری نشود که انگار آدمها مکانیکیاند. درباره روابط بین کمال و افشین هم باید بگویم در قصه واقعی موضوع تروریست و شوخی ندارد اما در عین حال سعی کردهایم مخاطب با وجوه دیگر از این آدمها آشنا شوند.
وقتی دلِ امین زندگانی از اعدام خاوری خنک شد
* آقای زندگانی، در فضای مجازی بسیار صحنههای حضورتان خصوصاً آن اعدام شخصیت فرضی داستان (خاوری) مورد پسندِ مخاطب قرار گرفت، بازخوردها را چطور دیدید؟
هر کاراکتری پیشنیهای دارد و این پیشینه را برای افشین لحاظ کردند که افشین کجای این داستان با چه تجربهای ورود میکند، چیدمان قشنگی که در مونتاژ اتفاق میافتد. با گروهی که کار میکردم همه انگیزه داشتند و میخواستند بهترین هنرنماییشان را جلوی دوربین داشته باشند، از احمد معظمی که انگیزهاش به همه روحیه میداد و حمیدرضا عطایی که با نقشش مثل یک نقش اول برخورد کرد. متأسفانه برخی متر برمیدارند و با نقشهایشان اینگونه (متری) برخورد میکنند.
خدا را شکر بازخورد منفی نداشتم، در صفحه خودم خیلیها در حقیقت نوشته بودند "با اینکه داستان واقعی نبوده است اما دلمان خنک شده است"، راستش خودم هم دلم خنک شد، البته اوایل قرار بود بین داوری و خاوری در حقیقت تصمیمگیری شود و وقتی تصمیمگیری شد برای انتخاب نام "خاوری" من خودم حالم خیلی خوب شد، یعنی اصلاً نگران نبودم ممکن است بازخورد منفی ایجاد کند، نگرانش نبودم و دلم خنک شد و خوشحالم با ترفند خوبی ــ مثل همه سریالهای دنیا که اسامی امکان دارد تشابه اسمی ایجاد کند ــ در ابتدای سریال این توضیح را قرار داده بودند که هیچ کدام از اسامی کاراکترها واقعی نیست.
ادامه دارد... .
انتهای پیام/+